ترور ادراکی بلافاصله پس از ترور فیزیکی با هدف تغییر محاسبه دستگاه ذهنی نخبگان و افکار عمومی در دستور کار طراحان قرار میگیرد و در پسا ترور، با جعل روایتهای دروغین و تحریف واقعیت، نگرش و بینش جامعه هدف را مورد رهزنی و دستبرد قرار میدهد.
تروریسم ادراکی یکی از ابعاد و اضلاع برجسته و نقطه ثقل و کانونی جنگ هیبریدی یا ترکیبی بوده و نقش مکمل و همافزا برای ترور فیزیکی را دارد. ترور ادراکی بلافاصله پس از ترور فیزیکی با هدف تغییر محاسبه دستگاه ذهنی نخبگان و افکار عمومی در دستور کار طراحان قرار میگیرد و در پسا ترور، با جعل روایتهای دروغین و تحریف واقعیت، نگرش و بینش جامعه هدف را مورد رهزنی و دستبرد قرار میدهد و تصویری غیرواقعی برای چگونه نگریستن و چگونه فکر کردن در مورد آن ترور را القا مینماید و این همان مدیریت ادراکی است که افراد، مورد اصابت گلوله دشمن قرار میگیرند، ولی هیچگونه جراحتی را در بدن خود احساس نمیکنند.
در تروریسم ادراکی، قوه شناخت و بصیرت بهعنوان قطبنما و معیار تشخیص روایت واقعی از جعلی مورد حمله قرار میگیرد؛ مثلاً در مورد ترور دانشمند هستهای کشورمان شهید فخری زاده، با فضاسازی گسترده رسانههای معاند، تعابیری مانند پدر بمب هستهای ایران بهصورت پرتکرار به افکار عمومی پمپاژ و ضریب داده میشود تا نگرش و باور جامعه دچار فهم غلط گردد.
در مورد چرایی بهکارگیری این روش، موجه نشان دادن ترور، زمینهسازی برای عدم واکنش متقابل، ایجاد زمینههای توصیه به محاسبهگری و پرهیز از در تله تهدیدات افتادن در صورت اقدام مقابلهبهمثل، بخشهایی از چرایی استفاده از ترور ادراکی هست. درواقع ترور ادراکی نوعی دست پیش گرفتن برای جلوگیری از عواقب و تبعات ترور برای طراحان و عاملان است.
در خصوص چگونگی ترور ادراکی بهرهبرداری گسترده از زیرساخت رسانههای نوین سایبری، فضاسازی گسترده از رسانههای ضدانقلاب و استفاده از برخی ظرفیتهای داخلی مانند جریان روشنفکر غربزده و تقیزادههای داخلی، برخی مطبوعات و رسانهها و شبکههای اجتماعی طرفدار غرب همگی مکمل مدیریت ادراک جامعه هدف میگردند. این ظرفیتها و زیرساختها با ۳ شگرد در خدمت طراحان قرار میگیرد. بزرگنمایی تهدید در پسا ترور در صورت واکنش متقابل، قلب واقعیت ترور و تصویرسازی وارونه و درنهایت کاهش تابآوری اجتماعی از شگردهای تروریسم ادراکی هست.
راهکار مقابله با این ترور ادراکی و تصویرسازی غلط، تبیین و اقناعسازی و ارتقاء سطح بصیرت و بینش جامعه هدف، با تصویرسازی شفاف و واضح، از شرایط پساترور میباشد. آشکارسازی این واقعیت که در طول ۴۱ سال گذشته هرگاه دشمن احساس ضعف و حقارت و زبونی کرده به اقدامات بزدلانه مانند ترور دست زده است که هیچگاه نشانه قدرت و اقتدار و قوت نبوده است. اقتدار و قوت آنجا است که مهره اطلاعاتی بزرگی مانند ریگی یا زم را با داشتن دهها سرویس اطلاعاتی که از آنها مراقبت میکردند، به داخل کشور هدایت، محاکمه و به سزای اعمالشان میرساند و یا تبیین این نکته راهبردی که نظام اسلامی در طول ۴۱ سال گذشته با عبور از گردنههای صعبالعبور فشارهای خارجی و برخی سوء مدیریتهای داخلی خود را به ۴۰ سال دوم رسانده و فصلی نوین را با بیانیه گام دوم انقلاب آغاز نموده است.
قطعاً این رویکرد به مذاق سلطه گران جهانی خوش نیامده و میکوشند با هر روشی ولو تروریسم ادراکی جلوی پیشروندگی و پیش برندگی نظام اسلامی را بگیرند و البته ذلیلانه هم اعتراف کنند که در منطقه ۱۷ تریلیون دلار هزینه کردیم، اما دستاوردی حاصل نکردهایم و این یعنی ایران همچنان قدرت اول منطقه است و به کمک جبهه مقاومت و همپیمانان منطقهای خود در برابر زیادهطلبیهای نظام سلطه ایستاده است و نباید اجازه داد با تروریسم ادراکی این واقعیت مخدوش، راهکار بعدی برای مقابله با تروریسم ادراکی پساترور، شناسایی روزنههای نفوذ در جنگ اطلاعاتی است. باید برای آحاد جامعه این معنا که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره فرمودند، بازنشر داده شود که دشمن برای پیشبرد اهداف خود از ظرفیتهای داخلی کشور استفاده میکند؛ همان ظرفیتهایی که تولید زخم کرده و دشمن مانند مگس روی آنها مینشیند. نفوذ یکی از آن زخمهاست که باید قاطعانه و مقتدرانه روزنه آن سد گردد. راهکار بعدی، اتخاذ تصمیم محکم و باصلابت در حوزه دیپلماسی خارجی در شرایط پساترور است که هرگونه مذاکره با آمریکای بایدن انجام نشدنی است و هرگز آمریکای بایدن فرصت نیست که با پس زدن آن فرصتسوزی شکل بگیرد و این عدم انجام مذاکره در فرمایشات حکیمانه رهبر بصیر و بیدار و شجاع نظام اسلامیمان بهصراحت بیان شده است تا دشمن گمان نکند میتواند از ورای تروریسم ادراکی نگرش ملت انقلابی کشورمان را تغییر دهد و آرمان شهدای هستهای کشورمان همچون شهید فخری زاده را مخدوش سازد.