صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۶:۴۴  ، 
کد خبر : ۳۲۸۵۳۶

یادداشت روزنامه‌ها 5 اسفند ماه

روزنامه کیهان **

بُرد قطعی ما و باخت حتمی حریف/ حسین شریعتمداری

۱- توقف اجرای پروتکل الحاقی را که امروز اتفاق می‌افتد می‌توان و باید یکی از دستاوردهای بزرگ مقاومت در برابر زورگویی‌ها و باج‌خواهی‌های آمریکا و متحدانش دانست. این اقدام مجلس شورای اسلامی که برگرفته از نظر حکیمانه حضرت آقاست و خوشبختانه از همراهی دولت نیز برخوردار است، نمونه‌ای مثال‌زدنی از یک معامله «دو سر بُرد» برای جمهوری اسلامی ایران است که هر دو سوی آن به نفع کشورمان خواهد بود. آمریکا و اروپا از یکسو، امتیازات فراوانی از جمهوری اسلامی گرفته بودند و از سوی دیگر به هیچیک از تعهدات خود عمل نمی‌کردند! این ماجرا که ۵ سال ادامه داشت، مصداق و نمونه واقعی یک معاهده «دو سر باخت» برای ما بود چرا که امتیازها را گرفته بودند و در مقابل نه‌فقط تحریم‌ها را لغو نکرده بودند بلکه هر از چند‌گاه بر تعداد آنها نیز می‌افزودند و در این سو، متاسفانه واکنش مناسب و متوازنی دیده نمی‌شد تا آنجا که ترامپ با این خواسته قلدر‌مآبانه که باید محدودیت صنایع موشکی ایران و حضورش در منطقه نیز به برجام اضافه شود، از برجام خارج شد! همین جا باید گفت اگر بلافاصله

بعد از خروج آمریکا از برجام که نقض صریح قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بود، ما نیز برجام را در مقابل چشم همگان به آتش می‌کشیدیم، به یقین ادامه ماجرا به‌گونه‌ای متفاوت رقم می‌خورد، که نکردیم و نخورد! گفتنی است دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای خبرگان بر ضرورت این اقدام انجام نشده تاکید فرموده و گفتند؛

«وقتی آمریکا از برجام خارج شد و دیگران هم با او همراهی کردند، دستور قرآن این است که تو هم تعهد را رها کن که با این حال باز هم دولت محترم ما تعهدات را رها نکرد و به تدریج بخشی از آنها را کاهش داد که البته این موارد نیز

در صورت عمل کردن آنها به وظایف‌شان قابل برگشت است».

امروز اما که در ادامه اجرای طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» به یکی از نقاط حساس آن یعنی توقف اجرای پروتکل الحاقی رسیده‌ایم، آمریکا و اروپا بر سر یک دوراهی قرار گرفته‌اند که هر کدام را انتخاب کنند برای ما «بُرد قطعی» و برای حریف «باخت حتمی» خواهد بود. اگر همه تحریم‌ها را لغو کنند، ضمن آنکه به آنچه از برجام انتظار داشتیم رسیده‌ایم، شکست سنگینی را به حریف تحمیل کرده‌ایم و اما، اگر تحریم‌ها را لغو نکنند، امتیازاتی را که سخاوتمندانه و بلا‌عوض تقدیمشان کرده بودیم، پس می‌گیریم که توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی با اهمیت‌ترین آنهاست. از این روی تعامل دوسر بُرد برای ایران اسلامی، نام برازنده‌ای برای این حرکت هوشمندانه است.

۲- دیروز تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، یعنی همان‌ها که طرح هوشمندانه «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» را تهیه و تصویب کرده بودند، بعد از  مشاهده متن توافقنامه‌ای که شب قبل میان سازمان انرژی اتمی کشورمان و مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به امضاء رسیده بود زبان به اعتراض گشودند و این توافق را با آنچه در متن طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها آمده بود، مغایر و در تناقض ارزیابی می‌کردند. در توافق یاد شده ضمن تاکید بر اینکه ایران از روز پنجم اسفند ۹۹ (امروز) اجرای پروتکل الحاقی را متوقف خواهد کرد، آمده بود «ایران به مدت ۳ ماه اطلاعات برخی فعالیت‌ها و تجهیزات نظارتی را که در پیوست مشخص شده ضبط کرده و نزد خود نگاه خواهد داشت.

در این مدت، آژانس به این اطلاعات هیچ دسترسی نخواهد داشت و اطلاعات منحصراً نزد ایران باقی می‌ماند. چنانچه ظرف ۳ ماه تحریم‌ها به طور کامل لغو شد، ایران این اطلاعات را در اختیار آژانس می‌گذارد، در غیر این صورت اطلاعات برای همیشه پاک خواهد شد».

گنجاندن این بند در توافق یاد شده، اگرچه به‌نظر می‌رسد که ضرورتی نداشته است و می‌تواند این شبهه را پدید آورد که قانون مصوب مجلس در‌باره توقف اجرای پروتکل الحاقی را با خدشه رو‌به‌رو کند، ولی در عمل، مانعی در مسیر اجرای مصوبه مجلس نیست، چرا که در توافق بر توقف قطعی اجرای پروتکل الحاقی تاکید شده است و آمده است که اطلاعات ضبط شده در اختیار آژانس قرار نمی‌گیرد. نمایندگان معترض ابراز می‌داشتند که آمریکا و متحدانش طی ۵ سال گذشته از انجام تعهدات خود شانه خالی کرده‌اند، بنابراین چگونه می‌توان انتظار داشت که در سه ماه پیش روی به تعهدات خود بازگردند؟!

که البته سخن بجایی است.

۳- نگرانی نمایندگان معترض در حالی بود که در توافق آژانس و سازمان انرژی اتمی کشورمان، خودداری ایران از اجرای پروتکل الحاقی به سه ماه بعد موکول نشده بود، بلکه ما به کاهش تعهداتمان مطابق آنچه در مصوبه مجلس آمده است ادامه می‌دادیم و اگر آمریکا و اروپا طی ۳ ماه آینده همه تحریم‌ها را لغو می‌کردند، به تعهداتمان باز می‌گشتیم و اگر همچنان به نقض تعهدات خود ادامه می‌دادند، ما نیز کاهش تعهداتمان را تا پایان تمامی آنها دنبال می‌کردیم. بنابراین اختلاف پیش آمده به آسانی قابل حل بود و با پوزش از نمایندگان محترم مجلس، به این حجم از اعتراض نیازی نداشت. چرا؟! زیرا همانگونه که در صدر این نوشته آمده است، خودداری ایران از اجرای پروتکل الحاقی یکی از دستاوردهای بزرگ ما در چالش هسته‌ای نزدیک به دو دهه است. این نکته را به آسانی از سراسیمگی حریف و دست و پا زدنش برای پیشگیری از آن می‌توان فهمید. از این روی و همانگونه که دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان با ایشان تاکید فرمودند «این اختلاف‌نظرها [اختلاف برداشتی که مجلس از کار دولت دارد] قابل حل است و باید دو طرف، قضیه را با همکاری یکدیگر حل کنند و نباید اختلاف‌ها رها و یا تشدید شود که نشان‌دهنده دوصدایی باشد».

خدای مهربان بر درجات شهید بزرگوارمان حاج قاسم سلیمانی بیفزاید که به حق و هوشمندانه تاکید می‌کرد، اگر دشمن از جبهه خودی دو صدا بشنود، اولاً؛ با این توهم که در جبهه خودی‌ها گسل ایجاد شده، طرح اختلاف می‌افکند

(که البته در مورد یاد شده احتمال این سوء‌استفاده تقریباً صفر و یا نزدیک به صفر است) و ثانیاً؛ که در ماجرای پیش‌روی از اهمیت فراوانی برخوردار است، درباره دستاورد بزرگی که به دست آمده است، دست به کوچک‌نمایی می‌زند! و...

۴- و بالاخره گله دوستانه‌ای از نمایندگان معترض در میان است! و آن اینکه توافق مورد اشاره اگرچه امضای رئیس ‌سازمان انرژی اتمی را در پای خود دارد ولی باید می‌دانستند که مسئله‌ای با این اهمیت نمی‌تواند بدون دخالت و نظر شورای عالی امنیت ملی تهیه شده باشد. بنابراین ضمن تاکید بر حق نمایندگان محترم در اعتراض به آنچه نا‌صواب تلقی کرده‌اند، اعتراض علنی، آنهم در آن حجم که شاهد بودیم می‌توانست به اعتراض و درخواست بررسی در جلسه غیر‌علنی منتقل شود. نه اینکه مردم عزیز کشورمان نا‌محرم باشند! بلکه از آن روی که دشمنِ گوش‌خوابانیده با دستاویز قرار ‌دادن آن، اهمیت مثال‌زدنی دستاورد به دست آمده را که حاصل زحمات و هوشمندی خود نمایندگان محترم بوده است، کوچک جلوه ندهد.

*********************************

روزنامه وطن امروز **

رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان بر عزم مصمم ایران برای کسب توانایی‌های هسته‌ای متناسب با نیازهای کشور تأکید کردند

حتی غنی‌سازی 60 درصد

آن دلقک صهیونیست بین‌المللی می‌گوید ما نمی‌گذاریم ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد؛ اگر جمهوری اسلامی تصمیم به دستیابی به سلاح هسته‌ای داشت، او و بزرگ‌تر از او هم نمی‌توانستند مانع شوند

گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی عصر روز گذشته در دیدار رئیس و منتخبان ملت در مجلس خبرگان، منظومه مفاهیم معرفتی و ارزشی اسلام را نرم‌افزار ساختار نظام اسلامی دانستند و با اشاره به لزوم روزآمد شدن این نرم‌افزار متناسب با گسترش دامنه فعالیت‌های نظام اسلامی و بروز چالش‌های جدید گفتند: یکی از وظایف مهم فضلا و متفکرین، تقویت مبانی فکری نظام اسلامی به ‌منظور عملیاتی کردن مفاهیم دینی مورد نیاز جامعه است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای همچنین ادبیات روزهای اخیر آمریکا و ۳ کشور اروپایی درباره ایران را ادبیاتی مستکبرانه، طلبکارانه و غیرمنصفانه دانستند و گفتند: نتیجه این ادبیات جز منفورتر شدن آنها نزد ملت ایران نخواهد بود. ضمن آنکه جمهوری اسلامی از مواضع منطقی خود در موضوع هسته‌ای کوتاه نخواهد آمد و بر اساس مصلحت و نیاز کشور تا آنجا که لازم باشد، حتی تا غنی‌سازی ۶۰ درصد پیش خواهد رفت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای سخنان‌شان ضمن تبریک میلاد حضرت جوادالائمه و حضرت امیرمؤمنان و با گرامیداشت یاد چند عضو فقید مجلس خبرگان، یکی از نیازهای مهم جوامع اسلامی را عملیاتی کردن مفاهیم دینی برشمردند و گفتند: در هر برهه‌ای که این مفاهیم عملیاتی شد، برای کشور و ملت و آبروی جمهوری اسلامی، ارزشمند بود و هر جا غفلت کردیم، از برکات آن محروم شدیم.

ایشان افزودند: امام بزرگوار با حضور در صحنه و تبیین مفاهیمی همچون توکل، تکلیف، ایثار، جهاد و شهادت، آنها را در جامعه و زندگی مردم رایج کردند و نتیجه آن، پیروزی ملت ایران در یک جنگ 8 ساله‌ بین‌المللی بود.

ایجاد نهضت اسلامی، نظریه‌پردازی برای ساختار نظام و گسترش دادن دین به عرصه‌های اجتماعی و اداره کشور به ‌وسیله امام خمینی(ره) از دیگر نمونه‌هایی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آنها اشاره کردند و گفتند: نمونه جدید این موضوع، عملیاتی شدن مفهوم والای مواسات به ‌وسیله مردم و جوانان و دستگاه‌های دولتی و نهادهای انقلابی و شکل‌گیری نهضت بزرگ کمک مؤمنانه در شرایط کرونایی بود که گره‌های زیادی را باز کرد. ایشان روزآمد کردن نرم‌افزار نظام اسلامی را وظیفه فضلای صاحب نظر دانستند و گفتند: البته این به‌روزرسانی به معنای دستکاری در منظومه مفاهیم دینی نیست، بلکه به معنای کشف حقایق متناسب با نیازهای داخلی و بین‌المللی نظام اسلامی است.

رهبر انقلاب اسلامی به چند نمونه متناسب با مسائل روز اشاره کردند و افزودند: به ‌عنوان مثال هنگامی که نظام اسلامی با فشارهای شرطی دشمن مواجه می‌شود و او برداشتن تحریم‌ها را منوط به یک یا چند شرط می‌کند که انجام آنها ممکن است بشدت گمراه کننده و هلاک کننده باشد، نظام اسلامی چه باید بکند؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این سؤال تأکید کردند: در چنین شرایطی باید مفهوم دینی استقامت و صبر، تبدیل به یک حرکت جمعی در جامعه شود، آن هم در شرایطی که مردم با مشکلاتی مواجه هستند که بخشی از آنها ناشی از فشارهای دشمن است.

ایشان ترویج مفاهیمی همچون توکل به خدا و اعتماد به وعده ‌الهی در مواجهه با جبهه دشمن یا تبیین این موضوع را که خداوند قطعا در برابر بی‌عملی و بی‌توجهی مسؤولان واکنش تند خواهد داشت، از دیگر نمونه‌های مورد نیاز جامعه برشمردند و افزودند: تغذیه عقبه فکری نظام اسلامی و به‌روزرسانی نرم‌افزار آن را باید فضلا و متفکرین صاحب صلاحیتی به ‌عهده بگیرند که از جمود فکری و تحجر و همچنین از افکار التقاطی به ‌دور باشند.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دوم سخنان‌شان به مسأله هسته‌ای پرداختند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به قانون مصوب مجلس درباره کاهش تعهدات برجامی گفتند: مجلس قانونی را تصویب و دولت هم از آن استقبال کرد و تا دیروز نیز کارهایی را که باید انجام می‌شد، انجام دادند و ان‌شاء‌الله فردا نیز یک مورد دیگر از این قانون انجام خواهد شد. ایشان با اشاره به اختلاف برداشتی که مجلس از کار دولت دارد، افزودند: این اختلاف‌نظرها قابل حل است و باید ۲ طرف، قضیه را با همکاری یکدیگر حل کنند و نباید اختلاف‌ها رها یا تشدید شود که نشان‌دهنده دوصدایی باشد.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: دولت خود را موظف به عمل به قانون می‌داند و باید به این قانون که قانون خوبی است، به دقت عمل شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ادبیات آمریکا و ۳ کشور اروپایی در قبال کاهش تعهدات برجامی ایران را مستکبرانه، طلبکارانه و غیرمنصفانه و ادبیاتی غلط خواندند و گفتند: جمهوری اسلامی از روز اول و تا مدت طولانی، بر اساس تعالیم اسلام به تعهدات خود عمل کرد اما طرفی که از روز اول به تعهدات خود عمل نکرد، همین 4 کشور بودند، بنابراین آنها باید مورد عتاب و خطاب و بازخواست قرار گیرند.

ایشان افزودند: وقتی آمریکا از برجام خارج شد و دیگران هم با او همراهی کردند، دستور قرآن این است که تو هم تعهد را رها کن؛ با این حال باز هم دولت محترم ما تعهدات را رها نکرد و بتدریج بخشی از آنها را کاهش داد که البته این موارد نیز در صورت عمل کردن آنها به وظایف‌شان قابل برگشت است.

رهبر انقلاب اسلامی نتیجه ادبیات استکباری را افزایش نفرت مردم ایران از غربی‌ها دانستند.

ایشان گفتند: در این میان آن دلقک صهیونیست بین‌المللی دائم می‌گوید ما نمی‌گذاریم ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد، در حالی که باید به او گفت اگر جمهوری اسلامی تصمیم به دستیابی به سلاح هسته‌ای داشت، او و بزرگ‌تر از او هم نمی‌توانستند مانع شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: آنچه مانع جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هسته‌ای است، فکر و مبانی اسلامی است که ساخت هر سلاحی اعم از هسته‌ای یا شیمیایی را که موجب کشتار مردم عادی می‌شود، ممنوع می‌داند.

ایشان با یادآوری قتل‌عام ۲۲۰ هزار نفر در بمباران اتمی آمریکا و همچنین محاصره مردم مظلوم یمن و بمباران بازار و بیمارستان و مدرسه به وسیله جنگنده‌های ساخت غربی‌ها گفتند: کشتار غیرنظامیان و مردم بی‌گناه روش آمریکایی‌ها و غربی‌هاست و جمهوری اسلامی این روش را قبول ندارد و بر همین اساس به سلاح هسته‌ای فکر هم نمی‌کند.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اما ما برای کسب توانایی‌های هسته‌ای متناسب با نیازهای کشور مصمم هستیم و به همین علت، حد غنی‌سازی ایران ۲۰ درصد نخواهد بود و تا هر جا که لازم و نیاز کشور باشد اقدام خواهد کرد، مثلا برای پیشران هسته‌ای یا کارهای دیگر ممکن است غنی‌سازی را به ۶۰ درصد هم برسانیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: البته یک قرارداد چندساله‌ای گذاشته شده که اگر آنها عمل کنند ما هم تا همان چند سال عمل خواهیم کرد اما غربی‌ها بخوبی می‌دانند ما به ‌دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: موضوع سلاح هسته‌ای بهانه است، آنها حتی با دستیابی ما به سلاح‌های متعارف هم مخالفند، چون می‌خواهند مؤلفه‌های قدرت را از ایران بگیرند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به این واقعیت که نیروگاه‌های هسته‌ای با تأمین انرژی سالم‌تر، تمیزتر و ارزان‌تر یکی از مهم‌ترین منابع انرژی در آینده نه چندان دور خواهند شد، نیاز کشور به غنی‌سازی را یک امر مسلم خواندند و گفتند: غنی‌سازی را نمی‌شود آن روز شروع کرد، بلکه باید از امروز برای نیاز آن زمان آماده شد.

ایشان افزودند: غربی‌ها می‌خواهند در روزی که ایران به انرژی هسته‌ای نیاز پیدا می‌کند، محتاج آنها باشد و آنها این نیاز ما را وسیله‌ای برای تحمیل، زورگویی و باج‌خواهی‌های خود قرار دهند.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: جمهوری اسلامی در قضیه هسته‌ای نیز همانند سایر قضایا عقب‌نشینی نخواهد کرد و در مسیر آنچه مصلحت و نیاز امروز و فردای کشور است، با قدرت پیش خواهد رفت.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آیت‌الله جنتی رئیس مجلس خبرگان و آیت‌الله رئیسی نایب‌رئیس دوم این مجلس گزارشی از اجلاسیه خبرگان و مسائل مورد تأکید در آن و همچنین جزئیاتی از اصلاحات موادی از آیین‌نامه انتخابات مجلس خبرگان رهبری بیان کردند.

*********************************

روزنامه خراسان**

6 درس تحریمی برای مسئولان/محمد حقگو

ایستادگی جمهوری اسلامی ایران بر مواضع درست و منطقی خود در زمینه  استیفای حقوق هسته ای و ضرورت رفع تحریم ها   در ازای هر گونه تعهد برجامی  که با قانون  هسته ای مجلس  همراه شد ،نشانه هایی از عقب نشینی تحریمی طرف مقابل را نمایان کرده است . دیدار سفرای کشورهای کره و ژاپن با رئیس کل بانک مرکزی نشان دهنده احتمال پوست اندازی لایه نازکی از فشار آمریکاست. از فضای نفت نیز خبرهای مثبتی مبنی بر تقویت احتمال حضور مجدد و رسمی ایران در این بازار است. البته تا این جا این ها فقط خبر و حتی احتمال  است و این که این عقب نشینی ها تا چه حد، تا کجا و چقدر واقعی خواهد بود ،موضوعی است که باید در عمل و در روزهای آینده آن را رصد کرد.

اما آن چه واضح است، این است که از هم اینک باید سناریوهای برخورد با فضای احتمالی کاهش تحریم ها در کشور را در نظر داشت. سیستم اقتصادی کشورما در دوران تحریم ها عملاً از مدل اتکا به درآمدهای نفتی به مدل اتکا به منابع سالم که اتفاقاً کمتر تحریم پذیر نبودند تغییر جهت داد. با این حال، هم اینک بیم آن می رود که برداشتن فشارها به بازگشت به دوران قبل منجر شود. در این زمینه مروری بر وقایع رخ داده در سال های اخیر لزوم کاربست حداقل 6 درس توسعه ای از تحریم ها را آشکار می کند.

1- فناوری خریدنی نیست: دوران تحریم نشان داد که رویای تصاحب فناوری و پیشرفت فناورانه، با خریدن آن محقق نمی شود. نمونه آن را از همکاری چندین ساله با خودروسازان نه چندان مطرح پژو و سیتروئن هم می توان مشاهده کرد. صنعتی که خوشبختانه هم اینک و در غیاب خارجی ها به تولید خودرو با 5 ستاره کیفی دست یافته است. یا می توان به صنایع تولید لوازم خانگی اشاره کرد، جایی که در غیاب یا کمرنگ شدن سلطه ال جی و سامسونگ بر بازار داخل، شاهد رشد قابل توجه تولید در آن هستیم.البته  بدیهی است بحث بر سر اتکای صرف  نداشتن به آن هاست وگرنه چه بهتر از این که انتقال  فناوری انجام شود نه فقط مونتاژ.

  2- قدرت واقعی اقتصادی در فناوری بومی است: ماجرای هسته ای با وجود شدیدترین نظام های بازرسی و در عین حال، اقناع ناپذیری دولت‌های غربی نسبت به نبود برنامه تولید بمب هسته ای در کشورمان نشان داد که چالش غربی ها با کشورما، چیزی غیر از بمب است. به عبارت دیگر دستاورد بسیار مهم تر از بمب در صنایع هسته ای به روندهای آینده فناوری باز می گردد. جایی که در آن نظام های تولید بر انرژی های پاک و تجدیدپذیر بنا می شوند بنابراین کشورهای دارای فناوری های بومی در این زمینه، قدرت اقتصادی به شمار خواهند آمد. بنابراین مشاهده شد هرگاه عزم جدی برای ادامه مسیر هسته ای در این 10 سال شکل گرفت نظیر قانون اخیر مجلس، دشمن حصار تحریم های اقتصادی را عقب تر برد. مثال های متعدد دیگری از فناوری های بومی نظیر تجهیزات پزشکی و واکسن کرونا وجود دارند که از هم اینک ویژگی ضد تحریم خود را عیان کرده اند.

3- لزوم متنوع و شبکه سازی تبادلات مالی خارجی: یکی از پایه های اصلی تحریم کشورما در دهه اخیر بر ممنوعیت دسترسی به چرخه جهانی دلار بنا شده بود. جایی که شبکه بین‌المللی سوئیفت و اینستکس به بزرگراه‌های انتقال ارزی کشور تبدیل شده بودند. چرا که با استفاده از آن ها به راحتی می شد  ذی نفعان اقتصادی را شناسایی و تحریم کرد. با این حال، توصیه کارشناسان که تا حدی به آن عمل شد، تمرکز زدایی از شبکه انتقالات پولی، اتکا به راهکارهای ابتکاری نظیر تهاتر و پیمان های پولی دو جانبه بود. اگر چه این توصیه ها در دوران تحریم ها به حد تمام و کمال عمل نشد، اما به طورعملی و تا حد قابل قبولی توانست، مسیرهای ضد تحریمی جدیدی را پیش روی شبکه ارزی کشور قرار دهد.

4- چوب ادب بودجه را باید جدی گرفت: به جرئت می توان گفت امسال که تهدید کسری بودجه شدید دولت در اقتصاد کشور لمس شد، برای نخستین بار اصلاحات اقتصادی از منظر بودجه در کانون توجه قرار گرفت. اگر چه تا اتمام این فرایند هنوز راه زیادی باقی است، اما معلوم شد بسیاری از مصیبت های کشور، ریشه در نهاد تنظیم گر بودجه و تصویب کننده و ناظر آن در مجلس دارد. اصلاح ساختار به رغم اسم مبهم آن، یک تعریف ساده ملموس دارد و آن این است که درآمدهای عملیاتی دولت مانند مالیات، کفاف هزینه های جاری دولت نظیر حقوق کارمندان را بدهد. با این حال در سال های اخیر و با وجود کسری های بودجه گسترده، سهم هزینه های عمرانی در بودجه هرچه نحیف‌تر،  سهم استقراض و هزینه های جاری از بودجه بزرگ تر شدند. بدین ترتیب مشخص شد که میدان دادن به درآمدهای نفتی، ایجاد حیاط خلوت بودجه ای برای شرکت های دولتی و عافیت طلبی بودجه ای دولت با پرهیز از درآمدهای به حق مالیاتی نظیر مالیات بر مجموع درآمد و ... چالش های جدی بودجه و اقتصاد کشور هستند که اصلاح آن ها موکدا نباید در دوران گشایش های احتمالی، ابتر رها شود.

5- از نان شب واجب تر استقلال و امنیت غذایی: تحریم ها نشان داد که بی توجهی به خودکفایی غذایی تا چه حد می تواند تلاطم اقتصادی و اجتماعی به بار بیاورد. چرا که در آن شرایط نرخ ارز با همه تلاطم های ممکن خود و به عنوان عامل موثر در تامین مواد اولیه غذایی، به طورمستقیم به سفره مردم گره زده می شود. نمونه آن را در جریان تاثیر تغییرات نرخ ارز بر واردات نهاده ها و قیمت محصولات پروتئینی، همگان مشاهده کردند. با این حال، دولت تازه به فکر تولید بومی و اصلاح زنجیره ارزش این محصولات افتاده است که البته باید منتظر ماند و دید تا چه حد جدی است.

6- لزوم کنترل شدید سلامت نظام بانکی: دردوران تحریم و افت درآمدهای نفتی، بحران زایی نظام بانکی از منظر دمیدن دایم بر نقدینگی و تورم به وضوح لمس شد. این مسئله ضرورت پیگیری اصلاح نظام بانکی را که بارها مطرح شده، اما به کناری گذاشته شده  یا در سطح حداقلی پیگیری شده ،آشکار می کند. به عنوان نمونه هم اینک روشن شده است که ناسالم بودن ترازنامه بانک ها، آن ها را از معقول ترین راه های کسب درآمد یعنی تسهیلات مسکن دور کرده است. قدرت خرید تسهیلات کنونی مسکن که در بهترین حالت فقط چند متر را می توان با آن ها خرید ، نمونه بارز این مسئله است. باید توجه داشت این مسئله به نوبه خود به معطل ماندن بخش بزرگی از ظرفیت های اشتغال و تولید در کشور منجر شده است.

*********************************

روزنامه ایران **

بینشی برای گسیختن چرخه باطل ایران و امریکا/ دیاکو حسینی

کارشناس ارشد مسائل استراتژیک

پس از پشت سرگذاشتن سه سال سیاست سراسر خطا و شکست خورده دولت پیشین ایالات متحده، اکنون شاید در سرآغاز گشایش تازه ای قرار داشته باشیم که سرانجام آن از دیدگاه ایران نمی‌تواند کمتر از تعهد دوباره همه طرف‌های برجام به قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان‌ملل متحد باشد. هرچند از نگاهی دیگر این مرحله همچنین آغاز دوران تازه‌ای از جدال ژئوپلیتیکی تهران و واشنگتن در شکل‌دادن به آن بخش از محیط بین‌المللی است که دو کشور خود را در آن دارای منافع متضاد با دیگری می‌بینند. این هشدار هرچند که ما را از ساده‌انگاری هفته ها و ماه های آینده پرهیز می‌دهد اما نباید مانع از مشاهده فرصت‌هایی باشد که در صورت بهره‌گیری از ظرافت‌ها و مهارت‌های سیاسی می تواند در دستیابی ایران به جایگاهی که سزاوار آن است، یاری برساند.

برای ایران و امریکا ساده تر است که یکدیگر را دشمن مصالحه‌ناپذیر خود بدانند و در این ارتباط، به توالی و ترتیب، امکانی جز اعمال فشار امنیتی و اقتصادی بر هم نبینند و تاریخ طولانی از خصم و کینه را سوخت سیاست های انتقام جویانه خود قرار بدهند. امروز این دیدگاه در هر دو کشور طرفداران پر و پا قرصی دارد. نیازی به گفتن نیست که نتیجه این برداشت غالب در سالیان گذشته چیزی جز فرسودگی منابع مالی، اتلاف نیروی انسانی و البته از دست دادن فرصت هایی که بهره مندی از آن می توانست به صلح و امنیت و ارتقای منافع دو ملت کمک کند، نداشته است. در سوی دیگر دیدگاه ظریف تری وجود دارد که ضمن به رسمیت شناختن منافع آشتی ناپذیر ایران و امریکا، از آن دسته منافعی نیز حمایت می کند که تنها در سایه تنوع دیگری از استراتژی های مواجهه با اقتضائات جدیدتر در نظام جهانی شناخته می شوند. ما تاکنون چنان در تار عنکبوت تنش های متقابل قرار گرفته ایم که به سختی توجه کسی می تواند جلب تصویر بزرگتری شود که تغییرات شکل گرفته در چهار دهه گذشته بر سیستم بین المللی تحمیل کرده است؛ تصویری مرکب از خیزش آسیا و سربرآوردن قدرت های جدیدی که هر کدام اشتهای سیری ناپذیری در بسط نفوذ و بازتعریف جایگاه خود در سلسله مراتب جهانی دارند. تصویری که بواسطه نه تنها قدرت های بزرگ نوظهور و انتقال مرکز ثقل قدرت از غرب به شرق بلکه از راه انتقال عمیق تری در منابع قدرت و ثروت از جمله با ظهور لبه تکنولوژی در رقابت در تسخیر فضا تا اقتصاد دیجیتال و غرق شدن مردم جهان در دنیای سایبری ایجاد شده است. با به میان آمدن این عرصه های نو، حتی مشتاق ترین محققان ایرانی و امریکایی نیز به دلیل عادات گذشته به زحمت زیادی نیاز دارند تا در تشریح منافع ایران و امریکا در این قلمروهای حیرت انگیز به چیزی به بیش از نقاط تضاد و برخورد دست پیدا کنند. واقع بینانه نیست که انتظار داشته باشیم ایران و امریکا خود را از قفس های ذهنی که البته با تکرار و اصرار بر خصومت های عینی مستحکم می‌شود، رها کنند؛ چه بسا معلوم نیست که حتی اگر اراده ای دوسویه در کار باشد، سرانجام موفق به تحقق آن شوند اما حداقل هر دو می‌توانند با به خدمت گرفتن افق های فکری گسترده و ایده های نو که از درک دگرگونی‌های ایدئولوژیک و زلزله های اقتصاد جهانی الهام می گیرند به چشم‌اندازهای دورتری نگاه کنند که در آن بستر بدیعی از تعریف منافع همپوشان و یا ناسازگار گنجانده شده است.

آنچه تا بدین جا گفته شده صرفاً می تواند عینکی برای نگریستن به بحران کنونی در مناسبات دو کشور باشد؛ بحرانی آکنده از بی اعتمادی، خشونت و اشتیاق وافری برای حذف رقیب و تکرار چرخه ای باطل از فشار حداکثری یکی بر دیگری. سیاستمداران حاذق و مآل اندیش در تهران و واشنگتن طی سالها تجربه دریافته اند که افتادن در این چرخه تنها می تواند ما را به جایی برساند که هم اکنون هستیم. نه تنها ایران قادر نیست ایالات متحده را به زانو در بیاورد بلکه تا امروز باید به ایالات متحده هم ثابت شده باشد که نمی تواند با حداکثر فشار ممکن، ایران را از میدان به در کند و یا حتی ما را از تعقیب منافع حیاتی و بنیادین خود مأیوس کند؛ بازدارندگی ایران و امریکا نسبت به هم در عالی ترین سطح خود قرار دارد و یا به زبان ساده ما در دشمنی به بن بست رسیده ایم. این خبر برای کسانی در ایران و امریکا که آرزوی محو دشمنی را داشته اند ناامید کننده است اما در عین حال با اعتماد به نفسی که به طرفین می بخشد، زمینه ساز خلاقیتی است که بارقه  جست‌وجوی مسیرهای تازه ای از رقابت و همکاری را در مکان ها و عرصه هایی که چنین امکانی را در خود دارند، روشن می کند؛ دست کم برای آنهایی که حاضرند مرزهای سنت های رفتاری را پشت سر بگذارند و جسارت چنگ انداختن بر ناشناخته‌ها را دارند.

 اکنون که در میانه بحران بازاعتبار بخشی به برجام قرار داریم، مرز مخالفان و موافقان این تفکر به روشن ترین وجه خود در ایران و امریکا آشکار می شود. ما هنوز نمی دانیم که رهبران جدید امریکا تا چه اندازه از گذشته آموخته اند اما می‌توانیم به آنها فرصت بدهیم که کفایت خود را برای تشخیص منافع واقعی امریکا که در چارچوبی مستقل از اتحادهای از مد افتاده قرن بیستم، جایی برای تعریف دارد، اثبات کنند. در این تصویر کلان، توافق هسته‌ای بین ایران و 1+5 نباید تنها ابزاری برای خلاص شدن از شر تحریم های امریکا باشد. تحریم هایی که شاید در سال های آینده به بهانه های نامعمول و تا وقتی ریشه‌های دشمنی دو کشور برجای خود باقی است، به نحوی برگشت پذیرند. هرچند برجام در کارکرد خود رفع اساسی ترین تحریم های چندجانبه را انتظار دارد اما کارکرد به مراتب مهمترش که لاجرم به نامربوط کردن تحریم ها علیه ایران نیز منجر می‌شود، غیرامنیتی سازی ایران است. در طرف مقابل کوته فکرانه است اگر هدف از این توافق و احیای آن برای ایالات متحده صرفاً اطمینان از عدم دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای و یا مهار نفوذ طبیعی و مهارناپذیر ایران در منطقه پیرامون آن باشد. ایران باثبات و قویتری که ضمن تعهد به عدم اشاعه تسلیحات کشتار جمعی، همچنان به مبارزه با تروریسم و اشغالگری ادامه می دهد و همزمان در یک نظام امنیت منطقه ای قادر به تأمین صلح و آرامش با مشارکت همه کشورهای همسایه باشد، می‌تواند سنگینی بار زائدی که امریکا برای حمل آن سالانه میلیاردها دلار به هدر می‌دهد را رفع کرده و اجازه بدهد که به امور خود در خانه ای از هم گسیخته و مناطق پرچالش در دوردست های آسیا رسیدگی کند. به همین ترتیب، امریکایی که از راه توافق با ایران، از شر جعل بحران هسته ای از سوی اسرائیل و دیگر متحدان پردردسر خود رها شده و با کاهش درگیری در منطقه پیرامونی ایران می تواند کمتر از گذشته برای هدف کاذب مهار ایران در باتلاق های پیاپی گرفتار شود، با منافع کوتاه و بلند مدت ایران سازگارتر است. من آنقدر ساده لوح نیستم که روی نزدیک بودن چنین دستاوردهای بزرگی، به صرف آنکه یک رئیس جمهور کوته نظر و قلدر به طرز فضاحت باری با رئیس جمهوری آشناتر به منافع واقعی امریکا ولی به همان اندازه گمراه در ساختن تاریخ سیاست خارجی این کشور، جایگزین شده، شرط بندی کنم؛ به ویژه با در نظر گرفتن قفس های ذهنی و بی اعتمادی رسوب کرده ای که به سختی اجازه تحرک می دهد. اما این رویکرد همچنان می تواند بینشی باشد که از دیپلماسی دو کشور در مقابل هم حمایت کرده و با در پیش گرفتن حد بالایی از بی اعتمادی که امریکا شایسته آن است، گریزگاه هایی را برای تحقق منافع عالی ایران در اجتناب از رویارویی دائمی و پرهزینه با امریکا جست‌وجو کند. کسانی که هنوز فکر می کنند با تهدید، فشار، ارعاب و اولتیماتوم می توانند دیگری را وادار به تغییر رفتار کنند و یا با دست بالا دادن به کشور خود، جایگاهی بهتر برای آن و امان ماندن از گزند رقیب فراهم کنند، نه تنها این یادداشت بلکه باید تاریخ چرخه باطل را دوباره بخوانند.

*********************************

روزنامه شرق **

کرونا و دگرگونی ساختار جوامع/احمد عظیمی‌بلوریان . استاد پیشین ‌مریلند

‌درباره کرونا مطالب زیادی گفته شده است. این بیماری همه‌گیر چالشی جدی برای تمام جوامع جهان به وجود آورده؛ اما کووید‌۱۹ در کنار گرفتن قربانیان بسیار، به صورت ابزاری برای بازنگری در اداره جامعه و اقتصاد کشورهای پیشرفته درآمده است.نخستین نکته شایان گفت‌وگو دراین‌باره، هم‌زمان‌بودن سرعت گسترش بیماری کرونا و همکاری کشورهای پیشرفته برای رویارویی با آن است. این حالت فوریت و دستپاچگی در یافتن راه درمان و واکسیناسیون کرونا، در موارد پیشین بیماری‌های جهانی مانند آبله، سرخک و... بروز نکرده بود. اکنون تقریبا همه کشورهای برجسته و متوسط در امور بهداشت و درمان، برای پیدا‌کردن راه‌های درمان بیماران کرونا، ساخت و توزیع داروهای مربوطه و واکسیناسیون با یکدیگر هم‌زمان همکاری و رقابت می‌کنند. این رقابت با مسائل سیاسی و اقتصادی نیز پیوند خورده است؛ بلوک شرق و بلوک غرب در گرفتن بازار مصرف دارو و واکسن به رقابت شدید پرداخته‌اند.نکته دوم، فروپاشی ساختار اقتصادی کشورهای جهان به دلیل محدودیت‌های توصیه‌شده از سوی دانشمندان بهداشت عمومی است. بازتاب این فروپاشی منجر به متروکه‌شدن مراکز خرید یا «مال»های تجاری و فروشگاه‌های خصوصی در خیابان‌ها و بازارها، بسته‌شدن نظام متعارف آموزشی از کودکستان تا دانشگاه، تعطیلی ادارات و سازمان‌های دولتی و بخش خصوصی، توسعه دورکاری یا همان کار از راه ارتباطات الکترونیکی از خانه و بدون ‌استفاده‌ شدن ساختمان‌های اداری هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی شده است. این به‌هم‌ریختگی نظام اقتصادی و اداری پیشین از یک سو موجب بی‌کارشدن بخش بزرگی از نیروی انسانی در بازار کار و کاهش درآمد کارمندان بخش خصوصی شده و از سوی دیگر موجب فقیرشدن همه کسانی که تا یک سال پیش با کسب درآمد، امور معیشتی خود را حتی به صورت بخور‌و‌نمیر اداره می‌کردند. تنها چند حرفه از رونق بیشتر برخوردار شده‌اند که عبارت‌اند از پزشکی و پرستاری، داروسازی و تولید مواد ضد‌عفونی‌کننده و ساخت ماسک و فروشگاه‌های آنلاین. گسترش فقر از سوی دیگر سطح تولید را در اقتصاد به‌‌شدت کاهش داده است. مردم با کاسته‌شدن درآمدشان، حتی برای خرید مایحتاج روزانه خود نیز سرگردان شده‌اند. این موضوع در ارتباط با کشور خاصی نیست، بلکه به یک پدیده جهانی تبدیل شده است. گسترش فقر مردم جوان تا میانسال را وادار به مهاجرت کرده است، ولی مقصد مهاجرت مانند گذشته روشن نیست؛ زیرا بسیاری از کشورها به دلیل همان فقر نسبی، از ورود مهاجران به کشور خود جلوگیری می‌کنند. به این ترتیب، کرونا علاوه بر کشتار انسان‌ها در مقیاس وسیع و تاریخی، موجب فقر، بدبختی و سرگردانی بشر شده است. این روزها اخبار خودکشی ناشی از گرسنگی و فقر را در سراسر جهان می‌شنویم.

در کنار همه اینها، حرکت‌هایی در بخش خصوصی و دولتی کشورها آغاز شده است که تقریبا بی‌سابقه‌اند. در بسیاری از کشورهای غربی مانند ایالات متحده آمریکا، صاحبان رستوران‌ها و کافه‌ها از یک سو به مشتریان اجازه نشستن در رستوران را نمی‌دهند و سرویس‌دهی خود را محدود به غذای بیرون‌بر کرده‌اند، البته این حرکت به دستور مقامات بهداشتی ایالت‌ها و شهرهاست، از سوی دیگر، از فرصت پیش‌آمده استفاده کرده و دست به تعمیر و بازسازی فروشگاه یا رستوران خود زده‌اند. برخی از رستوران‌ها که مورد علاقه خاص مشتریان خود هستند، با ایجاد چادر در پیاده‌رو، امکان استفاده از محیطی سربسته را با فاصله‌گذاری بر پایه معیارهای بهداشتی فراهم آورده‌اند؛ پدیده‌ای که تاکنون وجود نداشته است. فروشگاه‌های مورد علاقه مردم جلوی ورود همگانی مشتریان به فروشگاه را گرفته و شمار کمی را از روی نوبت به درون فروشگاه راه می‌دهند. حرکت میان راهروهای فروشگاه‌ها یک‌طرفه شده، آن‌هم با فاصله معین؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌کس نمی‌تواند شانه‌ به ‌شانه مشتری دیگری گام بردارد.

پدیده دیگر، به‌هم‌ریختن نظم ترافیک در ساعات شلوغی است. این حالت شلوغی را می‌توان در بیشتر شهرهای ایران نیز مشاهده کرد. رفت‌و‌آمد به بازار، ادارات دولتی، شرکت‌ها خصوصی، فروشگاه‌ها و آموزشگاه‌ها -از کودکستان تا دانشگاه‌- کلا دگرگون شده است.

در ارتباط با ادارات دولتی، دولت‌های غربی به‌ویژه آمریکا گفت‌وگویی را آغاز کرده‌اند که هرگز در تاریخ پیشینه نداشته است. این گفتمان خود چند بُعد مختلف دارد: نخست اینکه متوجه شده‌اند با تعطیلی ادارات و انجام کار از راه دور، بخشی از کارمندان هیچ نیازی برای تماس با یکدیکر ندارند. کسانی که ناچار به برقراری تماس هستند، می‌توانند این کار را از خانه خود به‌راحتی انجام دهند. حتی متوجه شده‌اند با حذف برخی از کارمندان، صدمه‌ای به خدمات آنها وارد نخواهد شد. اگر این امر واقعیت داشته باشد، چرا باید در فرهنگ عادی و کرونانزده چنان ترافیک شدیدی در شهرها برای رفت‌و‌آمد به اداره یا محل کار یا دفاتر خصوصی به وجود آید که هم محیط شهر را آلوده می‌کند و هم اعصاب و تندرستی کسانی را به خطر ‌اندازد که در بامداد با استفاده از خودروی شخصی یا اداری یا عمومی سر کار بروند و عصر به خانه باز‌گردند؟ این گفت‌وگوها هنوز در آمریکا به جایی نرسیده، اما توجه به آنها برای ایرانیان ضروری است؛ زیرا شمار کارمندان دولتی در ایران نسبت به واحد جمعیت بیش از دو برابر کشورهای غربی است.

دولت‌ها اکنون دارند این پرسش را در همه سازمان‌ها مطرح می‌کنند که رفت‌و‌آمد روزانه علاوه بر افزایش ترافیک و آلودگی فضای شهر، کلا یک کار عبث است. به این ترتیب اگر بتوانند از همین روش ماندن در خانه برای انجام کارها استفاده کنند، به میزان درخور توجهی در هزینه‌های ساخت یا اجاره ساختمان‌های اداری و آموزشی صرفه‌جویی خواهند کرد. حتی رستوران‌ها و فروشگاه‌ها می‌توانند با هزینه بسیار کمتری، محصولات خود را با استفاده از سرویس‌هایی مانند «اوبر» به نشانی مشتری بفرستند و در هزینه ساخت سالن یا محل کار اداری صرفه‌جویی شایان توجهی داشته باشند.

چون هیچ‌کدام از این حالت‌ها در گذشته تجربه نشده است، بحث‌ها و پرسش‌ها تاکنون به نتیجه نهایی نرسیده است؛ بااین‌حال، امکان دارد به شکلی و تا میزان محدودی عملی شود.

کاهش رفت‌و‌آمد در شهرها علاوه بر صرفه‌جویی در موارد اشاره‌شده، چند امتیاز دیگر نیز در‌بر دارد که عبارت‌اند از کاهش مصرف سوخت خودروها، کاهش فشار بر نظام اتوبوس‌رانی و مترو، بالارفتن سطح و میزان تندرستی مردم شهرنشین

(و روستانشین)، صرفه‌جویی در خرید و مصرف دارو و... .

به‌ این ترتیب مشاهده می‌شود پدیده‌های ناگهانی و هراسناک می‌توانند در عین حال برای اداره جامعه آموزنده باشند و هزینه‌های اداره جامعه را هم در بخش دولتی و هم خصوصی، به صورت قابل ملاحظه‌ای کاهش دهند. البته این موارد نه‌تنها از مسئولیت‌های دستگاه‌های دولتی -چه در ایران و چه سایر جهان- نمی‌کاهد، بلکه راه را برای تفکر عمیق‌تر در اداره جامعه باز می‌کند. این‌گونه ارزشیابی در بروز و گسترش بیماری‌های همه‌گیر در گذشته‌های دوردست اتفاق نیفتاده است؛ زیرا بیشتر مردم در آن ادوار روستانشین یا ایلاتی بودند. در میان دولت‌ها هم مبادلات فکری و سیستم‌های اینترنتی مانند امروز وجود نداشته است.

*********************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات