روزنامه کیهان **
پرچمداران همیشگی انقلاب/ سیدمحمدسعید مدنی
1- خدا مرحوم آشیخ حسین لنکرانی، روحانی سیاسی کهنه کار قدیمی را رحمت کند.ایشان سالهای ۵۳ و۵۴ یا شاید زودتر،- سالهای اواخر دهه ۴۰- وضعیت رژیم طاغوت را تشبیه میکرد به کسی که روی یک گنبدی رفته و یک دستمال ابریشمی هم دستش است که توی آن پر از گردو است، و گوشه این دستمال باز شده، و گردوها همین طور دارد میریزد؛ این میخواهد این گردو رابگیرد، یک گردو از آن طرف میافتد، یک گردوی دیگر، یک گردوی دیگر، خودش هم روی گنبد است، بالاخره آدم روی زمین صاف باز میتواند گردوها را هر جور هست جمع کند.به نظر من امروز نظام سلطه در مواجهه با حرکت اسلامی، یک چنین حالتی دارد، جا پایش محکم نیست،زیرا بسیاری از شگردهای تبلیغاتی استوار بنیانِ قدیمی اینها برای مردم دنیا رو شده است. امروز در جامعه آمریکا، خشم عمیق از حضور قدرتمند لابی صهیونیستی، به تدریج دارد توسعه پیدا میکند...
(رهبر معظم انقلاب، ۲/۴/۸۹)
۲- انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای بزرگی که حداقل طی سیصد، چهار صد سال اخیر صورت گرفته است یک تفاوت بزرگ دارد و آن اینکه پس از پیروزی در مرحله اول و سقوط رژیم دست نشانده پهلوی و تبدیل شدن به «نظام جمهوری اسلامی» کماکان، «انقلابی» مانده است.از این نظر بدون تردید و بیاغراق یک استثناست. در تاریخ بسیاری انقلابها و نهضتهای بزرگ با شعارهای مترقی و عدالتخواهانه رخ دادهاند اما بعد از پیروزی وتبدیل شدن به «نظام» و «نهاد» و کسب قدرت سیاسی و اجتماعی رفته رفته دست از آن شعارها و آرمانهای اولیه برداشته و سهل است که به ضد اصول و آرمانهای خود و کارکرد انقلابی خود تبدیل شدهاند.اما این اتفاق درباره انقلاب مردم ایران تکرار نشد، و با وجود تلاشهای خبیثانه از بیرون و شیطنتهای خائنانه(در بعضی موارد ناآگاهانه) از درون،جمهوری اسلامی مظهر انقلاب اسلامی و تداوم راستین همان راه و مسیر است و ثابت کرده که «انقلاب اسلامی امری مستمر» و تا پایان تاریخ است و مربوط به یک روز و یک واقعه نیست که با سقوط یک رژیم و ظهور حکومتی دیگر به تاریخ بپیوندد.
۳- ۴۲ سال است که دشمنان انقلاب و بدخواهان این سرزمین با تمام توان و به شکل و شیوههای مختلف و استفاده از هر وسیله و حربهای و دست زدن به هر شرارت و جنایتی؛ تلاش کردهاند انقلاب اسلامی را در وهله اول محو و نابود کنند و اگر نمیتوانند؛ به شکل موذیانه و تدریجی خاصه با استفاده از تاکتیک «نفوذ»، سعی کنند ماهیت و سیرت آن را تغییر دهند. به این شکل که فرم و ظاهر بماند(و به تعبیر رهبر انقلاب) حتی یک فرد معمم هم ظاهرا بر راس کار باشد اما سیرت و محتوی آن را در جهت منافع خود تغییر دهند. شرح جزییات این سعی و تلاشهای بیامان و یکسره دشمن از حوصله این مقال خارج است اما آنچه در صحنه واقعیت رخ داده و دوست و دشمن بدان معترف هستند این است که طی این ۴۲ سال هر چقدر زمان گذشته، دشمنان در رسیدن به اهداف شوم خود ناکامتر و عاجزتر شده و انقلاب اسلامی علیرغم تحمل دشمنیهای وحشیانه و فشارهای غیر انسانی، قویتر و آبدیدهتر شده و تجربیات بزرگ به دست آورده و با تکیه بر اصول و مبانی اولیه همچون استکبارستیزی، عدالت خواهی،طرفداری از مظلوم، دفاع از حقوق پابرهنگان و رنج دیدگان و مردم سالاری دینی و... محبوب قلوب ملتهای مظلوم جهان خاصه در منطقه شده است. برای نمونه یکی دو هفته پیش نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی سریعا هشدار داد که: «جمهوری اسلامی ایران در حال تبدیل شدن به یک امپراطوری است.» و باز در همین روزهای اخیر «گرت پورتر» مورخ و تحلیلگر نام آشنای آمریکایی گفته است: «ایران سال ۲۰۲۱، ایرانی نیست که آمریکا در همین سالهای اخیر با آن روبهرو بود» او همچنین درباره قدرت نظامی ایران گفته است: «توانایی نظامی ایران، این کشور را بیش از پیش در مقابل فشارهای آمریکا، مقاوم میسازد... ایرانیها اکنون(در مواجهه با آمریکا) گزینه نظامی در اختیار دارند و...». در همین روزها معاون سابق امنیت ملی رژیم صهیونیستی(چاک فریلیک) گفته است: «ایران اولین دشمن اسرائیل است که آنقدر قدرتمند، پیچیده و دور از دسترس است که ما نمیتوانیم در مقابله با آن شانس پیروزی برای خود متصور شویم...»
۴- آنچه انقلاب اسلامی را در مصاف با تهاجمات هولناک ومردافکن دشمن حفظ و پیروز کرده است، در وهله اول قدرت نظامی و پیشرفتهای موشکی و شکستن انحصار علمی و فنآوری کشورهای زورگو و قلدر دنیا و... نیست بلکه «حضور مردم» است. پشتوانه اصلی نظام «مردم» هستند. همان مردمی که از هر سن و جنس و طبقه و قشر و... با اراده و اختیار خود با برافراشتن بیرق «نصر من الله و فتح قریب» انقلاب اسلامی را برای تحقق آرمانهای تاریخی و اعتقادی خود و ساختن جامعهای در تراز جامعه مورد نظر اسلام که بزرگترین شاخص آن «عدالت» است برپا کردند. و اینک۴۲ سال است بر خلاف خواسته دشمنان قسم خورده و روشنفکرانی که ایران را «جامعهای کوتاه مدت» مینامیدند، با تحمل سختیها و ناملایمات و مصیبتها و... به پای آن ایستاده و (به تعبیر دکتر شریعتی) «حسرت شنیدن یک آخ» را بر دل بدخواهان گذاشتهاند. این است که بزرگترین مدافع انقلاب و دشمن اصلی تروریستهای متمدن نما و غارتگران مدرن «مردم ایران» هستند و دشمن هم این را خوب میداند. دشمنانی که سالهای سال و در دوران حاکمان نالایق و سست عنصر قاجاری و همچنین شاهان دست نشانده پهلوی این سرزمین بزرگ و دارای تمدن کهن و مومن به اسلام ناب و... را به «مرتعی برای چرای بیگانگان» تبدیل کرده بودند. با قلدری و گستاخی بدون توجه به احساسات و خواست مردم برای آن خط و ربط تعیین میکردند. شمال و جنوب آن را میان خود تقسیم(قرارداد۱۹۰۷ روس و انگلیس) و یا (طی قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله)با به رسمیت شناختن استقلال آن روی کاغذ! و بعد با چنگاندازی به منابع مالی و اقتصاد کشور و در اختیار گرفتن قوای نظامی و امنیتی عملا استقلال آن را به تمسخر گرفته و ایران بزرگ را به کشوری«نیمه مستعمره» تبدیل کرده بودند و...بلاها و خسارات و... دیگری که وصف آن از حوصله این مقال خارج است.
۵- بزرگترین مدافع انقلاب اسلامی و استقلال و آزادی این سرزمین مردمی هستند که به گواه تاریخ به زعامت روحانیت بیدار با چنگ ودندان در برابر غارتگران مدرن و تروریستهای متمدننما ایستادگی و استقامت کردهاند.برای همین هم هست که هدف اصلی حملات و لبه تیز توطئههای پایانناپذیر دشمنان (از جنگ هشت ساله گرفته.... تا تحریم وحشیانه اقتصادی) مردم ایران هستند. یکی از اصلیترین آرزوها و خواستههای دشمن جدا کردن مردم از انقلاب و نظام و همچنین ضعیف کردن اعتقادات دینی و باورهای فرهنگی است و.... هدف آنها این است که مردم را از انقلابی که برپا کرده و نظامی که خود ایجاد کردهاند پشیمان کنند. اما یا نمیدانند یا خود را به نفهمی زدهاند که مردم ایران دفاع از اصل انقلاب و نظام اسلامی را(با وجود همه کمبودها و غلطکاریها و سختیهای اقتصادی و...) وظیفه شرعی و ملی خود میدانند و هر جا لازم باشد و احساس وظیفه کنند در وسط میدان و قلب معرکه حضور مییابند، چرا که انقلاب اسلامی را تداوم بخش نهضت پیامبر خاتم(ص) میدانند. این است که به قول رهبر انقلاب «آن کسانی که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدایی بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است. مال مردم است. آن کسانی که با همه وجود نظام جمهوری اسلامی را و اسلام را و این پرچم را در این کشور نگه داشتهاند. در درجه اول خود مردمند. دشمنان ما این را بفهمند.»
۶-اشرافیت مستکبر قریش حاکم بلامنازع جزیرهًْالعرب بود.از لحاظ سیاسی و اقتصادی بر همگان سیطره داشت و از حیث نظامی قدرت اول منطقه حجاز بود و نفسکش نداشت. بساط اشراف قریش وقتی جمع شد که با منطق استوار و خردکننده مکتب اسلام روبه رو شد و سیاسان و هوشمندان عرب وقتی کم آوردند و به «ابوجهل» تبدیل شدند که با «مدینه علم حکمت» و شخصیت عظیمی چون رسول مرسل(ص) مصاف دادند!
تمدن غرب و آمریکای روبه افول که خود را در اوج قدرت و سروری دنیا میدید در مواجهه با انقلاب اسلامی و منطق استوار و متین توحیدی هیچ غلطی نتوانسته انجام دهد و حالا به بنبست رسیده است در اینباره روزی نیست که از سوی اهل فکر یا سیاستمداران و اهالی رسانه حرف و اظهار نظری شنیده نشود. غرب از فرانسه و انگلیس گرفته تا.... آمریکا سخت به بحرانهای متنوع و چالشها داخلی گرفتار آمده است. چند روز پیش «جیک سولیوان(مشاور امنیت ملی رئیسجمهور جدید آمریکا) صریحا اظهار داشت «مهمترین و حساسترین چالش امنیت ملی که آمریکا با آن روبرو است برقراری نظم و قانون در داخل کشور است ما با بحران شیوع کرونا و بحران اقتصادی و... روبرو هستیم.» با این همه شیطان بزرگ به خاطر خوی استکباری و از آنجا که تداوم انقلاب را به ضرر منافع و ارزشهای تمدن سرمایهداری بلکه به معنای زوال و فروپاشی خود میداند، راهی جز مبارزه و عناد با انقلاب ندارد و حاضر به پذیرش واقعیات وتغییر منطقی سیاستهای خود نیست و در برابر ایران انقلابی همچنان عربده میکشد و تهدید و تحریم میکند و دیوانهوار مشت بر کوه میکوبد و بر تهدیدها و هجمههای تکراری و بیثمر خود اصرار میورزد.دشمن زخم خورده منتظر غفلت و غنیمتطلبی ماست تا بار دیگر «تنگه جبل عینین» را دور بزند و فاجعه «احد» را تکرار کند! آنچه او را و تلاشها و تاکتیکها و تهاجمات او را در این سالها ناکار کرده و شکست داده، رهبری هشیار و حرکت نظام در صراط مستقیم انقلاب است. و بالاخره پایداری مردمی مومن است که وعدههای الهی را باور و به تحقق آن ایمان دارند. «انما توعدون لواقع»! همه تلاشها و اقدامات باید در مسیر حفظ همبستگی و وحدت باشد که «همه با هم» اسم رمز پیروزی انقلاب بود. حرف زدن از وحدت هم به تنهایی وحدتبخش نیست. عوامل وحدت چندگانه است اما مهمترین آن به صداقت و اخلاص مسئولان و مدیران برمیگردد.کسانی که به برکت پیروزی انقلاب و غالبا مستقیم و غیر مستقیم با رای مردم مناصب و جایگاههای مدیریتی را صاحب شدهاند. همه، خاصه مدیران همواره باید در نظر داشته باشند که در نظام مردمسالاری دینی همانطور که مردم در انتخاب اصل نظام و دولت و رئیسجمهور و نمایندگان و... با «رای» خود.بزرگترین و تعیینکنندهترین نقش را دارند از آن طرف. اینان باید در عمل امانتدار رای مردم باشند و در مسیر خدمت به خلق خدا و تحقق انتظارات به حق و وعدههای داده شده حرکت کنند، بدون تردید روحیه خدمتگزاری و اخلاص در انجام وظایف و تلاش بیامان و جهادی برای برطرف کردن مشکلات زندگی آحاد جامعه به ویژه اقشار زحمتکش از سوی مسئولان و مدیران بزرگترین عامل ارتقا اعتماد مردم به کارگزاران نظام و حفظ و تداوم وحدت اجتماعی است و بالاخره کاریترین حربه در خنثی کردن شیطنتهای دشمنان در جدایی میان مردم و مسئولان است.
*********************************
روزنامه وطن امروز **
شاه ایرانی، بیمارهلندی/محمدعلی صمدی*
«اگر پارسال ما هنوز در بستن بودجه مملکت ملاحظه داشتیم و وسط تابستان همیشه صحبت از این بود که خب! این کسری بودجه را چه بکنیم، مطلب ما امسال معکوس شده است. با این همه درآمدمان چه بکنیم؟»
این جملات را که «محمدرضا پهلوی» آخرین شاه ایران، اوایل سال 53 خورشیدی، در مقابل دوربینهای تلویزیونی بر زبان آورد، باید نخستین نشانههای بروز بیماری پسر رضاخان به شمار آورد. تاریخ، در ۳ دهه گذشته، دومین شاه پهلوی را در مسیری پیش برده بود که شاید بتوان بابت ابتلا به توهم «ماموریت الهی»، به او حق داد؛ یک جنگ جهانی و تبعات مرگبارش را پشت سر گذاشته بود، 6 رئیسجمهور ایالاتمتحده و 3 رهبر شوروی را تجربه کرده بود و طی این سالها، با آشوبی که کشاکش جنگ سرد در آسیای جنوب غربی شعلهور ساخته بود، تعداد قابل توجهی از رقبا و حتی متحدانش، با دهها کودتا، انقلاب و ترور از صفحه روزگار حذف شده بودند. در ایران اما بهرغم قتل ۲ نخستوزیر و یک وزیر دربار توسط مخالفان، حکومت وی از 2 قیام سراسری (تیر 31 و خرداد 42) و شخص خودش از یک پروژه براندازی (مرداد 32) و 2 عملیات ترور یکی توسط مارکسیستها (1327) و دیگری توسط مذهبیها (1344) جان به در برده بودند و هنگامی که کشورهای همسایه، در منازعهای دردناک با چپگرایان، پیدرپی متحمل ضربات مهلک میشدند، ایران که 2000 کیلومتر مرز مشترک با «اتحاد جماهیر شوروی» داشت، به لطف اکثریت قاطع جمعیت یکدست و غیور شیعه، هیچ تهدید جدی از سوی «امپراتوری چپ» متوجه خود نمیدید. درست زمانی که چریکهای کمشمار مارکسیست در حال عملیات علیه چند پاسگاه کوچک شهربانی یا ترورهای بیاهمیت تعدادی پلیس و یا مستشار نظامی و اقتصادی غربی بودند، قبلهگاهشان در حال ساخت نخستین و بزرگترین کارخانه ذوبآهن برای اصلیترین متحد ایالاتمتحده در منطقه بود. از یک سو بریتانیا آخرین بقایای ارتش خود را از منطقه تخلیه میکرد و از سوی دیگر، آمریکا هم در آن زمان، چند سالی بود که با بدترین بحرانهای تاریخ خود دستوپنجه نرم میکرد؛ «جنگ ویتنام» و «رسوایی واترگیت». ثروتمندترین و نیرومندترین کشور جهان، جنگ با یک کشور کوچک روستانشین (به مساحت یکسیام آمریکا) را با بیش از 55 هزار کشته باخته بود و برای رفع و رجوع رسوایی تقلب انتخاباتی هم چارهای جز استعفای رئیسجمهور پیشبینی نمیشد. در چنین هنگامهای، آمریکا که اخیرا سیستم جهانی «برتون وودز» (ارتباط طلا و دلار) را فسخ کرده بود، بیش از پیش چشم به تداوم مسیر صادرات نفت از آسیای جنوب غربی و ادامه خریدهای کلان تسلیحاتی ایران داشت؛ خریدهایی که علاوه بر بازگرداندن بخش قابل توجهی از دلارهای نفتی به چرخه اقتصاد آمریکا، اعزام دهها هزار نظامی پریشانحال و دردسرساز بازگشته از ویتنام، به عنوان مستشار نظامی به ایران را هم در پی داشت. عمده حواس یانکیها معطوف به عبور از این ۲ چالش بود و شاید به همین دلایل چموشیهای گاه و بیگاه شاه را هم زیرسبیلی رد میکردند.
شاه ایران به قدری از جمعبندی سلطنت 32ساله خود راضی بود که بیماری آزاردهندهای که اخیرا در ناحیه شکمش ایجاد شده بود، نمیتوانست از اعتماد به نفسش بکاهد و کمتر از ۳ هفته مانده به 54 ساله شدنش، آخرین نشانه برای تکمیل توهم «ماموریت الهی» بروز کرد. 14 مهرماه 1352، جنگ میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی آغاز شد. با گذشت یک هفته از جنگ و ناکامیهای بیسابقه ارتش صهیونیستی، ایالاتمتحده برای کمکرسانی به ایالت آسیاییاش، در عملیاتی بزرگ دالانی هوایی ایجاد کرد و طی حدود یک ماه، محمولهای از تسلیحات و قطعات یدکی به میزان 22325 تن را به فلسطین اشغالی انتقال داد. کشورهای عربی در پاسخ به این اقدام، از اواخر مهرماه، شیرهای نفت خود را به سوی آمریکا و کشورهایی که نفت را برای آمریکا تصفیه میکردند بستند و همزمان تولید نفت خود را کاهش دادند. این اتفاق، قیمت نفت را بهسرعت بالا برد. در هفتههای اول بحران، برای نفت ایران که در تحریم شرکت نکرده بود و سعی میکرد جای خالی نفت همسایگانش را پر کند، تا بشکهای 16 دلار هم مشتری پیدا شد. این تحریم تنها 150 روز ادامه یافت و تاثیر خاصی در جبهه نبرد با رژیم صهیونیستی به جا نگذاشت اما قیمت جهانی نفت را 4 برابر بالا برد و تثبیت کرد. درآمد نفتی ایران در سال 1351 رقمی در حدود دو و نیم میلیارد دلار بود که به بیش از 5 میلیارد دلار در سال 1352 و حدود 18 و نیم میلیارد دلار در سال 1353 رسید.
به تصریح دکتر «علینقی عالیخانی»، از مبرزترین اقتصاددانان رژیم پهلوی، ایدهپردازی و طراحی برای هزینه کردن متناسب و صحیح چنین ثروت هنگفتی، مطلقا یکروزه میسر نبود و لااقل بین 6 ماه تا یک سال زمان لازم داشت اما تنها ۲ ماه بعد از افزایش بهای نفت، بودجه سال 1353، هفتهها زودتر از همیشه و با 35 درصد افزایش نسبت به سال قبل تنظیم شد. این بزرگترین لایحه بودجه تاریخ ایران بود. درآمد نفتی کشور به طور ناگهانی چند برابر شد اما زیرساختهای اقتصادی تغییری نکرده بود یا به عبارت سادهتر، «چند میلیارد اضافه درآمد در 5 ماه پایانی سال 1352، به کجا تزریق شده بود؟». هنگامی که شاه ایران با گردنی افراشته میگفت: «با این همه درآمدمان چه بکنیم؟»، حجم دلارهای واردشده به کشور باز هم چند برابر شده بود. واضح بود اقتصاد کوچک و محدود ایران، ظرفیت چنین لقمه بزرگی را ندارد.
شاید نوشته یک روزنامهنگار ناشناخته در سالهای بعد، عمق فاجعه را روشنتر کند: «فرض کنید به خانهای معمولی که آب را از طریق سنتی تهیه کرده و در آب انبار ذخیره میکند، یک انشعاب فشار قوی آب بدهند. در حالی که آن خانه اساسا لولهکشی متعارف هم ندارد. محل یا آب انبار دیگری هم در خانه یا اطراف آن وجود ندارد. اتفاقی که میافتد بسیار واضح است. انبوه آب، خانه را در مدت کوتاهی منهدم کرده و بر سر ساکنانش خراب خواهد کرد».
چند ماه بعد، شاه ایران متوجه شد شکمدرد آزاردهندهاش، علایم ابتلا به نوعی سرطان خون است اما چند سال زمان لازم بود تا متوجه شود کشورش را به «بیماری هلندی»* مبتلا کرده است. هر چند مفهوم اقتصادی «بیماری هلندی» 4 سال بعد از ۴ برابر شدن قیمت نفت، ابداع و با الهام از وقایع دهه 1960 در هلند نامگذاری شد اما مبدعان آن، بیشک از تجارب ایران هم الهام گرفته بودند. این تازه آغاز ماجرا بود.
------
*نظریه «بیماری هلندی» تصریح میکند وقتی دولت، درآمدهای ارزی بادآورده را با تصور دایمی بودن آن، به صورت ناگهانی وارد جامعه میکند، درآمد بالا میرود و در نتیجه تقاضا هم افزایش مییابد اما عرضه جوابگوی تقاضا نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا بر هم میخورد؛ در نتیجه قیمتها افزایش مییابد. «بیماری هلندی» زمانی رخ میدهد که دولت وارد کارزار شده و سعی میکند به طور مصنوعی و از طریقی غیر از افزایش تولید، قیمتها را پایین نگه دارد.
*پژوهشگر تاریخ
*********************************
روزنامه خراسان**
مسیر لایحه بودجه پس از برگشت خوردن/ مهدی حسن زاده
روز گذشته مجلس به کلیات لایحه بودجه 1400 رای منفی داد تا در عمل لایحه بودجه به دولت برگردد. اکنون یا دولت، لایحه بودجه اصلاح شده ای را به مجلس می فرستد یا لایحه بودجه چند دوازدهم تدوین می کند که به عنوان مثال برای 3 ماه نخست سال بعد، بودجه در سقف منابع و مصارف 3 ماه نخست امسال با درصدی افزایش تنظیم می شود.البته یک فرض دیگر هم متصور است و آن این که همین لایحه رد شده طی توافقاتی دوباره در تلفیق دچار تغییراتی شود و به صحن بازگردد. در این میان اشاره به چند نکته درباره رای مجلس و واکنش دولت ضروری است:
1 - واضح بود که اختلاف دولت و مجلس بر سر بودجه جدی است و رای امروز نشان می دهد که اختلافات در جلسات مشترک حل نشده است. پیام سیاسی این اختلاف که روزهای گذشته از تریبون های رسمی بیان میشد، مشخص است.
2- دولت به صراحت از رد لایحه بودجه استقبال کرده است، چرا که با رای مثبت، عملا مجلس مصوبات تلفیق را مورد بررسی قرار می داد و دولت نیز با این مصوبات مخالف بود. لذا عملا صحبت های تقابلی نوبخت بر رای منفی نمایندگان موثر بود.
3- مخالفان بودجه، اصلاحات تلفیق را برای اصلاح بودجه کافی نمی دانستند و از جمله معتقد بودند که تلفیق نتوانسته است، جلوی رشد شدید هزینه های جاری را بگیرد و بخشی از درآمدهای موهوم را در بودجه باقی گذاشته است.
4- دیگر دغدغه مخالفان بودجه این بود که با وجود مخالفت دولت با مصوبات تلفیق، در صورت رای مثبت مجلس، چه ضمانتی است که دولت چیزی را که قبول ندارد، اجرا کند یا به نحو درست اجرا کند.
اکنون به احتمال زیاد باید منتظر بودجه چند دوازدهم بود تا در عمل سال آینده لایحه بودجه اصلاح شود. این مسئله یک فرصت و یک آسیب به همراه دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. فرصت، امکان تدوین بودجهای بهتر با رفع اشکالات قبلی از جمله کاهش وابستگی به نفت، تعیین تکلیف ارز 4200، کنترل درآمدهای موهومی و جلوگیری از رشد بی رویه هزینه های جاری است.
در نقطه مقابل، تهدید اصلی ماجرا، موکول شدن بودجه به زمانی است که کشور درگیر انتخابات ریاست جمهوری است و اصلاحات بودجهای ممکن است در لابه لای انتخابات ذبح شود.
اکنون میراث تلخی از اصلاحات بودجه ای انجام نشده روی دست دولت و مجلس است.
واقعیت این است که اصلاحات اساسی در بودجه را نمی توان به تاخیر انداخت. ارز 4200 که به تعبیر رئیس کل بانک مرکزی 7 هزار تومان گرانتر در بازار تبدیل به کالاهای اساسی می شود، نیاز به تدبیری دارد که فردا دیرتر از امروز است. مهار رشد هزینه های جاری، زیان هنگفت صندوق بازنشستگی دولت و دیگر معضلات بودجه ای پیش روست.
در نقطه مقابل امید به درآمدزایی از پایه های مالیاتی جدید و جلوگیری از فرارهای مالیاتی و همچنین مولدسازی دارایی های هنگفت دولت، دیگر جنبه امیدآفرینی است که می توان به وسیله آن ها بودجه را از کسری نجات داد ولی این اصلاحات زمانی نتیجه می دهد که دولت نیز پای کار اصلاح بیاید و مجلس به همراهی دولت برای اصلاحات بودجه ای اعتماد کند.
*********************************
روزنامه ایران **
گزارش به مردم درباره واکسن/محمود واعظی
رئیس دفتررئیس جمهوری
آنچه امروز در رابطه با واکسن روسی در فضای افکار عمومی شاهد هستیم، نتیجه دوقطبیسازیهایی است که در ماههای گذشـــــته در کشـــــور عــــلیرغــــم همــــه هشدارهای دلسوزانه دولت و مراجع مسئول حوزه سلامت انجام گرفت. از همان ابتدای همهگیری کرونا، سنگ بنای مدیریت مقابله با کرونا با محوریت متخصصان گذاشته شد و مسئولان ارشد کشور در عمل و نظر، به تبعیت کامل از مراجع تخصصی تأکید کردند. ستاد فراقوهای مبارزه با کرونا در بالاترین سطح در کشور تشکیل شد و آنجا نیز همه تصمیمات و مقررات و ضوابط با محوریت متخصصان تعیین شد. با این حال، برخی از مسئولان و تریبونداران با رویکرد سیاسی بنای ناسازگاری با تصمیمات ملی و حاکمیتی در حوزه کرونا گذاشتند و در ملأ عام، علیرغم همه هشدارها و مکاتبات؛ ضوابط و پروتکلهای ستاد ملی مبارزه با کرونا را زیر پا گذاشته و عملاً به اعتبار و مرجعیت این ستاد – که بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است- خدشه وارد کردند.
عدهای نیز در سطح رسانهها علی رغم توضیحات شفاف متولیان حوزه سلامت که بارها اعلام کردند ایران هم برای ساخت واکسن داخلی و هم برای خرید واکسن مطمئن خارجی خواهد کوشید، دوگانه مخربی میان واکسن ایرانی و واکسن خارجی درست کرده و به اعتماد عمومی که لازمه پروژه فراگیر واکسیناسیون در کشور است، صدمه وارد کردند.
یک بار دیگر به مردم عزیز عرض میکنیم؛ دولت جمهوری اسلامی ایران با تمام توان از ساخت واکسن داخلی حمایت میکند اما در عین حال، بدلیل اهمیت نجات جان هموطنان عزیزمان؛ زمان را تا پایان مطالعات بالینی واکسن داخلی، از دست نمیدهد. کسانی که دولت را به سهلانگاری در انتخاب واکسن خارجی متهم میکنند، عملاً با اعتمادزدایی، به پروژه مهم واکسیناسیون ضربه میزنند و به تبع غلبه بر اپیدمی را به تأخیر میاندازند. روسیه اولین کشوری است که در جهان به واکسن کرونا دست یافته و خریدِ واکسن تولید این کشور، با توجه به حسن رابطه ایران و روسیه، از همان ابتدا در دسترس ما بوده است. اگر قرار بود این واکسن سهلانگارانه و بدون بررسیهای تخصصی خریداری شود، این فرآیند قطعاً تا به امروز به طول نمیانجامید. روشن است که آنچه خرید این واکسن را تا به امروز به تأخیر انداخته، بررسیهای متخصصان کشورمان بوده است. اطلاعات مربوط به مطالعات و مراحل مختلف کارآزمایی بالینی این واکسن به مرجع ملی تخصصی ما ارائه شده و خوشبختانه در یک پروسه کاملاً علمی و تخصصی، مورد تأیید قرار گرفته است. مردم مطمئن باشند که دولت جمهوری اسلامی ایران، تحت هیچ شرایطی، اجازه وقوع کوچکترین سهلانگاری در بحث سلامت مردم را به هیچ کس نمیدهد. ما برای سلامت مردم عزیزمان اهمیت زیادی قائل هستیم و سیاستمان، علاوه بر تهیه واکسن «اسپوتنیک وی»، تهیه سبدی از واکسنهای معتبر کنسرسیوم کواکس و خرید واکسن از چین و هند است. واکسن کواکس خریداری شده، خرید از چین و هند نیز مراحل نهایی را میگذراند که به این سبد اضافه خواهد شد.
*********************************
روزنامه شرق **
تحریمها چگونه خنثی میشود؟/سیدمصطفی هاشمیطبا
سالهای طولانی است که ایران مورد تحریم اقتصادی کشورهای غربی قرار گرفته و با وجود تصویب رفع تحریمها از سوی شورای امنیت سازمان ملل پس از توافق برجام، خروج آمریکا از برجام و تحریمهای همهجانبه این کشور علیه ایران، شرایط جدیدی برای کشور ایجاد کرده است. درست است که به گفته رئیسجمهوری، رفع تحریمها حق ملت ایران است اما درستتر سخن مقام معظم رهبری است که گفتند در رفع تحریمها بکوشیم اما مهمتر از رفع تحریمها خنثیکردن تحریمهاست. خنثیکردن تحریمها یعنی چه و چگونه باید صورت گیرد؟ آیا خنثیکردن تحریمها یک پدیده دفعی و مقطعی است یا پدیدهای است که نیاز به تلاش مستمر و استفاده از دانش و فناوری اعم از صنعت و کشاورزی و حتی روابط بینالملل و از آن بسیطتر پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک دارد. ابتدا باید به این یقین و حداقل اعتقاد برسیم که خنثیکردن مقدم بر رفع تحریم است. درست است که در صورت رفع تحریم در بسیاری از موارد گشایش فوری در امور اقتصادی حاصل میشود اما تجربه نشان داده است که در ایران با رفع تحریم، همه به دنبال رفاه و آسایش میروند نه سازندگی و توسعه و رشد. بهعلاوه در رفع تحریمها هر لحظه امکان تحریم دیگری است و این پس از امضای معاهده برجام دیده شد. هرچند در ابتدا برخی یا بسیاری از تحریمها برداشته شد و هیئتهای اقتصادی فراوانی از کشورهای خارجی به ایران آمدند اما بلافاصله پس از خروج آمریکا از برجام همه درها بسته شد و شرکتهای خارجی از ایران خارج شدند. اما اگر به فرمول خنثیکردن تحریمها دست پیدا کنیم، نه تحریم امروز و نه تحریمهای احتمالی فردا به کشورمان صدمهای وارد نمیکند زیرا هر آنچه تحریم شود، ما را به آن نیازی نخواهد بود و صدالبته با این امر بدیهی که تا آنجا که ممکن است ارتباطات بینالمللی تداوم یابد و تقویت شود. در همین راستا لغو قطعنامههای شورای امنیت و جلوگیری از صدور قطعنامههای مشابه را باید در اولویتهای نخست آورد. تأسف اینجاست که در 40 سال اخیر میتوانستیم به این امر مهم دست یابیم و تأسف بیشتر آنکه اگر هم اقدامی برای خنثیکردن تحریمها انجام دهیم، با اولین گشایش رفع تحریم همه آنچه را برای خنثیکردن به کار گرفتهایم، فراموش خواهیم کرد و به دنبال همین اقتصاد 40 سال گذشته خواهیم رفت. تجلی این امر را میتوان در طراحی بودجه 1400 دید و صدالبته آنچه را مجلس تصویب خواهد کرد و تغییر ساختار خواهد نامید، تفاوتی در اصل ماجرا ندارد و اصولا اگر تصویب شود، همان خواهد بود که دولت خواسته و اگر هم تصویب نشود و در سال آینده یکدوازدهم آن که مجری خواهد بود، همان میشود. در حقیقت بیاثرکردن تحریمها (و تحریمهای احتمالی) بستگی کامل به تفکر ما در روبهروشدن با مسئله تحریم دارد. این نباشد که اگر تحریم باشیم، به خنثیکردن فکر کنیم و اگر تحریم نباشیم، اندیشه خنثیسازی را رها کنیم و جای تأسف دارد که نوعا به شکل دوم میاندیشیم.
این را هرگز بهعنوان یک اتهام به خود نباید تلقی کنیم، بلکه باید حقیقت را درک کرده، پذیرفته و در اصلاح اشتباهات اقدام کنیم نه آنکه به مصداق «از این ستون تا آن ستون فرج است» مسائل را به تعویق بیندازیم و امید فرج داشته باشیم. بیاثرکردن تحریمها یعنی تواناییداشتن، یعنی خودکفابودن، یعنی روی پای خود ایستادن و البته نه آنکه مراوداتمان را با سازمانهای بینالمللی و جهانی قطع کنیم و حتی در مواردی خودتحریمی کنیم. امروز که با تصویب مقررات FATF مخالفت میشود یعنی یک قطعنامه علیه خود صادر و خود را تحریم کردهایم. چراکه با تصویبنکردن FATF نمیتوانیم رابطه بانکی بینالمللی داشته باشیم. این را هم باید گفت که هر اندازه بکوشیم بههرحال برخی نیازهای واردات همواره باقی میماند و صدالبته برای شکوفایی اقتصاد و ارتقای تولیدات کشور و افزایش GDP نیاز به صادرات و تولید خدمات بینالمللی مانند گسترش گردشگری بینالمللی در داخل کشور و نیاز به روابط بینالمللی وجود دارد.
مهم آن است که امهات نیازهای کشور در داخل فراهم شود و کشور دچار بحران نشود؛ برای مثال در حال حاضر سالانه قریب به 10 میلیون تن کالای کشاورزی وارد کشور ما میشود، کشوری که از همه مواهب طبیعی خداداد بهرهمند است و سالانه برای همین منظور بیش از 13 میلیارد دلار ارز از کشور خارج میشود. در همین جا باید به این نکته اذعان کرد که بخش دفاعی کشور از ضرورتهای اصلی و عامل مهم خنثیسازی تحریمها بهشمار میرود اما بهدلیل آنکه این موضوع بهطور کلی در دستور کار است، از ذکر و توضیح و تأکید بر آن به صورت مشروح خودداری میشود. اگر به فکر خنثیسازی تحریمها هستیم، باید طرح آن را تهیه و بر آن پافشاری کنیم. طرح طبعا باید شامل تخصیص منابع و روشها باشد و از دستزدن به اقدامات همهجانبه برای همه کارها خودداری کرد تا بتوان به هدف خنثیسازی رسید والا تهیه طرحهای مختلف با صرف وقت و هزینه بسیار در صورت عملینشدن مانند شیر بی یال و دم و اشکم خواهد شد. در طراحی طرح خنثیسازی لزوما باید دانست منابع محدود است و نیازها فراوان. اگر قرار باشد منابع را صرف همه موارد کنیم، طرح خنثیسازی با اختصاص قطرهچکانی ابتر خواهد ماند و بهتر است ما دنبال رفع تحریم و سازش باشیم یا سیاست از این ستون به آن ستون را ادامه دهیم.
در این رابطه بهجای طرح مسائل تئوری و سیاستگذاریهای پولی و مالی که شکست خورده است، باید سیاستگذاری موضوعی را مد نظر قرار داد. میتوانیم بهصورت مجمل موضوعات مورد نظر را چنین برشماریم.
1- تأمین غذای مردم. هرچند ظاهرا میگویند که غذا و دارو شامل تحریمها نمیشود اما هم دروغ میگویند و هم صرف ارز گرانبهای کشور برای واردات اینگونه کالاها از عقل سلیم به دور است.
برای این امر باید به نکات زیر توجه کرد.
الف- تعریف الگوی کشت در نقاط مختلف کشور
ب- مدرنیزهکردن کشاورزی و افزایش واحد تولید محصول در هکتار
ج- تهیه بذر مفید و کود مورد نیاز از جمله کمپوست از زبالهها
2- در راستای بند الف سیاستهای آبی کشور باید تعریف شود و ازجمله:
الف- سهمیههای آب در حوزههای مختلف
ب- ایجاد تصفیهخانه فاضلاب در سراسر کشور و تخصیص آب حاصل از آن برای کشاورزی
ج- اجرای مفاد مواد 35 و 36 و 37 قانون برنامه ششم موجب حل مسائل آب میشود.
3- تولید مواد اولیه دارو که 95 درصد آن وارداتی است.
4- ساخت و تعمیر تجهیزات و قطعات یدکی وسایل پزشکی و پیراپزشکی
5- تأمین زنجیره صنعت و تولید بسیاری از تجهیزات مورد نیاز کشور و خطوط تولید
ذکر موارد مختلف در این راستا نیاز به کار کارشناسی و آماری دارد که در موقع خود باید انجام شود.
قابل توجه آنکه علاوه بر اقدامات مذکور در اجرای امور یادشده برخی سیاستها باید مورد توجه قرار گیرد.
1- توزیع کالای اساسی مورد نیاز مردم بهصورت سهمیهای با قیمت نازل برای همگان به نحوی که از حجم واردات این نوع کالاها همهساله کاسته شود و تولید داخلی بهتدریج افزایش یابد.
2- فعالیت کارآفرینان و سرمایهگذاران اعم از خصوصی یا غیرخصوصی با شرایط مساوی هرچه بیشتر مورد تشویق و اعتماد قرار گیرد.
3- مراکز آزاد مرکز تولید کالای با تکنولوژی برجسته قرار گیرد و به سرمایهگذاران خارجی تضمین لازم و احیانا ضمانت بانکی داده شود.
4- با تأکید بر افزایش صادرات، بازاریابی در کشورهای همسایه و مجاور از اولویت برخوردار باشد.
5- واردات کاملا تحت بررسی و نظارت قرار گیرد و تنها به موارد ضروری اجازه داده شود.
6- با قاچاق کالا و هر گونه واردات متفرقه از قبیل کولهبری و تهلنجی مقابله شود و به جای آن در نقاط مرزی مراکز تولید و اشتغال ایجاد شود.
طبیعی است تخصیص منابع و بودجهبندی کشور باید براساس چنین شیوهای انجام شود و در حقیقت ابتدا نیازها و موضوعات را برشماریم سپس هر آنچه را لازم اجرای آن است ردیف کنیم و به جای پرداختن به اعداد و ارقام موضوع را در اولویت قرار دهیم. اینگونه میتوان به سمت بیاثرکردن تحریمها رفت.
*********************************