صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۶  ، 
کد خبر : ۳۲۷۵۹۹

یادداشت روزنامه‌ها 23 دی ماه

روزنامه کیهان **

صادقانه با صدیقی عزیز / حسین شریعتمداری

  ارادت نگارنده به حضرت آقای صدیقی، از سالیان قبل و جای گرفته در قلب است. ارادت صادقانه‌ای که در گذر ایام نه فقط کاستی نداشته بلکه رو به تزاید نیز بوده و هنوز هم هست. برخی اوقات که توفیق زیارتشان را داشته‌ام نصیحت و توصیه‌ای خواسته‌ام و هیچ‌گاه نیز دست‌خالی باز‌نگشته‌ام.

 از سوی دیگر، آیت‌الله مصباح‌یزدی را فقیهی مجاهد با شجاعتی مثال‌زدنی و آمیخته به تقوای الهی می‌دانم تا آنجا که هرگاه بدخواهان با زبان و قلم به آن حکیم الهی تاخته‌اند، وظیفه و تکلیف خود دانسته‌ام که در حد و ‌اندازه وسع خویش، زبان و قلم به دفاع از ساحت مقدس آن استاد بزرگوار بگردانم. این توضیح را از آن جهت ضروری دانسته‌ام که مبادا نقد دلسوزانه‌ام به سخنان اخیر جناب صدیقی عزیز، جسارت به محضر ایشان تلقی شود و یا خدای نخواسته انکار مراتب والا و بالای علامه مصباح‌یزدی به شمار آید.

آقای صدیقی در یک مصاحبه تلویزیونی به رخدادی از قول یکی از افراد حاضر در مراسم غسل پیکر مطهر حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی اشاره کرده و فرمودند:

« آیت‌الله مصباح یزدی را در خانه غسل دادند و کسی غسل داد که آیت‌الله حق‌شناس را غسل داده بود، دامادِ داماد ایشان آقای دکتر محمدی جزو مریدان آیت‌الله حق‌شناس بود. او تعریف کرد آیت‌الله جاودان به ما پیام داد که اگر از آقای مصباح یک کرامتی دیدید به ما بگویید. غسال روایت می‌کند وقتی این پیام را دریافت کردم آرزو کردم که ‌ای کاش آیت‌الله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم دیدم آیت‌الله مصباح چشمانشان را باز کردند و یک نگاه مهربانانه‌ای کرد و دوباره چشمانش را بست».

سخنان ایشان ضمن آنکه برای برخی از بدخواهان به سوژه و دستاویزی علیه حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی و ملامت آقای صدیقی تبدیل شده است، ارادتمندان آن فقیه وارسته و دوستداران جناب صدیقی را نیز به شدت آزرده‌خاطر کرده است و با عرض پوزش باید گفت این اظهارات جفایی ناخواسته در حق حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی بود و تصوری نابایسته از جناب صدیقی را نیز در برخی از اذهان به دنبال داشت. وجیزه پیش‌ روی اشاره‌ای گذرا به این ماجراست.

۱- جناب صدیقی این ماجرا را از قول داماد محترم آیت‌الله محمدی‌عراقی و ایشان نیز به نقل از غسل‌دهنده پیکر مطهر حضرت آیت‌الله نقل کرده‌اند. یعنی با دو واسطه !

در این مقال، هرگز درپی آن نیستیم که غسال محترم را به بیان یک رخداد غیر واقعی متهم کنیم ولی آیا ایشان به درستی و دقت دیده و برای داماد محترم نقل کرده است؟! آیا تصور واهی نکرده است؟ و یا خطای دید نداشته و به اشتباه در نگاه به پیکر مطهر حضرت آیت‌الله تلقی گشوده شدن چشم‌ها و لبخند زدن آن مرحوم به ذهنش خطور نکرده است؟!

۲- همه احتمالات یاد شده در بند فوق و ده‌ها احتمال عقلانی دیگر قابل شماره است که دستکم و در خوشبینانه‌ترین حالت می‌تواند از خطای دید غسال محترم حکایت کند. در این میان آنچه از برادر عزیزمان جناب صدیقی انتظار می‌رفت آنکه اولاً؛ تمامی احتمالات یاد شده را در نظر می‌گرفتند و پیش ‌از آن اظهار‌نظری نمی‌فرمودند، زیرا ماجرای نقل‌شده از نوع رخدادهای طبیعی و عادی نبوده است که به آسانی قابل‌باور باشد! آنهم از سوی عالم دینی برجسته و پاکباخته‌ای نظیر جناب صدیقی.

ثانیاً؛ برفرض که غسال دید برزخی داشته!! و داماد محترم نیز در اعتماد به قول او اشتباه نکرده باشد -که بسیار بعید به‌نظر می‌رسد!- سؤال این است که طرح این ماجرا در رسانه و برای عموم چه ضرورتی داشته است؟!

۳- مراتب معنوی و درجات عالی آیت‌الله مصباح‌یزدی بسیار برتر از آن است که برای اثبات، به نمونه‌ها و نقل مواردی از این دست نیاز داشته باشد. آنچه ایشان در طول حیات طیبه خویش با خدمت خالصانه و عالمانه به حوزه‌های علمیه و دانشجویان و طلاب باقی گذاشته‌اند و مجاهدت بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیری که در این راه داشته‌اند به‌اندازه‌ای عظیم

و انبوه است که تنها مراجعه کردن و مراجعه دادن این و آن به گوشه‌ای از آن بسیارها کافی است تا همگان حضرتش را قدر بدانند و در ژرفای قلوب به صدر نشانند.

۴- با کمال تاسف و ضمن پوزش از آقای صدیقی باید گفت، نقل ماجرای مورد اشاره بی‌آنکه ایشان بخواهد نه فقط تکریم و تجلیل از حضرت آیت‌الله مصباح نیست بلکه جفا در حق آن استاد بزرگ و رجل گرانقدر الهی نیز هست، ضمن آنکه جفا به شخصیت خود ایشان هم تلقی می‌شود و این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت چرا که جناب صدیقی یکی از سرمایه‌های ارزشمند انقلاب و نظام و مردم این مرز و بوم هستند و تنها به خودشان تعلق ندارند.

۵- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که آنچه در این وجیزه آمده است، نمی‌تواند و نباید -خدای نخواسته-‌ کمترین خدشه‌ای به شخصیت گرانقدر حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین، صدیقی تلقی شود، بلکه ماجرای نوشته این حقیر و جایگاه حضرت صدیقی را به جِد، مصداق این بیت از سعدی علیه‌الرحمه می‌دانم؛ گاه افتد که مرد دانشمند نتواند درست تدبیری گاه باشد که کودکی نادان به غلط بر هدف زند تیری!

*********************************

روزنامه وطن امروز **

اعتراض رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران به دبیرکل سازمان ملل

سیاسی‌کاری سازمان جهانی بهداشت

رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران در نامه‌ای به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل به سخنان مدیر اجرایی برنامه فوریت‌های سلامت سازمان جهانی بهداشت اعتراض و عدم واکنش سازمان ملل به تحریم‌های ظالمانه را سیاسی توصیف کرد. به گزارش «وطن ‌امروز»، چندی پیش مدیر اجرایی برنامه فوریت‌های سلامت سازمان جهانی بهداشت در واکنش به اعلام ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور گفت کرونا را سیاسی نکنید. این در حالی است که این سازمان به تحریم‌های ظالمانه و ضدبشری و سیاسی آمریکا علیه مردم ایران واکنشی نشان نداده بود. دکتر «سیدعلیرضا مرندی»، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل، ضمن اعتراض به دوگانگی در رفتار سازمان‌های بین‌المللی، خواستار عدم تداوم سیاست‌های مداخله‌جویانه شد. متن نامه رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران به شرح زیر است:

اینجانب در مکاتبات متعددی در تاریخ‌های ۲۶ نوامبر ۲۰۱۲، ۲۶ ژانویه ۲۰۱۳، 21 اگوست 2013، 14 مه 2019 و دوم آوریل 2020 به سازمان ملل متحد و سازمان جهانی بهداشت بارها تاکید کردم تحریم‌های ظالمانه آمریکا و کشورهای غربی حامی آن منجر به عدم دسترسی داروهای حیاتی برای مردم ایران شده و آنها را از اساسی‌ترین حقوق انسانی خود محروم کرده است. این تحریم‌های ناروا و ناتوان‌کننده در چندین دهه از زمان جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران که ایالات متحده و بسیاری از کشورهای غربی در تامین تجهیزات نظامی و سلاح‌های شیمیایی از او پشتیبانی کردند تا امروز یعنی در همه‌گیری کرونا به ما تحمیل شده و می‌شود. «کووید-19» به کل کشورهای جهان ضربه ‌زده است که درباره برخی کشورها مانند جمهوری اسلامی ایران بدتر از دیگر کشورها بوده است و برای مردم ایران به دلیل ادامه تحریم‌های وحشیانه‌ای که آنها را از دسترسی به داروها و تجهیزات پزشکی محروم کرده، فرصت لازم و توان ضروری را گرفته است. تأسف‌‌آور است که همه این اتفاقات تقریبا در سکوت کامل سازمان‌های مدافع حقوق بشر غربی و نهادهای بین‌المللی که باید خواستار دسترسی ایران به کمک‌های پزشکی طی این همه‌گیری جهانی باشند، صورت گرفته است.

عالیجناب!

به‌رغم همه این فشارهای ظالمانه، ایران طی 4 دهه گذشته موفق شده است شاخص‌های بهداشتی خود را به طور قابل‌توجهی بهبود بخشد و نمونه توسعه‌ای برای غرب آسیا و فراتر از آن باشد.

ایران با کمک شبکه‌های مراقبت‌های بهداشتی و کمک‌های مردمی، در مقایسه با کشورهای مشابه که برخلاف ما از دسترسی به همه امکانات و تجهیزات پزشکی مورد نیاز برخوردار هستند، پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در مراقبت‌های بهداشتی برای جمعیت خود داشته است. شکی نیست اگر تحریم‌های ظالمانه آمریکا نبود، شیوع ویروس کرونا در ایران از یک میلیون و 200 هزار نفر و میزان مرگ‌و‌میر از 56000 نفر می‌توانست بسیار کمتر باشد.

عالیجناب!

در حالی که مفهوم سکوت شما و دیگر سازمان‌های مدافع حقوق بشر در مقابل این تحریم‌های ظالمانه پزشکی هنوز برای جامعه پزشکی ما روشن نیست، منظور این گفته مدیر اجرایی برنامه فوریت‌های سلامت سازمان جهانی بهداشت در کنفرانس مطبوعاتی اخیرش در واکنش به سخنان رهبر ما آیت‌الله خامنه‌ای که واکسن‌‌هایی که به اندازه کافی آزمایش نشده را رد کرده‌اند، چیست که گفته است: «کرونا را سیاسی نکنید».

برای ما، عدم موفقیت سازمان ملل و سازمان جهانی بهداشت در پاسخ به تحریم‌های غیرانسانی آمریکا همان چیزی است که «سیاسی» شده است. ما نگرانیم که سازمان جهانی بهداشت به نفع فناوری آمریکا که به طور کافی آزمایش نشده است و می‌تواند جان بسیاری از مردم جهان را به خطر بیندازد، تمایل پیدا کرده است و این به منظور بازگشت مجدد ایالات متحده به این سازمان باشد. توضیح دیگری در این باره وجود ندارد که چرا یک مقام ارشد سازمان جهانی بهداشت خود را درگیر تصمیمات منطقی، سنجیده و علمی یک کشور عضو (یعنی جمهوری اسلامی ایران) می‌کند.

عالیجناب!

دانشمندان ایرانی به سختی تلاش کرده‌اند واکسن‌های کرونا را تولید کنند که اگر تحریم‌ها نبود زودتر موفق می‌شدند؛ ما آمادگی داریم واکسن را از هر منبع خارجی که مطمئن هستیم، در اختیار مردم خود قرار دهیم. آنچه نسبت به آن باید محتاط باشیم تزریق واکسن mRNA به مردم است که این نوع واکسن با سرعت بی‌سابقه‌ای، بر اساس فناوری‌ای که هرگز قبلا مجوز نداشته، تولید شده است. عوارض جانبی بالقوه درازمدت این نوع واکسن آنقدر نامشخص است که حتی شهروندان آمریکایی (در صورت ابتلا به عوارض آن) مجاز به پیگرد قانونی از شرکت‌ها یا دولت نیستند. چرا ما باید از کشورها یا شرکت‌هایی که کارآیی و ایمنی کافی واکسن را اثبات نکرده‌اند، واکسن خریداری کنیم و سپس آنها را روی مردم کشورمان آزمایش کنیم؛ همان مردمی که تحت تحریم‌های پزشکی از چنین کشورها صدمات زیادی خورده‌اند؟ ما بخوبی می‌دانیم واکسن‌های تولیدشده با فناوری جدید mRNA هیچ تضمینی برای اثربخشی طولانی‌مدت بدون عوارض جانبی ندارند، در حالی که بسیاری از منابع علمی به عوارض جانبی احتمالی درازمدت آن اشاره می‌کنند، سال‌ها زمان خواهد برد تا با به دست آوردن داده‌های علمی از ایمن بودن آن اطمینان حاصل کرد.

ما مستقل هستیم و حق مسلم خود می‌دانیم نسبت به رد واکسن‌هایی که دارای فناوری نامطمئن بوده یا از آزمایش، ایمنی یا قابلیت اطمینان ناکافی برخوردار هستند، تصمیم‌گیری کنیم. بسیار سپاسگزار خواهیم بود اگر تصمیمات ما را بیشتر سیاسی نکنید و با کمک به ما در دستیابی به همه تجهیزات پزشکی، فناوری‌های مورد نیاز، داروها و واکسن‌های قابل اعتماد برای کنترل این بیماری همه‌گیر، از ما حمایت کنید.

دکتر سیدعلیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی

*********************************

روزنامه خراسان**

آن چه جهانگیری نگفت!/محمد حقگو

دیروز اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، در بیست و چهارمین مراسم روز ملی صادرات در اتاق بازرگانی ایران، به بازگویی شرایط اقتصاد ایران در سال های خاص اخیر پرداخت.

او در حالی از نیمه پر سیاست ارز 4200، آمارهایی از بخش تولید در شرایط کرونا، اداره کشور در شرایط تحریم و... سخن گفت که به نظر می رسد نگاه منصفانه تر اقتضا می کرد از جهت ثبت در تاریخ و تجربه نگاری آیندگان، آن چه می توانست بشود و دولت به سراغ آن ها نرفت نیز بازگو شود. از جمله موارد زیر:

1- معاون اول رئیس جمهور از وجود سیاست نرخ ارز دستوری در دولت های جمهوری اسلامی سخن گفت و نتیجه گرفت که ارز 4200 مسبوق به سابقه بوده است. با این حال نگفت که چرا از سیاست های اشتباه گذشته در فسادزایی سرکوب نرخ ارز درس گرفته نشد. اصلاً چرا باید از سیاست های اشتباه گذشته، بدون در نظر گرفتن شرایط و راه های برون رفت جدید دیکته نویسی شود؟! و چرا حتی به توصیه متخصصان وقت از جمله رئیس کل بانک مرکزی در جلسه مذکور توجهی نشد. افرادی که بعداً حتی خواهان انتشار صورت جلسه مذکور برای شفاف سازی شدند!

2- او گفت که دولت تصمیم گرفت نرخ ارز 4200 سیال باشد، اما توضیحی درباره این گفته خود هم نداد که چرا در جلسه سران سه قوه (در سال 97 )که تصمیم بر ثابت ماندن نرخ این ارز گرفته شد، دولت به عنوان بازیگر اصلی این ستاد مسکوت ماند؟ یا از لحاظ اصول اقتصاد هم که بنگریم چرا سیاست شاید درست کنترل دستوری نرخ ارز در کوتاه مدت، در طول دو سال و نیم گذشته این قدر کُند و منفعل و پس از تحمیل موج های دشوار معیشتی به مردم دستخوش تغییراتی نسبی شد و همچنان سیاست ارز 4200 با وجود هزینه های سنگین درباره برخی کالاها ادامه یافت.

 جای این توضیحات هم در سخنان جهانگیری خالی بود که در شرایط تحریمی چرا کماکان معیشت مردم این قدر با نوسانات نرخ ارز بالا و پایین می شود؟ شاید یک ریشه این اثرگذاری به سنت غلط سفته بازی در بازارها از همان دولت های گذشته برگردد. معضلی که در این دولت ادامه یافت و راهکار مقابله با آن از منظر شفافیت مالیاتی با برچسب سرک کشی به حساب های مردم تا مدت ها به دیوار کوبیده شد.

3- آقای جهانگیری به صراحت و با خرسندی از آمارهای رشد بخش صنعت سخن گفته و افزوده است: از یک میلیون نفر که در پاییز شغل خود را از دست داده اند فقط هشت هزار نفر در بخش صنعت و بیش از 700 هزار نفر مربوط به بخش خدمات و بیش از 200 هزار نفر دربخش کشاورزی بوده‌اند. با این حال، ابراز تاسف نکرد  و نگفت که چرا در این مدت به بخش کشاورزی مظلوم که نجیبانه در اوج تحریم ها رشد کج دار و مریز خود را حفظ کرد، توجه در خوری نشد تا اقتصاد ایران با وجود این همه ظرفیت کشاورزی و سپس صنایع تبدیلی، حداقل از شر واردات انبوه نهاده های دامی و... که بلایش دامنگیر همین دولت هم شده خلاص شود؟

4- این مقام مسئول تامین دارو، کالاهای اساسی و تجهیزات پزشکی را به تلاش های دولت و بخش تجارت خارجی برای واردات این محصولات ارتباط داده است. سخنی که از یک جنبه صد البته درست است اما او نگفت اگر 50 میلیارد دلار ارز 4200 طی بیش از دو سال و نیم اخیر به جای ایجاد مزیت صادراتی برای تولیدکنندگان کشورهای دیگر، به تولیدکنندگان داخلی تعلق می گرفت چه بسا وضعیت تولید حداقل در بخش های عمده ای از کالاهای اساسی و حتی دارو و تجهیزات پزشکی به گونه ای دیگر رقم می خورد. تولید سریع و بومی داروهای کرونا و تجهیزات پزشکی تنفسی در ماه های اخیر نمونه کوچکی از این توانمندی های نادیده گرفته شده تولید در کشور است. 

5- آقای جهانگیری به درستی از سختی های فعالان اقتصادی در سال های اخیر سخن گفته است اما وی در شرایطی ادامه این سخنان را به اداره جنگ اقتصادی توسط دولت پیوند زده که پرواضح است بخش پررنگ سیاست اقتصادی دولت در این سال ها، همانا پول پاشی عمومی، (در ماه های زیادی) ارز پاشی، ابداع اشکال جدید استقراض (مانند استقراض از مردم، استقراض غیر مستقیم از بانک مرکزی، استقراض از صندوق توسعه ملی و...) و تلاش برای دورزدن تحریم و نه خنثی سازی آن بوده است.

*********************************

روزنامه ایران **

زیرساخت‌های آب و عدالت همه‌جانبه/رضا اردکانیان/وزیر نیرو

عدالت به‌مثابه آرمان بشری، وجوه متعددی دارد. تحقق عدالت کارکرد کلیت جامعه و از جمله نظام تدبیر است. هر بخشی از نظام تدبیر با وجهی از عدالت سروکار دارد و باید برای تحقق آن بکوشد. وزارت نیرو و مجموعه صنعت آب و برق حداقل با دو وجه بسیار مهم از عدالت سروکار دارند. اول، عدالت در دسترسی به خدمات آب و برق که امروز حدی از آن به عنوان حقوق‌بشر لحاظ می‌شود و امروز از طریق توسعه‌پایدار زیرساخت‌های تولید و توزیع آب و برق، و سازوکارهای ناظر بر تضمین پایداری آن‌ها حاصل می‌شوند؛ و دوم عدالت محیط‌ زیستی. عدالت در دسترسی به زیرساخت‌ها و عدالت محیط ‌زیستی زمینه‌ساز ارتقای کیفیت زندگی پایدار نیز هستند.

توسعه دسترسی روستاهای کشور به آب شرب و بهداشت پایدار یکی از وجوه تقویت عدالت در دسترسی به زیرساخت‌هاست. آخرین آمار و اطلاعات موجود نشان می‌دهد 99.9 درصد جمعیت شهری و 82.5 درصد جمعیت روستایی ایران از نعمت آب شرب سالم و پایدار بهره‌مند هستند. این آمار در جهان به ترتیب 85 و 53 درصد است. عملکرد 8 ساله دولت تدبیر و امید به‌گونه‌ای بوده که هر سال به‌طور متوسط دسترسی یک میلیون و 160 هزار نفر جمعیت روستایی به آب پایدار و سالم فراهم شده است  و به این ترتیب تاکنون در دولت تدبیر و امید تعداد 12437 روستا از شبکه آب سالم و پایدار بهره‌مند و به‌طور متوسط هر هفته بیش از 30 روستا به شبکه آب سالم و پایدار متصل شده‌اند.

توسعه آبرسانی روستایی در هفته سی و ششم پویش هرهفته_الف_ب_ایران با آبرسانی به 100 روستا در چهار استان کردستان، زنجان، البرز و همدان که با سرمایه‌گذاری 111 میلیارد تومان انجام شده است ادامه خواهد یافت و به ترتیب 43825، 7598، 9764 و 1432 نفر از هموطنان در استان‌های مذکور را تحت پوشش شبکه آبرسانی روستایی سالم و پایدار قرار می‌دهد. خرسندی بیشتر از آن جهت است که بیشترین حجم سرمایه‌گذاری و توسعه آبرسانی روستایی در این هفته از پویش در استان کردستان صورت می‌گیرد.

افتتاح طرح‌های آبرسانی روستایی مذکور از طریق ارتباط راه ‌دور و در محل تصفیه‌خانه فاضلاب فیروزبهرام در تهران صورت می‌گیرد. اگرچه این تصفیه‌خانه در ادامه پویش افتتاح خواهد شد اما اهمیت آن به حدی است که جا دارد درباره آن توضیحی به شهروندان ارائه شود.

تصفیه‌خانه بزرگ فیروزبهرام یا تصفیه‌خانه غرب تهران، بخشی از 22 واحد تصفیه‌خانه لازم برای جمعیت 11 میلیون و 400 هزار نفری این شهر است که پیش‌تر 6 واحد آن در تصفیه‌خانه جنوب تهران به بهره‌برداری رسیده و 4 واحد آن نیز در قالب تصفیه‌خانه فیروزبهرام در حال تکمیل است. فاضلاب شهر تهران با 8 هزار کیلومتر شبکه و خطوط انتقال برای تصفیه به این تصفیه‌خانه‌ها منتقل می‌شود. آغاز به‌کار تصفیه‌خانه فیروزبهرام یا غرب تهران، دو میلیون و صد هزار نفر دیگر بر جمعیت تحت پوشش تصفیه فاضلاب در تهران افزوده و به پنج میلیون و 650 هزار نفر می‌رساند. این تصفیه‌خانه قادر است سالانه 192 میلیون مترمکعب فاضلاب را تصفیه کند.

تکمیل تصفیه‌خانه فیروزبهرام یکی از آرزوهای محیط زیستی شهر تهران یعنی تصفیه فاضلاب، جلوگیری از ورود فاضلاب خام به محیط ‌زیست و استفاده از همه فواید محیط ‌زیستی تصفیه فاضلاب را محقق خواهد کرد. اطلاعات دقیق‌تر درباره ابعاد مختلف و مهم این تصفیه‌خانه و ویژگی‌های فنی و پیامدهای محیط ‌زیستی آن به امید خدا هنگام تکمیل و افتتاح تصفیه‌خانه در هفته‌های آتی پویش هرهفته_الف_ب_ایران به مردم اطلاع‌رسانی خواهد شد.

هفته سی و ششم پویش با تکمیل طرح‌های آبرسانی روستایی و بازدید از پیشرفت کار تکمیل تصفیه‌خانه فیروزبهرام و نظارت بر پیشرفت طرح، گامی دیگر در مسیر توسعه عدالت در دسترسی به زیرساخت‌های صنعت آب و برق و همچنین توسعه عدالت محیط‌ زیستی و دسترسی به محیط‌ زیست پایدارتر را محقق می‌سازد.

*********************************

روزنامه شرق **

چهره متفاوت آمریکا در روزهای پایانی ترامپ/جاوید قربان‌اوغلی . دیپلمات بازنشسته

با پایان‌یافتن ماراتن انتخابات و قطعی‌شدن پیروزی جو بایدن، آمریکا رخدادهایی را شاهد بود که در تاریخ دویست و چند ساله این کشور به‌عنوان مهد آزادی و بزرگ‌ترین دموکراسی جهان بی‌سابقه است. طرفداران ترامپ با فراخوان او از مناطق مختلف این کشور پهناور به واشنگتن‌دی‌سی سرازیر شدند و در اقدامی عجیب که بیشتر به شورش و کودتا شبیه بود، برای ساعاتی ساختمان کنگره را به اشغال خود درآوردند. این رویداد بازتاب وسیعی در جهان داشت و به خبر اول همه رسانه‌های بین‌المللی تبدیل شد.‌ فرمان شورش و تحولات منتهی به اشغال ساختمان کنگره، از همان روز سوم نوامبر و بلکه قبل از آن از سوی ترامپ کلید خورد. او حتی قبل از آغاز رأی‌گیری نیز خود را پیروز انتخابات اعلام کرده و حاضر به ترک قدرت نبود. برخی جناح‌های داخل در استقبال از حوادث داخلی آمریکا شادمانی زائدالوصفی از خود بروز دادند و آن را طلیعه سقوط و فروپاشی بزرگ‌ترین لیبرال‌دموکراسی جهان ارزیابی کردند. ‌ترامپ از همان آغازین روزهای ورود به کاخ سفید نشان داد که هیچ سنخیتی با سنت‌ها و نهاد‌های دموکراتیک حاکم بر این کشور ندارد. فرمان‌های پی‌در‌پی او در مسائل داخلی، مهاجران، تعهدات و معاهدات بین‌المللی، عزل و نصب‌های خلق‌الساعه مقامات کلیدی و تصمیم‌های شتاب‌زده و بدون پشتوانه مشورتی عظیم‌‌ترین بوروکراسی جهان، جملگی نشان‌دهنده حضور شخصیتی ناهنجار و خودشیفته در رأس بزرگ‌ترین قدرت

اقتصادی – نظامی جهان بود. چهار سال قبل نیز ترامپ خود را بر حزب جمهوری‌خواه تحمیل و این حزب را مجبور کرد از او حمایت کند؛ ولی کیش شخصیت و خودشیفتگی او را در مقابل حزب قرار داد تا جایی که حتی معاون او نیز با رفتارهای غیردموکراتیک و غیرقانونی او همراهی نکرد و به تقبیح وی زبان گشود.‌ روشن است این‌گونه رفتارهای هنجارشکنانه و غیرقانونی از سوی هیچ مقامی و فارغ از نوع حکومت‌ها پذیرفته نیست. با وجود این، کسانی که حوادث اخیر را نشانه و حجتی برای زوال و فروپاشی نظام آمریکا ارزیابی می‌کنند، چه پاسخی به مدیریت هوشمندانه «بحران ترامپ» از سوی نهادهای آمریکا در سه ماه آخر بعد از انتخابات که از سوم نوامبر (روز انتخابات) شروع و تا حوادث منتهی به اشغال کنگره ادامه یافت دارند؟ ترامپ هرچه توانست کرد. دستور نافرمانی و شورش، آخرین سلاح او بود. قبل از آن از تمام اختیارات خود که بر اساس قانون اساسی بسیار وسیع است، استفاده کرد، ولی نتیجه‌ای جز رسوایی برایش نداشت. دموکراسی قدرتمند و نهادینه‌شده این کشور از آن‌چنان استحکامی برخوردار است که از یک سو این رفتار را حتی برای چند روز باقی‌مانده از ریاست ترامپ برنمی‌تابد و روند استیضاح یا برکناری او با استفاده از ظرفیت قانون اساسی در حال پیگیری است و از سوی دیگر حتی قاضی منصوب رئیس‌جمهور در مقابل اصرار بر تقلب و درخواست لغو انتخابات به مر قانون عمل کرد.

طرفه آنکه حتی خانم ایمی کنی برت که چند ماه قبل در میان مخالفت‌های حزب دموکرات از سوی ترامپ و کسب موافقت سنا که در آن زمان جمهوری‌خواهان در آن اکثریت داشتند، در مقابل بالاترین مقام کشور شرافت منصب خود را به تمکین در مقابل ترامپ ترجیح و رأی به صحت انتخابات و پیروزی بایدن داد. ‌در اینکه آمریکا نیز مانند دیگر نظام‌های سیاسی محاسن و معایبی دارد، نمی‌توان تردید کرد. برای سنجش و قضاوت در این موارد نیازمند شاخص‌هایی هستیم که با نظام‌های دیگر و شیوه حکمرانی کشور مورد مطالعه مرتبط است. با وجود این با درنظرگرفتن استانداردهای شناخته‌شده بین‌المللی برای حکومت خوب (good governance) مانند مشارکت، حکومت قانون، تنوع فرهنگی، شفافیت، کارآمدی و... باید پذیرفت ایالات متحده آمریکا در بین نزدیک به 200 کشور روی زمین نمره نسبتا قابل قبولی کسب می‌کند. 12 سال قبل و پس از پیروزی باراک اوباما بر رقیب جمهوری‌خواه در مطلبی با عنوان همین یادداشت در یکی از روزنامه‌های کشور نوشتم «تنها 50 سال پس از زمانی که مالکوم ایکس، فعال سیاه‌پوست مسلمان در 40‌سالگی به دست نژادپرستان سفیدپوست متعصب به قتل رسید و مارتین لوترکینگ، دیگر فعال سیاه‌پوست مدافع آزادی و حقوق انسانی سیاهان در سال 1968 در تراس اتاق محل اقامتش مورد سوءقصد قرار گرفت و کشته شد، مردم آمریکا پس از آن وقایع شرم‌آور به رئیس‌جمهوری سیاه‌پوست از تبار مسلمان و مهاجر از قاره آفریقا رأی دادند. به یقین برای بسیاری از کسانی که در آن زمان به باراک اوباما رأی دادند، هنوز خاطره آتش‌زدن خانه آبا و اجدادی مالکوم ایکس و رهاکردن جسد مثله‌شده پدرش کشیک لیتل در کنار ریل راه‌آهن به دست فرقه‌ای از سفیدپوستان نژادپرست زنده بود. اینکه تنها پس از گذشت نیم‌قرن و پس از وقایعی شرم‌آور، همین جامعه و همین مردم و اکثریت سفیدپوست آن به یک سیاه‌پوست از تبار مهاجر آفریقایی رأی می‌دهند، نمایانگر بلوغ، رشدیافتگی و قدرت نهادهای دموکراتیکی است که با آموزش و فرهنگ‌سازی در آن جامعه شکل گرفت. انعطاف، انتقادپذیری، تحمل مخالف و پذیرش تغییر و جابه‌جایی مسئولان کشور با روش‌های دموکراتیک از ویژگی‌هایی است که جامعه را در مقابل عوامل تخریب و انهدام درونی آن ایمن می‌‌کند. جامعه به میزانی که فضای نقد و اصلاح درونی را باز می‌کند، از قدرت تخریب نیروهای واگرا می‌کاهد. در چنین فضایی است که رئیس‌جمهور مستقر در کاخ سفید حتی با پشتوانه 75 میلیون رأی قادر به‌ درهم‌شکستن قوانین محکم و نهادهای برخاسته از دموکراسی نیست. بر آن نیستم که تضادهای درونی جامعه آمریکا را به بوته نسیان سپرده و مانند انسان‌های شیفته غرب فقط از محسنات آمریکا سخن بگویم، ولی تردید ندارم نتیجه محتوم چنین طغیانی در یک کشور جهان سوم، به‌کارگیری قوه قهریه در ابعادی بسیار وسیع و تحمیل هزینه‌های سنگین مالی و مهم‌تر از آن انسانی به کشور است. وقایعی که نمونه آن را در بیشتر کشورهای جهان سوم شاهد بوده و هستیم. در همان یادداشت پیش‌گفته تأکید کرده بودم «بدون اینکه بغض و کینه خود را از سیاست‌های تجاوزکارانه آمریکا نسبت به ایران طی نیم‌قرن اخیر کنار گذاشته باشیم. بدون اینکه حمایت‌ها و تعهد تزلزل‌ناپذیر آمریکا نسبت به رژیم غاصب صهیونیستی را فراموش کرده باشیم. بدون اینکه نفرت خود را از جنایات سربازان آمریکایی در اقصانقاط جهان و به‌ویژه در عراق و افغانستان که در دو دهه گذشته مرتکب شده‌اند منکر شویم، لازم است از نکات مثبت و واقعیت‌های انکارنشدنی این کشور نیز سخن گفته شود که به قول خواجه شیراز: عیب می‌‌جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی‌/ نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند.

*********************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات