روزنامه کیهان **
برسد به دست پمپئو، بن سلمان و نتانیاهو.../ جعفر بلوری
دیروز دو خبر، تقریبا به طور همزمان در رسانهها منتشر شد که بیارتباط با یکدیگر نبودند و هر دو به طور گستردهای از سوی رسانهها پوشش داده شدند. یکی، خبرِ سفرِ نه چندان مخفیانه نتانیاهو، پمپئو و کوهن(به ترتیب نخستوزیر رژیم صهیونیستی، وزیر خارجه آمریکا و رئیس موساد) به ریاض و دیدارشان با بن سلمان، ولیعهد سعودی و دیگری، ضرب شست انصارالله یمن به آلسعود در جده. انتهای این هر دو خبر که ما فکر میکنیم یکی از آنها «واقعی» و دیگری «بیشتر نمایشی» بود، به ریاض ختم میشوند و دارای پیامهایی هستند که در اینجا سعی میکنیم، این پیامها و ارتباط آنها با یکدیگر را بررسی کنیم:
1- شاید عدهای بگویند، خبرِ سفر نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به ریاض، بنا به دلایل متعدد از جمله اینکه، برای اولین بار صورت میگیرد و نشاندهنده نزدیکی برخی کشورهای عربی به این رژیم است، «مهم» است. وجه مشترک این سه یعنی «دشمنی با ایران» نیز مزید بر علت شده، با نیمنگاهی به تحولات آمریکا و شخص ترامپ، نتیجه بگیرند آنها میخواهند در آخرین روزهای حاکمیت ترامپ بر آمریکا، ضربهای به ایران یا متحدانش در منطقه بزنند. و در پایان نتیجه بگیرند این سفر مهم است. شاید انگیزه این سه، انتقال چنین پیامی بوده باشد اما بنا به دلایلی، ما آن را بیشتر «نمایشی» میدانیم تا واقعی. نمایشی از آن جهت که، بنابر اعتراف بالاترین مقامات امنیتی و رسمی رژیم صهیونیستی و به گواه دهها گزارش و خبر از رسانههای غربی و صهیونیستی، آلسعود و برخی از این ریزکشورهای عربی مثل بحرین و امارات، چندین دهه است که با صهیونیستها در ارتباطند و اگر خبر دیروز(سفر نتانیاهو به ریاض) صحت هم داشته باشد، تنها اتفاقی که افتاده، علنی شدن یک ارتباط قدیمی است. از آن سو، اوضاع آمریکا چه در داخل چه در مسائل منطقهای و خارجی، آن قدر به هم ریخته هست که این کشور جرئت نکند علیه ایران ماجراجویی کند، که اگر قصد چنین خبطی را هم داشته باشد، بد نیست نگاهی به عینالاسد بیندازد! به عنوان فقط دو نمونه، به گزارش دیروز دیلی میل درباره صفهای طولانی غذا در آمریکا «که روز به روز بلندتر میشود» و اظهارات «فیلیپ گوردون» دستیار اسبق رئیسجمهور آمریکا در امور غرب آسیا نگاهی بیندازید: «ما به عراق حمله کردیم، حدس بزنید چه شد؟ نگاه ایران با ما متفاوت بود، آنها میخواستند که ما شکست بخوریم(و شکست خوردیم)... از آن سو ما تلاش کردیم تا از رژیم سوریه خلاص شویم اما نتوانستیم و یک دلیل که ما نتوانستیم پیروز شویم این بود که ایران و روسیه مصمم بودند تا ما را شکست بدهند».
اما آن یکی خبر، یعنی حمله موشکی انصارالله به ایستگاه توزیع تاسیسات نفتی آرامکو در جده، تحلیل و گمانهزنی نیست؛ «خبر دقیق» است و اکنون که مشغول مطالعه این یادداشت هستید، تصاویر آن در حال دست به دست شدن است.
2- میتوان حمله موشکی انصارالله به تاسیسات نفتی عربستان را، نوعی پیشدستی و پاسخ به سیرک دیروز این سه در ریاض توصیف کرد. یعنی اگر به این امید به دنبال ماجراجویی علیه مقاومت هستید که «ترامپ میرود و بایدن میآید، پس پاسخی در کار نخواهد بود»، اشتباه میکنید چرا که به قول رهبر معظم انقلاب، «دوران بزن در رو گذشته»!
3- یک نکته جالب درباره این دو خبر که هر دو به عربستان ختم میشوند، نوع واکنش آلسعود به آنها بود. سعودیها لااقل تا لحظه تنظیم این یادداشت، ترجیح دادهاند، «منفعل» باشند. درباره سفر این سه به ریاض کاملا سکوت کرده و درباره حمله موشکی انصارالله هم، صرفا گفتهاند، «موشک را زدیم». اما تصاویر تاسیسات در آتش نفتی، موجود است. این رژیم وقتی انصارالله در سال 2019 حمله بزرگ به تاسیسات آرامکو را انجام داد نیز ابتدا آن را «یک آتشسوزی کوچک که خیلی زود مهار شد» جا زد اما انتشار تصاویر آتشسوزیهای گسترده وادارش کرد تا اعتراف کند. این ضربه چنان برای ریاض سنگین بود که با کمک نیکی هیلی، نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل، با تکههای آن موشک یک شوی سیاسی علیه ایران! به راه انداخت. چرا ایران؟ وقتی رژیمی که لقبِ «بزرگترین خریدار سلاح در جهان» را یدک میکشد، از ضعیفترین و مظلومترین حلقه مقاومت اینطور ضربه میخورد، باید بگوید «ایران زد» تا بیش از این مفتضح نشود! اما آن نکته جالب: گویا سعودیها در برابر حملات پیدرپی موشکی انصارالله اصطلاحا «کرَخت» شدهاند و دیگر مثل قبل، سر و صدا
و آه و ناله نمیکنند. شاید به ترامپ امیدی ندارند چرا که
«اگر موز قوت داشت، کمر خودش را راست میکرد».
4- پیشبینی، وقتی با انسان سر و کار داریم، کار سختی است و وقتی صحبت از این موجود دوپاست، «هر اتفاقی» ممکن است رخ دهد چرا که انسان موجود صفر و صدی نیست که بتوان به طور دقیق پیشبینیاش کرد. حالا این موجود دوپا وقتی فردی است در مختصات ترامپ؛ و اطرافیانش، موجوداتی هستند در قد و قواره بن سلمان و پمپئو و نتانیاهو، قضیه پیچیدهتر هم میشود. این احتمالِ -هر چند ضعیف- را هم رد نمیکنیم که نتانیاهو بخواهد از فرصت باقیمانده ترامپ، علیه مقاومت به رهبری ایران استفاده کند که «یحیی سریع»، سخنگوی نیروهای مسلح یمن دیروز به نوعی، پاسخ همین سه را داد: «از تاسیسات حیاتی عربستان فاصله بگیرید، جزو بانکهای هدف ما هستند...»!
***************************************
روزنامه وطن امروز**
دهداری همچنان گلوله برفی میخورد/مهدی طاهرخانی
همانی هستیم که بودیم، اوضاع هیچ فرقی با گذشته نکرده، تنها شکلش تغییر یافته و واژهها گلدرشتتر شدهاند. انگار همان ۳ دهه قبل است، روزی که پرویز دهداری را با برف در تارتان آزادی زدند. کلاه نمدیاش به زمین افتاد و خودش کمی تعادلش را از دست داد و قند در دل آن ۲ جین ملیپوشی که از حضور در تیم ملی انصراف داده بودند، آب شد. حالا رسیدیم به سوم آذرماه؛ سالگرد درگذشت مردی که در فوتبال ایران به اسم «معلم اخلاق» جاودانه شد. پرویز دهداری نه زیاد جام گرفت و نه از بعد فنی از بهترینهای تیم ملی ایران بود اما آنچه او را از دیگران متمایز میکند، همان اصولی است که هرگز از آنها عدول نکرد. از مکتب شاهین بود، بهای جام را میدانست اما ارزانفروشی نکرد. از آنچه دهداری به جا گذاشت چه مانده؟ اخلاق دقیقا کجای فوتبال ماست؟وضعیت سکوها چه مقدار بهتر شده؟ آن روز با برف سرمربی وقت تیم ملی را زدند و ۲ دهه بعد در همان سکوها با سنگ چشم یک هوادار را کور کردند. در همان سکو با نارنجک دستی چشم یک سرباز وظیفه را خالی کردند و دهها فاجعه دیگر که هیچ یک درس عبرت برایمان نشد، چون آنچه بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد برد است و پیروزی، آن هم به هر قیمتی.
چند روز قبل سرمربی استقلال بعد از باخت در اهواز با یک جمله کوتاه ۳ کلمهای، بار دیگر آینهای برابرمان گذاشت تا نشانمان دهد اخلاق در کجای فوتبال ما قرار گرفته است. شاید خیلیها برای توجیه بگویند این دست از کلمات مثل نقل و نبات در دل تمرین و مسابقه رد و بدل میشود و تنها بدشانسی محمود فکری این بود که یک دوربین به دست در جایی که نباید حضور داشته باشد، بود و آنچه نباید ضبط میکرد، گرفت و پخش کرد؛ عذر بدتر از گناه.
توجیه را که میشنوید بیشتر دردتان میگیرد. این چیزها در فوتبالمان عادی شده اما چرا؟ چون فردا همه چیز را در ترازوی جام و برد میگذارند و نمیگویند فلانی پایبند به اخلاقیات و اصولش بود. تنها میگویند چند جام آورد و چند بازی را برد.
در چنین فضایی است که در پخش مستقیم یک مسابقه فوتبال با کلمات خندهدار «اجی مجی» جادویی که بیشتر برای خنداندن بچههای دهه شصتی در تلویزیون کاربرد داشت، مواجه میشوید. اما این بار برای خنداندن من و شما نیست؛ پشت آن کلمات، چند صد میلیون تومان پول و اعتقاد یک مربی و کادر فنی به جادو و جنبل خوابیده است.
وقتی اخلاق فراموش شود و تنها و تنها برد ارزش پیدا کند، باید هم رمال و جادوگر کنار تیمها حاضر شوند و برای پیروزیشان پای «رمل و اسطرلاب» را به مستطیل سبز باز کنند. این وضعیت حرفهای فوتبال ماست؛ فوتبالی که سالانه بالای 750 میلیارد تومان در آن گردش مالی وجود دارد اما دست آخرش به فحشهای رکیک و شنیدن «اجی مجی» میرسیم.
پرویز دهداری چند دهه قبل گلوله برفی خورد و افتاد و حالا همچنان گلولههای برفی از ناکجاآباد سکوهای نادیدنی در حال شلیک است. دقیقتر و با برد بیشتر. با ما اگر نباشید بر مایید و گلولهها نوش جانتان و این است که میبینیم مربی بعد از باخت چنان عنان از کف میدهد که کنترلی بر واژگانش ندارد؛ فحاشی میکند و هرگز حاضر به معذرتخواهی از جامعهای که لفظ زشتش را شنید، نیست. این فوتبال بیاخلاق ماست که حالا بیانیه و فحاشی محترمانه در آن جولان میدهد. دلیلش تنها یک چیز است؛ ارزش جام از جان آدمها و کلمات بیشتر شده و از حرفهایگری تنها وجه «بمیر اما ببر» را آموختهایم. راستی! میدانید چه کسانی جلوتر از همه زیر تابوت مرحوم دهداری را گرفتند؟ همانهایی که رد برف در دستشان معلوم بود!
***************************************
روزنامه خراسان**
یک تیر و چند نشان جبهه مقاومت/مصطفی غنی زاده
حمله موشکی انصارا... به یکی از ایستگاه های مهم توزیع نفت در جده عربستان و در فاصله 650 کیلومتری از مرزهای این کشور، امری مهم و راهبردی در وضعیت کنونی منطقه و جهان است. به ویژه آن که خبر سفر پنهانی نتانیاهو به شهر نئوم در شمال غرب عربستان و دیدار مشترک با بن سلمان و پمپئو در همین شب اتفاق افتاده است. به نظر می رسد جبهه مقاومت با این موشک ها که به نام «قدس2» هم مزین شده چند نشان را با هم زده است. اولا، اطلاع خود از این جلسه را به رخ دستگاه های امنیتی سه دولت رسانده است. ثانیا، نگرانی سعودیها و شخص بن سلمان درباره واکنش داخلی در عربستان و جبهه مقاومت در ادامه مسیر عادی سازی روابط با صهیونیست ها را به صورت عملی به وی یادآوری و گوشزد کرده که اگر آن مسیر توسط مهمترین کشور عربی جهان اسلام ادامه یابد چه اتفاقاتی در پیش خواهد بود. البته باید توجه شود که محتمل است بن سلمان بخواهد با استفاده از طناب نتانیاهو خود را از گزند های احتمالی برخورد بایدن در امان بدارد. به ویژه آن که بایدن همانند اوباما معتقد به حمایت از شکل سنتی انتقال قدرت در خاندان سعودی بوده و منتقد جدی بن سلمان در موضوع قتل خاشقچی است. در همین موضوع احتمال درخواست برای اتحاد دشمنان منطقه ای ایران در دوره ای که گزینه برجام دوباره روی میز قرار گرفته نیز مطرح است تا در صورت برداشته شدن فشار از روی ایران، این دولت ها در مقابل قلب مقاومت همچنان به رفتار های مخرب خود ادامه دهند و به اصطلاح بی پناه هم نمانند. به صورت کلی هر کدام از این احتمالات با اخطار عملی جبهه مقاومت مواجه شده تا بن سلمان را در شرایط سخت تصمیم گیری قرار دهد.
از طرف دیگر این قدرت نمایی در روزهایی که آمریکایی ها ناو یواساس نیمیتز را از منطقه خارج کرده، بمب افکن های بی52 را به منطقه آورده اند و در رسانه هایشان از بررسی گزینه های جنگ علیه ایران سخن می گویند، دست توانمند جبهه مقاومت را نشان داده است. دستی که می تواند بالاتر از پاتریوت آمریکایی موشک های ساخته شده زیر تحریم شدید یمن را 650 کیلومتر آن طرف تر با بالاترین دقت به هدف بزند. دستی که چند روز پیش موشک های نسل اول جبهه مقاومت را به جنوب تل آویو رسانده بود که آن رژیم عملا هیچ واکنشی به طرف فلسطینی نشان نداد. گرچه با حمله به ساختمان های خالی از اعضای جبهه مقاومت در سوریه و دروغ پردازی راجع به حمله به نیروهای مستشاری ایران خواست کمی از این بی آبرویی بکاهد.
دست مقاومت پس از چند ماه سکوت، حالا دوباره قدرت خود را نمایان کرده و به طرف آمریکایی هشدار می دهد حمله به ایران چه دامنه ای از آتش را در منطقه روشن خواهد کرد. این دست توانمند علاوه بر آن که سایه جنگ را از سر ایران دور می سازد، کارت های کشورمان را در هر مذاکره ای با دولت آینده آمریکا نیز افزایش خواهد داد. چراکه واقعیت قدرت ایران و دست های متعدد جبهه مقاومت در سراسر منطقه، امری است که بایدن باید آن را بپذیرد و براساس آن راهبردهای مهار و کنترل ایران را از منظر خود تنظیم کند. راهبردی که به طورقطع یکی از اصلی ترین محورهای آن ،حذف همین دست ها خواهد بود.
هدف سومی که جبهه مقاومت با این موشک ها توانسته بزند به اصل درگیری بین یمن و سعودی برمی گردد. جنگی که پس از شش سال حالا به سمت نیروهای مردمی و انصارا... چرخیده است. پیروزی اخیر این نیروها در پایگاه راهبردی ماس و حرکت به سمت مارب که اصلی ترین پایگاه حامیان ائتلاف سعودی است، این کشور را در وضعیت بغرنج میدانی قرار داده است. این وضعیت بد به علاوه از دست رفتن اصلی ترین متحد سعودی در کاخ سفید و نگرانی فزاینده این کشور در از دست دادن حمایت نظامی آمریکا و کشورهای غربی به معنای پایان یافتن رویای استعمار یمن برای بن سلمان خواهد بود. و حالا با شروع مجدد حمله به عمق خاک عربستان و هدف قرار دادن قلب اقتصاد این کشور، این یمنی ها هستند که ابتکار موضوع را به دست گرفته اند و عملا در هر مذاکره صلحی تعیین کننده شرایط خواهند بود.
به صورت کلی باید در نظر داشت که باوجود تمامی اظهارات تند و شدید محور غربی-عبری-عربی، این محور مقاومت است که دست برتر در منطقه را دارد. به هر میزان که جبهه مقاومت از توانمندی های خود در چارچوب عقلانیت و ملزومات استفاده کند، طرف مقابل به عقب پس زده خواهد شد. مهم آن است که عرصههای سیاسی، اقتصادی و رسانه ای در کنار این راهبردها مورد توجه واقع شده و به شکل ید واحده به طرف مقابل سیلی بزند. امری که متاسفانه هم اینک با غفلت برخی مسئولان داخلی کشورمان تبدیل به نقطه ضعف شده است.
***************************************
روزنامه ایران**
شکست کرونا نیازمند همکاری دولت و ملت/اشرف بروجردی
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
شیوع ویروس کرونا و به کام مرگ بردن دهها هموطن، سایه وحشت و نگرانی را در جامعه اشاعه داده و فضای ناامیدی را در جامعه گسترانده است. با وجود تلاش همهجانبه کادرپزشکی و درمانی همچنان شاهد گسترش این بیماری در میان مردم هستیم .بیماریای که غنی و فقیر و کوچک و بزرگ هم نمیشناسد و حاصل آن مرگ روزانه دهها عزیز از این سرزمین است. بهراستی برای مهار این بیماری چه باید کرد؟ صاحبنظران و پزشکان بهترین راه کاهش مرگ و میر را خانهنشینی و قرار گرفتن در قرنطینه میدانند اما گسست حاصل از شرایط سخت زیست اجتماعی میان مردم و مسئولان، همچنین گرانی و کاهش اشتغال موجب بیتوجهی مردم به تصمیمات دولت و قرارگرفتن در قرنطینه شده است و با وجود همه هشدارهای مسئولان به مردم در جهت رعایت اصول اولیه دوری از ویروس کووید19 بازهم مشاهده میشود که در مواردی رعایت لازم صورت نمیگیرد و حتی در میان منتسبان به فرهیختگی و فرزانگی ...
بهعنوان مثال وقتی تعطیلی کتابخانه ملی جهت رعایت پروتکل بهداشتی اعلام میشود فریاد برمیخیزد که این تصمیم نباید به حوزه کتابخانه ملی تسری پیدا کند و سبب بازدارندگی اعضای کتابخانه ملی از امکان استفاده از این فضا شود. غافل از اینکه فقط بحث حضور در کتابخانه نیست بلکه تردد در شهر و تماس نزدیک با افراد دیگر چه در هنگام استفاده از وسایل نقلیه عمومی و چه حضور در کتابخانه خود زمینهساز انتقال و اشاعه ویروس خواهد شد. یا سفر رفتن که با وجود همه هشدارهایی که داده میشود باز هم این موضوع رعایت نمیشود و افراد بدون توجه به احتمال نقشآفرینی درتوزیع و گسترش ویروس و نقش داشتن در مرگ دیگران به سفر میروند. مردم باید بدانند که اتخاذ تصمیمهایی از جنس قرنطینه برای رعایت سلامت مردم و نجات جان انسانهاست. دولت با وجود همه تهدیدها و تحریمها همچنان تلاش میکند تا ایمنی لازم را برای مردم فراهم کند اما این بیتوجهیها و عدم همکاری و همراهی برخی از شهروندان، دولت و کادر درمان را دچار دردسر و زحمت مضاعف کرد و این افراد هم آسیبرساننده به دیگران و هم به خود هستند. البته در اینجا باید گفت نقش رسانه ملی در آموزش جامعه و در ایجاد باور جهت پذیرش اقدامات مؤثر دولت کمککننده است. مردم باید بدانند که تصمیمات دولت در ایجاد محدودیت جهت تردد قطعاً برای حفظ جان آنهاست. اقتضای تأثیرپذیری این اقدامات باور مردم و تعاون وهمدلی آنها جهت ریشهکن کردن این ویروس از این مملکت است. به امید روزهای بدون ویروس کرونا و به امید سلامتی همه مردم عزیز ایران.
***************************************
روزنامه شرق **
عملگرایی در مقابل بایدن/جاوید قرباناوغلی . دیپلمات بازنشسته
در شرایطی که تا انتقال قدرت در کاخ سفید کمتر از دو ماه باقی مانده، بایدن، رئیسجمهور منتخب، در حال چینش مقاماتی است که قرار است رئیس قدرتمندترین کشور جهان را در چهار سال آینده همراهی کرده و درتصمیمسازی مشارکت داشته باشند. اخبار و گمانهزنیهای گوناگونی درباره رویکردهای سیاست خارجی دولت آینده از سوی اندیشکدهها، نخبگان سیاسی و رسانهها منتشر میشود. هرچند بسیاری از این موضوعات مطرح در روابط خارجی آمریکا، یا به ما مربوط نمیشود یا اینکه با توجه به چالشها و مشکلات عدیدهای که گریبانگیر کشور است، جایگاه خاصی در اولویتبندی ایران ندارند، با وجود برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی و بعضا عوامانه، انتخابات آمریکا، تیم مشاوران و مناصب کلیدی در حوزه سیاسی و امنیتی و تصمیمات بایدن برای ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان حائز اهمیت است. مضافا اینکه با توجه به روند تحولات دوره ترامپ و نقش مخرب وی در خروج از برجام، اعمال تحریمهای بیسابقه، حمایت وی از رقبای منطقهای ایران و تصمیمات خارقالعاده در قبال اسرائیل، سازمان تیم آینده دولت آمریکا برای ما از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.با وجود اینکه در تاریخ آمریکا، رؤسای جمهوری که با تکیه بر عقلانیت، مهارتهای مذاکراتی و حمایت افکار عمومی توانستهاند معضلات پیچیده جهانی را بدون توسل به زور و با مهارت دیپلماتیک بگشایند، انگشتشمارند، ولی به تأیید بسیاری از تحلیلگران، کاخ سفید در بیش از دو قرن پدیدهای همچون ترامپ را هم به ندرت به خود دیده است. جورج بوش که خود از تندروترین رهبران آمریکا بود و دو جنگ ویرانگر را در منطقه ما رهبری کرد، در مقابل اقدامات افراطی ترامپ زبان به اعتراض گشوده و او را با القابی همچون «زورگویی، تعصب و خشکاندیشی» توصیف کرد.ماجراجویی و رفتارهای ناهنجار دونالد ترامپ و اقداماتی همچون خارجکردن کشورش از بسیاری از معاهدات بینالمللی و حتی سازمان بهداشت جهانی، چهرهای از وی به نمایش گذاشت که گویی بیشتر کشورهای جهان برای شکست او در انتخابات روزشماری میکردند. تصمیم ترامپ برای خروج کشورش از توافق هستهای که حاصل 22 ماه مذاکرات نفسگیر با همراهی پنج کشور دیگر و ازجمله سه متحد دائمی آمریکا بود و تبعات سخت و سنگین آن، کافی است تا نخبگان سیاسی از طیفهای مختلف و خصوصا دستگاههای تصمیمگیر در کشور، «تغییر» ناشی از انتخابات 2020 را به فال نیک گرفته و متناسب با آن و استفاده از فرصت چهارسالهای که پیشروی جهان قرار دارد، به تدوین راهکارهایی در جهت برونرفت از مشکلاتی که ترامپ و تصمیم وی در آن نقشی اساسی داشت، بپردازند.اولین موضوع در این رابطه، پشتسرگذاشتن آرام و بدون حادثه دو ماه پیشرو و به بیانی که دو سال قبل در همین ستون نوشتم، «گذر از تونل وحشت ترامپ» است.
برخی از منابع از رایزنی ترامپ با مشاوران ارشد خود درباره حمله نظامی سخن گفتهاند. هرچند رافائل گروسی، مدیرکل آژانس آن را «کمی بر پایه حدس و گمان» ارزیابی کرده، ولی به گفته تحلیگران این موضوع با توجه به روانشناسی شخصیت ترامپ، دور از ذهن نیست؛ بهخصوص اینکه این اقدام از حامیانی جدی همچون اسرائیل برخوردار است. این رژیم هفته گذشته و پس از حمله به یکی از مراکز نظامی سوریه، در اقدامی بیسابقه به فوریت مسئولیت آن را بر عهده گرفت تا شاید از این رهگذر، ایران را عصبانی و وادار به واکنشی تلافیجویانه کند.
از یاد نبریم که از ترامپ شکستخورده و تحقیرشده در انتخاباتی که خود را پیروز قطعی آن میدانست، هیچ کاری را نباید دور از ذهن دانست.
اقدام دیگر در این راستا، اعلان صریح و بدون لکنتزبان آمادگی ایران برای «مذاکره» در راستای احیای برجام است.
بر آن نیستم تا اهمیت و نقش برجام و تأثیر شگرف آن را در خارجکردن کشور از شرایطی که در سالهای آخر دولت دهم گرفتار آن بود، تکرار کنم؛ با وجود این، ذکر این نکته ضروری است که تغییرات ناشی از انتخابات آمریکا فرصت تنفسی نهفقط برای ایران بلکه برای جهان فراهم کرده است.
اگر برای آنگلا مرکل، بوریس جانسون و امانوئل مکرون این فرصت کنار گذاشتهشدن رویکرد آمریکای تحت رهبری ترامپ در یکجانبهگرایی و بازگشت به شرایط پساجنگ سرد اهمیت دارد، برای ما رویکرد دولت آینده آمریکا در «بازگشت به دیپلماسی» و حلوفصل مشکلات از طریق گفتوگو و کنارگذاشتن منطق «فشار حداکثری» مهم است.
برخلاف گفته آن امامجمعه، «خیانت و جهالت» نادیدهگرفتن رئیسجمهوری است که حتی در شرایط وخیم کرونا، سیاست فشار حداکثری علیه مردم ایران را کنار نگذاشت.
اشتباه درپیشگرفتن شعار عوامفریبانه «سگ زرد برادر شغال» و رویکردی است که صداوسیما در نمایش گزینشی و تصاویر و گزارشهای منتخب برکشیده از آرشیو برای منفی جلوهدادن شخصیت رئیسجمهور منتخب آمریکا دارد، آنهم در شرایطی که رقبای منطقهای ایران بهسرعت خود را با شرایط جدید تطبیق داده و درصدد تأثیرگذاری بر تیم بایدن در سیاست اعلامی وی در رابطه با ایران هستند. از این منظر، ایران باید به وضوح از رویکرد تعامل استقبال کند.
از یاد نبردهایم كه بایدن معاون رئیسجمهوری بود که عملکرد مذاکرهکنندگان منتخب وی در طول قریب به دو سال مذاکرات هستهای، به مثابه لوکوموتیوی بود که قطار بحران 12ساله هستهای را به مقصد رساند و ایران را از چنبره شش قطعنامه تحت فصل هفت شورای امنیت سازمان ملل متحد رها کرد.
این گزاره که بارها بر آن تأکید شده، واقعیت انکارناپذیری است که مذاکرات ایران با قدرتهای جهان در واقع مذاکره 1+1 بین ایران و آمریکا بود و نه مذاکره 1+5.
کسانی که از جزئیات مذاکرات مطلع هستند، بر این نکته معترفاند که در مقاطعی، تیم مذاکرهکننده آمریکا تحت هدایت جان کری در مذاکرات و دستیابی به توافق، بسیار منعطفتر از دیگر کشورهای 1+5 و حتی روسیه بود.
سابقه دموکراتها در رویکرد حقوقبشری و سیاست بایدن در خاتمهدادن به جنگ، پیگیری نسلکشی و اقدامات ضدانسانی در یمن و احتمال بازشدن مجدد پرونده جنایت هولناک خاشقجی، خواب محمد بنسلمان را دچار آشوب کرده است.
کمااینکه اسرائیل نیز نگرانی خود را در رویکرد بایدن برای بازگشت به برجام و لغو تمام یا برخی از اقدامات ترامپ در خاورمیانه و به نفع اسرائیل را بارها اعلام کرده است.
اما در کنار این موارد مثبت که در راستای سیاستهای ایران است، نمیتوان از کنار این مسئله عبور کرد که با رویکارآمدن بایدن، سیاست آمریکا و اروپا بار دیگر در اتخاذ برخی رویکردها درباره ایران همسو خواهد شد.
اوباما در مقام دفاع از برنامه گفتوگو با ایران و حلوفصل مسالمتآمیز و دیپلماتیک مناقشه برنامه هستهای ایران گفته بود «قبل از رویکارآمدن من، جهان متفرق در مقابل ایران متحد قرار گرفته بود. رویکرد من باعث اتحاد جهان و ایجاد تفرقه در داخل ایران شد».
در شرایط بسیار وخیم اقتصادی باید نگران همسویی آمریکا و اروپا در رابطه با کشورمان باشیم.
پیشنهاد نگارنده پیشگامی در مذاکره با اروپا و اقداماتی مانند پایاندادن به موضوعاتی مانند زندانیان دوتابعیتی و زندانیان سیاسی است که برای کشور بسیار کمهزینه بوده و چراغ سبز پررنگی برای آمادگی ایران در قبال رفع نگرانیهای آنهاست.
***************************************