روزنامه کیهان **
حقایق و دروغهایی که با یک انتخابات رو شد / جعفر بلوری
انتخابات 2020 آمریکا که بیش از دو هفته است برگزار و نتایج قطعی و رسمی آن هنوز اعلام نشده! یکی از متفاوتترین و خاصترین انتخابات تاریخ این کشور است. این انتخابات آنقدر متفاوت است که طی همین دو هفتهای که گذشت، توانست حقایق مهمی را «آشکار» و دروغهای بزرگی را «رو» کند. در این نوشتار قصد داریم، ضمن بررسی حواشی انتخاباتی آمریکا به برخی از این حقایق و دروغها پرداخته، و گریزی نیز به داخل کشور خودمان ایران، بزنیم.... بخوانید:
1- کارکرد گسترده و بعضا متناقض «شبکههای مجازی و اینترنت» در فضای انتخاباتی آمریکا و محکِ جدی ادعای فریبنده «گردش آزادانه اطلاعات» در این کشور از جمله مواردی بود که این دور از انتخابات آمریکا آن را به خوبی به نمایش گذاشت. شاید برای نخستین بار بود که آمریکا، بزرگترین مدعیِ «گردش آزاد اطلاعات»، پس از اینکه ترامپ نتایج غیررسمی انتخابات را به چالش کشید، علنا دست به سانسور گسترده زد و دروغ بودن این ادعا در این کشور را عیان کرد. شرکت توییتر رسما اعلام کرد، ادعاهای ترامپ درباره تقلب در انتخابات را یا منتشر نمیکند یا با برچسب منتشر میکند. مدتی بعد اعلام شد، ادعاهای رئیسجمهور آمریکا درباره تقلب در انتخابات، از سوی برخی از شبکههای تلویزیونی آمریکا سانسور میشوند. باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا نیز، همزمان با حمله به ترامپ، به اینترنت حمله کرد و با اشاره به «اخبار غیرواقعی و جهتدار»ی که در فضای مجازی منتشر میشوند، اینترنت را برای دموکراسی «خطرناک» خواند. این در حالی است که همین شرکت توییتر، بنابر اعتراف صریح هیلاری کلینتون، وزیر خارجه همین اوباما، در سال 88 و در بحبوحه فتنه سبز در ایران، تعمیرات خود را به عقب انداخت تا به شورشیان در تولید «اخبار غیرواقعی و جهتدار» و حمله به دموکراسی و آراء مردم کمک کند! به گفته کارشناسان امنیتی، اینکه چرا وقتی اوضاع اجتماعی کشوری به هم میریزد، فضای مجازی و اخبار کنترل میشود، بازمیگردد به چیزی به نام «امنیت ملی». گویا نظام سیاسی آمریکا هم وقتی با شلوغکاریهای ترامپ «تهدید» و «خطر» را حس کرده، فضای رسانهای را «کنترل» کرده چرا که به این نتیجه رسیده «حفظ نظام از اوجب واجبات است»!
2- حرف از «تهدید» و «خطر» شد. دیروز رسانههای خبری به نقل از «جان برنان» رئیس پیشین سازمان «سیا» اعلام کردند، ۶۰ روز آینده با حضور ترامپ در کاخ سفید، روزهای بسیار بسیار خطرناکی خواهد بود. «برنان» که در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما ریاست سیا را عهدهدار بود به سیانان گفته: «ترامپ همچنان قصد ربودن نتیجه انتخابات از جو بایدن را دارد، هر فردی که در مخالفت با وی باشد و هرگونه سخنی که بر وفق خواسته او نباشد را محکوم میکند... از نقطه نظر امنیت ملی، ۶۰ روز آینده، روزهای بسیار بسیار خطرناکی خواهند بود، چرا که ترامپ اگر احساس ضدیت و دشمنی با فردی داشته باشد با او برخورد میکند». همزمان «جو بایدن» رئیسجمهور احتمالی آمریکا نیز ضمن انتقاد از وضعیت وخیم حاکم بر آمریکا در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اعلام کرده، کشوری افسارگسیخته را از ترامپ به ارث میبرد. «استفان والت»، نظریهپرداز مشهور روابط بینالملل نیز امنیت آمریکا را از دست رفته دانسته و... این اخبار یعنی، آمریکا قبل از انتخابات 2020 با آمریکای بعد از انتخابات یکی نیست و به گفته استراتژیستهای آمریکا، حتی در صورت کوتاه آمدن ترامپ و انتقال آرام قدرت در این کشور نیز، میراثی که ترامپ بر جای گذاشته (ترامپیسم) مدتها این کشور را رنج خواهد داد. نباید فراموش کنیم که دعوای ترامپ و بایدن بر سر 3 میلیون رای است و هریک از آنها بیش از 70 میلیون رای دارند. چطور ممکن است، میراث ترامپی که
70 میلیون رای دارد، به این زودیها دست از سر آمریکا بردارد؟!
3- علوم سیاسی خواندهها، یکی از مهمترین کارکردهای «دموکراسی» را جلوگیری از به قدرت رسیدن دیکتاتور یا از قدرت به زیر کشیدن دیکتاتور عنوان میکنند. گروهی از همین علوم سیاسی خواندهها، با مشاهده پدیده ترامپ! و رفتارهای دیکتاتورمآبانه او، وی را یک «نئودیکتاتور» نامیدند. سؤال اینجاست: این نئودیکتاتور با کدام ابزار به قدرت رسید؟
پاسخ: با مهمترین ابزار دموکراسی! یعنی انتخابات! این ابزار تاکنون نیز نتوانسته او را از قدرت به زیر بکشد! از همه اینها مهمتر اینکه، این دیکتاتور، 70 میلیون رای مردمی دارد! یکی از حقایقی که انتخابات 2020 آمریکا «رو» کرد، همین تناقضهای عجیب موجود در «دموکراسی» است که گویا علوم سیاسی خواندهها باید فکری به حال آن کنند.
4- اما «یک نکته مهم» راجع به برخی جریانهای سیاسی حاکم بر کشور خودمان که از انتخابات آمریکا تأثیر گرفتهاند: پس از جدی شدن شکست ترامپ در انتخابات 2020 آمریکا، عدهای در ایران که عامل بیچون و چرای وضع موجودند، تصور کردند که «جان تازه» گرفتهاند! و به شعارهای انتخاباتی سال 92 برگشتهاند. بله درست خواندید، به شعارهایی بازگشتهاند که نتیجهاش شده «وضع موجود». «مذاکره»، کلمه خوشرنگ و لعابی که در این 7 سال، آنقدر بد صورت گرفت که معنایش تغییر کرد، دائم وِرد زبانشان در این 7 سال بوده و حالا دوباره آن را روزی شاید 20 بار تکرار میکنند. طوری «مذاکره مذاکره» میکنند که گویی جز این راه، هیچ راه دیگری برای حل مثلا مشکل فساد، رانت، مسکن و کاهش قیمت پراید، وجود ندارد. آنها در حالی «مذاکره» را تنها راه عبور از وضع موجود، معرفی میکنند که، به گواهِ برجام، تنها کاری را که بلد نیستند، همین مذاکره است. اینکه چرا در این 7 سال مذاکره، این همه خسارت بر کشور تحمیل کردند را کارشناسان پیش از این حلاجی کردهاند و ما اینجا فقط به یک جمله اشاره کرده و میگذریم. «آنها مذاکره کردن را با دیکته نوشتن، اشتباه گرفتهاند»!
اینکه چرا با وجود مشاهده بازخوردهای منفی راهی که طی این 7 سال رفتهاند و شنیدن هشدارهای صریح رهبر انقلاب، باز هم همان خط خسارتبار را میروند بماند اما بد نیست گاهی به اخباری که در بند 2 همین نوشتار به گوشه کوچکی از آن اشاره کردیم نگاهی بیندازند. آمریکا بنا به دلایل متعدد که
دو مورد آن، شیوع گسترده کرونا و حاکمیت فردی با مختصات ترامپ بر آن است، «شرایط بسیار بسیار خطرناکی» دارد. این را ما نمیگوییم، جان برنان، استفان والت، فرید زکریا،
جو بایدن، باراک اوباما، دونالد ترامپ و... میگویند. رسانههایی مثل سیانان، واشنگتنپست، نیویورکتایمز، نیویورکر و... نیز هفتهای نبوده که در اینباره، هشداری نداده و مثلا از وقوع جنگ داخلی ابراز نگرانی نکرده باشند. هر کشوری درگیر چنین شرایط خطیری باشد، طبیعتاً اولویت اول و آخر آن، حل گرفتاریهای خود خواهد بود. اینکه چطور عدهای به آمریکای با آن وضع دل بستهاند، دو حال بیشتر ندارد. یا متوجه نیستند و راه را خطا میروند، یا دوباره دنبال فریب مردم و پیروزی در انتخابات 1400 کشورند! دقیقاً مثل همان کاری که در انتخابات 92 و 96 کردند و وقتی هم که به قدرت رسیدند گفتند، قدرت و اختیاری نداریم! این هم یکی از تناقضات داخلیها بود که با برگزاری انتخابات آمریکا خود را نشان داد، و نشان داد عاملان وضع موجود برای رسیدن به «کرسیهای قدرت» که میگویند، هیچ قدرت و اختیاری در آن نیست! دست به هر کاری ولو فریب مردم میزنند و بعضا برای آن پول هم خرج میکنند! برای تحمیل خسارتی به بزرگی خسارتهای این
7 سال، پول خرج میکنند!
***************************************
روزنامه وطن امروز**
به مناسبت سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی آبروی ری/سیدمحمدامین علیدوست
خاک ری سالهاست افتخار دارد پیکر پاک یکی از مردان خدا را در آغوش بگیرد؛ مردی که بنا بر نقل تاریخ، چهارم ربیعالثانی که امسال مصادف با 30 آبان شده است، سالروز میلاد پرخیر و برکت اوست. حضرت عبدالعظیم حسنی، عالمی عابد، مجاهدی نستوه، عارفی واصل و محدثی خبیر، همان بزرگمردی است که با قدوم خود خاک ری را نورانی کرد و مدفنش تا ابد محل طواف عاشقان و دلسوختگان راه حق خواهد بود.
احمدبن علی نجاشی- که یکی از ارکان علم رجال است- درباره نسب حضرت عبدالعظیم حسنی مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش اینگونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابیطالب هستم. بر اساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن علیهالسلام 5 نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب، میان «زید»- یعنی جد سوم ایشان- و امام حسن علیهالسلام، شخص دیگری واسطه نیست و به این ترتیب با ۴ واسطه نسبت شریف ایشان به سید کریمان، امام حسن مجتبی علیهالسلام میرسد.
* حضرت عبدالعظیم حسنی، صحابی خاص اهلبیت(ع)
حضرت عبدالعظیم حسنی دوران حیات 5 تن از امامان- یعنی امام کاظم علیهالسلام تا امام عسکری علیهالسلام- را درک کرده است اما این بدان معنا نیست که محضر همه آنها هم رسیده یا از آنها سخنی نقل کرده باشد.
آنچه قطعی و مسلم است، اینکه ایشان محضر امام جواد علیهالسلام و امام هادی علیهالسلام را درک و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده است. همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم علیهالسلام محضر امام رضا علیهالسلام را نیز درک و از ایشان روایت نقل کرده است.
گفتنی است طبق برخی نسخههای رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم علیهالسلام از اصحاب امام عسکری شمرده شده و در کتاب «شرعه التسمیه» میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری علیهالسلام را نیز درک کرده است؛ لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.
* عظمت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)
برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم علیهالسلام کافی است بدانیم امام معصوم، مردم را برای حل مشکلات دینی و یافتن پرسشهای اعتقادی و عملیشان، به ایشان ارجاع داده است.
صاحب بن عباد در رسالهای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیهالسلام نوشته است، در توصیف علمی ایشان آورده: ابوتراب رویانی روایت کرد شنیدم ابوحماد رازی میگفت خدمت امام هادی علیهالسلام در سامرا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسشهای من پاسخ دادند و هنگامی که خواستم از ایشان خداحافظی کنم به من فرمودند:
یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَیءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ.
ای ابو حماد! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقهات برای تو مشکل شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
مرحوم نجاشی درکتاب رجال خود- که با موضوع «مؤلفان شیعه» تألیف شده- از حضرت عبدالعظیم علیهالسلام نام برده و کتاب خطب امیرالمؤمنین علیهالسلام را به وی نسبت داده است.
چهبسا سید رضی رحمه..اللهعلیه در تدوین نهجالبلاغه از این کتاب استفاده کرده و این کتاب از مصادر اصلی نهجالبلاغه باشد.
* حضرت عبدالعظیم حسنی در کلام رهبر انقلاب
رهبر حکیم انقلاب سال 82 در دیدار اعضای برگزارکننده کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) اظهار داشتند: ری مرکز بسیار مهمی از لحاظ علمی و فرهنگی در تاریخ ماست و سرسلسله بزرگان هم- جناب عبدالعظیم- با اینکه اهل ری نیست اما حقا و انصافا به ری و تاریخ ری آبرو داد و حق عظیمی به گردن همه تهرانیها و اهل ری دارد.
دانشمند فرزانه، حضرت آیتالله العظمی خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان در همان دیدار درباره ابعاد شخصیتی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) فرمودند: «شخصیت جناب عبدالعظیم هم شخصیت علمی بوده، هم شخصیت جهادی بوده و هم ابتکاراتی داشته است. مرحوم «شیخ نجاشی» میگوید: «ایشان خطب امیرالمؤمنین را جمعآوری کرد». با این حساب، ایشان در حدود 170 سال قبل از تألیف نهجالبلاغه، خطب امیرالمؤمنین را جمعآوری کرده است؛ این کار خیلی مهمی است. هیچ بعید نیست که سیدرضی رضواناللهعلیه از نوشته ایشان استفاده کرده باشد.
از سوی دیگر ایشان به دلیل شخصیت جهادی خود، با حال اختفا و فرار به ری آمده است. شیخ نجاشی میگوید: «حاربا من السلطان»؛ ایشان از دست خلیفه عباسی از عراق و حجاز گریخت و به ری آمد؛ چون ری مرکز و محل تجمع شیعیان بود. هم در مدینه و هم در عراق، همه اینها مجبور نبودند از دست خلیفه بگریزند. این، مبارز بودن ایشان را نشان میدهد. مشخص میشود ایشان اهل نشر معارف امامت بوده؛ بویژه در دوران حضرت جواد و حضرت هادی علیهماالسلام که ایشان حداقل راوی این ۲ امام است. دوران عجیبی بوده است؛ دوران اختناق شدید نسبت به ائمه و در عین حال دوران نشاط عجیب شیعه در سراسر دنیای اسلام. این چیز مهمی است که در هیچ زمانی از دوران زندگی ائمه، شیعیان این همه فعالیت و نشاط و تحرک و سازماندهی و گسترش در دنیای اسلام نداشتهاند که در دوران این ۳ امام- یعنی حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری علیهمالسلام- داشتهاند؛ این در حالی است که این ۳ امام خودشان در مدینه و بغداد و در سامرا زیر نظر و تحت فشارهای خیلی شدیدی قرار داشتند. معلوم میشود در آن دوران، این بزرگوار شخصیت مهم و فعالی بوده که مورد توجه خلیفه قرار گرفته و تحت تعقیب بوده و به ری گریخته است. بنابراین هم شخصیت جهادی است، هم شخصیت علمی است و هم محدث است و حداقل از امام جواد و امام هادی علیهماالسلام روایت نقل کرده است».
***************************************
روزنامه خراسان**
خطریک مغالطه دو قطبی ساز/مصطفی غنی زاده
با انتخاب بایدن به عنوان رئیسجمهور آینده آمریکا احتمالاتی درباره بازگشت این کشور به برجام مطرح شده است که البته اگر اتفاق بیفتد، طبق اصل پایبندی متقابل میتواند به بازگشت کامل ایران به تعهدات هستهای منتهی شود. اما آن چه در مقطع فعلی - که هنوز دو ماه تا تحلیف بایدن باقی مانده- مهم است، این که پالسهای ایران به طرف آمریکایی به درستی انتقال یابد. موضوعی که با سخنان مقامات کشور از رئیسجمهور تا معاون برنامه و بودجه وی عملا مورد غفلت قرار گرفته است. شاید بهتر باشد که بگوییم شعف زایدالوصف این مسئولان و بیان مشکلات اقتصادی کشور و ارتباط دادن آن صرفا به تحریم، عملا برعکس قواعد اولیه دیپلماتیک است چراکه همه کارتهای تعیین کننده را به سمت طرف مقابل انتقال میدهد. این موضوع علاوه بر این که رعایت نکردن اصول دیپلماتیک برای مذاکره است، مشکل دیگری نیز در آن وجود دارد. امیدبخشی واهی به کشور، دوباره با اسم مذاکره و معطل گذاشتن مجدد اصلاح وضعیت اقتصاد داخلی، اشتباهی راهبردی است که قبلا تجربه شده و وضع کنونی کشور نتیجه همان راهبرد است، اما از همه این موارد خطرناکتر، اظهارات دیروز رئیس جمهور در هیئت دولت درباره مذاکرات است. وی که مجدد از راهبرد دوقطبی کردن وضعیت کشور آن هم با دوگانه مذاکره - عدم مذاکره استفاده میکرد، بیان کرده است: «میگویند نگذارید این ملت قهرمان شود تا دولت بعدی قهرمان شود، اصلا دولت قهرمان نمیشود، تنها قهرمان واقعی در تحریمها ملت ایران است. خواهش میکنم در این ماهها به دنبال تسویه حساب سیاسی نباشید، تسویه حساب را بگذارید برای سال ۱۴۰۰ و آن موقع هرچه خواستید، بکنید.» این در حالی است که هیچ کدام از طرف های داخلی حرف از مذاکره نکردن یا نقض برجام در صورت برگشت آمریکا نزدهاند. در واقع جناب روحانی از مغالطه پهلوانپنبه استفاده میکند تا موضوعی ملی را به مسئله سیاست داخلی تبدیل کند. مغالطه پهلوانپنبه یعنی حرف و استدلالی سست را به طرف مقابلت نسبت دهی و آن را نظر او بنمایانی و سپس به آن حمله و سستیاش را نشانه بیمایگی طرف مقابل معرفی کنی. جناب رئیس جمهور احتمالا میداند که این راهبرد، کشور را وارد یک چرخه معیوب از دوگانگیهای غیرواقعی میکند و مسائل واقعی و داخلی اقتصادی را دوباره به حالت تعلیق میبرد، اما استفاده از آن برای دولت وی مفید است چراکه ضعف عملکردی و ناکارآمدی هشت ساله در موضوع اقتصاد را تاحدی از اذهان مردم دور میسازد.
به صورت کلی باید همه طرفها اصول ثابت کشور در قبال آمریکا را تذکر دهند و براساس همان قدم بردارند. این اصل درباره برجام این است که «اگر آمریکا به تعهداتش بازگشت، ایران هم به تعهداتش برمی گردد. مذاکره درباره موضوع جدید هم صورت نخواهد گرفت». بدون شک بایدن – همان طور که اوباما بود - به دنبال امتیازگیری بیشتر از ایران به ویژه در موضوعات موشکی و منطقهای خواهد بود، بنابراین نشان دادن شعف بیشتر در سطح بین الملل و امیدوار کردن مردم در داخل به معنای بالا بردن ظرفیت فشار بیشتر وی بر کشور و ملت در آینده است.
از طرف دیگر بی توجهی به مسائل داخلی اقتصاد و تصحیح نکردن ساختارهای معیوب اقتصادی به امید فروش نفت و برگشت پول و خرید کالا از خارج، قطعا خیانتی بزرگ به کشور است. آن چه مهمتر از تحریم و فشار خارجی است، تدبیر واقعی در امور داخلی و استفاده از ظرفیت های متعدد داخلی و پیرامونی در اقتصاد است که در این هشت سال به امید لبخند دیپلماتیک چشم آبیها تا حد زیادی مورد غفلت قرار گرفته است.
***************************************
روزنامه ایران**
#در خانه-می مانیم و کتاب را به خانههایمان دعوت میکنیم/احمد مسجدجامعی
عضو شورای شهر تهران
امروز هفتمین دوره روز کتابگردی را پشت سرمی گذاریم و پیشنهاد و هدیه من برای خبرنگاران و همه اهالی کتاب، نوشته مشهور عبیدزاکانی است؛ «موش و گربه». منظومهای که بعید میدانم کمتر کسی دربارهاش نشنیده باشد. مسألهای که همان ابتدا توجهم را به این کتاب جلب کرد، گذشته از جایگاه ادبی اش، بحث کاغذ کاهی خاصی است که میزبان قصیده انتقادی و طنز زاکانی شده و به آن حال و هوایی نوستالژیک هم بخشیده است. منظومه به خط زیبای نستعلیق نوشته شده، خط و خوشنویسی اش را هم هنرمندی بهنام محمدصانعی خوانساری بر عهده داشته؛ کتاب به نقاشیهایی دیدنی هم مزین شده که جلوهاش را دوصد چندان کرده که البته در جای خود قابل تحلیل و بررسی هستند. اما چرا این کتاب؟ این کتاب را در بازدید از کتابفروشی اسلامیه؛ قدیمیترین کتابفروشی تهران که همچنان شکل قدیمیاش را حفظ کرده یافتم، آن هم در میان انبوهی از کتاب ها. اتفاقاً انتشار کتاب را هم انتشارات اسلامیه برعهده داشته است. آنهایی که هنوز فرصتی برای مطالعه این اثر خواندنی نیافتهاند همین بس که بدانند عبیدزاکانی از چنان جایگاهی در عرصه ادبیات برخوردار است که در متون ادبی از او با عنوان مولانا عبید زاکانی یاد میکنند؛ حتی امام خمینی(ره) هم با چنین عنوانی از عبید زاکانی یاد کردهاند. تمثیلی که عبیدزاکانی در قالب موش و گربه پیش روی علاقه مندان گذاشته برخوردار از معانی نهفته بسیاری است. بنابراین حتی اگر پیشتر هم آن را خوانده اید این روزها که فرصت بیشتری به دلیلی تعطیلیهای پیش رو در اختیار داریم مطالعه دوبارهاش خالی از لطف نیست و چه بسا که موفق به درک نکات و پیامهای تازهای از آن بشویم. عبیدزاکانی ادیبی هم عصر حافظ است و از طنزی بهره گرفته که مشابه آن در اشعار حافظ هم دیده میشود. از نخستین تصحیحهای آن هم میتوان به کار عباس اقبال آشتیانی اشاره کرد؛سالها پیش علامه قزوینی نسخهای از موش و گربه در پاریس پیدا میکند که گویا به خط خود عبیدزاکانی است. در وصف جایگاه این منظومه در زندگی ما ایرانیان بد نیست بدانید که پیشتر در مکتب خانهها «موش و گربه» تدریس هم میشده است. با این حال موش و گربه با وجود پیامها و معانی عمیق نهفته در آن اثری مناسب همه گروههای سنی است؛ سیاستنامهای ثمثیل گونه که حتی کودکان هم از شنیدن آن لذت خواهند برد. بگذارید اشاره هم به رعایت ملزومات ابلاغی این روزها کنم؛ امسال به استقبال کتابفروشان و یارمهربان در شرایطی متفاوت از دورههای گذشته میرویم؛ وضعیتی که به سبب نگرانیها از شیوع بیشتر بیماری کرونا رقم خورده و ابعادی جهانی دارد. از همین رو درخواست من از همه مردم عزیز کشورمان این است که روز کتابگردی را در حالی جشن بگیرند که در خانههای خود میمانند. البته هنوز هم طبق روال دورههای قبل بر ضرورت خرید کتاب در این روز سراسری اصرار دارم؛ این روزها کتابفروشان ما به تبع شرایط اقتصادی و محدودیتهایی که کرونا سبب شده حال و روز خوبی ندارند. کتاب بخریم تا هم بیش از پیش در مسیر دانایی گام برداریم و هم اینکه نگذاریم چراغ کتابفروشیها، این بخش مهم از فرهنگمان خاموش شود. خوشبختانه تلاشی که از مدتها قبل برای ارسال رایگان کتاب به خانه مردم به خرج دادهایم به ثمر نشسته؛ هر چند که بنا بر شرایط و محدودیتها این طرح تنها در تهران اجرایی میشود. نکته ای که نباید فراموش کرد این است که تجربه نخست چنین اقدامی، آن هم در سطحی گسترده است؛ بنابراین طبیعی است که با نقاط ضعفی روبرو شود که از مردم می خواهم قدری صبوری به خرج بدهند. مسئولیت ارسال کتاب ها با همراهی پیک بادپا را ما برعهده گرفته ایم اما بخش هماهنگی کتابفروشان و ناشران با اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران است که امیدوارم به بهترین نحو طی این همکاری مشترک موفق به انجام آن بشویم.
در برخی دیگر از نقاط کشور هم تلاش شده تا شاهد گامهایی مشابه یا حداقل درنظر گرفتن تخفیفهایی برای ارسال کتاب باشیم. بنابراین برخلاف هشتگ سالهای قبل که «# من_هم_می آیم» بود، امسال همگی به هشتگ«# درخانه_می مانیم» میپیوندیم و با خرید غیرحضوری کتاب از کتابفروشیهای محلههایمان تجدید بیعت دوبارهای با این یار قدیمی میکنیم.
***************************************
روزنامه شرق **
کتاب و توسعه اجتماعی/تورج فرهادی . شهردار منطقه ۶ تهران
آگاهی مهمترین عنصر توسعه و پیشرفت هر کشور و جامعهای محسوب میشود. یکی از مهمترین دشمنان آگاهی که خطر آن بهمراتب از جهل مخربتر است، دریافت و آگاهی ناقص یا گزینشی است که در جهان امروز ما در قامت و بستر شبکههای اجتماعی خود را نشان میدهد که با وجود مواهب و مزایای آن اما در مسیر رشد آگاهی نتوانسته است طرحی نو دراندازد و کاری اساسی انجام دهد. این روزها که هفته کتاب و کتابخوانی نامگذاری شده است، میتواند فرصت خوبی برای بازفهم و بازخوانی آگاهی و نقش کتاب و مطالعه در توسعه اجتماعی جامعه باشد. فرصتی که این هفته و نامگذاری آن را فراتر از اقدامات شعاری و نمادین به زمینهای برای عمقبخشی به فهم ضرورت راهبردی توسعه اجتماعی و نقش مهم و اساسی مطالعه بدل کند. واقعیت این است که آنچه در جامعه امروز ایران وجود دارد و به غلط از آن به آگاهی تعبیر میشود، عمدتا در قالب خبر قابل ردهبندی است که فاصلهای بزرگ و پرناشدنی با آگاهی به معنای مفهومی آن دارد. اخباری که درستی و نادرستی آنها عموما مورد تشکیک قرار میگیرد و با تواتر و گردش آن در شبکههای مختلف گویی دلیلی برای اعتبار و اصالت آن در نظر گرفته میشود. این در حالی است که به همان اندازه که همهگیری و رواج استفاده از شبکههای مجازی افزایش پیدا کرده، سرانه مطالعه و کتابخوانی کاهش یافته است. این گزاره زنگ خطری جدی است که نشان میدهد در موضوع کتابخوانی و مطالعه که بنا بر آمارهای منتشرشده سهم کمی در سفره زندگی اجتماعی مردم دارد، باید به راهکار و راهبردی بیندیشیم که فراتر از اقدامات شعاری و سمبلیک بتواند با اصلاح فرهنگی و ارائه راهکارها و سازوکارهای واقعی و منطقی به شرایط موجود پایان دهد و کتاب را از یک کالای لوکس به موضوعی ضروری و مهم در جامعه ارتقا دهد. با اینکه رشد علمی در کشور شاخصهای مطلوبی را تجربه میکند اما همه افراد جامعه مطالعه را جدی نمیگیرند یا دستکم به مطالعه گذرای تیترهای اخبار شبکههای مجازی بسنده میکنند که البته علاوه بر اینکه به رشد آگاهی کمکی نمیکند، چهبسا مشکلات و گرفتاریهای بزرگی هم ایجاد میکند که درنهایت هم ساختارها و هم رویهها را با چالش روبهرو میکند. پرسش این است که چه باید کرد؟
چه مسیری را باید برای رشد نرخ مطالعه در جامعه برگزید؟ واقعیت این است که خانواده عنصر مهم و راهبردی در ترویج فرهنگ کتابخوانی به شمار میآید که متناسب با محیط و فضای خانواده، روش آموزشی و تربیتی والدین، نگاه والدین به مطالعه و سطح اقتصادی و طبقه اجتماعی خانواده از جمله عواملی است که میتواند در ترویج، نشر و تعمیق فرهنگ مطالعه مورد توجه قرار گیرد. بدیهی است پس از نهاد خانواده و نقش آن در ترویج و نشر مطالعه، نهاد آموزش و پرورش هم مسئولیتی خطیر و مهم بر عهده دارد که با سیاستگذاریهای درست در خطمشیهای کلان آموزشی با کمک خانوادهها و رسانههای شناسنامهدار، کتاب را به جزئی مهم از زندگی دانشآموزان بدل کند و با شیوههای نوین و خلاقانه، فرهنگ غلطی را که در آن کتاب و مطالعه صرفا فعالیتی برای فراغت و گذراندن اوقات بیکاری معرفی میشود، اصلاح کند. طبیعی است که فرهنگسازی و اصلاح فرهنگ نادرست نیازمند و مستلزم استراتژی، برنامهریزی و راهکارهای اجرائی میانمدت و بلندمدت است به همین علت با تأکید بر عنصر مداومت با کمک رسانهها و حتی نهادهای مدنی و تشکلهای اجتماعی، نظام آموزشی میتواند موتور حرکت و توسعه، فرهنگ مطالعه به عنوان نظامی راهبردی، مهم، زیربنایی و استراتژیک تلقی شود. اگر فرهنگ مطالعه و رویکرد کتابخوانی را واجد ظرفیت و استعدادی بدانیم که آن را نه صرفا یک حوزه محدود اجتماعی و فرهنگی که یک جریان قدرتمند در خدمت توسعه اجتماعی تلقی کنیم، سخنی به اغراق بر زبان نیاوردهایم و برای تقویت و توسیع این جریان، لاجرم همه باید خود را مسئول بدانیم.
***************************************