روزنامه کیهان **
تردستی یا تشریح انتخاب با شماست / محمد صرفی
کمی بیش از دو ماه تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی است. انتخاباتی که از منظرهای مختلف دارای اهمیتی ویژه است. تاکنون تعداد قابل توجهی از چهرهها و فعالان سیاسی برای نامزدی در این دوره ابراز تمایل و اخبار غیررسمی حاکی است برخی از آنان فعالیتهای سیاسی و رسانهای خود را نیز آغاز کردهاند.
تجربه نشان داده، متاسفانه آنچه بیش از همه در رقابتهای انتخاباتی مورد توجه قرار میگیرد شعارهای انتخاباتی است. البته شعار انتخاباتی فینفسه چیز بدی نیست اما مشکل آنجاست که اگر نگوییم همه، اغلب این شعارها نسبتی با طرح و برنامه عملیاتی مدون و قابل اجرا نداشته و صرفاً برای جذب و حتی فریب افکار عمومی مطرح میشوند. شعار مشهور
«هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ اقتصاد» یکی از این شعارهاست که پس از گذشت 8 سال نتایج آن را میتوان هم در زمینه اقتصاد و معیشت مردم و هم فعالیتهای هستهای به راحتی لمس کرد و دید.
با وجود چنین تجربیات و هزینههای گزافی که از سوی شعارهای فریبنده و توخالی بر کشور و ملت تحمیل شده، چاره چیست؟ آیا قرار است بار دیگر افرادی با خیمهشببازی و نمایشهای غیرواقعی حداقل چهار سال دیگر از عمر کشور و مردم را پای قدرتطلبی خود حرام کنند؟ اگر تغییری در نگرشهای اجتماعی-سیاسی و روندهای انتخاباتی ایجاد نشود، تکرار تلخ تجارب پیشین و تحمیل هزینههای مشابه، به هیچ وجه دور از ذهن نیست.
اغلب کارشناسان و فعالان سیاسی کشور معتقدند قوانین مربوط به انتخابات ریاست جمهوری اشکالات و نقایص قابل توجهی دارد که در تحمیل هزینههای مورد اشاره بیتاثیر نیست. همین دیدگاه باعث شد تا طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری ارائه و در دستور کار مجلس قرار گیرد. اگر چه این طرح نیز جامع و مانع نیست اما حتی اگر چنین نیز باشد، نمیتوان و نباید انتظار داشت که براساس آن، انتخاباتی ایدهآل برگزار شود. همانقدر که قوانین در این زمینه مهم و اثرگذار هستند، نگرشهای اجتماعی و کنشهای سیاسی نیز اهمیت داشته و در این میدان نقشآفرینی میکنند.
پیش از سنجش و بررسی برنامههای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، اقداماتی مقدماتی ضروری به نظر میرسد. یکی از اصلیترین این اقدامات، روشن شدن منابع مالی نامزدهاست. ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغات و رقابتهای گسترده و فراگیر آن در سطح کشوری با بیش از 80 میلیون جمعیت و مساحتی چنین بزرگ، نیازمند منابع مالی گستردهای است؛ از برپایی ستادهای انتخاباتی در شهرهای مختلف تا سفرهای انتخاباتی، مستندها و فیلمهای تبلیغاتی، کمپینها و فعالیتها در فضای مجازی، مراسمات و نشستها، تبلیغات میدانی و برخی فعالیتهای غیرمجاز مانند جلب و خرید نظر و رای افراد و چهرههای سرشناس و اثرگذار مانند سلبریتیها و رؤسای قبایل و...
حتی در صورت فعالیت سالم و قانونی هم نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری منابعی میطلبد که میتوان گفت تقریباً هیچکدام از چهرههای سیاسی قادر به تامین شخصی آن نیستند و در این زمینه باید روی پشتیبانی و همراهی دیگران حساب کنند. در یک فضای عقلانی و منطقی انتخاباتی، یکی از مهمترین مطالبات افکار عمومی و نمایندگان آنها (مانند رسانهها و چهرههای دارای تریبون) باید پرسش از میزان و چگونگی تامین و هزینه این منابع مالی باشد.
شفافیت در این زمینه باید کاملاً واقعی، حداکثری و بدون هیچگونه مسامحه باشد. چنین شفافیتی علاوهبر آنکه به ایجاد یک فضای انتخاباتی مطلوب و ایدهآل کمک میکند، اثرات مهم پساانتخاباتی نیز دارد. یکی از اصلیترین این اثرات، کاهش احتمال سوءاستفاده و رانت خواهد بود. اغلب صاحبان ثروتی که در انتخابات فندق میدهند، انتظار دارند که در پساانتخابات گردو پس بگیرند و همین طمع میتواند منشاء بسیاری از مفاسد کلان اقتصادی باشد که مصادیقی همچون واگذاری پروژههای کلان، خصوصیسازیها، اعطای مجوزهای انحصاری، دریافت تسهیلات کلان و... دارد.
علاوهبر شفافیت مالی در مورد منابع و هزینههای انتخاباتی، شفافیت درخصوص ثروت، درآمد و نوع زندگی نامزدها نیز در شکلدهی به نگرشهای واقعی در افکار عمومی موثر است. چگونه میتوان انتظار داشت آنکه زندگی لاکچری دارد و در منزلی به قیمت هر متر مربع نزدیک به صد میلیون تومان زندگی میکند، درد مستاجران را بفهمد و احساس ایستادگان در صف مرغ را درک کند! به طور طبیعی و منطقی، تلقی و نگاه چنین نامزدی به مقوله کلیدی عدالت، کاریکاتوری و در بهترین حالت، ناقص و ابتر است. نگاهی از نوع نگاه «ماری آنتوان» که وقتی شنید مردم فرانسه از کمبود و گرانی نان شاکی هستند، گفت خب کیک بخورند!
پس از این دو شفافیت، نوبت به شفافیت در برنامه و کارنامه است. برنامه نامزدها باید بشکلی بیرحمانه و سختگیرانه مورد بررسی قرار گیرد. کلیگویی آفت فضای انتخاباتی است. مثلاً وقتی نامزدی میگوید معضل بیکاری را حل میکند، باید این ادعا را تمام و کمال زیر تیغ تشریح برد. چگونه قرار است این وعده عملیاتی شود؟ طرحها و برنامههایی که در این زمینه گفته میشود، چقدر عملیاتی است؟ در یک فضای منطقی و عقلانی، کارشناسان هر حوزه وعدهها و برنامههای نامزدها را مورد مطالعه و سنجش قرار داده و به آنها نمره میدهند. مجموع و میانگین این نمرات، به شکلگیری رای و انتخابات آگاهانه کمک میکند. نقطه مقابل رای آگاهانه، رای هیجانی و غیرواقعبینانه است.
فضای مسموم انتخاباتی چهار سال پیش را فراموش نکردهایم؛ اگر فلانی پیروز شود در پیادهروها دیوار میکشد! ما رای نیاوریم دلار پنج هزار تومان و پراید 40 میلیون تومان خواهد شد! و جالبتر آنکه همان شعبدهبازان دیروز، امروز بجای اظهار شرمندگی و عذرخواهی از مردم، طلبکار هم بوده و بر سر مردم منت میگذارند که بروید خدا را شکر کنید چون اگر ما نبودیم دچار قحطی میشدید!
آنچه برنامه کارشناسی و عملیاتی را معتبر و قابل اعتماد میکند، کارنامه نامزدهاست. بطور طبیعی هر کدام از نامزدها پیش از ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، سوابق مدیریتی و مسئولیتهای متعددی داشتهاند. کارنامه این سوابق را هم باید موشکافانه و البته منصفانه زیر ذرهبین برد. ریاست جمهوری همچون شنا در دریایی متلاطم و طوفانی با مخاطرات پیدا و پنهان بسیار است. آنکه در استخر، شنای قابل قبولی نداشته، چگونه میتواند از پس چنین دریایی برآید؟
خلاصه کلام آنکه ما پیش از انتخاب رئیسجمهور بعدی، با انتخاب مهمتر و بزرگتری مواجه هستیم. اینکه انتخابات را به صحنه شعبدهبازی تبدیل کنیم؛ عدهای چشمبندی کنند و حضار با چشمان از حدقه درآمده سوت و کف بزنند یا آن را به آزمایشگاه و سالن تشریح تبدیل کنیم که شعارها، وعدهها، برنامهها و کارنامهها با دقت مورد سنجش قرار گرفته و محک میخورند.
*********************************
روزنامه وطن امروز **
خندهآمد خلق را از این قیاس!/دکتر عبدالحسین خسروپناه*
من در رسانهها دیدم جناب آقای روحانی در سخنانی اظهار داشته آمریکا برای توبه آمده و «هل لی من توبه» گفته است، بعد هم تاکید کرده که اگر آمریکا توبه کند ما میپذیریم. حقیقتا از صحبتهای ایشان متعجب شدم. به چه استدلال و برهانی با به کار بردن عبارت حضرت حر، به صورت غیرمستقیم بین آمریکا و جناب حر قیاس کردهاند؟ آقای روحانی! برای توجیه نگاه اشتباهتان به آمریکا، از حضرت حر مایه میگذارید؟ اگر در برزخ و قیامت جناب حر جلوی شما را گرفت و از اینکه جمله ایشان را در وصف آمریکا به کار بردهاید، آن هم یک وصف اشتباه، از شما بازخواست کرد چه جوابی میدهید؟ شرمنده نمیشوید؟!
ابوحنیفه به عنوان موسس اصل قیاس در استنباط حکم شرعی هم، اگر این قیاس ناروای شما را میشنید خندهاش میگرفت. من واقعا از این جملات جناب روحانی شگفتزده شدم. ایشان بعد از این قیاس گفته است که اگر آمریکا توبه کند ما قبول میکنیم، این جمله در ظاهر جمله درستی است ولی سوال اینجاست: واقعا شما فکر میکنید آمریکا توبه میکند؟! سادهاندیشی تا کجا؟ آمریکا در تاریخ 500 سالهاش نسبت به رفتار نژادپرستانهاش با سرخپوستها و سیاهپوستها و کشتار مردم ژاپن در جنگ دوم جهانی و قتل عام مردم ویتنام و به خاک و خون کشیدن افغانستان و عراق توبه کرده است که از رفتارش نسبت به برجام بیفرجام شما توبه کند؟ شما واقعا فکر میکنید آمریکا توبه میکند که وعده دادهاید آن را خواهید پذیرفت؟ اینکه نهایت سادهاندیشی است.
جناب آقای روحانی! به شما توصیه میکنم کمی هم تاریخ و قرآن بخوانید، بخوانید تا متوجه شوید با عبارت حضرت حر، چه کسی را با چه ناکسی مقایسه میکنید. مقایسه کنید تا وعدههای قرآنی را درباره پذیرش ولایت شیطان ببینید و بفهمید که از پذیرفتن سلطه بیگانه چیزی عاید شما و عاید مردم نمیشود.
جناب آقای روحانی! اگر این همه وقت و انرژیای که صرف مذاکره با 1+5 و رفع تحریمها کردید، صرف افزایش توان تولید داخلی کرده بودید، اکنون با این حجم از مشکلات مواجه نبودیم و اتفاقا در مذاکرات هم با دست پرتری وارد میشدید.
آقای رئیسجمهور که قابل نمیداند از اتاقش بیرون بیاید و حرف دل مردم کوچه و بازار را بشنود، آن زمان هم که کرونا نبود از پشت شیشه ماشین مردم را تماشا میکردند من به عنوان طلبهای که مدام با مردم در ارتباط هستم، از دیدن حجم درد و رنج مردم به ستوه آمدهام. همه مردم گرفتار شدهاند، طلبهها کارگری میکنند تا بتوانند خرج زندگی خود را بدهند، همه اقشار جامعه از شدت فشار اقتصادی دچار مشکلات عدیده شدهاند، آن وقت هنوز هم که هنوز است دست روی دست گذاشتهاند تا آمریکا کاری کند و تحریمی را بردارد.
آقای روحانی که حرف از نظر مردم و همه پرسی و رفراندوم میزنند، بد نیست اول از نظر مردم درباره دولت خودشان شروع کنند و نظر مردم را در این باره جویا شوند. آنطور که گروههای مختلف مردم به من رجوع میکنند، به عنوان یک طلبه و به عنوان صدای مردم، از جناب رئیسجمهور 4 سوال دارم که از ایشان تقاضا دارم به این ۴ سوال پاسخ بدهند:
1- با توجه به اینکه شعار دولت آقای روحانی، تدبیر و امید بوده است، آیا دولت ایشان از مردم نظرسنجی کرده که امید در جامعه ما بعد از این 8 سال رشد کرده یا افول داشته؟
2- دولت مدعی تدبیر، با چه تدبیر و سیاستی فضای کالاهای اساسی را به جایی رسانده که بهرغم وجود 600 هزار مرغداری در کشور که میتوانستیم صادرکننده باشیم، اکنون مردم عزتمند ما باید ساعتها وقت خود را در صفهای خرید مرغ بگذرانند؟
3- چطور جوانان انقلابی ما در مجموعههای نظامی توانستهاند پیچیدهترین صنایع موشکی را ابداع کنند اما دولت تدبیر و امید نتوانست در صنعت خودرو کوچکترین حرکت رو به جلویی را ایجاد کند؟ غیر از این است که ایشان از ظرفیت عظیم جوانان نخبه مومن هیچ استفادهای نکرد و آنان را بیرون گود نگه داشت؟
4- از جناب رئیسجمهور تقاضامندم به ملت توضیح بدهند که براساس کدام دادههای علمی و کدام الگوهای مدیریتی، تاکنون به تدبیر بحران کرونا اقدام کردهاند؟ این چگونه مدیریتی است که ایام نوروز را آزاد بگذارند، بعد که فاجعه درست شد حالا ۲ هفته تعطیل کنند؟ چگونه است که زیارت عتبات عالیات ممنوع میشود اما تورهای ترکیه آزاد است؟! امیدوارم جناب روحانی که قرار بود هر 100 روز به مردم گزارش دهند، حداقل جواب این ۴ سوال را صریح و شفاف به مردم ارائه دهند.
* استاد حوزه و دانشگاه
*********************************
روزنامه خراسان**
سنگ اندازی در مسیر اخراج آمریکایی ها از عراق/امیر مسروری
مدتی است پرونده اخراج نظامیان آمریکایی از عراق روی میز سیاسیون و مقامات عراقی باز شده است. این پرونده با شهادت سرداران مقاومت جدی تر شد و پس از آن، چندین گروه مقاومتی دست به اقدامات هزینه آفرین برای پنتاگون در این کشور زدند تا جایی که در هفته های اخیر به طور مرتبط روزانه چند عملیات علیه پایگاه ها، مراکز انتقال نیرو و تجهیزات و همچنین کاروان های لجستیکی آمریکایی ها به وقوع پیوست و هزینه های هنگفتی بر دوش آمریکایی ها تحمیل کرد.
با مشاهده میدانی اوضاع عراق می توان گفت دو شیوه عملیات در عراق در ماه های اخیر پیاده شده است. گروه اول که خود را منتقم خون شهیدان مقاومت می دانند، عملیات علیه کاروان لجستیک، پایگاه های خارج از شهر و همچنین مراکز تجمعی آمریکایی ها را در دستور کار قرار دادند و اکثر عملیات ها نیز در همین راستاست. عملیات های نوع دوم عمدتا توسط داعش یا سایر گروه های تروریستی انجام می شود که به عملیات در شهر بغداد یا رهاسازی خودروهای انتحاری و بمب گذاری شده بر می گردد. در نوع اول آمریکایی ها برای تعقیب و مقابله عمدتا عاجز هستند و حمله به الحشد الشعبی نیز بی پاسخ باقی نخواهد ماند. اگرچه در مدل نوع اول، تبلیغات رسانه ای به کمک پنتاگون آمده و توانسته محرک های سیاسی علیه مقاومت به وجود آورد. با این حال طرح خروج نیروهای نظامی آمریکا و قانونی شدن حضور نیروهای خارجی بحث های متعددی به وجود آورده است.
نگاه اول از سوی گروه های مقاومت و فراکسیون شیعه است. در این نگاه خروج 100 درصدی آمریکایی ها به عنوان سیاست قطعی مطرح شده و جلسه اخیر سران احزاب شیعی موسوم به بیت شیعه با الکاظمی در همین راستاست. اعلام ضرورت تثبیت جدول زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی موضوعی است که مورد مطالبه قرار گرفته و الکاظمی می داند تحت هر شرایطی برای ماندن در قدرت، نیازمند پیاده سازی این جدول است. تا زمانی که ساختار انتقال قدرت در عراق به همین شکل باشد، الکاظمی نیاز به بیت شیعه دارد. البته بیانیه اخیر جریان صدر کمی سیاست های فراکسیون اکثریت را تغییر داده است. هرچند جریان صدر پایگاه اجتماعی خاص خود را دارد و نمی توان جایگاه مشخص عمومی در کل عراق برای آن قائل شد اما صدر با انتشار بیانیه ای اعلام کرد، قانونی سازی و مشخص کردن میزان حضور خارجی ها می تواند به ثبات عراق کمک کند. البته صدر تصریح کرد حضور خارجی ها نباید به عملیات علیه کشورهای هم سو و دوست منجر شود. این بخش از بیانیه صراحتا به آمریکایی ها و احتمال استفاده از خاک عراق برای حمله به ایران قابل تفسیر است.
نگاه دوم از سوی بخشی از اهل سنت عراق وهمچنین گروه های غرب گراست. آن ها خروج آمریکا از عراق را مخالف سیاست های حمایتی آمریکا در اشغال عراق در سال 2003 می دانند و معتقدند این سیاست ها می تواند به تضعیف خط غرب گرای عراق منجر شود. البته کارشناسان معتقدند آمریکا از سال 2003 به این سو تلاش بسیاری کرد تا با سیاست های استعماری، خط جدیدی از جوانان و شهروندان هم سو با خود را تربیت کند. صدها موسسه فرهنگی، مراکز اعزام نخبگان به خارج، طراحی پروژه های مطالعاتی و اجرایی و فعال سازی کاربران همسو با آمریکا در شبکه های اجتماعی بخشی از این خدمات و غیر قابل انکار است. در بحران های 2019 و 2020 عراق، ردپای سیاست های استعماری آمریکا در تظاهرات موسوم به «جوکر ها» کاملا قابل مشاهده و بعید است آمریکا با خروج از عراق، این کشور را رها کند.
نگاه سوم اما در ساختار قدرت و تصمیم گیری مقامات آمریکایی است. آمریکایی ها قرار نیست اشتباهات سال 2011 را تکرار کنند. آن ها یک بار قدرت را به طرف مقابل واگذار کردند و به زعم خودشان با هشت تریلیارد هزینه، عراق را تحویل محور مقاومت دادند. موضع گیری مقامات آمریکایی پس از بیانیه مشترک نیز بر همین اساس است. آن ها زمان خروج از عراق را تعیین نکردند و از سویی تغییرات در پایگاه عین الاسد، ساختار پایگاه نظامی اربیل و موارد مشابه نشان می دهد آمریکایی ها سودای ماندن در سر دارند. با این حال هزینه – فایده تنها راهکاری است که آمریکایی ها را می تواند از عراق بیرون کند. باید منتظر ماند و دید آمریکایی ها هزینه ماندن در عراق را چطور و به چه شکلی پرداخت خواهند کرد. آیا همانند سال 2011 مجبور می شوند عقب نشینی تاکتیکی کنند یا حجم عملیات های آمریکایی ضد گروه های مخالف در عراق به نحوی خواهد بود که پنتاگون برای یک نبرد تمام عیار در عراق آمادگی خود را بالا ببرد.
*********************************
روزنامه ایران **
برنامه هستهای و برجام از سه منظر/علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت
دیروز در روز ملی فناوری هستــــهای، مـــذاکرات وین دنبال شد. قبلاً هم گفتیم ما به این مذاکرات نه خوشبینیم و نه بدبین بلکه مطمئن هستیم در مسیر درست حرکت میکنیم. این تقارن زمینهای را فراهم ساخت که در این یادداشت به چند پرسش مهم درباره فعالیت هستهای و برجام بپردازم. سالهاست که یک دیدگاه در زمینه داشتن انرژی هستهای ایجاد تردید میکند. دوم عدهای معتقدند ما فارغ از افکار عمومی و فضای روابط بینالملل و بدون توجه به آنها باید به فعالیت هستهای ادامه دهیم. یعنی به روشنی میگویند کار ما چه ارتباطی به آنها دارد؟ بر اساس نظریهای دیگر داشتن انرژی هستهای یک حق مدنی است که شفافیت پیرامون آن لازمه عدم ایجاد هزینههای غیرضروری و طاقتفرسا برای جامعه است. این یادداشت تلاش دارد این سه نظریه را مورد بررسی قرار دهد. طی دهههای گذشته، جمهوری اسلامی ایران در راستای یک نگاه بلندمدت به منابع انرژی و توسعه اقتصادی کشور، توجه به تولید انرژی هستهای را در دستور کار خود قرار داد. در طول این مدت و در سایه زحمات و تلاشهای صدها دانشمند ایرانی که با وجود همه سختیها از پا ننشستند، امروز نه تنها در زمینه توسعه تکنولوژی هستهای با هدف تولید انرژی و بهرهبرداری انسانی و صلحآمیز از آن در حوزههای مختلف از جمله پزشکی، ایران از جهان عقب نمانده بلکه در میان معدود کشورهای پیشرفته در این حوزه قرار دارد. مقارن با روز ملی فناوری هستهای، سازمان انرژی اتمی از ۳۳ دستاورد جدید و عمدتاً مربوط به فناوریهای پزشکی و دارویی رونمایی میکند.
امروز توسعه تحقیقاتی و علمی فناوریهای هستهای بهطرز خیرهکنندهای در قیاس با سال ۹۲ رو به پیشرفت گذاشتهاند. در آن سال و قبل از برجام فعالیتهای هستهای ما محدود به استفاده از سانتریفیوژهای IR1 بود ولی امروز این سانتریفیوژها به ۱۵ نوع ارتقا یافتهاند که شامل انواع IR2m, IR6، IR4 نیز میشوند. دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی اطلاع داد که قبل از برجام توان غنیسازی ما تنها ۱۳ هزار سو بود ولی امروز بدون بسیج همه منابع به ۱۶۵۰۰ سو رسیده است. این آمارها به سادگی نادرست بودن تبلیغات منفی منتقدان برجام و استناد به واگذاری داراییهای هستهای برای حمله به این توافق را اثبات میکند. برجام نه تنها وقفهای در توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایجاد نکرد بلکه آن را از اتهام مقاصد نظامی مبرا کرد و به یک امر بیشائبه، یک حق مدنی و منحصراً صلحآمیز از دیدگاه جامعه بینالمللی تبدیل کرد. صرف نظر از ریاکاری و استاندارد دوگانه امریکا در برخورد با برنامههای هستهای ایران قبل و بعد از انقلاب، ما به برجام برای شفافیت درباره نیات و مقاصد فعالیتهای هستهای خود در برابر چشمان جهانی نیاز داشتیم. برخی به خطا گمان میکنند که هدف برجام جلب رضایت و اعتمادسازی با امریکا بود؛ در حالی که آنچه از راه برجام بهدست آمد، جلب اعتماد قاطبه ملتهای جهان نسبت به صلحآمیز و تحت نظارت بودن برنامههای هستهای ما بود. ما امروز تا جایی به این هدف رسیدهایم که ماشین تبلیغاتی رژیم اسرائیل و جنگطلبان امریکایی برای همیشه خاموش شده و توانایی خود را برای مجاب کردن جهان در تهدید قلمداد کردن برنامههای هستهای ایران از دست داده است. دولتهای نهم و دهم در این راه چنان مرتکب اشتباهات هولناکی شد که نه تنها آن اجماع شوم را در راه اعمال شدیدترین تحریمهای چندجانبه شورای امنیت علیه ایران فراهم کرد بلکه برنامههای تماماً صلحآمیز هستهای ایران را به اولین نمونه از پروندههای ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تبدیل کرد که در نوع خود البته فاجعهای تاریخی بود. به یاری این خطاها، دشمن صهیونیستی، نه تنها امنیتیسازی انرژی هستهای را از راه جعل اخبار و روایتسازیهای دروغین و با کمک لابیهای صهیونیستی خود در دستور کار قرار داد بلکه تا همین امروز با ترفندهای خرابکاری و ترور که نتیجه آن شهادت شماری از بهترین دانشمندان هستهای ما بود، لحظهای برای متوقف کردن و به عقب راندن پیشرفتهای ملت ما کوتاهی نکرده است. ما برای محافظت در برابر این ویرانگری شیطانی که صدماتی به کشور ما وارد کرد دو گام بزرگ را برداشتیم.
اولین گام؛ فتوای بیبدیل رهبر معظم انقلاب بود که با نگاهی جدید به تولید انرژی هستهای بدون آثار زیانبار و غیرانسانی آن، پیامی روشن و بیشائبه پیرامون ضمانت صلحآمیز بودن و صلحآمیز باقی ماندن فعالیتهای هستهای ما به جامعه بینالمللی رساند.
دومین گام؛ انعقاد توافق برجام بود که بر اساس آن جمهوری اسلامی ایران برخلاف القائات جنگافروزان به صراحت اعلام کرده هیچ فعالیت پنهانی نداشته و تمام تلاشهای آن در جهت صلحآمیز و خدمت به جامعه چه از نظر اقتصادی و زیست محیطی و حتی سلامت و مواردی از این قبیل است. برجام یک گام بلندی برای به رسمیت شناساندن حق مدنی شهروندان ایرانی در جهان است و همین موضوع بود که دستگاه پروپاگاندای طرفداران نظامی و امنیتی کردن دروغین برنامههای هستهای ایران را به هراس انداخت.
امروز اما با وجود این دسیسهها میتوانیم به خود ببالیم که علاوه بر برخورداری از توسعه یافتهترین برنامههای علمی در فناوری هستهای، شفافترین صنعت هستهای در سراسر جهان را داریم که میتواند در آیندهای نه چندان دور، الگویی مترقی برای اصلاح و تکمیل ان پی تی باشد. یکی از نتایج چشمگیر این شفافیت، جلوگیری از رقابت هستهای در منطقهای بشدت مستعد بحران بود. بدون برجام و با ادامه سوءظن نسبت به نیات و جزئیات برنامههای هستهای ما، برخی کشورها آماده بودند که در همچشمی با ایران به سمت تولید یا خرید تسلیحات هستهای که میتوانست آثار مصیبتباری برای امنیت منطقه به همراه داشته باشد، قدم بردارند. شفافیت و امنیتیزدایی از برنامههای هستهای، سایه ترس و تردید بر برنامههای دفاعی و موشکی ایران را هم کنار زد. رفع تحریم تسلیحاتی مطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ پیوند جعلی اما مؤثر میان صنعت هستهای و صنعت دفاعی ایران را به شکل برگشتناپذیری از هم گسست.
دو گام فوق در کنار هم، پروژه جعلی امنیتیسازی از برنامههای صلحآمیز هستهای ایران را ناکام گذاشتند؛ هرچند که شرارت شرورترین رژیم جهان و همراهان انگشتشمار آن را عصبانیتر از قبل کرده است. اکنون کشاکشی دوسویه میان فعالیت هستهای به مثابه یک حق مدنی از یک طرف و تلاشی ضعیف و شکست خورده برای نظامی و امنیتی بازنمایاندن دوباره آن از طرف دیگر جریان دارد. ایستادگی ما در برجام با وجود خروج امریکا از آن که باعث سه بار شکست فاحش امریکای ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد و شکستهای دیگر در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد، اکنون ثمرات بیشتر خود را نشان میدهد. دولت جدید امریکا به شکست فشار حداکثری اعتراف کرده و قصد خود را برای بازگشت به برجام و لغو تحریمهای غیرقانونی اعلام کرده است. در سایه این مقاومت و تلاشها که با هدایت رهبر معظم انقلاب و تزلزلناپذیری دولت و در رأس آن رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه و البته مهمتر، ایستادگی مردم در اصرار به داشتن این حق طبیعی انجام شد، اجازه ندادیم که پروژه جعلی امنیتی کردن و نظامی نمایاندن صنعت هستهای موفق شود. اکنون با مشاهده پیشرفتهای هستهای و در آستانه احیای برجام و لغو تحریمها، میتوانیم با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر تکرار کنیم که راه ما در هشت سال گذشته با وجود همه بدخواهیها و مانعتراشیها، موفقیتآمیز بود. «تعامل سازنده با جهان» راهی بود که هشت سال پیش آغاز کردیم و بزودی برای تداوم یا توقف آن باید دست به انتخابی دیگر بزنیم.
*********************************
روزنامه شرق **
سیاست مسحورشدگی/احمد غلامی . سردبیر
انتخابات 1400، انتخاباتی بدون کانونهای جاذبه است و همین خلأ موجب شده نامزدهای این دوره با وضعیت متفاوتی روبهرو باشند؛ وضعیتی که اصلا قابل مقایسه با دورههای قبل نیست. بدیهی است هر دوره از انتخابات با دوره دیگر آن به دلایل -اجتماعی؛ پویایی یا رخوت جامعه مدنی، اقتصادی؛ بسامانی یا نابسامانی آن و سیاسی؛ گسترش یا تهدید رقابت- متفاوت بوده است. در هر دوره از انتخابات یک یا چند عامل از عواملی که برشمردیم، در پرشوری انتخابات و در مشارکت حداکثری آن تأثیر داشته است. در دوره هاشمیرفسنجانی، وضعیت نسبتا مناسب اقتصادی و مهمتر از همه پایداری کانونهای جاذبه انقلاب و مطالبات حداقلی جامعه، انتخاباتی قابل پیشبینی را برای یکی از مهمترین چهرههای انقلاب فراهم کرده بود. اقبال هاشمیرفسنجانی در پیروزی چنان آشکار بود که اگر بیشمار مردمی نسبت به جمعیت آن زمان پای صندوقهای رأی نمیرفتند، انتخاب او بیشباهت به انتصاب نبود. تبعات این پیروزی آسان، این تصور را در آیتالله و حامیانش به وجود آورد که او یکی از چهرههای سیاسی محبوب، بلامنازع و بدون رقیب در عرصه سیاست داخلی ایران است؛ تصور و تصویری که تا پایان دوره اصلاحات یعنی دوره هشتساله محمد خاتمی دوام آورد و ناباورانه در انتخابات دوره نهم در سال 1384 فروریخت. هر سیاستمدار دیگری بهجز هاشمیرفسنجانی با پذیرش چنین شکست سنگینی از صحنه سیاست ایران محو میشد. او به مردی باخته بود که در شرایطی غیر از این، امکان بروز و ظهورش در سیاست داخلی ایران وجود نداشت. پیروزی ناباورانه احمدینژاد در کانونهای جاذبه بهوجودآمده، این باور غلط را در او نهادینه کرد که سببساز این «انقلاب در انقلاب» بوده است. همین باور نادرست بود که چهره سیاسی او را کاریکاتوریزه کرد؛ چهرهای که گذشت زمان بیش از پیش واقعیت وجودیاش را عیان کرد. در جذبه همان کانونهای جاذبه بود که بسیاری از معجزه احمدینژاد سخن میگفتند. آنان چنان مجذوب این کانونهای بهوجودآمده شده بودند که هرگونه شکست یا رقابت نزدیک برایشان همچون کابوس بود. انتخابات 88 رویارویی کانونهای جاذبه بود. اگرچه اصلاحطلبان در این انتخابات پیروز نشدند، اما کانون جاذبه احمدینژاد را خاموش کردند. ازاینرو است که اصولگرایان تندرو کینه اصلاحطلبان را به دل گرفتند؛ چراکه اصلاحطلبان رؤیایشان را تخریب کرده بودند. احمدینژاد در 88، بازنده یک پیروزی بود و این را خود او بیش از هرکسی میدانست. احمدینژاد خود را سببساز این انقلاب در انقلاب میدید، اما جانفشانی خیابانی حامیانش در صیانت از منافع این انقلاب در انقلاب به او فهماند که او ذرهای بیش از این کانونهای جاذبه نیست. بعد از 88، احمدینژاد قد علم کرد تا آنچه را تصور میکرد خود سببسازش بوده است، دوباره به چنگ آورد و چه چیزی بهتر از مخالفت با آرمانهای این کانونهای جاذبه. رفتارهای ساختارشکنانه احمدینژاد از این منظر قابل توجیه است. مسحوران کانونهای جاذبه خاتمی به این باور رسیده بودند که اندیشه و ایده آنان حیاتی قطعی دارد. شکست 84 حاوی دو شکست بود؛ شکست هاشمیرفسنجانی و شکست ایدههای قطعی اصلاحطلبان.
شکست تلخ 84، مقدمه تلخ سال 88 بود که تاوان آن را هم احمدینژادیها و هم اصلاحطلبان دادند. امروز، یعنی در آستانه انتخابات 1400، هیچ کانون جاذبهای مردم را مسحور نمیکند. همه جناحهای سیاسی با ایدههای تکراری که بارها ناکارآمدی خود را عیان کردهاند، پا به میدان گذاشتهاند. در غیاب کانونهای جاذبه، چهرههایی نهچندان واجد شرایط ریاستجمهوری وارد گود شدهاند و دست بر قضا درست تصمیم گرفتهاند؛ چراکه در غیاب کانونهای جاذبه، هر چهره سیاسی و هر جناح سیاسی از امکان پیروزی برابر برخوردار است. همانقدر سعید جلیلی شانس پیروزی دارد که قالیباف و دیگران. همه در موقعیت برابر قرار دارند، حتی اگر سیدمحمد خاتمی هم پا به میدان بگذارد، چندان از این قاعده مستثنا نیست. او نیز ذرهای از کانون جاذبه خرداد 76 است که از میدان نیروی آن خارج شده است. دوم خرداد 76 ستارهای خاموش است که به سردی گراییده، گیرم هنوز کورسوی نوری از آن در دل تاریکی دیده میشود.
در انتخابات 1400 آن کانونهای جاذبهای که کثیر مردم را مجذوب کرده تا همچون مسحورشدگان پای صندوقهای رأی بروند، دیگر وجود ندارد. کانونهای جاذبه یک مطالبه حداکثری را نمایندگی میکنند. این مطالبه حداکثری تقریبا تمام سلیقههای سیاسی، خواستهای اقتصادی و اجتماعی را همسو کرده و به یک جهت خیره میکند. در طول تاریخ ایران مردم ما با کانونهای جاذبه قدرتمندی روبهرو بودهاند. دو مقطع مهم ظهور این کانونهای جاذبه، یکی جنبش مشروطه و دیگری انقلاب اسلامی57 بوده است. اگر خیرگی مردم در دوره مشروطه از سطرسطر نوشتههای تاریخی عیان است، هنوز هم بسیارند کسانی که در کانون جاذبه انقلاب 57 بودهاند و هستند. اگر تولد رخدادها را در کانون جاذبه ببینیم، بیش از پیش میتوانیم قواعد این کانونهای جاذبه مقطعی را که در حیطه انتخابات یا در اعتراضات خیابانی یکباره تجلی مییابند، درک کنیم. انتخابات 1400 بدون کانونهای جاذبه است و بعید است در فرصت پیشرو رخدادی شکل بگیرد که منجر به خلق کانونهای جاذبه شود؛ هرچند رخدادها پیشبینیناپذیرند، اما آنچه مهم است، اصرار و پافشاری دو طیف سیاسی برای مقابله با رخدادهایی است که منجر به پیدایی کانونهای جاذبه میشوند؛ جناحها و طیفهای سیاسی که پیروزی خود را در مشارکت حداقلی مردم میبینند و اپوزیسیون خارج از کشور که مشارکت حداقلی، آنان را به ایدههای خود امیدوار میکند. اما پرسش اساسی این است: آیا تاریخ مسحورشدگی به پایان رسیده و عمر کانونهای جاذبه از دست رفته است؟
* برای درک دقیق و بهکارگیری درست نظریه «نگاه ماتریسی» یا «کانونهای جاذبه» به کتابهای «فضای نوین» (نوشته بهمن بازرگانی، نشر کتاب آمه) و «بهمن بازرگانی، گفتوگو و خاطرات و مقالات تحلیلی» (به کوشش امیرهوشنگ افتخاریراد، نشر نی) مراجعه کنید. با بهمن بازرگانی درباره ایدههایش در این کتابها گفتوگو کردهایم که بهزودی منتشر میشود.
*********************************