روزنامه کیهان **
اهل کدام مرزند این رومیان زنگی؟!/ حسین شریعتمداری
برخی از مدعیان اصلاحات که عقربه قطبنمای آنها روی آمریکا قفل شده است و از سفر قالیباف به روسیه با این تلقی که این سفر میتواند مقدمهای برای خنثی کردن تحریمها باشد به وحشت افتادهاند، سخن اینجانب در برنامه دوشنبهشب جهانآرا (شبکه افق) را بهگونهای ناشیانه تحریف کرده و با پشتیبانی رسانههای بیگانه تلاش کردهاند از آبی که خود گلآلود کردهاند ماهی مطلوب آمریکا را صید کنند. در برنامه جهانآرا، مجری محترم نظر اینجانب را درباره سفر آقای قالیباف و شایعاتی که در اطراف آن ساخته بودند سوال کرد و از آنجا که درباره پیام رهبر معظم انقلاب و عدم ملاقات آقای قالیباف با پوتین دو نکته انحرافی مطرح شده بود، ضمن تأکید چندباره بر اهمیت پیام حضرت آقا، درباره عدم ملاقات آقای قالیباف با پوتین اظهار داشتم که «موضوع سفر آقای قالیباف انتقال پیام نبود که ملاقات ایشان با پوتین ضروری باشد و مقایسه این سفر با سفر آقای دکتر ولایتی و ملاقات وی با پوتین متفاوت است و کسانی که این دو را باهم مقایسه میکنند
در اشتباه هستند. موضوع اصلی سفر آقای ولایتی ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب به پوتین بود و هیچ برنامه دیگری در سفر ایشان پیشبینی نشده بود یعنی اگر پیام نبود، سفر هم انجام نمیشد ولی اینطور نیست که اگر پیامی نباشد، سفر هم نباشد. آقای قالیباف رسماً از سوی رئیس پارلمان روسیه (دوما) به این کشور دعوت شده بود و انتقال پیام به سفر اضافه شده بود و از این روی مانند سفر آقای ولایتی، ملاقات با پوتین برای ابلاغ پیام در برنامه سفر ایشان دیده نشده بود، ضمن آنکه انتشار ویروس کرونا نیز پروتکلهای ویژه خودش را دارد و تغییراتی در دیدارها پدید آورده است که ما نیز به این علت پروتکلهای خاص خودمان را داریم ...»
و اما در این خصوص گفتنیهایی هست؛
۱ ـ اگر پیام رهبر معظم انقلاب مانند تمامی پیامهای دیگر ایشان از اهمیت ویژه و بالایي برخوردار نبود، به یقین و قطعاً برای رئیسجمهور روسیه ارسال نمیشد.
۲ ـ اگر دکتر قالیباف شخصیتی برجسته و عمیقاً مورد اعتماد رهبر معظم انقلاب و نظام نبود، بیتردید بهعنوان حامل پیام حضرت آقا
آنهم پیام سرگشاده انتخاب نمیشد.
۳ ـ آیا در دو گزاره فوق میتوان کمترین تردیدی کرد؟ اگر قابل تردید نیست که نیست باید گفت برخلاف آنچه مدعیان اصلاحات از داخل و با هماهنگی رسانههای دشمن مطرح نموده و اظهارات نگارنده را نیز چاشنی آن کردهاند، ارزشی بیشتر از جوسازیهای آمریکاپسند و همیشگی این طیف ندارد.
۴ ـ قبل از مطالعه این بند از وجیزه پیش روی به چند نکته که روشنگر هویت واقعی برخی از مدعیان اصلاحات است و فقط اندکی از بسیارهاست توجه کنید!
الف) آیا در میان عملکردها و مواضع مدعیان اصلاحات نمونهای میتوان یافت که با مواضع رسماً اعلام شده آمریکا متفاوت باشد؟! آنها طی ۴ دههای که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد و مخصوصاًًً طی ۷ سال و چند ماه گذشته تقریباً تمامی امکانات و ظرفیتهای نظام را به هوای (یا به بهانه) گشایش اقتصادی، به پای آمریکا ریختهاند و آنچه به دست آوردهاند، تحمیل دهها مشکل کمرشکن اقتصادی و سیاسی به مردم و نظام بوده است. گویاترین نمونه آن برجام است که قرار بود تحریمها را لغو کند ولی نه فقط
هیچ تحریمی لغو نشد، بلکه انبوهی از تحریمهای جدید هم به آن اضافه شد و به قول خودشان دستاورد آن تقریباً هیچ بوده است و...
ب) انتظار آن بود و عقل و منطق نیز چنین حکم میکرد که از آمریکا قطع امید کنند و بیش از این آویزان شیطان بزرگ نشوند ولی آیا چنین کردند؟! هنوز هم قطبنمای خود را روی آمریکا و اروپا قفل کردهاند و از ارتباط با سایر کشورها برای خنثی کردن تحریمها نه فقط طفره میروند بلکه بهشدت وحشت دارند! بهعنوان نمونه و فقط یک نمونه علیرغم فاجعه برجام و نقض عهد آمریکا و اروپا هنوز هم خواب مذاکره با آمریکا را میبینند و در حالی که دولت جدید آمریکا با صراحت اعلام کرده است که نظرش درباره برجام همان نظر ترامپ است، همچنان به تلویح و تصریح برای بایدن پالس همراهی میفرستند!
ج) همین چند روز قبل خانم فائزه هاشمی با صراحت اعلام کرد که کاش ریاستجمهوری ترامپ ادامه پیدا میکرد تا تحریمهای سخت علیه ایران ادامه داشته باشد (اگرچه بایدن هم در جهت آرزوی ایشان حرکت میکند)! چرا اظهارات این خانم با اعتراض جدی مدعیان اصلاحات روبهرو نشد؟! این ماجرا را بگذارید کنار گزارش افشاگرانه و تکاندهنده لسآنجلستایمز که از قول؛ «جان هانا» یکی از مقامات بلندپایه آمریکایی مینویسد: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید بهصورت شوک وارد شود که فلج کند و نه بهصورت واکسن...»! ...و دهها نمونه دیگر که فهرست آن نیز به درازا میکشد و بیرون از محدوده این یادداشت است.
۵ ـ اکنون جای این سوال است که آیا از این جماعت میتوان انتظار داشت از سفر قالیباف به روسیه عصبانی نباشند؟! چرا که یکی از اهداف اصلی و اعلام شده این سفر گسترش روابط تجاری ایران و روسیه است که مدعیان اصلاحات نه فقط از آن اجتناب داشتهاند بلکه طی ۷ سال گذشته برای تخریب این روابط که میتواند نقش تعیینکنندهای در خنثی کردن تحریمهای آمریکا داشته باشد، تلاش فراوانی نیز کردهاند. و این در حالی است که وقتی کشور با تحریم روبهرو میشود باید تمامی تلاش خود را صرف یافتن راههایی برای خنثی کردن تحریمها کند ولی هرگاه اقدامی و یا تصمیمی برای گشودن این پنجرهها صورت پذیرفته است، طیف غربزده مورد اشاره با بهرهگیری از اهرمهایی از نظام که در اختیار داشتهاند در این راه سنگاندازی کردهاند؟ و به این سوال منطقی پاسخ ندادهاند که چرا از روابط تجاری با هر کشوری غیر از آمریکا و اروپا وحشت دارند؟! و چرا دنیای آنها در آمریکا و اروپا خلاصه میشود؟! وقتی با عراق روابط تجاری برقرار کردیم، نق زدند! فروش بنزین به ونزوئلا را زیر سوال بردند، رابطه تجاری با چین را به سخره گرفتند! و... بالاخره معلوم نکردند که «اهل کدام مرزند این رومیان زنگی»؟!
۶ ـ آقای قالیباف درباره سفر خود با تاکید بر «روابط پایدار، درازمدت و راهبردی میان دو کشور گفته بود؛ «تغییر و جابهجایی در کاخ سفید در نگاه راهبردی ما به مناسبات تهران- مسکو اثری ندارد».
و این نکته مخصوصاًًً از آن جهت حائز اهمیت ویژه بود که برخی از غربزدهها در داخل کشور به جای عبرت گرفتن از بدعهدیها و کلاهبرداریهای آمریکا، همچنان خواب نزدیکی با شیطان بزرگ را میدیدند و از اینکه برقراری روابط تجاری ما با روسیه، رنجش خاطر آمریکا را بهدنبال داشته باشد، نگران و آشفتهخاطر بودند! (نمونه دیگری از گره زدن مسائل حیاتی کشور به آمریکای عهدشکن، تروریست، جنایتکار و غارتگر)!
۷ ـ کدامیک از موارد یاد شده صحت ندارد و قابل انکار است؟ حمله هماهنگ طیف غربزده داخلی و رسانههای غربی به قالیباف و تلاش برای کماهمیت جلوه دادن سفر ایشان در همین محدوده قابل جستوجو است.
۸ ـ و بالاخره این گلایه دوستانه از برخی اطرافیان آقای قالیباف هم در میان است که در مصاحبه دوشنبهشب نگارنده با برنامه جهانآرا نیز تلویحاً به آن اشاره شده بود. این دوستان که ظاهراً از روابط بینالملل و پروتکلهای تعریف شده آن شناخت کافی ندارند (و یا از آن غفلت ورزیدهاند)، قبل از سفر جناب قالیباف به روسیه ضمن آنکه این سفر را بااهمیت معرفی کرده بودند (که چنین نیز بوده است و سفر یکی از سران قوا به کشور ثالث نمیتواند کماهمیت باشد)، اعلام کرده بودند که آقای قالیباف در این سفر با پوتین، رئیسجمهور روسیه نیز ملاقات خواهد داشت! و حال آنکه باید میدانستند، موضوع اصلی سفر ایشان ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب نیست و با توجه به پروتکلهای رایج در روابط بینالملل ملاقات جناب قالیباف با پوتین الزامی نیست و اگر صورت نپذیرد کمترین خدشهای به اهمیت سفر وارد نخواهد کرد.
این بیتوجهی دوستان به دستاویزی برای حمله به ایشان تبدیل شد که امید است اینگونه ناپختگیها تکرارپذیر نباشد و دوستان قبل از اظهارنظر در اینگونه موارد خود را از مشاوره با افراد کارشناس و مومن و مورد وثوق بینیاز ندانند!
*********************************
روزنامه وطن امروز **
مختصات خودسازی نظام اسلامی در دهه پنجم/روحالله اژدری
مقایسه انقلاب اسلامی و انقلاب فرانسه نشان میدهد در دهههای اول این انقلابها فشارها و توطئههای درونی و بیرونی به دلیل ایدئولوژی جدید آنها وجود داشته است. در انقلاب فرانسه کشورهای همسایه که حکومت پادشاهی داشتند، نوع حکومت جمهوری جدید در فرانسه را خطری برای حاکمیت خود میدیدند، لذا حکومتهای بلژیک، اتریش و انگلستان با فرانسه وارد جنگ شدند اما نیروهای انقلابی فرانسه از شور و شوق انقلابی برخوردار بودند و از خود جسارتهای عجیبی نشان میدادند. دانتون یکی از خطبای مشهور و از رهبران انقلاب فرانسه در وصف سربازان انقلابی میگوید: «برای پیروزی بر دشمنان وطن باید جسارت، باز هم جسارت، و همیشه جسارت داشته باشیم»(نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو، صفحه ۷۲۶). ضدانقلابیون فرانسه نیز با فرار به انگلستان با حمایت آن کشور، میلیونها پول و اسکناس جعلی و ساختگی به فرانسه میفرستادند تا اقتصاد جمهوری فرانسه را متزلزل کنند. شورشهای داخلی دهقانان و قومیتها توسط طرفداران سلطنت به وجود میآمد که مشهورترین آنها شورش وانده و لیون در تاریخ ثبت است. فصلی از ترور و خونریزی در داخل فرانسه در سال ۱۷۹۴ رخ داد که حدود ۴۶ روز طول کشید اما انقلاب فرانسه با وجود این همه توطئه، شورش، جنگ و ترور به جمهوری وفادار ماند و با غلبه بر تمام فتنهها به خاطر داشتن آرمان و ایدئولوژی جدید، پیامآور ایدئولوژیهای جدید در عصر مدرن شد. با نگاهی به تاریخ 42 ساله انقلاب اسلامی نیز تمام این وقایع از جمله جنگ، شورش، ترور، توطئه، کودتا، تحریم و فتنه داخلی و خارجی را مکرر در وسعتهای عجیبی مشاهده میکنیم و این دقیقا به وجود ایدئولوژی و آرمانهای بلندی بازمیگردد که انقلاب اسلامی به صورت جهانی بازنشر میکند، لذا دشمنیها نیز صورتی فراملی دارد اما به لطف خدای بزرگ و رهبری امامین انقلاب اسلامی، انقلاب از میان آتش و خون گذشته و امروز نهتنها پس از نزدیک به نیم قرن به ثبات درونی رسیده بلکه در فراسوی مرزهای ملی خود، نفوذ ژئوپلیتیک و ژئوکالچر دارد. اگر چه دشمنان ایدئولوژیک انقلاب اسلامی با تبلیغات دروغین رسانهای در صدد القای ناکارآمدی حکومت مبتنی بر دین هستند اما به حمد خدای متعال و بهرغم مزاحمتهای مختلف، امروز کشور ما در مقایسه با 40 سال قبل از نظر شاخصهای توسعه و رشد به جایگاه رفیعی صعود کرده و آمارهای بینالمللی و بانک جهانی آن را تایید میکند. بر مبنای گزارش سایت فایننشال تریبیون، بر اساس مستندات بانک جهانی ۴۶ درصد جمعیت ایران در سال ۱۹۷۷ یعنی ۲ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، زیر خط فقر قرار داشتند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ۱۰ درصد کاهش یافته است. گسترش برخورداریهای عمومی مردم ایران از خدمات به طور کلی غیرقابل مقایسه با رژیم پهلوی است که جهت نمونه به مواردی از آن به طور خلاصه اشاره میکنم و خوانندگان عزیز را به خواندن کتاب صعود 40 ساله توصیه میکنم. 1- رشد ۴ برابری شاخص تولید مواد غذایی و زراعی 2- رشد 10 برابری تولید گوشت مرغ و ۳ برابری شاخص تولید دام 3- رشد 10 برابری فارغالتحصیلان دانشگاهی ایران 4- افزایش شاخص امید به زندگی از ۵۰ سال به ۷۵ سال 5- کاهش مرگومیر کودکان از ۱۲۰ به ۱۵ در هر ۱۰۰۰ نفر 6- افزایش ۶ برابری تعداد پزشکان کشور 7- دسترسی بیش از ۹۶ درصد مردم ایران به آب سالم آشامیدنی 8- دسترسی صد درصدی کل مردم به برق 9- دسترسی ۹۰ درصدی مردم به تلفن همراه 10- استفاده ۶۰ درصدی مردم از اینترنت 11- بالا بودن شاخص امنیت به دلیل توسعه تجهیزات نظامی و کسب اقتدار منطقهای و جهانی 12- صعود 36 پلهای پیشرفت علمی ایران در ۲۰ سال اخیر. این آمارها نشان میدهد اگر نظام جمهوری اسلامی ایران در طول دوران 42 ساله بعد از پیروزی مجبور نبود بخشی از ظرفیت موجود کشور را در دفع دشمنیها و فتنهها بهکارگیری کند، قطعا دستاوردهای بیشتر و درخشانتری داشت، البته نباید پنداشت مانع اصلی فقط بیرونی بوده و موانع داخلی در حرکت رو به رشد انقلاب نبوده است. ضعف فکری برخی جریانهای سیاسی در اداره کشور، اعتماد به نسخه توسعه به روش غربیها، عدم اهتمام جدی به همه آرمانهای انقلاب اسلامی از جمله تقدم عدالت بر توسعه، عدم مبارزه با فساد اقتصادی و شکاف طبقاتی به دلیل اجرای نسخه اقتصاد لیبرال، بقای اتکا بر اقتصاد تکمحصولی نفت به رغم توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب، ترویج روحیه اشرافیگری و رفاهطلبی و عدم ترویج ملیگرایی اقتصادی و ترجیح کالای ایرانی به خارجی از موانع درونی توسعه کشور بودهاند اما با این حال نظام جمهوری اسلامی در آغاز 40 ساله دوم جزو کشورهای قدرتمند در منطقه و جهان است.
درست پس از این دوره ثبات و آغاز نفوذ منطقهای است که بیانیه مهم مقام معظم رهبری با عنوان «گام دوم انقلاب اسلامی» که مانیفست 40 ساله یا نیمه دوم قرن اول انقلاب اسلامی خواهد بود، صادر میشود. در ابتدای این بیانیه مهم، امام خامنهای به نکته مهم و راهبردیای اشاره میکنند: «انقلاب پرشکوه ملت ایران بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است. تنها انقلابی است که چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاد و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی شده است». به رغم نقدهایی که به حرکت انقلاب اسلامی در این مسیر 40 ساله وجود دارد اما باید تاکید کرد انقلاب اسلامی «پدیدهای زنده و با اراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است». انقلاب اسلامی باید پس از نظامسازی و ثبات با نقد گذشته و تصحیح خطاهای خود در گام دوم، قدمهای موثری را در تحقق مفاهیم کلیدی مانیفست ۴۰ سال دوم انقلاب یعنی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی بردارد. نکته اساسی در تحقق مفاهیم کلیدی مانیفست 40 سال دوم انقلاب این است که چرا بماند و چگونه بماند، لذا بشدت نیازمند مرزبندی با رقیبان و دشمنان ایدئولوژیک است و به همین خاطر باید برای قدم اول خود یعنی خودسازی برای کارآمدی بهتر و حرکت به سوی تمدنسازی به نکات ذیل توجه جدی کند.
* شناخت زیربنای حرکت 40 ساله انقلاب
معرفت به تاریخ انقلاب اسلامی از آغاز تا پیروزی و از پیروزی تاکنون، بویژه برای نسل جوان که در بطن حوادث انقلابی نبوده است، از مهمات اساسی است. قطعا گام دوم انقلاب اسلامی باید از جایی برداشته شود که در طول ۴۰ سال گذشته با دشمنیها، فرازونشیبها، خطاها، اشتباهات، غمها و شادیها و افتخارات و پیشرفتهای متعددی همراه بوده است، لذا شناخت فونداسیون گام دوم انقلاب اسلامی در دهه پنجم انقلاب، یکی از اصول اساسی است که میتواند راهبرد دولتهای آینده و کارگزاران قضایی و قانونگذار کشور باشد. جریانشناسی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در 40 سال اول انقلاب اسلامی همان چیزی است که در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بر آن تاکید و به جوانان توصیه شده است، زیرا شناخت اینکه حرکت ارکان نظام اسلامی با اصول اساسی انقلاب از جمله عدالتطلبی، عزت ملی، استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت و... تا چه میزان منطبق بوده است، موجب آوردهای تاریخی و تجربی برای گام دوم انقلاب اسلامی خواهد بود که نسلهای بعدی ملت و نظام میتوانند از آن به عنوان چراغ راه آینده استفاده کنند. یکی از راههای مبارزه با انقلاب اسلامی تحریف واقعیتهای تاریخی است. دشمنان برای تخریب اذهان جوانان با تمام ابزار در صدد دروغپردازی علیه انقلاب هستند و به فرمایش مقام معظم رهبری در این کار چنان زیرکند که جای شهید و جلاد را عوض میکنند و عدهای هم باور میکنند. مقام معظم رهبری، جوانان را در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به عنوان صاحبان آینده انقلاب توصیه به شناخت گذشته انقلاب البته از منابع موثق میکنند: «عزیزان! نادانستهها را جز با تجربه خود یا گوش سپردن به تجربه دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی درباره گذشته و حتی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید».
* بازگشت به ایدئولوژی انقلابی و نفی لیبرالیسم
یکی از نقدهایی که به عملکرد ۴ دولت بعد از دفاعمقدس وارد است، اثرگذاری ذهنیت لیبرالیستی در اداره و مدیریت کشور بویژه در حوزه اقتصادی و فرهنگی است که بشدت با اصول کلی اسلامی و عدالتخواهانه انقلاب اسلامی منافات دارد و دقیقا در حوزه اقتصاد، فساد، تبعیض و فقر ناشی از انحراف از ایدئولوژی انقلابی و بهکارگیری ایدئولوژی لیبرال غربی در اداره اقتصادی و فرهنگی جامعه است. لذا اندیشه لیبرالیسم در میان بخشی از تصمیمسازان جامعه از آسیبهای اساسی انقلاب اسلامی است که بعد از شکست در تمام راههای رفتهای مثل جنگ، ترور، شورش و فتنه، با نفوذ در ارکان اجرایی و قانونگذاری نظام اسلامی درصدد بهکارگیری اصولی است که انقلاب را در حرکت به سمت تکامل با عدم کارایی مواجه کند.
به نظر نگارنده، نخستین قدم و مهمترین قدم در گام دوم انقلاب اسلامی بازگشت مختصات مدیریت به ایدئولوژی انقلاب اسلامی در حوزه اقتصاد و فرهنگ و حذف اندیشه لیبرال است. در این عرصه با جنگ نرم گستردهای روبهرو هستیم و قطعا راه پیروزی در این جنگ مقاومت، وحدت و بصیرتافزایی ملی و لازمه چرخاندن قطار اقتصاد و فرهنگ به ریل اصیل انقلاب اسلامی توجه به مبانی اندیشه امامین انقلاب اسلامی است. اکنون که تازه وارد دهه پنجم انقلاب اسلامی شدهایم و در آستانه سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری اسلامی قرار داریم، لازم است توجه کنیم سپردن سکان قوه مجریه به چه نوع تفکری میتواند موجب تحکیم و کارآمدی بیشتر انقلاب اسلامی در داخل و در روابط بینالملل که اکنون در جهان چشمها و قلوب مستضعفان بسیاری را به خود معطوف کرده، خواهد شد.
* تقدم عدالت
یکی از عقبماندگیها و آسیبهای انقلاب اسلامی که مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید دارند، این است که از حرکت به سوی آرمان عدالتطلبی به دلیل عدول از تفکر اسلامی فاصله گرفته شده است. جریان اصلاحطلب و غربگرا که نزدیک به 30 سال از انقلاب اسلامی را در رأس قدرت اجرایی کشور بودهاند، معتقدند توسعه بر عدالت اجتماعی مقدم است و توسعه به سبک و سیاق لیبرال- دموکراسی غربی ضرورتی انکارناپذیر است. حتی اگر بخشی از مردم جامعه زیر حرکت موتور توسعه له شوند. این روش مدیریت لیبرالی در حوزه اقتصاد، لازمهاش زیرساخت فرهنگی یک جامعه بوده که پولپرست، رفاهطلب و متمایل به اشرافیگری باشند، لذا تغییر ذائقه مردم در دولتهای لیبرال هاشمی، خاتمی و روحانی از اهداف اساسی به شمار میرود. هجمههای بسیار به اعتقادات دینی و ملی مردم در دولت خاتمی و اجرای سند ۲۰۳۰ به عنوان سند سکولاریزاسیون جامعه در دولت روحانی را میتوان از اقدامات زیرساختی برای اقتصاد لیبرال دانست که نتیجه آن فاصلهگیری بخشی از مردم از سنتهای ملی و اسلامی، افزایش شکاف اقتصادی، اشرافیگری و فسادهای طمعورزانه غیرقابل باور در حوزه اقتصاد بوده است. لذا در دهه پنجم انقلاب اسلامی، عدالت و مبارزه با فساد لازم و ملزوم یکدیگرند و نظام اسلامی باید این توده چرکین ضربهزننده به مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی را جراحی کند. شرط مشروعیت کارگزاران انقلاب اسلامی در دهه پنجم انقلاب اسلامی، باید طهارت اقتصادی و پاکدستی باشد. مبارزه با فساد بدون پردهپوشی و منفعتطلبی و گروهگرایی در صدر اقدامات قرار داشته باشد. در دهه پنجم انقلاب اسلامی باید مفاهیمی همچون مستضعفان که دارای یک بار ایدئولوژیک در حکومت اسلامی است و توسط دولتهای لیبرال به قشر آسیبپذیر تغییر نام یافته، زنده شود و خدماترسانی به آنان اولویت اول شود که به فرمایش امام خمینی همین پابرهنهها صاحبان اصلی انقلاب هستند.
* مدیریت جهادی با روحیه جوانانه
جوهره انقلاب اسلامی چیزی جز مبارزه و استقامت در مقابل سلطه، زور و ظلم نبوده و نیست. امروز و فردای ما با توجه به تجربه یک دهه مذاکره و بدعهدی و فریبکاری غربیها و در نتیجه برجام نافرجام، جز حرکت و عمل جهادی چیز دیگری نیست، لذا مدیریت جهادی و تلاش مستمر و الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» در مقابل دشمنان درونی و بیرونی راه اصلی غلبه بر تحریم و فشارهای غرب است و تنها نیروهای تازهنفس جهادی معتقد به راه امامین انقلاب اسلامی میتوانند ادامهدهنده حرکت مستمر انقلابی باشند. میدانیابی نسل دوم و سوم انقلاب، به پشتوانه تجربه نسل اول انقلابی، قطعا کشتی انقلاب را با سرعت بیشتری به پیش خواهد راند، لذا دهه پنجم انقلاب دهه تحویل انقلاب از نسل اول به نسلهای دوم و سوم است و باید نسل اول انقلاب در این کار برای تداوم زحمتهایی که کشیدهاند و همچنین تداوم راه شهدایی که خون دادهاند، پیشقدم باشند. اکنون موفقترین الگوی برآمده از درون انقلاب اسلامی الگوی مدیریت جهادی سردار شهید حاجقاسم سلیمانی است که از سنین جوانی یعنی 23 سالگی فرماندهی لشکر را به عهده داشته و به قول خود کوهها و درهها و دریاهاها را برای شهادت و عاقبتبخیری تا 63 سالگی با همان روحیه جوانی دوران دفاعمقدس درنوردیده است. تلاش شبانهروزی، اخلاص و دوری از خودنمایی و ریا، پاکدستی، پیروی مطلق از ولایت فقیه، استقامت و پایداری بر انقلابیگری و استحکام در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی، از ویژگیهای مدیریت جهادی سردار شهید سلیمانی است که باید در دهه پنجم انقلاب الگوی عملی و نظری مدیران جوان انقلابی باشد.
*********************************
روزنامه ایران **
کارنامه دولت کارنامه نظام/اکبر ترکان
مشاور عالی سابق رئیسجمهوری
کارنامه هر دولتی بخشی از کارنامه نظام است و کارنامه نظام نیز چیزی نیست جز مجموع کارنـــامه دولتهـــای گذشته و باقی نهادهای کشور. به همین اعتبار مـــیتــوان گفــــت که تشریح کارنامه دولت در واقع تشریح کارنامه بخش مهمی از نظام است. بیشک هر کارنامهای و از جمله کارنامه دولتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران هم منتقدان و مخالفانی دارد. برای این طیفها دو امکان در برابر این کارنامهها قابل تصور است؛ اولی نقد آن کارنامه و دومی تخطئه و تخریب و تحریف آن که تفاوت بین آن تفاوت از زمین تا آسمان است؛ نقد کارنامه دولت اتفاقاً خود میتواند نماد یک دستاورد بزرگ یعنی «آزادی» برای نظام و انقلاب ما باشد. در مقابل اما تخطئه و تخریب و تحریف این کارنامه چیزی نیست جز تخطئه و تخریب و تحریف دستاورد نظام. رئیس جمهوری بهدرستی در آخرین سخنرانی خود در راهپیمایی 22 بهمن، دستاوردهای 8 ساله دولتهای یازدهم و دوازدهم و همینطور شرایط کشور در طول سالهای 92 تا کنون را تشریح کرد و توضیح داد. پیش از هر چیز این حق رأیدهندگان به او و کل شهروندان کشور است تا از اقدامات این دولت کسب اطلاع کنند. مهمتر اما اینکه در شرایط خاص امروز، روایتی روشنتر از واقعیت کشور به مردم ارائه شود. این روایت دو بخش مهم دارد؛ اول اینکه ما در این سالها و خصوصاً تحت تأثیر چهار عامل مهم تحریمهای قبل از 92، کاهش شدید قیمت جهانی نفت، تحریمهای دولت ترامپ و همینطور بحران کرونا چه شرایطی داشتیم و دیگر اینکه در چنین شرایطی توانستیم چه بکنیم. اما شاید از یک زاویه برجستهترین قسمت سخنان دیروز رئیس جمهوری، عذرخواهی ایشان از مردم به دلیل برخی کمبودها و عدم تحقق برخی وعدهها بود.
به این معنا که رئیس جمهوری صرفاً در مقام تشریح کننده اقدامات دولتش ظاهر نشد و سعی کرد به عنوان یک «مسئول» در برابر شهروندان قرار بگیرد و مسئولیت خوب و بد کارنامهاش را برعهده بگیرد.
این در واقع یک نگاه «ملی» به مقوله مسئولیت عالی سیاسی است، به این معنا که یک کارنامه ملی نباید مستمسک رقابت جناحی باشد چرا که این کارنامه صرفاً دو وجه مهم دیگر دارد؛ یکی خدمت به مردم و دیگری پاسخگویی به مردم بابت نقاط قابل نقد و دارای ایراد. با این مقدمه باید گفت که یکی از مهمترین آسیبهای سیاستورزی در کشور ما عدم تفکیک مسائل ملی از رقابتهای جناحی است. در باب این موضوع تاکنون سخنان فراوانی زده شده اما جای تأسف است که این سخنان و آسیبشناسیها هنوز کمترین تأثیری نداشتهاند. این نگاه کشور و نظام را در یک تصویر «دوپاره» و «قطبی شده» ترسیم میکند. همین نگاه نیز زمینهساز این تفسیر شده که تمام کم و کاستیهای کشور ناشی از رأی مردم و انتخاب غلط است. به عبارتی برخی طیفها برای توفیق در همان «انتخاب»، راهکار را در تخطئه انتخابهای قبلی مردم و آثار آن یافتهاند. در چنین تحلیلهایی در مقابل این انتخاب نیز عموماً بخشهای انتصابی قرار داده میشوند. حال آنکه تمام اینها در کنار هم یک پیکره واحد را تشکیل میدهند و تقویت چنین دیدگاهی بدون شک «انسجام» و «اتحاد» این پیکره واحد را با خطر مواجه میکند.
نظام جمهوری اسلامی ایران مکانیسمی است که در آن اجزای مختلف با درجات و جنسهای متفاوتی از مشروعیت مشغول فعالیت میباشند و دارای یک ارتباط کاملاً ارگانیک با همدیگر هستند. همانقدر که تجزیه و تحلیل خروجی عملکرد یک ماشین با جدا کردن عملکرد بخشهای مختلف از همدیگر کاری اشتباه و خطاست، همین کار در قبال نظام نیز خطایی جدی به نظر میرسد.
ما هماکنون در برههای که تحت سنگینترین فشارهای دشمنان خارجی هستیم به سمت یک انتخابات بسیار مهم و حیاتی حرکت میکنیم. آن هم در روزهایی که چهار سال از تلاش تمامعیار دشمنان خارجی برای ناامیدی کامل مردم از دستاوردهای نظام و انقلاب و با هدف ایجاد شورش داخلی میگذرد. مجموع این شرایط بدان معناست که طبق گفته دیروز رئیس جمهوری و با ارجاع به سخنان رهبر معظم انقلاب، اصل مشارکت در انتخابات و برگزاری باشکوه آن اهم از بقیه مسائل و از جمله نتیجه آن است. این نوع مشارکت نیز حاصل نخواهد شد مگر اینکه همزمان دو موضوع مهم محقق شوند؛ یکی برگزاری یک انتخابات رقابتی با تنوع نامزدها و دیگر احیای امید مردم و تشریح واقعیتها در سطح جامعه.
هرچند اکنون برخی گروههای سیاسی، دولت را رقیب خود میدانند و کارنامه آن را کارنامه رقیب و به همین دلیل در حال اعتبارزدایی از این کارنامه هستند اما آنچه که در عمل اتفاق میافتد دو موضوع مهمتر است؛ یکی اینکه این روند اعتبارزدایی نه از کارنامه این دولت بلکه اعتبارزدایی از کارنامه نظام در این برهه زمانی است و دیگر اینکه این کار به نوعی امیدزدایی اجتماعی هم محسوب میشود، یعنی همان چیزی که دسیسهگران خارجی در پی آن بودند تا با تخریب امید مردم، از این نظام و کشور خرابهای بسازند که بر سر همه ما فرو خواهد ریخت.
با این توصیف پذیرش نقاط امیدبخش و واقعی کارنامه ارائه شده از سوی رئیس جمهوری و در کنار انتقاد منطقی و اصولی به بخشهای قابل نقد آن توسط طیفهای مختلف در این شرایط زمانی، میتواند بزرگترین نماد استحکام نظام و پشتوانه امید اجتماعی مردم ما باشد و مسیری روشنتر برای افق تغییرات 1400 را ترسیم کند. چنین رویکردی به آن معناست که نظام جمهوری اسلامی در اوج فشارها هم دستاوردهای ملموس و قابل قبولی داشته و هم اینکه به چنان سطحی از آزادی رسیده و طیفهای آن از چنان سطح متعالی شعور سیاسی برخوردار هستند که در حساسترین شرایط نیز میدان نقد منصفانه و رقابت عادلانه تعطیل نمیشود.
*********************************
روزنامه شرق **
پایان 65 سال عهدنامه مودت ایران و آمریکا
دیوان بینالمللی دادگستری در قضیه کارکنان دیپلماتیک و کنسولی ایالات متحده آمریکا در تهران چنین حکم کرد که سازمانهای دولتی ایران این اعمال اشغال سفارت و گروگانگیری را تأیید کرده و تصمیم به تداوم آن گرفتهاند. اشغال مستمر سفارت و ادامه توقیف گروگانها، ویژگی اعمال کشور یادشده را به خود گرفته است. مبارزان در این زمان مأموران کشور ایران هستند و اعمال آنها مسئولیت بینالمللی کشور ایران را فراهم میکند.
امام خمینی (ره) حلوفصل موضوع را به تشکیل مجلس موکول کردند و مجلس شورای اسلامی شرایطی را برای مذاکره و حلوفصل موضوع به تصویب رسانید و دولت آمریکا هم شکایت خود را از دیوان بینالمللی دادگستری مسترد کرد و با تأسیس دیوان داوری ایران و آمریکا جدیدترین تحول داوری بینالمللی رقم خورد. سند تأمین دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا بیانیه حلوفصل دعاوی معروف به بیانیه الجزایر مورخ 19 ژانویه 1981 برابر 29 دی 1359 است که پس از قضیه کارکنان دیپلماتیک و کنسولی ایالات متحده آمریکا در ایران با میانجیگری دولت الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا به امضا رسید و از همان تاریخ لازمالاجرا شد. دیوان مرکب از 9 داور است. سه داور منتخب ایران و سه داور منتخب آمریکا و سه داور مرضیالطرفین و ریاست کل دیوان با یکی از داوران مرضیالطرفین به انتخاب داوران منتخب طرفین است. داوران یادشده در سه شعبه جداگانه به صورت مرضیالطرفین به دعاوی ارجاعشده به دیوان رسیدگی میکنند. دومین ارجاع اختلاف در کشور به دیوان لاهه شلیک به هواپیمای مسافربری و شهادت 290 نفر از هموطنان ما بود که با شکایت دولت ایران دیوان بینالمللی دادگستری داور رسیدگی شد؛ ولی ایران با استفاده از ظرفیت عهدنامه مودت که اجازه حلوفصل اختلافات با مذاکره را داده بود، با دریافت غرامت هواپیما و خسارت سرنشینان دعوا را خاتمه داد. سومین مورد انهدام سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس توسط نیروی دریایی آمریکا بود که آمریکا در دفاعیه خود اعلام کرد ایران به کشتیهای آمریکایی حمله کرده و در آبراهههای بینالمللی مینگذاری کرده است که دیوان ضمن محکومیت آمریکا خسارتی تعیین نکرد؛ اما مورد اخیر شکایت ایران مربوط به خروج آمریکا از برجام و مصادره داراییهای بانک مرکزی بود که هنوز منجر به تصمیم نهایی نشده است. با حمله تجاوزکارانه آمریکا و به شهادت رساندن سردار شهید سلیمانی، آمریکا با کاربرد نیروهای مسلح علیه منافع جمهوری اسلامی مرتکب اقدام تجاوزکارانه موضوع بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد شد و ایران با احساس خطر با استفاده از حق دفاع مشروع به تجاوز آمریکا پاسخ داد؛ زیرا طبق ماده 51 منشور ملل متحده در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد تا زمانی که شورای امنیت اقدامات لازم را برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی به عمل آورد، هیچیک از مقررات این منشور به حق ذاتی و طبیعی دفاع مشروع یا دفاع از خود لطمهای وارد نخواهد کرد. ایران میتوانست از این عمل آمریکا به دیوان بینالمللی دادگستری هم شکایت کند و این دیوان صلاحیت رسیدگی به موضوع را داشت؛ ولی با اعلام خروج آمریکا از عهدنامه مودت در دوران رئیسجمهوری سابق آمریکا و گذشت یک سال از موضوع، طبق ماده 23 عهدنامه مودت این عهدنامه از اعتبار ساقط شده و پایان 65 سال حلوفصل اختلافات ایران و آمریکا از طریق روشهای حقوقی فرارسیده است. دولت جدید آمریکا به ریاستجمهوری جو بایدن دیگر نمیتواند برای حلوفصل اختلافاتش با ایران به دادگاه لاهه مراجعه کند؛ چون دیوان بینالمللی دادگستری لاهه صلاحیت رسیدگی به آن دعاوی را دارد که طبق معاهدات بینالمللی واجد چنین صلاحیتی شده باشد؛ اما دعاویای که در زمان اعتبار عهدنامه مودت در دادگاه لاهه مطرح شدهاند، کماکان مورد رسیدگی قرار میگیرند.
*********************************