روابط مخفی امارات و رژیم صهیونیستی حدود ۳ دهه قبل و با واسطهگری و کارسازی آمریکا شروع شده و بسیاری از موضوعات فیمابین این دو را شامل میشود. دریافت مدال ننگین این ارتباط و علنی سازی آن بعد از سه دهه، حاصل توهمات و ترس و هراس حاکمانی است که روزبهروز بیش از گذشته دامنگیر آنها گردیده است و نتیجه آن قرار گرفتن در سراشیبی تند سقوط خواهد بود؛ زیرا یکی از سنن الهی است که اگر جامعهای با حکومت خویش بیگانه گردید، دوام آن حکومت پایدار نخواهد بود.
اینکه چرا صهیونیستها سعی مضاعف و فوقالعادهای برای برقراری رابطه با بخشی از کشورهای عربی دارند حکایت از این دارد که در این کشورها، افکار عمومی با توجه به نوع نظامهای سیاسی حاکم، تأثیری در روندهای سیاسی، تصمیمگیری و تصمیمسازی در سطوح مختلف حکومت ندارند وگرنه خروجی نگاه افکار عمومی این کشورها نسبت به مناسبات عربی- صهیونیستی طی سالها و ماههای اخیر مثبت نیست و این را میتوان در اطلاعات و دادههای معتبر مراکز افکارسنجی عربی نشان داد. به همین دلیل مناسبات دو یا چندجانبه عربی- صهیونیستی در هر شکلی در درازمدت کارساز دو طرف نخواهد بود؛ چون سطح رابطه، دولتی بوده و فاقد مقبولیت مردمی است؛ لذا دلخوش کردن به دستاوردهای چنین توافقاتی بهویژه در میانمدت و درازمدت از اساس باطل و غلط است.
اصلیترین بهرهبرداران عادیسازی روابط در شرایط کنونی ترامپ و نتانیاهو هستند.
انتخابات پیش روی آمریکا با وضعیت نابسامان و سراسر اعتراض و آشوب این کشور در داخل و شکستهای مفتضحانه ترامپ و وزارت خارجه وی در عرصه دیپلماسی که برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم بود که ایالاتمتحده آمریکا در ارجاع یک موضوع به شورای امنیت سازمان ملل متحد که خود یکی از اعضای دائم و بانفوذ آن است، به این شکل با بنبست گردید و آمریکا بهطور بیُسابقهای در عرصه بینالمللی تحقیر شد، موجب گردیده است تا از هرگونه گشایش و راه فراری در هر سطحی استقبال و پله بالاتری برای اندکی خنثیسازی فشارهای داخلی و نیز رأی آوری برای انتخابات پیش رویش تصور نماید.
در شرایط فعلی رژیم صهیونیستی نیز با بحران سیاسی و اقتصادی روبهروست، لذا نتانیاهو به دنبال این هست که با این علنی سازی ارتباط، بیشترین زمینههای همکاری در عرصه اقتصادی و سیاسی و بازرگانی را دنبال نماید. البته پشتصحنه این همکاریها را قطعاً باید در ابعاد امنیتی، نظامی و جاسوسی علیه جبهه مقاومت جستجو و دنبال کرد.
بدیهی است که هرگونه بیتفاوتی و یا سادهانگاری نسبت به این ارتباط، خطای راهبردی است؛ زیرا تلاشهای ضد ایرانی آمریکا به روشهای مختلف همچنان ادامه دارد. ایجاد بسترهای امنیتی فعال در اطراف ایران، جدیدترین ایده ایالاتمتحده برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران در این زمینه است. رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای حوزه خلیجفارس در منطقه محورهای اصلی این ایده آمریکایی را تشکیل میدهد.
آمریکا به دنبال این است تا با جدیت، منازعه عربی –صهیونیستی را به منازعه عربی – ایرانی مبدل و مقدمه این برنامه شکستن قبح رابطه رژیم صهیونیستی با کشورهای اسلامی است که در صورت تحقق این سیاست شوم، موجودیت فلسطین و آرمان فلسطین به فراموشی سپرده شده و دیگر رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی بهعنوان یک کشور محق شناخته خواهد شد که با آوارگان فلسطینی و ملت فلسطین هر نوع برخوردی میتواند داشته باشد. رهبر معظم انقلاب در صحبتهای امروزشان با اشاره به این مسئله فرمودند: «خیانتی که متأسّفانه دولت امارات متّحدهی عربی کرد، هم به دنیای اسلام خیانت کرد، هم به دنیای عرب خیانت کرد، هم به کشورهای منطقه خیانت کرد، هم به مسئلهی مهمّ فلسطین خیانت کرد. این کاری که اماراتیها کردند، یک لکّهی ننگی است؛ البتّه این از بین خواهد رفت، یعنی این حالت دیری نخواهد پایید انشاءالله، لکن این لکّهی ننگ بر پیشانی کسانی که این اقدام را امروز انجام دادند خواهد ماند. اینها خیانت کردند، کار بسیار بدی کردند، پای صهیونیستها را در منطقه باز کردند. مسئلهی فلسطین با این اهمّیّت، [یعنی]غصب یک کشور، آواره کردن یک ملّت، چیز کوچکی است؟ [اینها]به بوتهی فراموشی سپردند و عادیسازی کردند.» 30