روزنامه کیهان **
حکمت سلیمانی؛ نقشه راه مدیریت انقلابی/ محمد ایمانی
شهید سلیمانی، موضوعات مهم سیاست کشور را چگونه تحلیل میکرد؟ رویکرد او با رویکرد دیگران، چهقدر همپوشانی یا تفاوت داشت؟ رهبر انقلاب سال گذشته در تبیین ابعاد شخصیت این قهرمان ملی فرمودند:
«شهید سلیمانی، هم شجاع بود، هم با تدبیر بود؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضیها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضیها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما هم دل و جگر داشت... هم با تدبیر بود؛ فکر میکرد، تدبیر میکرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همین جور بود؛ بنده بارها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعّالند این را میگفتم؛ شهید سلیمانی اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن بشدّت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیّتِ اوست؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود. در این عوالم تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابیگری چرا، بشدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوان الله علیه) بود».
در این باره گفتنی است که هر جا دولتمردان، مواضع منطبق بر سیاستهای نظام در پیش گرفتند، شهید سلیمانی، جانانه از آن مواضع حمایت کرد. به عنوان مثال، آقای روحانی 13 تیر 97 در سوئیس گفت «در صورتی که نفت ایران از منطقه صادر نشود، دیگر کشورها هم قادر به صادرات نخواهند بود. میتوانید امتحان کنید... با صراحت میگویم ایران، رژیم صهیونیستی را نامشروع میداند و فعالیتهایش را تجاوزکارانه میداند».
سردار سلیمانی بلافاصله ضمن حمایت از این موضع نوشت «آنچه از فرمایشات حضرتعالی منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمیباشد و بیانات بسیار ارزشمندی که نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات است. دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم».
اما همین شهید بزرگوار، در مقاطعی که غفلت یا انحراف را در مواضع برخی مدیران میدید، از نصیحت و هشدار در خلوت و جلوت دریغ نمیکرد. او با بصیرت انقلابی، مهرماه 95 هشدار داد «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
حاج قاسم همچنین 9 اسفند 97، از سادهاندیشی درباره برجام و نقشه دشمن بر حذر داشت و با صدای بلند گفت «برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام 2 در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، این خونی را که در عالم اسلامی جریان پیدا کرده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام 2 شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون دشمنان معتقدند که چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
اینها مواضع علنی حاج قاسم است. اما اخیرا نکات دیگری هم فاش شد. آقای حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقای وزارت خارجه و از مدیران انقلابی این وزارت است که بعدها توسط آقای ظریف کنار گذاشته شد.
امیر عبداللهیان اخیرا با اشاره به ماجرای قدم زدن آقای ظریف با جان کری در تاریخ ۲۴دی۱۳۹۳ پس از مذاکرات رسمی، در ژنو که تصاویر آن منتشر شد، گفت «سردار سلیمانی به من زنگ زدند. شب قبل از آن، تصاویری از قدم زدن آقای ظریف با جان کری منتشر شده بود. سردار با کنایه و خندهای به من گفت دارید با آمریکاییها قدم میزنید؟! سپس گفتند این پیامی را که میخواهم بگویم، به آقای ظریف برسانید. گفتند ما اسناد دقیقی بدست آوردیم مبنی بر اینکه در جریان سقوط موصل، چند هواپیمای غولپیکر آمریکایی در فرودگاه موصل به زمین نشسته و ژنرالهای آمریکایی پیاده میشوند و فرماندهان داعش، روی فرش قرمز به استقبال آنها میروند. آنها به مدت ۵ ساعت در سالن vip فرودگاه موصل مذاکره میکنند. در تمام این ۵ ساعت هم، سلاحها و تجهیزات پیشرفته آمریکایی از هواپیماها پیاده و در اختیار داعش قرار میگرفت. سردار سلیمانی میخواستند به ما بگویند این دشمنی که در حال مذاکره با شماست، قابل اعتماد نیست و بدانید در آن روی سکه، این کارها را میکند».
سردار سلیمانی، برخلاف رویه «تحریمهراسی» برخی مدیران معتقد بود «من با تجربه میگویم؛ میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم». آن شهید والامقام که اکنون به یک مکتب و یک تراز برای سنجش عملکرد مدیران تبدیل شده، درستی این باور را با کارنامه موفق خویش ثابت کرد. هر جا پای سلیمانی رسید، امنیت و آبادانی یافت؛ و دست دشمن و نقشههای خباثت آلود آن کوتاه شد. او سرمایهگذاری 7 هزار میلیارد دلاری منطقه برای نابودی منطقه را شکست داد و نقشه راه مدیریت حکیمانه انقلابی را با آمیزهای از شجاعت و قاطعیت و تدبیر و اخلاص ترسیم کرد.
بالاترین مرام شهید سلیمانی که خط قرمز او هم محسوب میشود، یقین به «ولایت فقیه» است؛ چنانکه شش قسم جلاله یاد کرد و گفت: «برادران از مهمترین شئون عاقبت به خیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله از مهم ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.
در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است». آن شهید همچنین در بخشی از وصیت خویش نوشت: «برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید. جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند. بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام کرده و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید».
*********************************
روزنامه وطن امروز **
بودجه؛ بهم ریخته و شلخته/احسان ارکانی*
بودجه ۱۴۰۰ بودجهای فاقد انسجام درونی است. به رغم اینکه به بودجه سالهای گذشته دولت هم این نقد وارد بود، این انتقاد ما نسبت به لایحه بودجه 1400 خیلی فراتر از آنهاست، به دلیل اینکه احساس میشود این بودجه به صورت سهلانگارانه تنظیم شده که در موعد ۱۵ آذر آن را به مجلس بفرستند.
اگر بخواهیم به مهمترین شاخصها اشاره کرده و بودجه را بررسی کنیم، در مرحله اول بحث هزینههای جاری مطرح میشود.
1- ما در حال حاضر و در سال ۱۴۰۰ شاهد بیشترین رشد هزینههای دولت در چند سال اخیر هستیم که این رشد هزینهها نسبت به سال فعلی یعنی 99/46 درصد است، در حالی که میانگین رشد اعتبارات هزینهای در چند سال اخیر 15 درصد بوده، یعنی اختلاف بین ۴۶ درصد و ۱۵ درصد یکی از مشکلات بسیار روشن بودجه سال آینده است.
2- در قسمت درآمدها در سال ۱۴۰۰ ما صرفا ۱۰ درصد نسبت به سال قبل رشد داریم، در صورتی که میانگین رشد درآمدها در چند سال اخیر حداقل 3/17 درصد بوده است، یعنی ما باز در این موضوع، 3/7 درصد اختلاف واحد داریم. در حقیقت بحث ما در مقایسه بودجه با الزامات قانون برنامه ششم توسعه که تکلیف دولت بوده است، این است که دولت مجاز بوده صرفا ۱۵ درصد از حد مجازشده برای اعتبارات هزینهای در سال ۱۴۰۰ اعتبار پیشبینی کند، در حالی که این انحراف در حال حاضر به ۴۲ درصد رسیده است، یعنی شاهد چیزی حدود ۴۲ درصد اختلاف با برنامه ششم توسعه تدوین شده توسط دولت هستیم.
3- یک نکته منفی و بسیار کلان که در بودجه ۱۴۰۰ مطرح است، این است که با تجزیه و تحلیل منابع، درآمدهایی که حاصل از فروش میعانات و گازهاست، نه تنها ۲۴ درصد نیست، بلکه حداقل ۵۰ درصد بودجه سال ۱۴۰۰ وابسته به فروش گاز و میعانات آن و نفت خام است. از طرف دیگر برای سال آینده، دولت بودجه را بر اساس صادرات 2 میلیون و 300 هزار بشکه در روز بسته است که با اعمال نرخ تسعیر ارز به ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان آن را تعریف کرده است؛ به رغم اینکه میدانیم این ارقام اعم از نرخ تسعیر ارز و تعداد بشکه صادرشده غیرواقعی است. از سویی هزینههای تعریف شده توسط دولت هزینههای قطعی و غیرقابل اجتناب است و باید پرداخت شود.
4- به طور قطع این مساله کسری بودجه شدیدی را در سال ۱۴۰۰ به دولت وارد میکند؛ با توجه به اینکه دولت سال آینده 4 ماه از سال را حضور دارد و در مابقی سال اختیار دست رئیسجمهور و دولت بعد است ما شاهد تحویل نه تنها یک خزانه خالی به دولت بعد، بلکه شاهد تحویل یک خزانه کاملا با تراز منفی به دولت بعد هستیم، یعنی دولت بعد در ابتدای کار یک خزانه کاملا بدهکار با کسری بودجه هنگفت را تحویل خواهد گرفت و باید بسیار تلاش کند تا آن را به نقطه صفر و برابر برساند.
5- جمعبندی نهایی ما این است که به هر حال این بودجه، بودجهای است که اگر نمایندگان مجلس بخواهند به رغم میل باطنی آن را به تصویب برسانند، بدون هیچگونه دخل و تصرف، اصلاح یا بازبینی، گسست برنامه مالی سال ۱۴۰۰ که یک برنامه به نظر ما کاملا شکست خورده و غیرقابل عمل و کارشناسی و تحقق است، قطعی است.
این لایحه به هیچوجه قابل تصویب نیست بویژه اینکه در لایحه تقدیمی دولت ۱۸ درصد فراتر از ۲۰ درصد سهم دولت در صندوق توسعه ملی را هم برای خود اختصاص داده است؛ یعنی ۲۰ درصد سهم خود را به ۳۸ درصد افزایش داده است که با توجه به اینکه رهبر حکیم انقلاب با برداشت ۱۸ درصد افزایش یافته موافقت نکردند، در واقع بسیاری از این منابع پیشبینی نشده باید اصلاح یا معادل آن کم شود یا معادل آن رقم کم شده از سایر درآمدهای صندوق توسعه ملی از ردیف درآمدها افزوده شود.
*عضو کمیسیون اصل 90 مجلس
*********************************
روزنامه خراسان**
مکتب سلیمانی زنده می ماند اگر.../کورش شجاعی
یک سال از ترور ناجوانمردانه سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکای جنایتکار گذشت، مدعی کدخدایی و حقوق بشر در این اقدام تروریستی و ضد بشری دست به جنایتی زد که نه تنها خلاف وجدان و انسانیت بود بلکه تمامی کنوانسیون های بین المللی و حقوقی را آشکار زیر پا گذاشت، رئیس جمهور حامی تروریسم آمریکا با وقاحت تمام پس از این جنایت در توئیتی پرچم کشورش را به نمایش گذاشت! شاید برای این که به دنیا نشان دهد که سردمداران نظام سلطه و در راس آنان آمریکا نه تنها از ارتکاب قتل و ترور و تجاوز و لشکرکشی به خاک کشورها ابایی ندارند بلکه به چنین جنایاتی افتخار هم میکنند.ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان توسط آمریکا در فرودگاه بغداد آن هم در حالی که سلیمانی رسما توسط عراق برای سفر به این کشور دعوت شده بود، به روشنی گویای چند نکته است از جمله این که:
1 – تمامیت ارضی و استقلال کشورها برای آمریکایی ها گویا هیچ معنایی ندارد که به این راحتی در خاک یک کشور به ترور مهمان رسمی آن اقدام می کنند.
2 – گرچه مردم عراق سال ها از تجاوز و اشغال کشورشان توسط آمریکا در رنج بوده اند و همچنان پیگیر خروج باقی مانده نظامیان آمریکایی هستند اما گویا متجاوزان آمریکایی خود را مالک و ارباب کشور مستقل عراق می پندارند و مسئولانش را اولا برای جلوگیری از این اقدام تروریستی و ثانیا برای اقدام متقابل و تلافی جویانه «دست بسته» انگاشته اند.
3 – سردار قاسم سلیمانی «مرد عمل» و «مرد میدان» مبارزه با جنایتکاران و تروریست های داعشی بود، او با توکل به خدا و تاسی به آیین اسلام ناب محمدی و پیروی از مکتب عاشورا با کمک همرزمان غیورش در جبهه مقاومت توانست داعش، این جرثومه ظلم و جنایت و آدم کشی را شکست دهد و این نه تنها پایان حکومت سرزمینی داعشیان بلکه به خاک مالیده شدن بینی تمامی حامیان فکری، سیاسی، اقتصادی و تجهیزاتی آنان از جمله سران آمریکایی بود و از آن جا که جبهه مقاومت به فرماندهی سردار سلیمانی تمام محاسبات و معادلات داعش و پدیدآورندگان و حامیان شان را به هم ریخت و رویاهایشان برای تقسیم عراق و سوریه و حتی ایران را به کابوس بدل کرد، آمریکا درصدد انتقام از شکست در این میدان برآمد و چون مرد میدان مقابله با سردار نبود از سر ذلت و زبونی به ترور ناجوانمردانه سردار اقدام کرد آن هم در کشور ثالث که البته از انتخاب عراق برای انجام این جنایت نیز اهدافی داشت که مهم ترین آن ایجاد اختلاف و شکاف بینایران و عراق بود که به این هدفش نرسید.
4 – آمریکا شاید بعید می دانست که در آن شرایط ایران برای مقابله با این جنایت، مقر نظامیان آمریکایی در پایگاه عین الاسد عراق را هدف قرار دهد یا اگر پیش بینی کرده بود شاید هدف قرار دادن این پایگاه با موشک های نقطه زن توسط ایران را چندان متصور نمی دانست عملیاتی دقیق و بی سابقه که موجب شکسته شدن هیمنه آمریکا شد که تازه از این اقدام توسط رهبر حکیم و آزاده کشورمان به یک «سیلی» تعبیر شد.
و اما حالا پس از گذشت یک سال از ترور سردار قاسم سلیمانی آن «ابرمرد» و جوانمردی که نه تنها مرد میدان مبارزه با ظلم و جهل و قتل و غارت و ترور و آدم کشی و دفاع از مظلوم بود بلکه در عرصه انسانیت و آزادگی، اخلاص و بندگی، ایمان و توکل، تضرع و توسل، تواضع و مردمداری و ولایتمداری شاگرد ممتاز مکتب اسلام ناب محمدی بود، مردم همچنان منتظر انتقام خون این شهید بزرگوار و مجازات اساسی و عبرت آموز آمران و مباشران این جنایت هستند و قطعا گرچه حضور ده ها میلیونی مردم در مراسم تشییع پیکر این «سردار دل ها» و محبوب قلوب ایرانیان و آزادگان جهان به تعبیر رهبری عزیزمان اولین سیلی به صورت عاملان این جنایت بزرگ بود و هدف قراردادن مقر نظامیان در عین الاسد دومین سیلی، اما مردم ایران و جبهه مقاومت، انتقام سخت را چشم انتظارند و آن هم خروج اشغالگران از تمامی کشورهای منطقه و در عین حال مجازات عبرت آموز عاملان و مباشران این جنایت. مجازات جانیانی که «قهرمان ملی» و یکی از بزرگ ترین مدافعان اسلام ناب و عزت و کرامت انسان و استقلال ایران عزیز را به ناجوانمردانه ترین شکل به شهادت رساندند.و اما به نظر این نگارنده حقیر مکمل و سخت ترین مجازات برای مرتکبان این جنایت، زنده نگاه داشتن راه و مرام و مسلک و مکتب سلیمانی در بین آحاد مسئولان و مردم است، آن هم ترویج علمی و عملی سیره شهیدان سرافراز این سامان و ایجاد بستر مناسب برای هر چه بیشتر روییدن و شکفتن گل ها و الگوها و اسطوره های واقعی همچون سلیمانی و صیاد شیرازی و چمران و نامجو و همت و باکری و باقری و کاوه و شوشتری و... و همه شهیدان و عزیزان سرافراز تاریخ سازی که در راه اعتلای دین و میهن و عزت و استقلال وطن جان را در طبق اخلاص گذاشتند.
*********************************
روزنامه ایران **
سازهای برای احیای نگین ایران/رضا اردکانیان
وزیر نیرو
هفته ســـیوچـــهارم پویــش هر هفتـــه_الـف_ب_ایـــــــران با افتتاح طرحهایی در استانهای آذربایجان غربـــی، اصـفهـــــان، مازندران و اردبیل در روز پنـــجشــــــنبه یازدهم دیماه با آغاز بهرهبرداری از طرحهایی در هر دو حوزه آب و برق دنبال خواهد شد. سد کانیسیب و شبکه اصلی آبیاری و زهکشی کرمآباد با وسعت 8400 هکتار، مهمترین طرحهای این هفته است. تلاش برای احیای دریاچه ارومیه از مهمترین اقدامات محیطزیستی دولت تدبیر و امید بوده و طرح انتقال از سد کانیسیب به دریاچه نیز از جمله مهمترین اقدامات سازهای وزارت نیرو در این زمینه بوده است. سد کانیسیب با حجم مخزن 220 میلیون مترمکعب و طرح انتقال آب از سد کانیسیب به دریاچه ارومیه، در محدوده جنوب استان آذربایجان غربی و در شهرستانهای پیرانشهر و نقده، برای مهار و تنظیم 713 میلیون مترمکعب و انتقال سالانه 600 میلیون مترمکعب آب به دریاچه ارومیه اجرا شده است.
اقدامات وزات نیرو برای احیای دریاچه ارومیه البته موارد دیگری را نیز شامل میشود:
راهکار اصلی احیای دریاچه ارومیه مانند بقیه مناطق کشور، مدیریت مصرف و تقاضای آب در حوضه است ولی انتقال آب نیز میتواند به عنوان بخشی از راهکار لحاظ شود و امید است افزوده شدن آب انتقالیافته، در کنار توسعه برنامههای مدیریت مصرف، به پایداری و احیای دریاچه ارومیه، نگین ایران، کمک رساند.
طرح سد و شبکه آبیاری و زهکشی کرمآباد نیز از مهمترین طرحهای هفته سیوچهارم پویش الف_ب_ایران است. اهداف عمده این طرح عبارتند از: استفاده از 6/112 میلیون مترمکعب از حقابه ایران از دریاچه ارس، امکان ذخیره و تنظیم آب از طریق سد کرمآباد و توسعه اراضی پاییندست، استفاده از ویژگیهای همجواری با مرزهای کشورهای آسیای میانه و اروپا نظیر امکان صادرات و استفاده از بازارهای جهانی، امکان توسعه و احیای حدود 22300 هکتار ناخالص از اراضی، ایجاد اشتغال، درآمدزایی و بهبود وضعیت اقتصادی در منطقه طرح و امکان ایجاد فضای گردشگری در محدوده سد و رونق اکوتوریسم. رشد تولیدات کشاورزی، امکان ایجاد بیش از 5000 نفر/سال اشتغال جدید و به تبع آن ایجاد منابع درآمدی برای 25000 نفر جمعیت از پیامدهای اجتماعی مثبت این طرح است.
مجموعهای شامل نیروگاه مقیاس کوچک 10 مگاواتی، 8 طرح پست، خط انتقال و شبکه فوق توزیع در استان اصفهان؛ پنج نیروگاه مقیاس کوچک جمعاً به ظرفیت 68 مگاوات در شهرستانهای چمستان، بابلسر، بابل و بهشهر و 4 طرح پست، خط انتقال و شبکه فوق توزیع در استان مازندران؛ برقرسانی به روستاها در استانهای اردبیل و آذربایجان غربی و 2 پست فوقتوزیع در استان اردبیل نیز در حوزه صنعت برق نیز در چارچوب هفته سیوچهارم پویش هر هفته_الف_ب_ایران بهرهبرداری میشوند. استان مازندران همچنین شاهد آبرسانی به 57 روستا خواهد بود.
جمع سرمایهگذاری برای این طرحها معادل 2761 میلیارد تومان است که 1215 میلیارد تومان آن برای مجموعه سد کانیسیب و شبکه آبیاری و زهکشی کرمآباد، 839 میلیارد تومان در تأسیسات برقی استانهای اصفهان، آذربایجان غربی و اردبیل و 707 میلیارد تومان در استان مازندران است.
هفته سیوچهارم پویش هرهفته_الف_ب_ایران را با یاد و خاطره سردار شهید قاسم سلیمانی برگزار میکنیم. راهی که آن شهید برای عزت و اقتدار ایران پیمود، ما با خضوع و فروتنی، برای ایران و به یاد آن بزرگوار، با قدمهایی استوار در مسیر ساختن ایرانی آباد، آزاد، مقتدر و عزتمند طی خواهیم کرد.
*********************************
روزنامه شرق **
ترکیه اردوغان و آرزوهای بزرگ/فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بینالملل
در جهان و بهویژه منطقه بلاخیز خاورمیانه اوضاع بهشدت به هم ریخته است. خاورمیانه و شمال آفریقا در پی چند انقلاب پیدرپی که هرکدام مدعی رهانیدن ملتهایشان از قیدوبند نظمهای پیشین بودهاند، عملا دچار بینظمی بزرگی شدند که ترکیه بهعنوان کشوری قانونمدار خود را نه فقط مستثنا از آن بینظمیها تلقی میکرد بلکه با بهرهمندی از نابسامانی همسایگان به توسعه اقتصادی کمنظیری دست یافت که موجب اقتدار آن کشور در زمینههای مختلف صنعتی، سیاسی و نظامی شد که مورد غبطه کشورهای دیگر منطقه بود؛ اما گویی ادامه توسعه با متانت و آرامش سازگار نیست. از چندین سال پیش ترکیه به بهانه نگرانی از توسعه تبلیغات و توسعه نفوذ شیعی در منطقه در داخل و خارج به اقدامات سیاسی و نظامی حادی دست زد که گویی نوعی توهم بازگشت به گستره جغرافیایی امپراتوری عثمانی را در سر داشته باشد. چندبرابرشدن درآمد ملی در دورانی کوتاه شاید این احساس را در رئیسجمهور ترکیه پدید آورد که با ابعاد و جمعیتی متناسب مگر چه چیزی از فرانسه و آلمان و سایر شرکای «اروپایی» کم دارد؟ چگونه است که آنها در شرایط بحرانی به آفریقا و آسیا نیرو میفرستند و اعمال قدرت میکنند، چرا ترکیه نکند؟ خصوصا که در مواردی مانند سرکوب دولت اکثرا شیعی عراق که هزینه تولید و بهرهبرداری از داعش را نیز عربستان بر عهده میگرفت، چرا مشارکت نکند. چرا نکوشد از آب گلآلود سوریه ماهی بگیرد؟ چرا در دعوای جمهوری آذربایجان و ارمنستان با دخالت به سود جمهوری آذربایجان در جنگ با همکاری اسرائیل، موقعیت برتری برای آینده خود کسب نکند؟ چرا در لیبی که قدرتهای مختلف اروپایی و آمریکایی در کشمکش هستند، سهمی نخواهد و در عوض آبهای ماورای جزایر یونانی در دریای اژه که بوی نفت میدهد، یا در اکتشافات سواحل شمالی قبرس یا حتی دریای سیاه از نفت آن سهمی نبرد؟ و چرا در داخل با جمعیت بزرگ کرد و علوی که در چند دور انتخابات موقعیت محکمی کسب کرده بودند، برخورد نکند؟ چرا نکوشد که از وضعیت ایران که ترامپ با خروج از برجام به دنبال آن بود، بهرهبرداری کند؟ چرا با تبلیغات پوپولیستی و عامهپسند پانترکیسم، جماعتهای عامی را به هیجان نیاورد و برای خودش نمایشهای بزرگ حمایت خلقی راه نیندازد؟ این پرسشها میتوانست پاسخهای منطقی و عقلانی از سمت کسانی داشته باشد که شمارشان در ترکیه کم نیست.
اینان میتوانستند اندرز دهند که برای ترکیه بهتر است با بهرهمندی از روابط اروپایی و آمریکایی به توسعه اقتصادی و صنعتی و اجتماعی خود ادامه دهد و به آن توسعه بعضا سطحی عمق ببخشد، تا به توسعه علمی و فرهنگی دست یابد و بهراستی در شمار قدرتهای بزرگ جهانی جای گیرد، تا بتواند با متانت و جلب احترام بینالمللی نقش مهمتر، جدیتر و بیشتری در عرصه بینالمللی بر عهده بگیرد؛ اما گویی وسوسه ابراز و توسعه قدرت فریبندهتر است. یا شاید از این بیم دارد که در برابر قدرتنماییهای دیگران کم بیاورد. هرچه هست اکنون اردوغان قانونمداری آتاتورکی ترکیه را با همه فرازونشیبهایش برهم زده است. احساس استقلال در اتخاذ سیاستهای نظامی پرهزینه ترکیه موجب رنجشهایی در میان همسایگان آسیایی و اروپاییاش شده و به اعتبار ترکیه و توسعه اقتصادی آینده و استحکامی پولیاش لطمه زده است. پرسش این است که آیا بنیه اقتصادی کمعمق ترکیه توان رویارویی با برداشتن چندین هندوانه نامتناسب با یک دست را دارد؟ آیا شتاب برای ابرقدرتشدن بر زمینش نخواهد زد. هشدار در برابر اینگونه شتابها و خودفریبیها به همه کشورهای خاورمیانهای که با پول نفت احساس قدرت میکنند نیز صادق است. به امید آنکه با احترام به قوانین بینالمللی و پرهیز از تندرویها و رجزخوانیها در شرایط حاد کنونی عرصه بر همه ملل منطقه تنگ نشود و گرفتار مصیبتهای بدتر نشوند. قدرتهای بزرگ مانند روسیه و اروپا و آمریکا با اتکا به منابع و امکانات خود میتوانند بحرانها را از سر بگذرانند اما بسیاری از کشورها در آتش این رفتارهای اردوغانها خواهند سوخت.
*********************************