به نظر می رسد نتیجه انتخابات پر حاشیه و بحرانی آمریکا به روزهای پایانی خود نزدیک شده است و شواهد و قرائن از پیروزی جوبایدن بر ترامپ قمارباز حکایت دارند.
به راستی در صورت این جابجایی آیا بایدن در قبال ایران اسلامی با ترامپ تفاوت معنادار و راهبردی دارد یاخیر ؟تحلیل ما در قبال این تغییر باید چگونه باشد ؟ چرا جماعتی در داخل کشور از این جابجایی به وجد آمده و از آن به عنوان فرصت یاد میکنند ؟
در پاسخ باید گفت سیاست آمریکا بعد از انقلاب در قبال ایران بر اساس نظارت مهار به همراه تعامل گزینشی بوده است این تعامل گزینشی معمولاً در دو حالت اتفاق میافتد یک بار زمانی که آمریکا به ایران نیاز داشت مثل تحولات منطقهای و حل و فصل برخی معادلات منطقهای مثل عراق و یا لبنان و یک بار دیگر زمانی که احساس می کند وقت آن شده که در سیستم داخلی ایران نفوذ و با اخلال محاسباتی سیاست داخلی را متأثر از این تعامل کند به تعبیر دیگر اثرگذاری در معادلات داخلی در پروژه نفوذ و جنگ شناختی در دستور کار او قرار می گیرد وقتی یک مقام رسمی در داخل کشور علنا موضوع مذاکره با آمریکای بایدن را مطرح میکند برداشت آنها این است که این فرد درحال ارسال سیگنال شکاف داخلی می باشد.
در واقع جریان طرفدار غرب در کشور، آمریکا و شرارت های او را به ترامپ تقلیل می دهد و اینگونه القا می کند که با رفتن ترامپ گوئی سیاست های راهبردی و بنیادین آمریکا در قبال ایران تغییر خواهد کرد و این در نهایت خوش بینی خطای محاسباتی است وگرنه......
بایدن در صورت روی کار آمدن هیچ تفاوتی در راهبرد و سیاستهای کلی و خصومت با ایران با ترامپ نخواهد داشت زیرا نگاه حزب دموکرات و حتی اروپاییها بر درست بودن اساس سیاست تحریم و فشار از سوی ترامپ می باشد.
با قدرت گرفتن بایدن تلاش برای احیا و تداوم حیات جریان غرب گرا در کشور از طریق شکل دادن به دوقطبی های فرهنگی و سیاسی و روابط خارجی تشدید خواهد شد تلاشمیکند با همراهی و اجماع اروپا و برخی کشورهای دیگر ایران را وادار به پذیرش مذاکرات فراهسته ای کند.
بایدن در قبال ایران یک سیاست اعلامی خواهد داشت و یک سیاست اعمالی . در سیاست اعلامی ، با استفاده از جنگ شناختی و تحریف ، ایجاد دیدگاه مثبت در فضای عمومی و نخبگی کشور نسبت به آمریکایی متفاوت از ترامپ، نشان دادن حسن نیت ظاهری ، برداشتن برخی تحریم های سمبولیک که اساساً مشکلات کشور را حل نمی کند در دستور کار سیاستهای اعلامی قرار می گیرد اما در سیاست اعمالی کارزار پنجضلعی را علیه ایران اسلامی پس از دورهای کوتاه از روی کار آمدن آغاز خواهد کرد که شامل تشدید تحریمها ، حمایت از جریان غربگرا در داخل کشور ، ایجاد اجماع جهانی علیه ایران ،تشدید نبرد تحریف و در نهایت فشار منطقهای توسط متحدان و مرتجعان خواهد بود .
هدف اساسی آمریکا چه ترامپ و چه بایدن در قبال برجام حذف تدریجی مولفههای قدرت نظام اسلامی بوده و میباشد و هرگز به برجام به عنوان ابزاری برای رفع تحریم ها و توانمند شدن ایران نگاه نمیکند آنها برجام را ابزاری برای کنترل توافق تسلیحاتی ایران می دانند ولی متاسفانه در داخل کشور دشمنی آمریکا کوچک نمایی و برجام بزرگ نمایی و حلال مشکلات کشور و گشایشهای اقتصادی معرفی شد و حال آنکه برجام هستهای مقدمهای برای برجام های بعدی بود برجام به مثابه خالی کردن دست ایران در مذاکرات و تحریم ها به عنوان ضمانت اجرایی آن دیده میشود زیرا تحریم را بهترین ابزار برای مهار ایران میدانند ترامپ بعد از خروج از برجام ۶۰ نوع تحریم جدید را علیه کشورمان اعمال کرد آیا جو بایدن تمامی آنها را برمیدارد؟ خیر زیرا او در رقابت های انتخاباتی از برجام های 2020، 2021 و 2022 سخن گفته بود یعنی برجام های موشکی، منطقهای و....
بایدن از ابزاری که توسط ترامپ به او رسیده به مثابه ابزاری برای چانه زنی و امتیازگیری استفاده خواهد کرد او می خواهد از طرح بازگشت به برجام به عنوان اهرمی برای امتیازگیری استفاده کند و حال آنکه برای ایران برگشت آمریکا با قواره ای جدید موضوعیت ندارد بلکه رفع همه تحریم ها موضوعیت دارد او به دنبال حل اختلاف با ایران نیست.
بلکه به دنبال مهار قدرت ایران است و برای مهار، سلاحش را هرگز روی زمین نمی گذارد دربرجام بایدنی، موضوعات هستهای ،موشکی و منطقهای یک فرمول سه مرحله ای دارند توقف کارشکنی و برچیدن یا rowl back در یک بازه زمانی کوتاه دنبال می شود.
هم ترامپ و هم بایدن در سیاستهای اصولی علیه ایران مانند هم هستند ولی در روش و تاکتیک متفاوت کما اینکه بایدن همواره ترامپ را متهم میکرد به این که او با خروج از برجام عملاً دست ایران را برای تقویت و توسعه قدرت منطقهای شدن و در نهایت تهدید بیشتر برای امریکا باز گذاشته است.
دقت کنید حرف او این است که تهدید ایران با خروج ترامپ از برجام برای آمریکا بیشتر شده است و عملاً امریکا در شرایط سخت تری قرار گرفته است و به همین دلیل رقیبش را سرزنش می کرد.
باید دانست که دوگانه –بایدن سادهسازی فرمول است زیرا بایدن همان دست چدنی و زمخت و خشن آمریکاست که منافقانه بر روی آن دستکش مخملی کشیده و خود را متفاوت از ترامپ نشان می دهد مثلادر موردشهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی ترامپ قاتل بود و بایدن این ترور ناجوانمردانه را اجرای عدالت میخواند.
سیاست ترامپ فشار حداکثری و سیاست بایدن فشار و سخت گیری هوشمندانه خواهد بود بایدن ضمن حفظ فشارها در تحریم ،قالب جدیدی به آنها میدهد واز برگشت به برجام به عنوان امتیاز و شرط گذاری استفاده خواهد کرد.
در شرایط فعلی مهمترین کار ویژه بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران ،تلاش برای حفظ جریان طرفدار غرب و تقیزادههای داخلی خواهد بود و در تحولات منطقهای پیشبرد فشار سیاسی برای ادامه معامله نگین قرن و همچنین تداوم فشار اقتصادی تحت عنوان قانون سزار برای در تنگنا قرار دادن جبهه مقاومت در دستور کار وی قرار خواهد گرفت.
ایجاد آشوب های اجتماعی و بی ثباتی سیاسی و تداوم جنگ تحریف همچنان در اولویتهای آمریکا خواهد بود اگرچه برخوردهای سخت افزاری جای خود را به عملیات اطلاعاتی و نفوذ و نرمافزاری خواهد داد استفاده از ظرفیتهای داخلی را برای استحاله و فروپاشی از درون دنبال میکند و این ظرفیت های داخلی مانند اقتصاد نابسامان زخم هایی هستند که مانند مگس روی آنها می نشیند باید این زخمها را برطرف کرد و اجازه موج سواری را به آنها نداد.
سیاست اصولی و راهبردی جمهوری اسلامی ایران همان است که رهبر معظم انقلاب در سخنان چهارم آبان خود فرمودند که علاج تحریم به خنثی سازی و بی اثر کردن تحریم است و این مسیر اگر چه سخت است ولی عاقبت خوشی دارد مسیر رفع تحریم با مذاکره مسیر تجربه شده و به بن بست رسیده ای است. تنها و تنها راه برون رفت از مشکلات فعلی، قطع نگاه به بیگانگان و نگاه به توان درون زای داخلی است ،قوی شدن تنها علاج کار است.به امید قوی تر شدن با قطع امید از بیگانگان و تکیه به توان داخلی ایجاد با تشکیل دولت حزب اللهی و جوان فعال در انتخابات ۱۴۰۰. انشاالله.کارزار 5 ضلعی بایدن علیه ایران