روزنامه کیهان **
برادرانه با آقای توکلی / حسین شریعتمداری
۱- یادداشت برادر عزیزمان جناب آقای احمد توکلی که در آن آورده بود پیکر مطهر حضرت آیتالله مصباحیزدی را یکی از کلانسرمایهداران و اَبَربدهکاران بانکی غسل داده است، برای تمامی کسانی که آیتالله مصباح را از نزدیک میشناختند و یا حتی از دور با ویژگیهای آن فقیه وارسته و زاهد آشنا بودند، تعجبآور بود و از جناب توکلی که دیانت و سلامت نفس ایشان بر کسی پوشیده نیست دور از انتظار بود. ایشان نوشته بودند، پیکر مرحوم آیتالله مصباحیزدی را شخصی بهنام«رضا مطلبیکاشانی» که یکی از اَبَر سرمایهداران است غسل داده است و نسبت به نفوذ کلانسرمایهداران در بیوت آقایان علما هشدار داده بودند. فردای آن روز، حجتالاسلام والمسلمین علی مصباحیزدی فرزند حضرت آیتالله این ادعا را تکذیب کرده و نوشت «آقای توکلی اشتباه میکنند و این اطلاعات غلط است. بنده این موضوع را تایید نمیکنم. فردی که مدنظر ایشان و دیگران است غسال حاج آقا نبودند». بعد از این تکذیب، انتظار آن بود که آقای توکلی به اشتباه خود اذعان نموده و به خاطر آزردگی خاطری که برای خانواده و شاگردان حضرت آیتالله و تودههای عظیم دوستداران ایشان پدید آورده بودند، صمیمانه و خاضعانه عذرخواهی کنند. این انتظار اما، برآورده نشد. برای نگارنده با شناختی که از برادر عزیزم آقای دکتر توکلی دارم و سوابق درخشانی از تواضع آمیخته به شجاعت ایشان را بارها شاهد بودهام، خودداری آن جناب از عذرخواهی قابل فهم نبود! و با عرض پوزش، هنوز هم نیست! چرا که، ماجرا کمترین نقطه ابهامی ندارد. ایشان مدعی شدهاند که فلان اَبَر بدهکار بانکی حضرت آیتالله را غسل داده است و فرزند آیتالله مصباح ادعای ایشان را نفی کرده است. بنابراین چرا جناب توکلی به خاطر اشتباه خود و اطلاعات غلطی که ارائه کرده است، پوزش نمیخواهد و عذرخواهی نمیکند؟!
ظاهراً ادعای آقای توکلی با استناد به گفته یکی از طلاب علوم دینی بهنام آقای صدرالساداتی مطرح شده است و حال آنکه آقای صدرالساداتی بعد از یادداشت آقای توکلی اعلام میکند که ادعایش درباره غسال مرحوم مصباحیزدی اشتباه بوده است و از اینکه
آقای توکلی با قطعیت از مطلبی به عنوان غسال آیتالله مصباح یاد کرده ابراز تعجب میکند.
۲- آقای توکلی بعد از یادداشتی که در آن، ادعای کذب غسل آیتالله مصباح توسط یک اَبَرسرمایهدار را مطرح کرده بود، دو یادداشت کوتاه دیگر نیز مینویسد که نشان میدهد به اشتباه خود پیبرده است ولی همچنان این پرسش را بیپاسخ میگذارد که چرا به صراحت از اشتباه خود یاد نمیکند و از پوزش صریح که وظیفه شرعی، قانونی و ملی ایشان است خودداری میورزد؟!
ایشان در یکی از یادداشتها به دُمل چرکین فساد اشاره میکند و میپرسد آیا «به این بهانه واهی که هرچه بگوییم بالاخره درونش مستمسکی پیدا خواهند کرد، باید سکوت کنیم و چشم بر این دمل چرکین فساد که هر روز بزرگتر میشود ببندیم؟»! که باید گفت:
الف- آقای توکلی توضیح نمیدهند که اولاً چه کسی گفته است چشم بر دُمل چرکین فساد ببندید؟ ثانیاً - باز هم با عرض پوزش- چرا تصور میکنید که مجموعه تحت مدیریت جنابعالی یگانه کانون پیگیری فساد است؟! و ثالثاً؛ همه این موارد چه ربطی به ادعای غیر واقعی شما دارد که غسل حضرت آیتالله مصباح را به یک اَبَر سرمایهدار نسبت دادهاید؟! رابعاً؛ وقتی با صراحت به اشتباه خود اعتراف نمیکنید و در همان حال از آنچه نوشتهاید با عنوان «نوک کوه یخ»! یاد میفرمائید، این تصور غلط را برتوهم قبلی میافزایید که انگار «غسل آیتالله مصباح توسط آن اَبَر سرمایهدار، فقط اندکی از بسیارهاست که فرمودهاید!!
ب- برادر عزیزمان آقای دکتر توکلی در یادداشت دوم، اندکی روشنتر به موضوع پرداختهاند ولی کماکان از اعلام صریح اشتباهی که مرتکب شدهاند و عذرخواهی در قبال آن خودداری ورزیدهاند! ایشان در یادداشت دوم مینویسند: «مقصود ما این مقدسسازیهای ویرانگر بود نه علامه مصباح (!)» و ادامه میدهند « وقتی هشدار دادیم که علما و امراء از ثروتمندان ظاهرالصلاح بپرهیزند، کدهایی به اصحاب ثروت و قدرت دادیم. ممکن است برای عموم مردم، گرفتن پیام آنها مشکل باشد، اما آنها که بسان موریانه از درون در حال جویدن پایههای اقتدار حکومت هستند، خوب متوجه هستند و باید حواسشان را جمع کنند»! خُب جناب توکلی عزیز! این هشدار جنابعالی قابل تقدیر است ولی به ادعای خلاف واقع شما درباره غسل پیکر مطهر حضرت آیتالله مصباح چه ربطی دارد؟! حضرتعالی با آن ادعای کذب، به ساحت پاک و مقدس حضرت ایشان اهانت کردهاید و آن فقیه وارسته و عالم زاهد و برجسته را به همسویی با کلانسرمایهداران متهم کردهاید! آنوقت میفرمایید «مقصود ما این مقدسسازیهای ویرانگر بود نه علامه مصباح»!
ج- برادر گرامی، جناب آقای دکتر توکلی، امام راحل ما -رضوان الله تعالی علیه- که میدانم از دلدادگان حضرتش هستید، میفرمودند «چه کسی گفته است حرف مرد یک کلام است». انسان آزاده وقتی مرتکب اشتباهی میشود، به خاطر آن با صراحت و شجاعت از مردم پوزش میخواهد.
۳- درباره شخصیت برجسته مرحوم حضرت آیتالله مصباحیزدی و سجایای اخلاقی و جایگاه علمی کمنظیر آن فقیه وارسته و انقلابی فداکار و همیشه پای کار، گفتنیهای فراوانی هست که متاسفانه تاکنون آنگونه که باید، گفته نشده است ولی در آن سوی ماجرا، دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها، از هر فرصت و بهانهای برای حمله به آن بزرگوار و دروغپردازی و شایعهسازی علیه ایشان، استفاده کردهاند، که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است ولی در این وجیزه به چند نمونه از ویژگیهای حضرتش که با موضوع پیشگفته بیارتباط نیست اشاره میکنیم. بخوانید!
مرحوم آیتالله مصباحیزدی هیچ کمک مالی از سوی هیچکس را نمیپذیرفتند. ایشان حتی از پذیرش وجوه شرعی نیز اجتناب میکردند و مراجعهکنندگان را به دفتر رهبر معظم انقلاب ارجاع میدادند.(نظر فقهی مرحوم آیتالله مصباحیزدی آن بود که وجوهات شرعی باید در اختیار ولی فقیه باشد). فقیهی زاهد و به شدت سادهزیست بودند تا آنجا که در زندگی ایشان نه فقط هیچ نشانهای از زرق و برق دنیایی دیده نمیشد، بلکه در مواردی، از حداقلها نیز پرهیز داشتند. آیتالله مصباح امور زندگی روزمره خود را با حقوق معمولی و اندکی که مانند سایر کارکنان موسسه امام خمینی(ره) به ایشان تعلق میگرفت، میگذراندند و از این روی معیشتی آمیخته به تنگدستی داشتند. مرحوم آیتالله مصباحیزدی، آثار علمی فراوانی داشتند و کتابهای بسیاری تالیف کرده بودند که ردیف کردن نام و عناوین آنها نیز، فهرست بلند بالایی است.
مرحوم مصباحیزدی حتی یک ریال از درآمد حاصل از چاپ و انتشار آثار خویش را دریافت نمیکرد و به دستور ایشان تمامی درآمد آن به صندوقی با نام مبارک حضرت ابوالفضل علیهالسلام واریز میشد و از آنجا به عنوان قرضالحسنه و یا کمک مالی بلاعوض در اختیار افراد نیازمند قرار میگرفت. حضرت آیتالله سفارش کرده بودند که اگر وام گیرندهای، اقساط وام دریافتی را پرداخت نکرد، حتی به او گوشزد هم نکنید چرا که حتماً توان پرداخت نداشته است و گوشزد کردن شما باعث شرمندگی او خواهد شد.
۴- به یقین برادر عزیزم آقای دکتر توکلی از سجایای اخلاقی و مراتب علمی حضرت آیتالله مصباحیزدی بیخبر نیستند و این نکته به وضوح از متن یادداشتی که در آن به شخصیت برجسته علامه مصباح اشاره کردهاند، قابل درک است. آنچه میماند که انشاءالله نماند، توضیح صریح برادر توکلی درباره اشتباه ناخواستهای است که داشتهاند.
*********************************
روزنامه وطن امروز **
روایت دیدار با حضرت ماه/حامد فخریزاده
در بیش از ۲ ماهی که از شهادت پدر میگذرد، تقریبا با همه مسؤولان و مقامات لشکری و کشوری دیدار داشتهایم ولی دیدار با حضرت آقا با همه این دیدارها متفاوت بود؛ به خاطر آن فضای معنوی، حکیمانه و صمیمانهای که حاکم بر دیدار بود و بیانات دلگرمکننده و شیوایی که داشتند و باعث تسلای بیش از پیش قلبهای داغدار ما شد. حضرت آقا در این جلسه به ویژگیهای مختلف و تمایزات شخصیت پدر اشاره کردند و فرمودند: این شهید بزرگوار قدیمیترین و برجستهترین عالم هستهای کشور بود، ایشان فنی و وارد کار بودند، یعنی فقط صرف دانشگاهی بودن و تدریس نبود، بلکه در میدان عمل و کار وارد شدند. ایشان به معنای واقعی کلمه برجسته و عالیمقام بودند. حضرت آقا در ادامه به گمنامی و اخلاص کمنظیر پدر اشاره کردند و بیان داشتند: عظمت یافتن نام شهید فخریزاده در میان عموم مردم و ابراز تاسف بسیاری از جوانان از ناشناخته بودن ایشان در زمان حیات، نشان اخلاص کمنظیر و عظمت شهید بود.
حضرت آقا به دلنوشتههای زیبایی که برای شهادت شهید فخریزاده نوشته شده بود اشاره کردند و فرمودند: دلنوشتههایی که به خاطر شهادت شهید فخریزاده به دست من رسید و مطالعه کردم، دیدم نوشتند چه حیف این شهید را قبل از شهادت ایشان نمیشناختیم و بسیار تأسف میخوردند از عدم شناخت این شهید قبل از شهادتش.
خانواده و مادر در این دیدار ضمن تشکر از این دیدار که خدمتشان مشرف شدیم به پیام تسلیت حضرت آقا بعد از شهادت پدر اشاره و از این پیام تسلیت تشکر کردند و آن را بسیار دلگرمکننده و تسلادهنده قلبهای داغدار ما عنوان کردند. همچنین از حضرت آقا خواستند ۲ تدبیر و دستورشان در پیام تسلیت با قوت پیگیری شود. ما اعتقاد داریم فرمایشات حضرت آقا حکمتی است که از قلب ایشان بر زبانشان جاری میشود. پیام حضرت آقا واقعا دلگرمکننده بود؛ هم از حیث اشاره رهبر معظم انقلاب به بعد دانشمند هستهای و دفاعی بودن پدر که در آن ایام عدهای به دلایل مختلف میخواستند این قضیه مخفی بماند، هم از حیث ۲ تدبیر و دستور مهم حضرت آقا یعنی پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران و پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخشهایی که پدر به آن اشتغال داشتند. البته حضرت آقا که خود در جریان فعالیتهای پدر بودند، وقتی تاکید میکنند در تمام حوزههای فعالیت پدر، تلاشها ادامه پیدا کند، ناشی از اطلاع کامل رهبر معظم انقلاب است.
بنده با توجه با شناختی که از پدر داشتم حوزه فعالیت ایشان را به 4 بخش اصلی تقسیم میکنم: حوزه دفاعی و پدافندی، حوزه فلسفه فیزیک و فلسفه علم، حوزه پزشکی و حوزه علومشناختی. به گفته همکاران و مدیران بخشها و پروژههای ایشان، این شهید کاری را شروع نمیکرد مگر اینکه این کار برای نخستینبار در ایران و بعضا در منطقه و دنیا باشد و تقریبا هر کاری که این شهید بزرگوار به آن پرداخت، به نوعی نوآوری و بنیانگذاری بود.
وقتی نوبت بنده شد، خطاب به حضرت آقا عرض کردم در بررسی و پیگیری این حادثه وحشتناک باید حداقل از 10 سال قبل از ترور تا ماهها بعد از ترور بررسی شود و عوامل مختلف سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی مورد بررسی دقیق قرار بگیرد که عاملان و آمران شناسایی و مجازات شوند و اشاره کردم که این کار نه پدر را به ما برمیگرداند نه فخریزاده را به ایران بازخواهد گرداند ولی دیگر نباید چنین اتفاقی بیفتد که چنین سرمایههای ارزشمند و عناصر کمنظیری ترور شوند و نیاز است ابعاد قضیه کامل بررسی شود. قطعا براساس مکتب و معرفت اسلامی شهدا زندهاند و «عند ربهم یرزقون» هستند و قطعا بر اساس مکتب انقلابی ما از هر قطره خون شهید گل پیروزی میروید و خون شهید قطرهقطره بر زمین میریزد و خوشه خوشه از زمین بیرون میآید ولی باید بپذیریم فقدان ایشان جبرانناپذیر و خسران بزرگی است، لذا باید پیگیری کامل صورت بگیرد که دیگر چنین سرمایههای گرانقدر و عناصر علمی کمنظیر از بین نروند. نخستین عملیات تروریستی که برای پدر اتفاق افتاد، ایشان 38 ساله بودند، یعنی در سن جوانی؛ سیره زندگی و فکری یک جوان 38 ساله باید چگونه باشد که دشمنان بخواهند این شخص را از بین ببرند و بعد از چند ترور ناموفق بعد از 20 سال بالاخره ایشان را به شهادت میرسانند؟ لذا جریان فکری و جریان اندیشهای ایشان بسیار مهم است و لازم است در جامعه گسترش یابد.
برادر بزرگم آقا مهدی به رهبر انقلاب عرضکردند اگر جنابعالی موافق باشید و با اجازه شما ما میخواهیم در زمینه گسترش جریان فکری و اندیشهای پدر در جامعه، مؤسسهای را ایجاد کنیم با عنوان دفتر حفظ و نشر آثار شهید فخریزاده که حضرت آقا استقبال کردند و مکتوبات مربوط (نظامنامهها و آییننامهها) را با روی گشاده برای مطالعه، بررسی و اعلام نظر تحویل گرفتند.
رهبر انقلاب همچنین فرمودند: توصیهای است که همهجا و به همه جوانان میکنم و به شما هم این توصیه را امروز میکنم و آن توصیه فرزندآوری است و در ادامه فرمودند انقلاب در کشور باید توسط جوانان انقلابی و با تفکرات سالم و انقلابی اداره و هدایت شود و نسلهای بعدی که انقلاب را هدایت خواهند کرد باید از دل این خانوادهها و جوانان انقلابی باشند و بیان داشتند ایران نیاز به جوانان انقلابی دارد.
حضرت آقا بعد از پایان جلسه و موقع خداحافظی فرمودند: اگر این شرایط کرونایی نبود حتما در روزهای اول بعد از شهادت شهید فخریزاده شخصا به منزل شما برای تسلیت میآمدم و اگر عمری باقی بود و شرایط مساعد شد حتما به منزل شما میآیم.
با حضرت آقا خداحافظی میکنیم و شیرینی و خاطره این دیدار کوتاه ولی صمیمانه از خاطر تکتک ما فراموش نخواهد شد و ناخودآگاه به یاد علاقه و اعتقاد پدر به شخص حضرت آقا و ولایت فقیه افتادم که همواره ما را به حمایت از ایشان سفارش میکرد.
*********************************
روزنامه خراسان**
مسئولان خطاکار بخوانند!/سید صادق غفوریان
حالا که چند روز از ماجرای ناخوشایند آن «نماینده مجلس در خط ویژه» می گذرد، قطعا بهتر می توان به کلیت موضوع نگریست و آن را نه تنها از زاویه «ما وقع» بلکه از منظر تبعات، تحلیل ها و هشدارهای پیرامونش بررسی کرد.
طبیعی است که به بهانه چنین نوشته ها و نگاشته هایی که رفتار مسئولان را در بوته نقد قرار می دهد، بی مقدمه به فرازهای بلند کلام امام امیرالمومنین علی(ع) در «عهدنامه مالک اشتر» اشاره و مصادیق بررسی شود، اما وقتی با خود می اندیشیم این پرسش به ذهنمان خطور می کند که مگر مسئولان ما تاکنون این عهدنامه را ندیده و از آن نشنیده اند که به یقین می دانیم روایت عهدنامه مالک اشتر برای این آقایان، زیره به کرمان بردن است. نهایت این است که مثلا این سه فراز عهدنامه را با چنین مسئولانی در میان بگذاریم که:
*« در اموری که همه در آن مساوی اند خود را بر دیگران مقدم ندار»
*«نگو که مرا بر شما برتر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود»
*« مهربانی به مردم و دوست داشتن آن ها و لطف در حق ایشان را شعار قلب خود ساز و نسبت به آن ها خشونت نورز...»
حالا این پرسش مطرح می شود که مگر قرار است برای مسئولان پس از گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی، از ابتدائیات رفتاری در «عهدنامه مالک اشتر» سخن گفت؟ اصلا بیایید این عهدنامه را به عنوان مرامنامه فکری و عملی حاکمان در نظام اسلامی نادیده انگاریم، آیا عقل، عرف و انصاف را هم می توانیم نادیده بپنداریم که یک مسئول یا یک «قانون گذار» بدون توجه به آن به خود اجازه دهد خویش را در «خط ویژه و مقابل قانون» قرار دهد؟
از این چند پرسش که گذر کنیم، اکنون مجال مناسبی است که ماجرای آن «نماینده مجلس در خط ویژه» را از زاویه تبعات، تحلیل ها و هشدارها در طرح دو نکته بررسی کنیم:
1- به جای جلب محبوبیت و مقبولیت، کینه آفرینی شد
جامعه در سال های اخیر به واسطه فضای مجازی و رسانه های جدید، دایره نظارت خود بر رفتار و عملکرد مسئولان را گسترش داده و در برخی موارد، رویدادها را حتی شفاف تر از آن ها نظاره و رصد می کند. از سوی دیگر نوعی از مدیریت ناکارآمد به ویژه در بخش های اقتصادی که مشکلات فراگیر و نارسایی های معیشتی و اقتصادی برای مردم پدید آورده، بعضا باعث عصبانیت و ناخشنودی بخشی از مردم از مسئولان و سیستم ها شده است. طبیعی است در چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت، مردم نسبت به برخی از متولیان که وعده هایشان اغلب به سرانجامی نرسیده است، روی خوش نشان دهند. برای نمونه در صحنه «نماینده مجلس و خط ویژه» قطعا بسیاری از آن مردم که به این نماینده مجلس فحاشی و به خودرو اش لگد پرتاب کردند، چه بسا نه او را به نام می شناسند و نه از عملکردش آگاه اند، شاید این نماینده در شمار خدوم ترین مسئولان و نمایندگان باشد اما می بینیم که آن چند نفر مردم رفتاری کاملا تهاجمی نسبت به این فرد و عمل قانون شکنانه اش دارند. در واقع این مسئول، با رفتار ناپسند خود (حتی با فرض برخورد نامناسب مامور ناجا) دقیقا خود را در نقطه و موقعیت (خود ویژه پنداری) قرار می دهد که مردم به هیچ عنوان تحمل اش را ندارند. امروز مردم انتظار دارند، اگر مسئولان به هر دلیلی نمی توانند از دردهایشان بکاهند دیگر بر دردهایشان نیفزایند. رهبر انقلاب در همین باره به نکته ظریفی اشاره کرده اند:
«چون وا نمی کنی گرهی خود گره مباش
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست...
گاهی یک مسئولی نمی تواند توقعی را که از او هست، انجام دهد. یک دستگاهی اعتباراتش کم است، امکاناتش کم است؛ مانعی ندارد؛ اگر چنان چه به قدر توان اما با روی خوش، با ابروی گشاده، با آغوش باز و صمیمانه با مردم برخورد شود، مردم خشنود می شوند، راضی می شوند.» (بیانات در دیدار مسئولان اجرایی استان قم 5/۸/89)
قطعا اتخاذ چنین رویکرد و رفتاری است که با مدد آن تا حدودی می توان جلب محبوبیت و مقبولیت نمود و از «کینه آفرینی» جلوگیری کرد و دقیقا همان مواجهه و رفتاری که در این اتفاق برای آن چندان تلاشی نشد.
2- تبعات مواجهه غلط یک مسئول با اشتباه خود چیست؟
باید به تاسف از این واقعیت یاد کرد که نمونه های مواجهه غلط مسئولان با خطاهای خود فراوان است؛ بارها دیده ایم آن ها دیرهنگام یا با انواع و اقسام توجیه تراشی برای اشتباه خود با این تصور که پیروز میدان اند از واقعیت فرار می کنند در حالی که مردم قاضیان قدری برای تشخیص رفتار و گفتار صادقانه اند. به نظر می رسد در این چالش، مردم و رسانه ها (حتی رسانه های همسو با نماینده) با نوعی رفتار متناقض و دیرهنگام مواجه شدند و از نحوه و فرایند عذرخواهی آقای نماینده راضی نشدند. در واقع اتخاذ روشی غلط با این رویداد که می توانست با حواشی و حرف و حدیث کمتری خاتمه یابد نه تنها این گونه نشد که خود نیز بر کاستن از «سرمایه اجتماعی» و «اعتمادزایی» دامن زد.
*********************************
روزنامه ایران **
تحریم ما را به خودمان آورد/آلبرت بغزیان
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
یکی از محاسن تحریمها این بود که ما را در شرایط ریاضتی و بهینه منابع ارزی قرار داد. تحریمها ما را در راستای حمایت از تولید داخلی و مقاومت ملی سوق داد، ما را به خودمان آورد و آگاهترمان کرد؛ مباحثی که مد نظر مقام معظم رهبری هم بود. شاید هرگز به صورت طبیعی نمیتوانستیم این دستاوردها را داشته باشیم. مانند بحث کرونا که اگر ما میخواستیم آموزش مجازی و دولت مجازی و الکترونیک را راه بیندازیم، نمیتوانستیم بدون قرار گرفتن در شرایط واقعی این کار را انجام دهیم و نمیتوانستیم مردم را در شرایط اجبار غیر واقعی قرار دهیم. اما مردم زمانی که در شرایط واقعی قرار گرفتند، پذیرفتند و الان دوست دارند کارها را از خانه انجام دهند. تحریمها هم ما را به خودمان آورد. همان طور که شرایط جنگ ما را به خودمان آورد که آمادگی داشته باشیم تحریم هم به این صورت عمل کرد. اگر فردا تحریمها هم برداشته شود، یک سال یا دو سال بعد ممکن است با یک اتفاق دیگر با یک دولت دیگر افراطی در امریکا یک داستان جدید برای ما شروع شود. ما حتی دوران پس از تحریم را هم باید به گونهای زیرچشمی نگاه کنیم که ممکن است تحریمها برگردد. پس باید برنامهریزی ما هم به گونهای باشد که به صورت توأمان گویی تحریم ادامه دارد و هم اینکه تحریم برداشته شده است. یعنی این دو نگاه باید در کنار هم قرار گیرد. حتی اگر تهدیدی هم نباشد، ممکن است در هر لحظه امریکا تصمیم به تحریم بگیرد. پس باید همیشه مواظب و آماده و محتاط بود علی رغم اینکه تجارت آزاد در برنامه هم باشد. پس ما فرض کنیم بعد از برداشتن تحریمها چیزی که اتفاق میافتاد، چیست. یعنی ایران بعد از تحریم چه وضعیتی خواهد داشت. ایرانی که در حال حاضر میتواند صادرات نفتش را ادامه دهد و پول آن برگردد. اگر تجارت راه بیفتد، یعنی آن چیزهایی که به ما نمیفروختند الان به ما میفروشند و تجارت خواهند کرد. پس مشکل است فرض کنیم تأمین قطعات و لوازم یدکی برطرف میشود. آنچه که باید برای آن برنامهریزی کنیم، ارز حاصل از این قضیه است. این ارز را باید تخصیص بدهیم. یعنی اینکه آیا باید اجازه دهیم هر فردی هر کالایی خواست وارد کند یا اینکه به صادرکننده ارز بدهیم که تولیدکننده ارزش را بگیرد، تولیداتش را انجام دهد و صادرات کننده هم با اختلاف نرخ ارز تصمیم به صادرات بگیرد. این بخش به برنامهریزی احتیاج دارد، با این توضیح که هم برنامهای وجود داشته باشد که تولید داخل را به عنوان اولویت قرار بدهد و یکدفعهای در واردات را باز نکند. حالا میتوانند از طریق تولید مشترک یا مونتاژ یا بعداً ساخت داخلی همکاری ادامه پیدا کند. خودروسازها که نباید به این راحتی بتوانند در کشور ما نمایشگاه بزنند. باید این گونه باشد نخست آن را مونتاژ و بعداً داخلی سازی کنیم و پس از آنکه مصرف داخل تأمین شد، صادرات داشته باشیم. مثلاً صادرات به کشورهای اطراف نباید بدون برنامهریزی باشد. ضروری است در این گونه مباحث وزارت خارجه هم حضور داشته باشد یا مثلاً موضوع «اف ای تی اف» باید از طرف ایران حل شده باشد که ما این پیشفرض را داشته باشیم که ساختها و زیربناهای اقتصادی باید چگونه باشند. باید حتماً وزن سیاست جایگزینی واردات بیشتر باشد یعنی اینکه جهش تولید وزن بیشتری داشته باشد و واردات را آزاد نکنیم اما به شرط اینکه هم بتواند قیمتها را کاهش دهد و هم تولید مشترک انجام دهیم. همچنین باید در این زمینه به بخش کشاورزی اهمیت داد. نهاده های دامی در حال حاضر بیشترین مشکل را ایجاد کرده است. یعنی بخش کشاورزی باید به خودکفایی برسد، دانشگاهها را تقویت کنیم و بتوانیم از مراکز پژوهشی و تولیدی در داخل شعبه بزنیم. من مطمئنم که ممکن است موضوع تحریمها دوباره برای ایران اتفاق بیفتد و موضع امریکا عوض شود. پس باید آمادگی این را داشته باشیم که اقتصادی تابآور داشته باشیم.
*********************************
روزنامه شرق **
مسیر خطیر دیپلماسی در ماههای پیشرو/سیدعلی خرم . استاد حقوق بینالملل
رئیسجمهور جدید آمریکا خود را آماده میکند که با معضل برجام روبهرو شود و بلکه آن را سامان دهد. علائمی که به ایران نشان داده عموما مثبت هستند و خلاف رویه دوران سیاه ترامپ. اول از یک سال پیش گفته میخواهد به برجام برگردد و تعهدات قبلی را اجرا کند. دوم تیم مشاوران امنیت ملی، وزیر امور خارجه، CIA، مسئول امور ایران و دیگر موارد را که همگی افرادی ضدایرانی بودند، با افرادی علاقهمند به کار با ایران و معتقد به بهبود روابط با ایران تعویض کرده و حتی جان کری را در کابینه خود به همراه دارد. سوم اعلام کرده دولت بایدن اهل مذاکره و مسالمت است و آماده میشود با ایران به آشتی و توافق برسد. چهارم به عربستان آشکارا اعلام کرده دیگر از جنگ یمن، عدم پیگیری نقش عربستان در واقعه 11 سپتامبر و عدم پیگیری قتل جمال خاشقچی، حمایت نمیکند. به اسرائیل ابلاغ کرده از شهرکسازی و ندیدهگرفتن تشکیل دولت مستقل فلسطینی چشمپوشی نمیکند. پنجم مجددا به سراغ متحدان اروپایی آمده که در پختوپز برجام شرکت داشتند و در دوره ترامپ منزوی شده بودند و نتوانستند هیچ کاری در حمایت مالی از ایران انجام دهند. اما معضلاتی که جو بایدن با آن روبهروست: اول شرایط بینالمللی سال 2021 با شرایط 2015 تفاوت کرده است. دوم بایدن انبوهی از مشکلات داخلی و در رأس آن کووید 19 با نزدیک به 500 هزار نفر کشته را از دونالد ترامپ به ارث برده است. سوم شرایط ایران هستهای نسبت به سال 2015 تفاوت چشمگیری پیدا کرده و از نظر سطح هستهای، جایگاه ایران بالاتر رفته است. چهارم متحدان اروپایی که در سالهای 2013 تا 2015 روی برنامه هستهای متمرکز بودند، اکنون پیگیر موضوعات دیگری هم هستند. پنجم متحدان منطقهای آمریکا شامل اسرائیل و عربستان امروز تلاش بیشتری در منطقه و جهان علیه ایران دارند. ششم چین و روسیه نسبت به سال 2015 فقط به فکر حل مشکلات خودشان با آمریکا هستند و شاید نسبت به پیشرفتهای هستهای ایران حساستر شدهاند. هفتم ترور سردار سلیمانی که رئیسجمهور قبلی آمریکا خود مسئولیت آن را رسما بر عهده گرفته، از نظر حقوق بینالملل و از نظر سیاسی، معضلی در پیشرفت مذاکرات به شمار میرود. هشتم جنایاتی که ترامپ و تیم او در تلاش برای نابودی عملی ملت ایران از طریق اعمال تحریمهای کشنده به کار بردهاند و همه کار کردند تا حق حیات و حق برخورداری از غذا و دارو را از مردم عزیز ایران سلب کنند، غرامتخیز بوده و دولت جدید آمریکا نمیتواند آن را نادیده بگیرد. اگر این جنایت ترامپ، درمان و رسیدگی نشود، در حافظه تاریخی مردم ایران باقی خواهد ماند. در این میان اسرائیل و عربستان خود را در چارچوب دولت جو بایدن منفعل و باخته میبینند و امیدوارند مسائل ایران و آمریکا شبیه دوران ترامپ باشد.
نهم با توجه به دوپارهشدن جامعه آمریکا، جو بایدن مجبور است نظرات طرفداران ترامپ را در برخی مسائل ملحوظ کند تا نماینده جمهوریخواهان و آن 74 میلیون نفر که به او رأی ندادهاند هم باشد. این مسئله بسیار مهم است که با دیپلماسی فعال، اجازه داده نشود موضوع ایران، وجهالمصالحه دموکراتها و جمهوریخواهان قرار گیرد. آیا تحت این شرایط، جو بایدن برای بازگشت بدون قیدوشرط به برجام اقدام خواهد کرد؟ آیا متحدان اروپایی و منطقهای او را قانع نخواهند کرد که اول باید ایران به تعهداتش در برجام برگردد؟ بیشک در یک موافقتنامه بینالمللی، عضوی که یکطرفه خارج شده باید ابتدا برگردد، سپس ادعای بهرهمندی از مواهب آن یعنی تعهدات ایران داشته باشد. اکنون موضوع در جمهوری اسلامی چگونه نگریسته میشود؟ موضوع شهادت سردار سلیمانی بیشک باید در چارچوب حقوق بینالملل، در هر نوع گفتوگویی با ۱+۵ به کار گرفته شود و مابازای آن حتی استرداد قاتلان طلب شود. پیشرفتهای هستهای بهدرستی مایه افتخار و غرور ملی شده و میتواند مقوم راه گفتوگو واقع شود و اگر بهعنوان اهرم در سر میز مذاکره برجام به کار گرفته شود، حتما کارساز خواهد بود. مسائل سیاسی داخلی اعم از موضع مجلس فعلی و نگرش جریان غالب آن به اضافهکردن ریاستجمهوری به اردوگاه خود نباید باعث شود که تا دولت بعدی، برجام پا نگیرد. نقیض این امر در خاطرات خانم اشتون نهفته است که میگوید او سعی کرد مذاکرات هستهای را در سال 1391 با جریان غالب سیاسی وقت آنقدر طولانی کند تا افرادی منطقی که اهل گفتوگوی بینالمللی باشند، در ایران بر سر کار بیایند تا گفتوگوهای برجام جدی شود. برخی در ایران تصور دارند اکنون که مردم با وجود دشواریها با تحریمها دستوپنجه نرم کرده و بهنوعی با آن کنار آمدهاند، نیازی به رفع تحریمها نیست اما مشخص است که موضع رسمی کشور این نیست و مردم نیز در انتظار برداشتن تحریمها و بازگشت به زندگی معمول هستند. دلایل دیگری هم وجود دارد که جهت اختصار صرفهجویی میشود. در چنین شرایطی به نظر میرسد یک فرصت فعلی در انتظار بازیسازی ایران است که با اهرمهای خود و در رأس آن پیشرفتهای هستهای، اولا مانع اجماع آمریکا و اروپا با بقیه جهان علیه ایران شود تا اکثر تحریمها برطرف شوند و وسواسان خناس در اسرائیل و عربستان و در میان جمهوریخواهان آمریکا دولت جدید را به سمتوسوی همان سیاستهای ترامپ و برتری اسرائیل در منطقه سوق ندهند. دو کشور خاورمیانه ترکیه و عربستان و رژیم صهیونیستی در 40 سال گذشته همواره نان دشمنی ایران و آمریکا را خورده و با استفاده از کمکهای آمریکا و اروپا، خود را بسیار پروار و فربه کردهاند. آیا وقت آن نرسیده ایران از این موقعیت ژئوپلیتیک خود استفاده کند و خود را قدرت منطقهای مسلم در منظر آمریکا و اروپا کند؟ ایران میتواند در کنار چهره سختافزاری خود، با هنرمندی در یک توافق بزرگ با آمریکا که به تأیید اروپا هم میرسد، خواستههای خود را به منصه ظهور برساند و ضمن برطرفکردن تحریمها و انواع فشارهای سیاسی اقتصادی، دو قدرت بزرگ چین و روسیه را بهدنبال خود کشانده و بدخواهان منطقهای را نیز میخکوب کرده و در آذربایجان و ارمنستان منافع تاریخی خود را پیاده کند تا نگرانیها برطرف شوند. در سوریه، لبنان، عراق، یمن و دیگر مناطق، منافع خود را با هماهنگی همه قدرتهای بزرگ تأمین کند، به تقویت نیروی هوایی خود و کسب پیشرفتهترین تجهیزات نظامی پرداخته و رفاه و رشد و توسعه را برای مردم ایران به ارمغان آورد. البته جمهوری اسلامی خود را برای سناریوهای دیگر هم حتما آماده کرده است.
*********************************