صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۲۸۹۲۲

یادداشت روزنامه‌ها 24 اسفند ماه

روزنامه کیهان **

تا آستین به قصد تو بالا زدیم ... / حسین شریعتمداری

   دشمن طی چند صد سال گذشته برای پیشگیری از بیداری ملت‌های مسلمان و مخصوصاً جهان تشیع از کدام اهرم بیشترین استفاده را می‌کرد؟ و آیا اکنون که انقلاب اسلامی با عبور از آن مانع به بار نشسته، اهرم یاد شده را به فراموشی سپرده و درپی استفاده دوباره از آن نیست؟! پاسخ این پرسش را می‌توان در بیانات روز پنجشنبه رهبر معظم انقلاب جست‌وجو کرد. بیاناتی که به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اعظم(ص) ایراد شده بود. بخوانید!

۱-  رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تاکید کردند و این ضرورت را نه با شعارهای متداول، بلکه با تکیه بر مبانی و اصولی بیان داشتند که با هیچ نگاه منطقی و «دو، دوتا، چهارتای» علمی قابل تردید نیست. حضرت ایشان ابتدا با استناد به کلام خدا، هدف از بعثت انبیاء علیهم‌السلام را ایجاد «حیات طیبه» دانسته و در توصیف حیات طیبه گفتند:

« این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادی بشر، امنیت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همه‌ اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است».

حضرت آقا در ادامه با اشاره به این که؛ « این هدف‌ها، هدف‌های بسیار بزرگی است» درباره تحقق آن می‌فرمایند؛ «اگر چنانچه نبی اسلام، نبی حق، فرستاده‌ الهی در هر دوره‌ای بخواهد این اهداف را تحقق ببخشد، ناچار بایستی به تناسبِ این اهداف، مناسبات اجتماعی ایجاد بکند. مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است، یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحت‌کننده که فقط مردم را نصیحت می‌کند نمی‌تواند به وجود بیاورد، قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است».

۲- به بیان دیگر، ایجاد حیات طیبه - با توصیفی که گذشت- تنها از رهگذر اجرای فرامین الهی که در قوانین اسلامی آمده است امکان‌پذیر است و بدیهی است که بدون عمل به این نسخه، نمی‌توان و نباید در انتظار حیات طیبه بود. چرا که نسخه شفا‌بخش اگر پیچیده نشود، شفا‌بخش نخواهد بود.

۳- اما، فرامین الهی و قوانین حیات‌بخش اسلام، آنگونه که متاسفانه طی قرون گذشته از سوی حاکمان ستمگر و برخی از ساده‌اندیشان تبلیغ و ترویج شده است، منحصر به دستورات و قوانین مربوط به امور شخصی و فردی نیست و در احکام وضو و نماز و غسل و طهارات و نجاسات و ... امثال آن خلاصه نمی‌شود. احکام مربوط به احوال شخصی و فردی بخشی ضروری و لازم‌الاجراست و بی‌توجهی به آن نه فقط هرگز مجاز نیست بلکه دوری از اسلام عزیز را نیز به دنبال دارد، اما احکام الهی منحصر به آن نیست.

۴- حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه می‌فرمودند: «شما پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه مى‏‌كنيد، هفت-‌ هشت تا كتابى است كه مربوط به عبادات است، باقى‌‏اش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و اينطور چيزهاست». (۱۴ بهمن ۵۷‌).

بازهم از خمینی کبیر است که: «در طول تاريخ تقريباً حدود سيصدسال اينقدر تزريق كردند بر اين ملت و برخود روحانيون، كه شما نبايد در سياست دخالت بكنيد كه خود آقايان هم باورشان آمده بود. اگر يك مطلبى- مثلًا- راجع به يك امر سياسى كه به نفع ملت بود، اينها مى‌خواستند دخالت بكنند، يك قشر از خود روحانيت مى‏‌گفتند يك امر سياسى است، به ما چه! خودشان را كنار كشيده بودند. يعنى كنارشان زده بودند اينها را. باورشان آورده بودند كه روحانيون بايد فقط بروند مسئله بگويند، آن هم بعض مسائل، نه همه مسائل. مسائل اگر همه‏اش باشد كه بيشترِ كتب فقه، كتب سياست است». (۲۰ تیرماه ۵۹).

۵- اکنون به این نکته سرنوشت‌ساز و بسیار بدیهی در کلام حضرت امام و رهبر معظم انقلاب می‌رسیم که اولاً؛ برای تحقق حیات طیبه باید احکام الهی و قوانین اسلامی اجرا شود و ثانیاً؛ اجرای احکام الهی و قوانین اسلامی نیازمند قدرت سیاسی، یعنی حکومت اسلامی است. برخی از افراد و جریاناتی که تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت حضرت بقیهًْ‌الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - را نفی می‌کنند، چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، اجرای احکام الهی و قوانین اسلام و به بیان گویاتر، اسلام را نفی کرده و این باور انحرافی را ترویج می‌کنند که مردم در دوران غیبت به اسلام نیازی ندارند! و بعد از غیبت امام زمان(عج) باید بساط اسلام برچیده شود!! آیا غیر از این است؟! مگر اسلام منحصر به احکام مربوط به احوال شخصی و فردی است که در صورت انجام آن، مقصود از بعثت انبیاء

و امامت پیوسته ائمه هدی (علیهم‌السلام) حاصل شده باشد! کسانی که بر این باورند آنچه ارائه می‌کنند، هرچه باشد، به یقین اسلام نیست! این دیدگاه اگرچه در ایران به نام گروه انجمن حجتیه فاکتور شده است ولی ماجرا فراتر از قد و قواره گروه مزبور است که شرح آن به درازا می‌کشد!

۶- در کلام خدا از قیام به عدل و داد با عنوان هدف و مقصود انبیاء الهی یاد شده است «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسط ... ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» (۲۵ حدید). بدیهی است که وقتی قرار است این نسخه بر کرسی حاکمیت بنشیند و برپایی عدل و داد را دنبال کند، قدرت‌های استکباری و همه کسانی که دنیای خود را در غارتگری و چپاول ملت‌ها می‌بینند و در این راه از هیچ جنایتی دست نمی‌کشند، به مقابله و دشمنی با این نسخه و حاکمیت بنا شده بر آن، بر می‌خیزند.

 رهبر معظم انقلاب در بیانات یاد شده به این نکته اشاره داشتند که: «طبعاً این دین با این نگاه، مورد دشمنی هم قرار می‌گیرد؛ در همه‌ زمان‌ها اشرار عالم با یک چنین دینی مخالفت کرده‌اند، حالا یا به این صورت که سعی کنند فرو بکاهند این منطقه‌ عظیم و قلمرو عظیم را به مسائل شخصی یا اینکه علناً در مقابل دین بِایستند؛ که فرمود: وَکَذلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمین؛ که این در سوره‌ فرقان است؛ هر پیغمبری دشمنانی از مجرمین، گنهکاران، اشرار عالم داشته» و در ادامه می‌فرمایند؛

« شما امروز هم مشاهده می‌کنید که در تبلیغات دشمنان، از چیزی به نام «اسلام سیاسی» نام آورده می‌شود، اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقّق پیدا کرده -که حالا بعد اشاره خواهم کرد به حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما انجام دادند- و آماج حملات آنها، اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاه‌های گوناگون، نظام‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند؛ این، آن چیزی است که در مورد دین

[می‌شود گفت]. بنابراین تعریف قرآن از دین یک چنین چیزی است، این را نمی‌شود فرو کاست به کارهای کوچک، به یک اعمال عبادی صِرف و محض».

۷- نگاهی هرچند گذرا و منصفانه به تاریخ معاصر به وضوح نشان می‌دهد، جمهوری اسلامی ایران «برخاسته از اسلام سیاسی یعنی همان اسلام ناب محمدی‌(ص)» تنها نظام حکومتی است که توانسته است با اقتداری مثال‌زدنی در صحنه باشد و نه فقط از منافع ملی و تمامیت ارضی و عزت و شرافت مردم این مرز و بوم حفاظت کرده است بلکه توانسته است ایران اسلامی را - به گفته و گزارش مستند جرج فریدمن- در جایگاه بزرگترین قدرت علمی و نظامی منطقه بنشاند. دیگران هریک بخشی از خاک ایران را به دشمن واگذار کرده‌اند و ایران را تا تبدیل شدن به پادوی قدرت‌های بزرگ تنزل داده‌اند. این نکته نیز گفتنی است که در تاریخ معاصر، عالمانی که نگاه سیاسی (یعنی همه‌جانبه) به اسلام داشته‌اند، هر یک در حد و‌ اندازه خود سد راه دشمنان غارتگر و خونریز بوده‌اند که میرزای شیرازی، شهید شیخ فضل‌الله نوری، شهید مدرس، آیت‌الله محمد تقی نجفی اصفهانی،آیت‌الله محمد مجتهد، آیت‌الله کاشانی و ... از آن جمله‌اند. اما، آن بزرگواران به علت آنکه حاکمیت نداشتند، اگرچه نقطه‌هایی نورانی بودند ولی دامنه تأثیرشان تنگ و محدود بود، این نقطه‌ها در انقلاب اسلامی به خط تبدیل شده‌اند و ...

۸- حالا به وضوح می‌توان دید که چرا قدرت‌های استکباری بلافاصله بعد از تولد جمهوری اسلامی ایران، از همه سو و با همه توان به مقابله با آن برخاستند و چرا اصرار دارند که اسلام غیرسیاسی را ترویج کنند و فقهی که با مسائل سیاسی و اجتماعی فاصله دارد را به عنوان شیعه اصیل معرفی کنند؟! ایران عزیز ما از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون با انواع توطئه‌ها و کینه‌توزی‌های قدرت‌های ریز و درشت رو‌به‌رو بوده و هنوز هم هست و به تعبیر شاعر متعهد معاصرمان

آقای مرتضی آخرتی؛تا آستین به قصد تو بالا زدیم شد شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون

۹- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که با نقطه مطلوب فاصله داریم ولی از نقطه آغاز تا‌کنون گام‌های بلند و در مواردی معجزه‌آسا نیز برداشته‌ایم تا آنجا که امروزه در بسیاری از زمینه‌ها بر بلندای قله ایستاده‌ایم آنهم در حالی که از همه سو آماج حملات سنگین و بی‌وقفه دشمن بوده‌ایم. کسانی که به کینه و یا به غفلت ادعا می‌کنند انقلاب اسلامی در گذر ایام کمرنگ شده است! باید ابتدا، به این پرسش پاسخ بدهند که پس چرا کینه‌توزی‌های دشمنان هر روز افزایش یافته و شتاب بیشتری می‌گیرد و ثانیاً میان نقطه آغاز و نقطه‌ای که امروزه در آن ایستاده‌ایم مقایسه‌ای بکنند و راهی که پیموده‌ایم را به ارزیابی بنشینند. و این رشته سر دراز دارد ولی اشاره به این نکته نیز ضروری است که مشکلات امروز مخصوصاً مشکلات معیشتی نظیر گرانی‌های افسار گسیخته و ... در نسخه انقلاب و نظام نیست، حاصل عملکرد نابلدها و بی‌عرضگی برخی مسئولان در مقابله با ناهنجاری‌ها و نفوذ غریبه‌های خودی‌نما در بخشی از مسئولیت‌هاست.

*********************************

روزنامه وطن امروز **

اشکال کار همین جاست آقای ظریف!/نوید مؤمن

 اخیرا آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در توئیتی نوشته است: «یک راه برای حرکت به جلو، با ترتیبی منطقی، وجود دارد: تعهد- اقدام- جلسه، ایالات متحده به عنوان طرف تخطی‌کننده، باید اقدامات تصحیحی اتخاذ کند: به برجام متعهد شود؛ به صورت موثر تعهداتش را اجرا کند؛ ایران بلافاصله با برگرداندن اقدامات خود، پاسخ متقابل می‌دهد».

در این توئیت که منبعث از نقشه راه آقای ظریف و دولت درباره برجام است، یک «مؤلفه تعیین‌کننده» مفقود شده است! این مؤلفه مهم، «تضمین» است. رهبر حکیم انقلاب بارها تاکید فرموده‌اند باید در مقابل هر گونه بازگشت طرف مقابل به برجام، از آنها (آمریکا و تروئیکای اروپا) تضمین گرفته شود. با این حال به نظر می‌رسد دولت و وزارت امور خارجه کماکان اصرار دارند «تعهد» را جایگزین «تضمین» کنند! بدون‌ شک کاخ سفید و مهره‌های اروپایی آن نیز از این رویکرد منفعلانه استقبال می‌کنند، زیرا تا زمانی که «ارائه تضمین» جایی در احیای ساختار حقوقی-اقتصادی برجام نداشته باشد، می‌توانند در قالب «بازی با کلمات» و «ارائه تفاسیر عملیاتی چندگانه»، بازی را به سود خود هدایت کنند! دقیقا مانند اقدامی که سال 2016 میلادی در نخستین سال اجرایی شدن برجام صورت دادند.

در آن زمان، دولت باراک اوباما از طریق وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا خطاب به شرکت‌ها، مؤسسات بانکی، کمپانی‌ها و شرکت‌های بزرگ و متوسط تاکید کرد در عین تعلیق تحریم‌های ایران، هیچ‌گونه تضمینی درباره «ثبات توافق هسته‌ای» به آنها نخواهد داد. همین مساله سبب شد سرمایه‌گذاری شرکت‌ها و مؤسسات خارجی در ایران به حداقلی‌ترین میزان ممکن برسد. به عبارت بهتر، آمریکا و تروئیکای اروپا رسما زیر اصلی‌ترین تعهد خود در برجام (تعلیق تحریم‌های ایران) زدند و اهرم فشاری نیز علیه آنها در راستای پایبندی به این تعهدات وجود نداشت.

پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، اعضای اتحادیه اروپایی در نشستی در بروکسل پایتخت بلژیک، بار دیگر «متعهد» شدند منافع اقتصادی حداقلی برجام را برای کشورمان تامین کنند و در ازای آن، ایران از توافق هسته‌ای خارج نشود. هر چند کشورمان به مدت یک سال به تمام تعهدات خود در برجام پایبند ماند اما طرف اروپایی با خلق ساختارهایی مضحک و مجازی به نام «SPV‌» و «اینستکس»، عملا دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان را بازی داد! ۳ کشور آلمان، انگلیس و فرانسه با به‌کار‌گیری تاکتیک «خرید زمان»، از یک سو ایران را به صورت یکجانبه وادار به پایبندی به تعهدات خود در برجام کردند و از سوی دیگر، اجزا و ارکان استراتژی «فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران» را تقویت کردند، به امید آنکه شاهد فروپاشی نظام جمهوری اسلامی باشند!

اکنون وزارت امور خارجه کشورمان مشغول بازنویسی همان بازی نادرست و خطرناکی است که از سال 94 (‌زمان انعقاد برجام) تاکنون در آن گرفتار است! این بار نیز «تعهد» جای «تضمین» را گرفته و حتی در صورتی که آمریکا و تروئیکای اروپا مدعی بازگشت همه‌جانبه و اصولی به برجام شوند، براحتی می‌توانند تعهدات خود را بدون پرداخت هزینه‌ای زیر پا بگذارند.

تفاوت و اصالت «تضمین» و «تعهد» در اینجا مشخص می‌شود: «تعهد» آن چیزی است که روی کاغذ می‌آید و «تضمین» اهرم و ابزاری است که به واسطه آن، «طرف متعهد» ناچار می‌شود به وظایف و تعهدات خود عمل کند. تجربه سال‌های اخیر نشان داد «تعهدات غرب» نه‌تنها هیچ‌گونه دردی را از اقتصاد کشور دوا نمی‌کند، بلکه «اقتصاد تحریم‌محور» را به یک «ابرواژه» در معادلات مالی و تجاری کشورمان تبدیل می‌کند. نتیجه این تفکر را طی ۸ سال اخیر به وضوح مشاهده کرده‌ایم!

رهبر بزرگوار انقلاب 29 مهرماه 94 صراحتا در نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور کشورمان تاکید فرمودند:

«از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساسا با هدف لغو تحریم‌های ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدام‌های ایران موکول گردیده، لازم است تضمین‌های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف‌های مقابل، تدارک شود که از جمله‌ آن اعلام کتبی رئیس‌جمهور آمریکا و اتحادیه‌ اروپایی مبنی بر لغو تحریم‌هاست».

متاسفانه «قول شفاهی جان کری» جای «تضمین کتبی آمریکا و اتحادیه اروپایی» در قبال اجرایی شدن برجام را گرفت. در نهایت، واشنگتن و تروئیکای اروپا از ظرفیت «کمیته مشترک برجام» در راستای «قانونی کردن تعهدگریزی» خود استفاده کردند. این اتفاق نه در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، بلکه در دوران ریاست‌جمهوری اوباما و حضور دموکرات‌هایی مانند جو بایدن و جان کری در کاخ سفید رخ داد! سوال اصلی از آقای ظریف این است: آیا ایشان می‌خواهد همان مسیر «امتحان‌شده» و «شکست‌خورده» در قبال «تعهد‌پذیری طرف مقابل» را دوباره طی کند؟! بهتر است ایشان یک بار برای همیشه از دیپلمات‌های غربی بپرسد که چرا از «ارائه تضمین» به کشورمان گریزان هستند و پاسخ این سوال را به صورت شفاف برای افکار عمومی کشورمان و جهان بازگو کند.

*********************************

روزنامه خراسان**

استراتژی لغو عملی تحریم‌ها به‌جای مذاکره/دکتر سیدعلی علوی

چهار روز پس از تاکید رئیس جمهور بر کارآمدی تحریم ها بر گرانی و معیشت مردم و یک روز پس از مطرح کردن طرح بازگشت گام به گام ایران و آمریکا به برجام، وزیر خارجه آمریکا لغو هرگونه تحریم یا آزادسازی پول های بلوکه شده ایران تا بازگشت ایران به تعهدات برجامی اش را منتفی دانست.وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرد "برای ترغیب ایران به مذاکره هیچ مشوق یک جانبه ای نداریم بازگشت تحولی لازم اما ناکافی خواهد بود ناکافی از آن نظر که ما بعد از آن دنبال طولانی تر کردن و قوی تر کردن توافق خواهیم بود و از آن به عنوان سکویی برای مذاکره در خصوص حوزه هایی که موجب نگرانی عمیق هستند استفاده خواهیم کرد.»به نظر می رسد پس از ارسال پالس های غلط دولت به طرف آمریکایی همچون اظهارات رئیس جمهور درباره بازگشت گام به گام به برجام یا اظهارات دیروز واعظی سخنگوی دولت که گفت «هدف روحانی تحویل دولت بدون تحریم به دولت بعدی است» ، سرانجام دولت آمریکا بازگشت یک طرفه ایران به تعهدات برجامی اش و مذاکره را پیش شرط هرگونه ارائه پیشنهادی کرده است اما مسیری که دولت دکتر روحانی می خواهد طی کند عملا به چه معناست؟

پذیرش مذاکره یا بازگشت گام به گام به برجام یعنی پذیرش ورود به فرایند یک مذاکره طولانی که قطعا طی 4ماه باقی مانده از دولت دوازدهم به سرانجام نخواهد رسید مذاکراتی که مجدد کشور را در حال تعلیق قرار خواهد داد مذاکراتی که عملا ریل گذاری دولت دوازدهم برای دولت سیزدهم خواهد بود.مذاکراتی که بازار سرمایه و تولید در کشور را مجدد مشابه مذاکرات سه ساله برجام شرطی پذیر خواهد کرد.براساس آن چه آمد و با توجه به واکنش سخت دولت آمریکا چند نکته قابل توجه است:

  1. براساس اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا که اعلام کرد "اگر ایران سرمیز مذاکره بیاید می شود پیشنهادها را ارائه کرد. اگر و تنها اگر تهران بر سر میز مذاکره حاضر شود می توانیم برای بحث درباره پیشنهادها آماده شویم."

به نظر می رسد مقصود طرف آمریکایی بیش از آن که حصول سریع نتیجه باشد مذاکره برای مذاکره است که با توجه به نیت، بدعهدی و زیاده خواهی طرف آمریکایی و بی اعتمادی ایران احتمالا مذاکراتی طولانی خواهد بود مذاکراتی که برای رسیدن به نقطه سه سال قبل و لغو تحریم ها نه تنها در مسئله هسته ای بلکه در سایر حوزه ها همچون موشکی و نفوذ منطقه ای وارد خواهد شد مذاکراتی که جامعه ایران را همچون 7 سال گذشته به حالت تعلیق و شرطی پذیری خواهد برد.در واقع در شرط فعلی طرح مسئله هرگونه مذاکره بدون اقدام عملی طرف آمریکایی بازی در زمین آمریکاست.

  1. در دوگانه مذاکره کردن یا مذاکره نکردن در صورت ادامه اقدامات متقابل ایران ، زمان به نفع ایران است بنابراین در مذاکره هیچ عجله ای نباید کرد. در واقع طی سه سال گذشته طرف آمریکایی از همه ابزارهای موثر خود برای فشار حداکثری استفاده کرده و عملا ادامه سیاست ترامپ توسط دولت بایدن با توجه به تطبیق پذیری ایران در ابعاد داخلی و در ابعاد بین المللی همچون دور زدن تحریم ها و به ویژه نگرانی طرف آمریکایی از فرار هسته ای ایران و افزایش ذخایر اورانیوم نشان می دهد که زمان در بازی مذاکره بیش از آن که به ضرر ایران باشد به ضرر طرف آمریکایی است.
  2. به نظر می رسد در مدت باقی مانده از دولت دوازدهم نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا اشتباه است چرا که عملا مذاکرات بیش از 3-4 ماه طول خواهد کشید و به گونه ای دولت سیزدهم میراث دار مذاکرات دولت دوازدهم خواهد بود. در عین حال بعید به نظر می رسد که دولت جو بایدن بخواهد امتیاز خاصی به دولتی که ماه های پایانی خود را سپری می کند، بدهد براین اساس تعجیل دولت دکتر روحانی هم به نظر معقول نمی رسد.

آن هم در حالی که طی یکی، دو ماه گذشته تقریبا اجماع داخلی بر بازگشت بدون قید و شرط آمریکا به برجام و رفع عملی تحریم ها بود رویکردی باعث عقب نشینی ها در طرف آمریکایی شده بود اما اظهارات اخیر توسط دولت آغاز فاز جدیدی از تکرار دو صدایی های گذشته بود موضوعی که به نظر می رسد بیش از آن که در راستای منافع ملی باشد کاربردی داخلی ، سیاست زده و انتخاباتی دارد.

  1. قطعا بازگشت آمریکا به برجام باید پس از مذاکره انجام شود مذاکراتی که باید منوط به دو موضوع شود نخست؛ لغو عملی کلیه تحریم ها که براساس برجام مقرر شده بود دوم؛ اجازه مکتوب و غیر قابل برگشت آمریکا به شرکای تجاری اش برای مبادلات بدون مجازات با ایران، در واقع اجرای همان پیش شرطی که رهبر انقلاب برای اجرای برجام گذاشته بودند اما به دلیل اعتماد به طرف آمریکایی در مذاکرات برجام اجرایی نشد.

5.بازگشت آمریکا به برجام و اصلاح مکانیزم ماشه

با توجه به واکنش دیروز وزارت خارجه آمریکا درباره توسعه برجام در حوزه های موشکی و منطقه ای به نظر می رسد یکی از مباحثی که پس از تحقق رفع عملی تحریم ها و آغاز مذاکرات برای بازگشت آمریکا به برجام باید انجام شود اصلاح مکانیزم ماشه است موضوعی که باتوجه به بدعهدی و توسعه طلبی طرف آمریکایی می تواند بازگشت آمریکا به برجام را برای ایران به یک تهدید غیر قابل جبران تبدیل کند.

  1. در هر حال آن چه اهمیت دارد و نقطه کانونی توجه ایران است سیاست رفع عملی تحریم ها براساس توافق برجام است توافقی که اجماع جهانی بر آن شد در واقع منطق ایران این است که برای توافق برجام بیش از سه سال مذاکره فشرده انجام شده است مذاکراتی که عملا بخشی قابل توجه از تیم فعلی دولت جدید آمریکا در آن نقش داشته است توافقی که از طرف دولت ترامپ نقض شد نه ایران،بنابراین اگر اراده دولت جوبایدن بر احیای برجام است کوتاه ترین مسیر برای بازگشت به برجام بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی خود به صورت عملی و بدون قید و شرط است. موضوعی که می تواند نشان دهنده اراده و تصمیم سیاسی دولتمردان آمریکا باشد وگرنه مطرح کردن مذاکره برای بازگشت به برجام با رویکرد رسیدن به توافقی طولانی تر ، عمیق تر و در سایر حوزه ها عملا برای جامعه ایران به معنای ادامه روند فشار حداکثری و تحریم است.در واقع تمرکز بر استراتژی لغو عملی تحریم ها بهترین جایگزین در برابر استراتژی مذاکره آمریکایی هاست .با توجه به ابزارهای چانه زنی ایران می تواند کوتاه ترین مسیر برای رفع سریع تحریم ها  و وارد نشدن به فرآیند طولانی مذاکرات جدید باشد.

*********************************

روزنامه ایران **

نظام آموزش و پرورش میراث‌دار بعثت نبوی/محسن حاجی میرزایی

وزیر آموزش و پرورش

سخن گفتن از یادگیری، تعلیم و تربیت سخن از حیاتی‌ترین نیاز انسان است که عرصه‌ای به پهنه گیتی و پهنای زمان دارد. تأثیر پیشرفت های فیزیکی، پیشرفت دانش و پیشرفت صنعت روی توسعه و رشد جوامع انکارناپذیر است؛همه اینها الزاماتی است که یک جامعه در مسیر رشد و بالندگی به آن نیاز دارد، اما آنچه منشأ این رشد و تحول است یادگیری انسان هاست. آدمی بعد از پا گذاردن به عرصه گیتی فاقد هرگونه دانش و آگاهی است.

«والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار والافئده لعلکم تشکرون» (78نحل)بشر به مدد سمع و بصر و افئده، این موهبت‌های الهی توانسته خود را در گذر روزگار روز به روز رشد داده و به مصداق آیه کریمه «سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض» نزدیک‌تر شود.رشد در عرصه‌های مختلف فناوری، دانش و اقتصاد همگی مرهون نظام خلقتی است که خداوند در وجود انسان تعبیه کرده و به مدد دیدن، شنیدن و تفکر کردن که اصلی‌ترین پردازنده‌های این نظام خدادادی هستند رخ می‌دهد؛ آنچه باعث رشد و ارتقای تمدن‌ها و شکل‌گیری آنها شده تحولات ناشی از یادگیری در انسان‌هاست که به سمع و بصر و فؤاد ارتباط دارد.

 اما یادگیری و بهره‌برداری از سمع و بصر و فؤاد علاوه بر اینکه عنصری، این جهانی است به سرنوشت نهایی و کمال انسان‌ها و جوامع نیز ارتباط دارد. خداوند در قرآن کریم اقوامی را به‌عنوان عبرت برای امت رسول اعظم خود یاد می‌کند که سمع و بصر و فؤاد هیچ سودی به حال‌شان نبخشید «و لقد مکناهم فیما آن مکناکم فیه و جعلنا لهم سمعاً و ابصاراو افئده فما اغنی عنهم سمعهم ولا ابصارهم ولا أفئدتهم من شیء اذ کانو یجحدون بایات‌الله و حاق بهم ماکانو به یستهزئون» (26احقاف) آن مکنتی که خداوند در این آیه از آن سخن می‌گوید، می‌توان به مدیریت سمع و بصر و فؤاد انسان‌ها بازگردد. پرورش سمع و بصر و فؤاد انسان‌ها مسئولیتی الهی است که تنها از عهده خالق انسان برمی آید. خداوند خود مدیریت این قوا و تربیت آنها را عهده دار شده است؛ ربوبیت خداوند که در جای‌جای قرآن کریم سخن از آن است به مفاهیمی همچون تفکر و تعقل پیوند می‌خورد که همان مجرای یادگیری انسان است. خداوند انبیا را نیز برای تربیت همین قوا فرستاده و آنها را به وحی مجهز کرده است، اگر کاری شریف‌تر و مفیدتر از توسعه فهم یک جامعه و پرورش سمع و بصر و فؤاد آنها بود خدا انبیا را برای آن کار می‌فرستاد. رشد و شکوفایی اقتصاد و دانش و فناوری مهم است اما خداوند انبیا را برای تربیت انسان مبعوث می‌کند. هم قرآن کریم و هم در روایات رسول مکرم اسلام، ‌شأن اصلی آن حضرت تعلیم و تربیت انسان شمرده شده است. «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (2 جمعه).

رسول مکرم اسلام خود نیز به این‌ شأن حضرتش را وصف کرده و فرموده است«انما بعثت معلمأ» نظام تعلیم و تربیت میراث‌دار چنین جایگاهی در عالم است؛عرصه تربیت کودکان و نوجوانان کشور که نظام آموزش و پرورش سکاندار اصلی آن است عرصه‌ای است که در درجه اول خداوند با ربوبیت الهی اش، خود تکفل آن را بر عهده دارد و در لایه بعد انبیا را برای آن می‌فرستد. در استمرار بعثت انبیا نیز تعلیم و تربیت در بهترین برهه زندگی یک انسان که یادگیری در آن مانند ماندگاری نقش و نگار روی سنگ است، عرصه فعالیت نظام آموزش و پرورش است. معلمان ما میراث‌دار چنین رسالت عظیمی در عالم خلقت هستند، اگرتحت تربیت و شکوفایی الهی سمع و بصر و فؤاد انسان بدرستی شکل گیرد، عقل او هم در مسیر رشد الهی شکوفا می‌شود.

 بعثت پیامبر مکرم اسلام فرصتی است که این مهم را یادآوری کنیم  نظام جمهوری اسلامی وقتی به اهداف والای خود نائل خواهد آمد که تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش را در کانون توجه خودش قرار دهد؛ تکثر ساختارها و نظامات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور که به اقتضای رشد علوم و دانش‌ها و پیچیدگی شرایط بشر امروز رخ داده وقتی می‌تواند جوامع را به عزت و سعادت برساند که حول یک کانون مجتمع شود و آن کانون یادگیری است.

یادگیری به جوامع هویت و شخصیت می‌دهد. استقلال و عزت یک جامعه مرهون یادگیری است. این نظام تعلیم و تربیت کشور است که می‌تواند در صورت رشد و بالندگی، تحقق اهداف برجسته نظام و انقلاب اسلامی را در گام دوم انقلاب تضمین نماید. آموزش و پرورش کشور ما بعد از انقلاب اسلامی رشد و شکوفایی گسترده‌ای داشته و ظرفیت تبدیل شدن به کانون رشد و توسعه در کشور را داراست. شاخص‌هایی همچون توسعه آموزشی، رشد باسوادی، دسترسی به فضای آموزشی نشان می‌دهد زیرساخت لازم برای چنین ایفای نقشی در نظام آموزش و پرورش ما وجود دارد. ایجاد سامانه شاد و روزآمدی معلمان و دانش‌آموزان در بهره‌برداری مفید از فضای مجازی که در سال گذشته با تبدیل تهدید کرونا به فرصت، رخ داد نشان دهنده قدرت و توانمندی نظام آموزش و پرورش در روزآمدی و توسعه و تطبیق خود با اقتضائات روز است. آموزش و پرورش کشور ما در صورت باور به نقش و جایگاه خود می‌تواند افق‌هایی روشن و دست یافتنی را برای کشورمان ترسیم کند.

*********************************

روزنامه شرق **

بهار 1400 و افق پیش‌روی ایران/احسان هوشمند- ‌پژوهشگر

‌کمتر از یک هفته به پایان سال 1399 باقی است. در سال 1399 کشور هم‌زمان با برخی اقدامات توسعه‌ای همچنان با مسائل بزرگی روبه‌رو بود که زندگی روزمره شهروندان ایرانی را تحت تأثیر خود قرار داده است. افزون‌بر بحران کرونا که ابعاد جهانی داشت و ضربات خردکننده‌ای بر ساختار کم‌رمق اقتصادی کشور وارد و موجب تضعیف بیش از پیش واحدهای صنعتی و صادراتی و بازرگانی و خدماتی شد، استمرار تورم دو رقمی هم فشار به اقشار کم‌درآمد را دوچندان کرد و سفره‌های این گروه پرکار از ایرانیان را به‌شدت تحت تأثیر خود قرار داد و سفره‌ها کوچک‌تر و کوچک‌تر شد. اگر این وضعیت را همراه با رشد بی‌کاری، به‌ویژه بی‌کاری تحصیل‌کرده‌ها و کاهش ارزش پول ملی بررسی کنیم اثرات آن برافزایش شمار فقرا و اقشار کم‌درآمد و در نتیجه فشارهای وارده بر جامعه ایرانی بیشتر ملموس و نگران‌کننده می‌شود! هم‌زمان سودجویی و رانت‌خواری و فساد گروهی دیگر از شرایط نابسامان کنونی هم موجب تشدید شکاف‌های درآمدی و در نتیجه توزیع ناعادلانه ثروت شد.

افزایش شمار فقرا و اقشار کم‌درآمد پیامدهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی خاص خود را درپی دارد؛ وضعیتی که نباید از چشم مسئولان طرازاول کشور و تحلیلگران این حوزه دور مانده باشد! پیش از این، اعتراضات آبان 1398 به افزایش قیمت بنزین کاهش چشمگیر تاب‌آوری اجتماعی در کشور را نمایان کرده بود. این اعتراضات را نمی‌توان صرفا به موضوع افزایش قیمت بنزین ارجاع داد بلکه مجموعه عوامل متنوع و متعدد ساختاری است که جرقه بنزینی موجب شعله‌ورشدن آن شد و متأسفانه غمی بزرگ بر دل ایرانیان افکند. فرسایش سرمایه اجتماعی و کاهش شدید اعتماد اجتماعی یکی از پیامدهای استمرار شرایط سخت اقتصادی در کشور است که روزبه‌روز ابعاد آن نگران‌کننده‌تر می‌شود. استمرار این شرایط به نوبه خود تاب‌آوری اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار داده و بدین وسیله چرخه معیوبی از پیامدهای بعدی هویدا می‌شود.

از منظر منطقه‌ای و بین‌المللی نیز شرایط کشور نیازمند ارزیابی انتقادی جدی است. بن‌بست روابط میان ایران و آمریکا و اثرات تحریم‌های ظالمانه بر زندگی روزمره ملت ایران بدون آنکه از درون کشور ابتکار عمل دیپلماتیک و مؤثر و جدی برای لغو تحریم‌ها صورت گیرد، یکی از مهم‌ترین مسائل ایران در سطوح بین‌المللی است.

تشدید شکاف‌های میان عربستان و هم‌پیمانان منطقه‌ای عربستان هم بر سیاهه مسائل کشور در حوزه روابط بین‌المللی افزوده است. این وضعیت پیامدهای داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی قابل توجهی درپی داشته است. از سویی این گروه از کشورهای منطقه با اعمال فشار بر دولت آمریکا و کشورهای اروپایی به مانعی در برابر برگشت آمریکا به برجام مبدل شده‌اند و از دیگر سوی در دنیای اسلام موجب دورشدن دیگر کشورها از ایران شده‌اند!

همچنین افزایش رقابت‌های منطقه‌ای میان ایران و ترکیه و تلاش ترکیه برای افزایش روابط با پاکستان و افغانستان و جمهوری آذربایجان نشان داده در این شرایط سخت ایران با مشکلات بغرنجی در میان همسایگان خود دست‌وپنجه نرم می‌کند. حاصل‌جمع جبری این وضعیت در سیاست خارجی نشان می‌دهد روابط بین‌المللی و منطقه‌ای کشور پر مسئله و با گره‌های متعددی روبه‌رو است و گشوده‌شدن این گره‌ها نیازمند ابتکار عمل دیپلماتیک چندجانبه و هماهنگ‌سازی ساختار نهادهای ذی‌مدخل در سیاست خارجی کشور است. استمرار این شرایط هزینه‌های اقتصادی، سیاسی و ... بر کشور تحمیل می‌کند.

در حوزه سیاست داخلی نیز کشور در سال 1399 با مسائل پیچیده‌ای دست‌به‌گریبان بود. عدم توجه جدی دولتمردان به این دسته از مسائل موجب افزایش شکاف میان دولت و ملت شده و نارضایتی‌های گسترده بیش از هر زمان دیگری موجب شده تا افق پیش‌رو، چشم‌انداز با ثبات و امیدبخش و اطمینان‌بخشی را به نمایش نگذارد. حل‌نشدن قطعی موضوع حصر، ضعف و ناکارآمدی در سیستم حزبی به دلیل محدودیت‌های ساختاری و موانع متعدد پیش‌روی فعالیت احزاب سیاسی، دخالت‌های روزافزون دستگاه‌های مختلف در حوزه فرهنگی و هنری و مسائلی از این دست موجب شده تا فضای سیاسی داخلی با شور و نشاط آماده استقبال از مهم‌ترین اتفاق سیاسی پیش‌روی یعنی انتخابات ریاست‌جمهوری در بهار 1400 نباشد. اگر تغییر محسوسی در فضای روانی و سیاسی کشور بروز نکند با توجه به برگزاری کم‌رونق انتخابات مجلس در اسفندماه 1398 احتمالا انتخابات پیش‌روی ریاست‌جمهوری هم با استقبال گسترده شهروندان ایرانی روبه‌رو نشود. مجموعه شرایط پیش‌روی کشور نشان می‌دهد تجربه کشور در سال 1399 با ناملایمات و سختی‌ها‌یی دست‌به‌گریبان خواهد بود. مروری بر موضع‌گیری‌های نامزدهای شناخته‌شده و اعلامی فعلی ریاست‌جمهوری نیز نشان می‌دهد شوربختانه توان کارشناسی قابل توجهی در پشت ‌سر این نامزدها قرار نداشته و برنامه مشخص و مطالعه‌شده و کارشناسی‌شده‌ای برای مواجهه با شرایط سخت کشور در حوزه‌های مختلف سیاسی، دیپلماتیک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طراحی و تعریف نشده است.

موضع‌گیری‌های این گروه تاکنون نشان می‌دهد هیچ ابتکار عملی یا نوآوری عالمانه و کارشناسی‌شده‌ای در مواضع این افراد برای مقابله با بحران‌های بزرگ پیش‌روی کشور وجود ندارد. در چنین شرایطی کشور به استقبال سال نو و بهار 1400 می‌رود؛ بهاری که می‌تواند نویدبخش شور و نشاط در جامعه ایران باشد مشروط بر آنکه ظرفیت‌های داخلی و ابتکار عمل نیروها و جریان‌های سیاسی داخلی معطوف به فهم دقیق از مسائل کشور و ارائه برنامه‌های کارشناسی‌شده برای مواجهه با مسائل ساختاری و تودرتوی کشور باشد. آیا بهار 1400 نویدبخش افقی تازه برای ایران فردا در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی است؟

*********************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات