صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۹ - ۰۶:۰۰  ، 
کد خبر : ۳۲۶۹۴۸

یادداشت روزنامه‌ها 25 آذر ماه

روزنامه کیهان **

 آقای روحانی! خانه میزبان کجاست؟! / حسین شریعتمداری

۱- نقل است که «میرزا علی‌اصغرخان اتابک» صدر اعظم سه تن از پادشاهان قاجار - ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمد‌علی شاه- به یکی از انجمن‌های شعر رفته و شعری را که خود سروده بود برای شاعران و ادیبان حاضر در انجمن قرائت می‌کرد در گرماگرم قرائت به این بیت رسید:

نیستم ریزه‌خوار خوان کسی

کائنات است جمله مهمانم!

در این میان، یکی از شاعران بدیهه‌گوی برخاست و خطاب به اتابک گفت؛

یکی از جمله کائنات منم

خانه میزبان نمی‌دانم!

 دیروز رئیس‌جمهور محترم کشورمان در یک نشست خبری که بعد از چندین و چند ماه انتظار تشکیل شده بود به تشریح عملکرد ۷ ساله دولت پرداخته و از دستاوردهایی یاد کردند که متاسفانه با واقعیت‌ها فاصله فراوانی دارند و برخی نیز با آنچه به وضوح قابل دیدن است انطباق چندانی ندارند! گزارش امروز کیهان (تیتر اول روزنامه) به ارزیابی مستند اظهارات دیروز ایشان اختصاص دارد و از این روی در وجیزه پیش‌روی تنها به بیان نکته‌ای از آن میان بسنده می‌کنیم و باقی به مطالعه گزارش امروز کیهان می‌گذاریم و می‌گذریم.

۲- آقای روحانی فرموده‌اند: «در طول این هفت سال در بسیاری از زمینه‌ها به وعده‌های خود به مردم عمل کردیم.

وعده ما به مردم اعتدال، تعامل سازنده با جهان، برداشتن تحریم از دوش مردم و رساندن مردم به حقوق حقه خودشان، تثبیت حق هسته‌ای به عنوان یک حق قانونی برای مردم ایران بود.

البته قبل از آن هم فعالیت‌های هسته‌ای ما قانونی بود اما در چارچوب شورای امنیت سازمان ملل آن را غیرقانونی می‌دانستند»! آقای رئیس‌جمهور درباره «بسیاری از وعده‌ها» که فرموده‌اند به آنها عمل کرده‌اند، توضیحی نداده‌اند! این روال متاسفانه در موارد دیگری از اظهارات آقای روحانی نیز دیده می‌شود. به عنوان نمونه -و فقط یک نمونه از بسیارها- می‌توان به سخنان فراوان ایشان در‌باره دستاوردهای برجام اشاره کرد!

آقای رئیس‌جمهور هر از چندگاه تاکید می‌کنند که برجام دستاوردهای فراوان و خیره‌کننده و حتی بی‌نظیر در تاریخ کشور‌، داشته است ولی هرگاه از ایشان خواسته می‌شود که لا‌اقل به چند نمونه از این دستاوردها اشاره کنند، پاسخی جز همان کلی‌گویی‌ها شنیده نمی‌شود! و توضیح نمی‌دهند که اگر دستاوردی بوده است چرا با ذکر مشخصات به آن اشاره نمی‌فرمائید و چرا هیچیک از دست‌اندرکاران مذاکرات هسته‌ای حاضر به گفت‌و‌گوی دوجانبه و پاسخ به پرسش‌های منتقدان نیستند؟!

به قول آن شاعر بدیهه‌گوی در پاسخ به ادعای اتابک که کائنات را میهمان خود دانسته بود، چرا هیچیک از میهمان‌ها، آدرس خانه میزبان را نمی‌دانند؟! همین روال درباره مسائل دیگر نظیر، گرانی افسار‌گسیخته کالا و خدمات، کاهش سرسام‌آور ارزش پول ملی، تعطیلی کارخانجات و کارگاه‌های تولیدی، گسترش بیکاری و... نیز دیده می‌شود. می‌گفتند اگر ما انتخاب نشویم دلار ۵ هزار تومان می‌شود و حالا که انتخاب شده‌اند دلار به مرز ۳۰ هزار تومان رسیده است! می‌فرمودند اگر ما نباشیم

پراید ۵۰ میلیون تومان می‌شود و حالا یکصد و چند میلیون تومان شده است! می‌گفتند هم باید چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ معیشت مردم و حالا هر دو را از چرخش ‌انداخته‌اند! می‌گفتند ۷۰ در‌صد مشکلات مربوط به سوء‌مدیریت است و فقط ۲۰تا ۳۰ درصد به تحریم‌ها مربوط است و حالا می‌فرمایند آب‌خوردن مردم هم در گرو مذاکرات هسته‌ای و رفع تحریم‌هاست! و...

۳- البته رئیس‌جمهور محترم به چند نمونه از وعده‌هایی که داده بودند و به آنها عمل کرده‌اند نیز اشاره کرده‌اند؛

«وعده ما به مردم اعتدال، تعامل سازنده با جهان، برداشتن تحریم از دوش مردم و رساندن مردم به حقوق حقه خودشان، تثبیت حق هسته‌ای به عنوان یک حق قانونی برای مردم ایران بود»! در این خصوص گفتنی است؛

الف- «اعتدال» برفرض که دستاورد دولت محترم باشد و برفرض که وادادگی را اعتدال معنی نکرده باشند، باید پرسید اعتدال در کدام سیستم علمی و با کدام نظام سنجشی قابل ‌اندازه‌گیری است؟! آقای روحانی می‌دانند که در گزارش عملکردها روی «کمیت» که قابل ‌اندازه‌گیری است تکیه می‌شود و نه «کیفیت» که هرکس به گونه‌ای آن‌را تعریف می‌کند!

ب- «برداشتن تحریم از دوش مردم و رساندن مردم به حقوق حقه خودشان»! یکی دیگر از دستاوردهای مورد ادعای جناب روحانی است. کاش آقای رئیس‌جمهور به این پرسش پاسخ می‌دادند که کدامیک از تحریم‌ها برداشته شده است؟!

لا‌اقل به یک نمونه از آن اشاره می‌فرمودند! آقای روحانی درحالی از برداشته شدن تحریم‌ها به عنوان یک دستاورد یاد می‌کنند که نه فقط تحریم‌ها لغو نشده بلکه ده‌ها تحریم جدید نیز به آن افزوده شده است! این واقعیت تلخ که قابل انکار نیست! هست؟

ج- ایشان از «تعامل سازنده با جهان» نیز به عنوان یکی از دستاوردهای دولت خود یاد کرده‌اند و البته توضیح نداده‌اند که در کدام فرهنگ سیاسی و عرف دیپلماتیک، وادادگی در برابر آمریکا و اروپا و امتیاز نقد دادن و وعده نسیه گرفتن از آنها را «تعامل سازنده» می‌نامند؟!...

د- جناب روحانی از یکسو می‌گویند تحریم‌ها را از دوش مردم برداشته‌اند! و از سوی دیگر در همان نشست خبری خطاب به کسانی که معلوم نیست کیستند، می‌فرمایند «عده‌ای می‌خواهند پایان تحریم‌ها به تاخیر بیفتد. دولت نخواهد گذاشت عده‌ای پایان تحریم را به تاخیر بیندازند. ما یک دقیقه و یک ساعت هم رضایت نمی‌دهیم و در مقابل آن خواهیم ایستاد»!... و درباره این تناقض توضیح نمی‌دهند که اگر به قول خودشان «تحریم‌ها را از دوش ملت برداشته‌اند»! دیگر تحریمی وجود ندارد که بازهم به قول ایشان؛ عده‌ای بخواهند پایان تحریم را به تاخیر بیندازند! اگر تحریم‌ها را برداشته‌اید و پایان یافته است، دیگر چگونه عده‌ای نمی‌خواهند تحریم‌ها پایان بیابد؟! مگر نمی‌فرمائید که پایان یافته است؟!

هـ- رئیس‌جمهور محترم درباره یکی دیگر از دستاوردهای دولت خود به «تثبیت حق هسته‌ای به عنوان یک حق قانونی برای مردم ایران»! اشاره کرده‌اند و این در حالی است که دولت

جناب ایشان نه فقط در این زمینه دستاوردی نداشته است، بلکه درصد بالایی از تاسیسات هسته‌ای کشور که با زحمات طاقت‌فرسا و آمیخته به خون شهدای هسته‌ای به دست آمده بود، در دولت آقای روحانی برباد رفته است. هزاران سانتریفیوژ را از مدار خارج کرده‌اند که با آسیب‌ها و خسارت‌های جدی رو‌به‌رو شده است، رآکتور آب سنگین اراک را با سیمان مسدود کرده‌اند، ۱۱ تن از اورانیوم غنی‌شده را از دست داده‌ایم، تاسیسات نطنز را به حالتی شبیه پایلوت تبدیل کرده‌اید، سایت مدرن و پیشرفته فردو تقریباً از دور خارج شده است و... کجای این وضعیت با نظر جنابعالی همخوانی دارد که فرموده‌اید؛ حق هسته‌ای را به عنوان یک حق قانونی برای مردم ایران تثبیت کرده‌اید؟!

و حالا هم که با ابتکار انقلابی مجلس و در جهت تامین منافع ملی کشورمان «طرح راهبردی برای لغو تحریم‌ها» به قانون تبدیل شده است و تصویب آن جیغ پمپئو و تروئیکای اروپا را به آسمان بلند کرده است، دولت حضرتعالی هم در اقدامی عجیب و غیر قابل توجیه و هماهنگ با آنان به مخالفت با این مصوبه برخاسته و... جالب آنکه جناب روحانی می‌فرمایند «مخالفان دولت با مخالفان جهانی ایران همسو هستند»! و... این رشته سر دراز دارد.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

مجبوریم جور وزارت خارجه را بکشیم!/نوید مؤمن

تروئیکای اروپا در یک بیانیه مشترک، به تصمیم ایران برای نصب سانتریفیوژهای جدید در تاسیسات غنی‌سازی نطنز، ابراز نگرانی کرد.

3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه در بخشی از این بیانیه تاکید کرده‌اند: «اطلاعیه اخیر ایران به آژانس اتمی درباره تصمیم نصب ۳ آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات غنی‌سازی نطنز، مخالف برجام و بسیار نگران‌کننده است. با نگرانی شدید به قانون اخیر که توسط پارلمان ایران تصویب شده، توجه می‌کنیم. [قانونی که] اگر اجرا شود، به ‌طور اساسی برنامه هسته‌ای ایران را توسعه داده و دسترسی‌های نظارتی آژانس اتمی را محدود می‌کند. این اقدامات با برجام و تعهدات گسترده‌تر هسته‌ای ایران همخوانی ندارد...»

وقاحت تازه اروپاییان، نخستین یا آخرین موضع‌گیری آنها علیه کشورمان تلقی نشده و نخواهد شد! پاسخ‌دهی‌های مکرر به اتحادیه اروپایی نیز درباره «بیانیه‌های مضحک و تکراری» آنها، دردی از ما دوا نخواهد کرد! با گذشت 30 ماه از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای، بیش از هر زمان دیگری دریافته‌ایم نه تنها دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما عزم و اراده‌ای برای «مواجهه واقعی با شانتاژهای برجامی و ضدایرانی تروئیکای اروپایی» ندارد، بلکه در مقابل، «منتقدان انفعال وزارت امور خارجه در مقابل اروپا» را مورد عنایت و هجمه‌های دلسوزانه(!) خود قرار می‌دهد.

اما آنچه در قبال بیانیه اخیر تروئیکای اروپایی قابل تامل به نظر می‌رسد، آخرین جمله این بیانیه است؛ جایی که در آن طرف‌های اروپایی تصریح کرده‌اند: «ما این عدم تبعیت ایران را در چارچوب برجام مطرح خواهیم کرد. ما از بیانیه‌های رئیس‌جمهور منتخب [جو] بایدن درباره برجام و راه دیپلماتیک برای رسیدگی به نگرانی‌های گسترده‌تر درباره ایران، استقبال می‌کنیم. این به نفع همه ما است». همان‌گونه که هویداست، بازیگران اروپایی ۳ فاکتور و مولفه رفتاری را در تقابل با کشورمان و تا زمان سرکار آمدن دولت جدید آمریکا تعریف کرده‌اند.

- نخست اینکه در نشست کمیته مشترک برجام (که احتمالا بزودی در وین برگزار خواهد شد)، به جای پاسخ‌دهی نسبت به نقض عهدهای مکرر خود در توافق هسته‌ای، ژست «طلبکارانه» اتخاذ کرده و از ایران خواهند خواست سریعا به «از سرگیری تعهدات مطلق و یکجانبه خود در برجام» بازگردد!

- دوم؛ «هم‌افزایی استراتژیک و نسبی» خود با دولت ترامپ در قبال ایران را به یک «هم‌افزایی استراتژیک- تاکتیکی» یا همان «هم‌افزایی مطلق» با دولت جو بایدن تبدیل می‌کنند.

مقامات ارشد اروپایی از روزهای پایانی آبان‌ماه، مذاکرات مستمر و پشت‌پرده‌ای را در این باره با «آنتونی بلینکن» و «جیک سالیوان»، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی دولت بایدن آغاز کرده‌اند.

- سوم؛ بازیگران اروپایی از سوی آمریکا وظیفه دارند برجام را نه به عنوان یک «توافق» و «سند حقوقی»، بلکه به مثابه یک «گذرگاه موقت» و «سنگ بنایی برای انعقاد انواع توافقات بازدارنده» مورد شناسایی و تعریف قرار دهند.

باید به این نکته مهم دقت کنیم که مخاطب اصلی بیانیه اخیر و به طور کلی بیانیه‌ها و موضع‌گیری‌های متعددی که طی هفته‌های اخیر از سوی کشورهای اروپایی در قبال برجام صادر می‌شود، جمهوری اسلامی ایران نیست! مخاطبان این بیانیه‌ها، افکار عمومی دنیا و کسانی هستند که «جامعه هدف» دولت بایدن و بازیگران اروپایی محسوب می‌شوند. کاح سفید و تروئیکای اروپا به وضوح قصد دارند «تبدیل برجام به یک توافق جامع» را از یک «هدف ناممکن» به یک «گزاره طبیعی و ممکن» تبدیل کنند. از این رو در بیانیه‌های متعدد خود، از «بازگشت مشروط به برجام» یا «تبدیل برجام به یک توافق گسترده» سخن به میان می‌آورند.

قطعا در شرایطی که دستگاه دیپلماسی کشورمان چشمان خود را (متاسفانه به صورت عامدانه) روی این بازی خطرناک بسته است، پرده‌برداری از «استراتژی‌ها»، «اهداف»، «ابزارها» و در نهایت اجزا و مؤلفه‌های بازی برجامی جدید آمریکا و تروئیکای اروپا، وظیفه بزرگی است که بر دوش «دلسوزان مردم و نظام» سنگینی می‌کند. نباید فراموش کرد یکی از اصلی‌ترین اقداماتی که دشمنان در مواجهه با کشورهای هدف صورت می‌دهند، تبدیل‌سازی «ناممکن‌‌ها» به «ممکن‌ها» با استناد به خصلت «تکرارپذیری» آنهاست؛ آنها یک امر ناممکن (مذاکره همه‌جانبه با ایران و محدودسازی مطلق کشورمان) را به اندازه‌ای در بیانیه‌ها و مواضع خود «تکرار» می‌کنند تا در ظاهر تبدیل به یک «امر طبیعی و ممکن» شود. اگر در همین مرحله جلوی بازی خطرناک و «برنامه‌ریزی‌شده» تروئیکای اروپا گرفته نشود، در مرحله بعد (پس از تثبیت گزاره امکان مهار حداکثری ایران در میان افکار عمومی دنیا)، مهار آن سخت‌تر و پرهزینه‌تر خواهد بود. اگر چه کشیدن جور وزارت امور خارجه کشورمان در این برهه زمانی تلخ و اندوه‌بار است اما چاره‌ای جز این وجود ندارد.

***************************************

روزنامه خراسان**

آقای روحانی آزموده را آزمودن خطاست!/دکتر حامد رحیم پور

نشست خبری روز گذشته رئیس جمهور اگرچه در ظاهر متفاوت از دیگر نشست های روحانی بود اما از یک تفاوت دیگر در موضع رئیس جمهور درباره بازگشت آمریکا به برجام به طور صریح تری رونمایی کرد .از زمان انتخاب بایدن به ریاست جمهوری آمریکا و اعلام تلویحی و صریح وی و تیم اش برای بازگشت به برجام این موضوع  یکی از مباحث جدی در فضای رسانه ای و سیاسی بوده است  و در حالی که تیم آمریکایی  باید سعی کند از موضعی نسبتا بالا به ماجرا وارد شود و همواره بازگشت به برجام را به نوعی به مباحث موشکی و مذاکرات منطقه ای گره می زند تناقض در  برخی مواضع اعلام شده از سوی ریاست جمهوری  با مواضع اعلام شده دستگاه دیپلماسی و برخی دیگر از مسئولان سوال برانگیز و نگران کننده است.رئیس جمهور در بخشی از نشست روز گذشته خود با خبرنگاران درباره برجام و بازگشت آمریکا به آن گفت : «برای بازگشت آمریکا به برجام اگر پیش شرط بگذاریم یعنی این که تحریم همچنان ادامه یابد و اگر بخواهیم پیش شرط بگذاریم برای گرفتن خسارت‌ها باید جنگ‌جهانی راه بیندازیم » البته در جلسه 19 آذر هیئت دولت نیز رئیس جمهور بازگشت آمریکا به برجام را به نوعی با یک امضا  امکان پذیر دانسته و اعلام کرده بود  اگر رئیس جمهوری آمریکا با یک امضا به برجام برگردد ایران هم حاضر است همچون قبل از سال۹۸ به تعهداتی که در برجام داشته به صورت کامل عمل کند. سخنانی که امید می رود دقیق نباشد و ایشان به صورت تلویحی و کلی در این باره اظهار نظر کرده باشند چرا که این یک حقیقت انکار نشدنی است که وقتی به‌گونه‌ای با دشمن روبه رو شویم که سراپا، «احساسِ نیاز » باشیم ، او به «هیچ حدّی»، بسنده نخواهد کرد. تجربه سالیان و خصوصاً ماه های اخیر هم حکایت از این دارد که در صورت ارسال سیگنال ضعف از داخل کشور، جای چشم انتظاری برای امضا با خطی قشنگ، باید منتظر عهدشکنی دشمن باشیم.این نگرانی وقتی جدی تر می شود که مواضع دستگاه دیپلماسی و دیپلمات های این وزارتخانه که از سوی سخنگو و مقامات ارشد این وزارتخانه اعلام شده عملا  بازگشت آمریکا را مشروط به جبران خسارت و شروطی کرده است که در مقام عمل نیز منطقی به نظر می رسد چرا که بازگشت بدون تعهد آمریکا جدا از آن که پالس نیاز و ضعف ایران برای طرف مقابل را هویدا می کند عملا راه را برای اجرای کج دارومریز برجام  همان گونه که در زمان اوباما هم شاهد آن بودیم باز می‌گذارد در حالی که یکی از این شروط می‌تواند اجرای کامل تعهدات آمریکا برای بازگشت به برجام باشد .همان طور که ظریف در مصاحبه 4 مهر با خبرگزاری اسپوتنیک گفته بود : «بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای اولین اقدامی است که آن‌ها باید انجام دهند. برای این بازگشت، آمریکا باید خساراتی را که به ملت ایران وارد کرده و همچنین اقداماتی را که در جهت تضعیف توافق هسته‌ای انجام داده است جبران کند.»ظریف حتی بارها  از عبارت این که «آمریکا باید بلیت و امتیاز بازگشت به برجام را بخرد» به عنوان دستاورد سخن گفته است. سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت خارجه نیز در  نشست 18 آبان تصریح کرده بود : ایالات متحده آمریکا ناقض برجام، ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بوده و میلیاردها دلار به ملت ایران خسارت زده و از برنامه برجام به عنوان یک مشارکت کننده خارج شده است. روزی که دولتی در ایالات متحده بخواهد به برجام برگردد میزی وجود خواهد داشت که باید پاسخ گوی نقض عهد ها باشد. بر طبق فرمایش های مقام معظم رهبری آمریکا باید توبه کند و این به معنای آن است که اولاً باید بپذیرد چه خطاهایی کرده و ثانیاً جنگ اقتصادی علیه ایران را متوقف کند و ثالثاً مسیر رفته را برگردد و به تعهداتش عمل و برای گام چهارم جبران خسارت کند. سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه هم چندی قبل در گفت وگو با برنامه صبح بخیر ایران درباره شرایط بازگشت آمریکا به برجام گفته بود: آمریکا اگر خواست به توافق برگردد به هر حال قواعد و شرایطی دارد و باید تمامی تحریم‌هایی که گذاشته اند، برداشته شود. البته چالش های دیگری هم هست و باید درباره آن ها صحبت کنیم و شرایط بازگشت آمریکا به برجام را به گونه ای که منافع مردم ایران تامین شود، فراهم کنیم. اکنون این سوال پیش می آید چه تغییری در شرایط ایجاد شده که این مواضع  نادیده گرفته می شود و بازگشت آمریکا به برجام عملا به یک امضا آن هم امضای خود رئیس جمهور آمریکا منوط می شود.چه تضمینی وجود دارد بایدن نیز مانند ترامپ دوباره با  یک امضا از برجام خارج نشود؟بماند که بازگشت آمریکا به برجام اگر بدون دریافت تضمین های جدی و کافی بین‌المللی و حقوقی نباشد می تواند خطرات جدی برای ایران در پی داشته باشد. آمریکای ترامپ بعد از خروج از برجام تلاش بسیاری به عمل آورد تا از مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تمام تحریم های شورای امنیت علیه ایران استفاده کند. موضوعی که با مخالفت  چین ، روسیه و سه کشور اروپایی  عضو برجام  با این استدلال که آمریکا چون از برجام خارج شده دیگر حق استفاده از امکانات تعریف شده در آن را ندارد رد شد، اما اگر آمریکا بدون تعهد کافی و آن چه که پیشتر مسئولان وزارت خارجه اعلام کرده اند به برجام برگردد عملا می تواند به راحتی و با بهانه جویی  مکانیسم ماشه را فعال کند و ایران را در فشار مضاعفی قرار دهد. خلاصه آن که گفته آقای روحانی مبنی بر این که «پیش شرط برای بازگشت آمریکا به برجام یعنی تداوم تحریم ها»بدین معناست که فقط از بایدن یک کاغذ می خواهیم آن هم بدون هیچ تضمینی برای لغو واقعی تحریم ها. آقای  روحانی آزموده را آزمودن خطاست!

***************************************

روزنامه ایران**

FATF ضرورت پیشرفت اقتصادی هر کشوری است/یوسف مولایی/استاد حقوق بین‌الملل

یک سال بعد از بازگشت کشورمان به لیست سیاه گروه مالی FATF به نظر می‌رسد بررسی مجدد آن یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای اقتصاد کشور باشد. مخالفان تصویب لوایح مرتبط با FATF می‌گویند که با این کار هیچ گشایشی در اقتصاد کشور صورت نخواهد گرفت. به صورت مستقل این یک جمله درست است اما واقعیت این است که استدلال درستی نیست چون این جمله باید کامل شود. آن هم بدین‌گونه که «با نپذیرفتن FATF شرایط مبادلات اقتصادی و تجاری ما دوچندان سخت‌تر خواهد شد.»

اساساً موضوع FATF از جنبه سلبی آن دارای اهمیت است نه از جنبه ایجابی. زمانی وزیر امورخارجه، جناب آقای ظریف در مجلس گفت که قول نمی‌دهد با پذیرش FATF گشایشی در اقتصاد کشور صورت بگیرد اما حتماً قول می‌دهد که با نپذیرفتن آن اوضاع به مراتب بدتر شود. این سخنان آقای ظریف دقیقاً همان محل اصلی اهمیت این موضوع است. کما اینکه تجربه یک سال اخیر با بازگشت ایران به لیست سیاه این کارگروه هم نشان داد که آن توضیحات درباره تبعات نپذیرفتن FATF صحیح است.

به واقع موضوع FATF به مثابه دری رو به اقتصاد و مبادلات مالی جهانی است که برای پیشرفت اقتصادی هر کشوری، عبور از آن یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. یعنی ماندن پشت این در درست به مثابه طرد شدن از مناسبات اقتصاد جهانی و عقب ماندن از مرزهای توسعه و پیشرفت خواهد بود. اما عبور از آن الزاماً به معنی بهتر شدن اوضاع و رونق اقتصادی نیست، چرا که این امر نیازمند مؤلفه‌های دیگری چون شفافیت، بهبود محیط کسب و کار، بهبود مراودات بین‌المللی، توسعه نیروی انسانی و... است.

با این توصیف ماندن پشت درهای شروط FATF به مثابه فلج شدن یک اقتصاد قابل تعبیر است. کما اینکه کاهش شدید همکاری‌های متقابل اقتصادی حتی با کشورهای نسبتاً همسوتر با ایران طی مدت گذشته تحت شروط FATF نشان می‌دهد که این موضوع باری مضاعف روی بار تحریم است. اقتصاد کشور ما برای بازگشت به وضعیت عادی دو مانع حقوقی پیش روی خود دارد که نیازمند برداشته شدن همزمان هر دوی آنهاست؛ تحریم و FATF.

به لحاظ حقوقی و عملیاتی کاری که لیست سیاه FATF با اقتصاد ما می‌کند، مسدود کردن فضاهای فعالیت خارج از تحریم است. فرض کنید در فضای تحریم‌های یکجانبه امریکا، کشورها، بانک‌ها و شرکت‌هایی باشند که به هر دلیلی و از جمله نداشتن ارتباط مالی مؤثر با امریکا تمایلاتی برای همکاری با ایران داشته باشند. اما همین کشورها و شرکت‌ها قطعاً جز ایران شرکای دیگری هم دارند. در جهانی که تقریباً تمام کشورهای جهان شروط FATF را در عمل اجرا می‌کنند، این بدان معناست که حضور ایران در لیست سیاه باعث می‌شود تا کشورها و شرکت‌هایی که حتی نگرانی از جانب امریکا ندارند، از جانب باقی نظام بانکی و مالی دنیا دچار نگرانی شوند. چرا که کار کردن با کشوری در لیست سیاه FATF عملاً به معنای قطع ارتباط با دیگر مشتری‌ها و شرکای بین‌المللی است.

در چنین وضعیتی موضوع FATF به مثابه یک عامل پشتیبان و حامی تحریم‌های یکجانبه امریکا در جهت تشدید آنها عمل می‌کند. تجار، فعالان اقتصادی و استادان دانشگاه در حوزه علم اقتصاد بخوبی می‌دانند که رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی بدون داشتن زمینه‌های مساعد و پایدار همکاری بین‌المللی تقریباً ممکن نیست. به همین طریق برای حقوقدانان و دیپلمات‌ها نیز کاملاً روشن است که چنین همکاری بدون در نظر گرفتن و پذیرش قواعد و چارچوب‌های حقوقی بین‌المللی ممکن نخواهد بود و در این میان FATF مسأله‌ای است که در دهه اخیر به یکی از اصلی‌ترین زیربناهای حقوقی روابط اقتصادی و بانکی در سطح جهانی تبدیل شده و مهمتر اینکه اهمیت آن روز به روز در حال افزایش و پایبندی به قواعد آن توسط کشورها به طورمرتب در حال تشدید است.

چه اینکه اگر یک دهه قبل رفتن به لیست سیاه FATF بانک‌ها و مؤسسات مالی و شرکت‌ها را هدف خود قرار می‌داد، اکنون با سختگیرانه‌تر شدن قواعد و جدی‌تر شدن اجرای آن دامنه این تبعات به تک‌تک شهروندان کشورهای حاضر در لیست سیاه تسری پیدا می‌کند. به گونه‌ای که حتی افراد عادی نیز در ساده‌ترین مراودات خود دچار مشکلاتی می‌شوند. کما اینکه امریکا به دنبال بستن حساب‌های بانکی شهروندان ایرانی در دنیا بود اما این اتفاق به دلیل سیاست برخی کشورها رخ نداد. اما بازگشت ایران به لیست سیاه باعث شد که در عمل این اتفاق رخ دهد. نمونه مشخص این موضوع هم مسدود شدن حساب شهروندان ایرانی در گرجستان بود. در ماه‌های گذشته گزارش‌هایی از اتفاق مشابه برای شهروندان ایرانی در چین و روسیه هم منتشر شد. در همان ماه‌های گذشته نیز درک ابعاد و تأثیرات موضوع FATF کار چندان سخت و پیچیده‌ای نیست. مضافاً اینکه طبق استدلالی که بارها تکرار شده و هنوز نیز از اعتبار برخوردار است، اینکه در کنار ایران تنها کشور کره شمالی در لیست سیاه FATF حضور دارد می‌تواند به خوبی بیانگر ضرورت تغییر مسیر در این حوزه باشد. به فرض پابرجا بودن تحریم‌های امریکا، ما خود در ایران با عدم پذیرش FATF کاری کرده‌ایم که کشورها و شرکت‌های دوست ما نیز که حتی مایل به همکاری با ایران حتی در شرایط تحریم یکجانبه امریکا هستند، مجبور شوند در شرایطی قرار بگیرند که کم و بیش مانند کشورهای دارای تخاصم با ما رفتار کنند.

***************************************

 روزنامه شرق **

ادعای ارضی یا واکنش هیجانی اردوغان؟/جاوید قربان‌اوغلی . دیپلمات بازنشسته

اظهارات جنجال‌برانگیز اردوغان در باکو که در مقطع حساس کنونی، روابط ایران و ترکیه را تحت تأثیر قرار داده بود، خوشبختانه با تدابیر دیپلماتیک حداقل در سطح عمومی و رسانه‌ای کنترل شد و تا حد قابل قبولی فروکش کرد. اگرچه با توجه به عقبه این اظهارات، بازتاب‌ها و واکنش‌های گسترده آن در ایران در سطوح مختلف و همچنین رقابت دو کشور در منطقه با وجود اشتراک دیدگاه در برخی موضوعات، تبعات آن تا مدتی گریبان‌گیر روابط دو کشور خواهد بود؛ رخداد ناخوشایندی که ابتکارات دیپلماتیک عبور از آن را برای آینده روابط دو کشور ضروری می‌کند.برداشت «ایران» از سخنان اردوغان به‌ویژه خواندن بخشی از شعر «آراز» (ارس) در سطح رسمی و عمومی اعم از مردم کوچه و خیابان و محافل روشنفکری و نخبگان سیاسی، دخالت ترکیه «در امور داخلی و تهدید تمامیت ارضی ایران» بود که مغایر با منشور سازمان ملل، قاعده حقوقی التزام کشورها به احترام به تمامیت ارضی و نقض اصول حسن همجواری است. در این نوشتار کوتاه بر آن هستم نگاهی گذرا به این رویداد از منظری دیگر و برخلاف جو هیجانی پس از سخنان اردوغان داشته باشم.آنچه در جریان جشن پیروزی و رژه نظامی با حضور اردوغان در باکو گذشت و واکنش طبیعی دولت و ملت آذربایجان به نتیجه جنگ کاملا قابل انتظار بود. در چنین جو حماسی و احساسی‌ای بود که اردوغان در واکنشی هیجانی یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات سیاسی خود را رقم زد. می‌گویم یکی، چون رئیس‌جمهور بلندپرواز ترکیه به‌دلیل ویژگی شخصتی و بلندپروازی‌های ایدئولوژیک در بیش از یک دهه گذشته چند بار دچار اشتباه محاسباتی و خطا شده است. به نظر می‌رسد در ریشه‌یابی و تحلیل منصفانه رخداد اخیر توجه به سه عامل ضروری است: اول، عقبه‌های تاریخی و برنامه ترکیه برای احیای آنچه نوعثمانی‌گری نامیده می‌شود. دوم، ویژگی‌های شخصی و فزون‌خواهی اردوغان. سوم: ضعف ایران در عرصه مدیریت مناسبات خارجی، ازدست‌دادن فرصت‌ها در دو دهه اخیر و کاهش نفوذ و اقتدار در حوزه تمدنی. رقبای منطقه‌ای را به قدرت‌نمایی و از جمله آنچه در باکو شاهد آن بودیم، تشویق و ترغیب کرد.‌1- از منظر تاریخی، روابط ایران و عثمانی (ترکیه کنونی که داعیه بازگشت به آن دوران در قالب جدید را دارد) پرفراز و نشیب و مشحون از جنگ‌های خونین و طولانی در سه سده ( قرن 16 تا 19) است. پس از روی‌کارآمدن صفویان و متحدکردن همه اقوام فلات بزرگ، ایران به‌عنوان مرکز تشیع و بزرگ‌ترین قدرت در مقابل امپراتوری عثمانی که داعیه خلافت اسلامی را داشت، تبدیل شد. اشاره به این فراز تاریخی از آن جهت است که با وجود تحولات سترگ در مناسبات بین‌المللی و منسوخ‌شدن کشورگشایی به سبک قرون گذشته، هنوز برخی از جریانات «نوعثمانی‌گری» در حاکمیت کنونی دولت ترکیه رؤیای تکرار تاریخ و احیای امپراتوری بزرگ عثمانی در قالب امروزی و براساس تفکرات داووداغلو، تئوریسن این استراتژی که گفته بود «110 سال پیش یمن، ارزروم و بنغازی یک کشور بوده‌اند»، نوعثمانی‌گری در شاکله «وحدت قومی ترک» بر بنیان زعامت اهل سنت را در سر می‌پرورانند.

 از منظر حامیان این تفکر و رهبران کنونی ترکیه مانند 500 سال قبل که قزلباش‌های صفویه مانع از پیشروی اسلاف اردوغان در مرزهای شرقی شدند، امروز نیز ایران به‌عنوان مرکز تفکر شیعه که داعیه رهبری جهان اسلام را در سر می‌پروراند، همچنان مانع تحقق آمال و آرزوهای سلطان محمد فاتح، سلطان سلیم و اخلاف آنها در امپراتوری عثمانی هستند.

2- این اولین‌بار نیست که اردوغان درصدد گرفتن ماهی از آب گل‌آلود است. بلندپروازی‌های او از زمان به‌قدرت‌رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، در جنگ داخلی سوریه و تغییر چندین‌باره رویکرد در این بحران، سرنگونی جنگنده سوخوی روسیه و متعاقب آن عذرخواهی از پوتین، حمایت از فلسطینی‌ها در کنار عضویت در ناتو و روابط با اسرائیل، ماجرای کشتی مرمره، موضع‌گیری سریع در ماجرای حمایت از مسلمانان سین‌کیانگ چین و رویکرد فرصت‌طلبانه ترکیه در بحران لیبی و... نمونه‌هایی از آزمون و خطاهای اردوغان در چند سال اخیر است. در جنگ قره‌باغ نیز اردوغان در چارچوپ همان استراتژی و این‌بار در یک جنگ تمام‌عیار، در کنار باکو قرار گرفت. تا اینجای کار شاید به ‌دلیل همان عقبه تاریخی و برنامه درازمدت ترکیه در توسعه دامنه نفوذ بلااشکال باشد. با وجود این تصور نگارنده بر این است که آنچه در باکو اتفاق افتاد، بیشتر تحت تأثیر فضای ناشی از پیروزی، غلبه احساسات و هیجان اردوغان بود و نه لزوما اجرای بخشی از سناریوی بلندپروازانه ترکیه. به‌طورکلی این بخشی از روان‌شناسی رهبران اخوان‌المسلمین است که ضربات جبران‌ناپذیری را بر آنان وارد کرده است؛ سیدقطب در زمان عبدالناصر، نفی خیزش مصر در بهار عربی از سوی اخوان در ابتدا و تغییر سریع رویکرد پس از سرنگونی مبارک، اشتباه محاسباتی محمد مرسی در برآورد نیروهای تأثیرگذار بر روند سیاسی کشورش و اقدام نامتعارف او در اجلاس سران در تهران نمونه‌هایی از این روان‌شناسی رهبران اخوان و اشتباه محاسباتی آنان در شرایط پیروزی‌های زودرس است. ماجرای باکو نیز از همین قماش بود و نباید آن را بیشتر از آن دید. ارزش و اهمیت روابط دو کشور همسایه به‌ویژه در این مقطع تاریخی بسیار بیشتر از آن است که تحت تأثیر واکنش‌های هیجانی فرصت را برای مخالفان مهیا کند. مضافا اینکه به باور نگارنده شعری که اردوغان به غلط به آن استناد کرد، همان‌طورکه در برخی تحلیل‌ها نیز آمد، تاریخ سرایش آن شعر و مقصود شاعر بلندآوازه آن یحیی شیدا نیز بیشتر معطوف به واقعه تاریخی و جنگ‌های ایران و روس است که غمگنانه در حسرت جدایی آران و شیروان از میهن بزرگ ایران سرود؛ سرزمینی که اکنون در یک واحد سیاسی تحت نام جمهوری آذربایجان عضو جامعه جهانی است. کشوری که سه دهه قبل از دل روسیه نو تزاری بیرون آمد و استقلال یافت. اگر به کل این شعر بنگریم، قافیه و شاه‌بیت آن «ایران» قافیه‌اش است.

«قاضی اول، انصافه گل، حکم زمان وئر تازه دن/ غصب اولان تورپاقلاری وابسته ایران ائله».

یعنی: «قضاوت کن، انصاف داشته باش، دوباره حکم کن/ سرزمین‌های غصب‌شده را دوباره به ایران برگردان». که در این صورت، اردوغان ندانسته نعل وارونه زده و عملا حاکمیت و تمامیت ارضی آذربایجان را زیر سؤال برده است و به قول حیدر علی‌اف، اگر قرار بر الحاق باشد، دست به بدن برمی‌گردد.

3- در کنار این دو عامل، نمی‌توان از خطاهای راهبردی ایران در سیاست خارجی پس از انقلاب و به‌ویژه در دو دهه گذشته چشم‌پوشی کرد. نگاهی به تحولات پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و موقعیت کنونی ما در کشورهای اوراسیا در مقایسه با جایگاه ترکیه در کشورهای استقلال‌یافته از شوروی در شمال، رجزخوانی کشورهای در اندازه جزایر کوچک در جنوب، روابط متشنج با بیشتر همسایگان و چالش دو‌دهه‌ای هسته‌ای و تأثیر مخرب فراز‌و‌نشیب روابط با کشورهای غربی غیرمعاند در وضعیت اقتصادی کشور را اگرچه می‌توان در چارچوب بخشی از رویکرد کلان مجموعه غرب در مقابل انقلاب و جمهوری اسلامی تفسیر و تحلیل کرد، در یک تحلیل منطقی و منصفانه نمی‌توان اشتباهات داخلی را نادیده گرفت و از آن عبور کرد. تأکید حساسیت‌برانگیز بر مذهب و غفلت خواسته یا ناخواسته از فرهنگ و حوزه تمدنی و نادیده‌گرفتن تیغ تیز و برنده توانمندی‌های نرم‌افزاری فرهنگی و پیشینه تمدنی از موارد جدی آسیب‌شناسی سیاست خارجی کشور است. فریاد و شعارهای مردم آزاد‌شده از چنبره کمونیسم در آن سوی ارس را فراموش نکرده‌ایم. چه اتفاقی رخ داده که امروز یک بیت شعر نه توسط الهام علی‌اف بلکه با رئیس کشوری که هیچ سنخیت مذهبی و حتی «قومی» با شمال و جنوب ارس ندارد، این‌گونه ما را هراسناک می‌کند تا جایی که وزیر خارجه را تحت فشار «زیر سؤال قرارگرفتن» با عجله به توییت‌ خارج از عرف دیپلماتیک درباره رئیس کشور همسایه وادار می‌کند. به نظرم واکنش نسبتا سریع ظریف در توییت گزنده (از منظر طرف مقابل) قبل از اینکه پاسخی به مطالبه افکار عمومی باشد، تصویر بی‌رتوشی از واقعیت راهبردهای سیاست خارجی کشور را به نمایش گذاشت.

***************************************

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات