صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۶:۴۶  ، 
کد خبر : ۳۲۹۴۵۱

یادداشت روزنامه‌ها 22 فروردین ماه

روزنامه کیهان **

لبنان به راه‌حل نصرالله چشم دوخته است/سعدالله زارعی

تحولات لبنان در وضعیت انجماد (Freez) قرار دارد. سعدالدین حریری با گذشت حدود شش ماه از زمانی که دوباره مأمور تشکیل کابینه شده، موفقیتی به دست نیاورده و کابینه «حسان دیاب» که پس از معرفی دوباره حریری از سوی رئیس‌جمهور به کابینه «تصریف الاعمال» تبدیل شده، در وضعیت «اغماء نسبی» به سر می‌برد، در همان حال همه‌گیری بیماری کرونا و عدم وجود زیرساخت‌های کافی برای مقابله با آن، لبنان را در وضعیت انجماد قرار داده است. از آن طرف رژیم سعودی با تأکید بر خواسته‌های قبلی خود که شامل کنار گذاشتن مشارکت حزب‌الله در دولت از سوی نخست‌وزیر و گوشمالی میشل‌عون به خاطر همراه شدن با مقاومت در پرونده سوریه می‌باشد، بر این انجماد افزوده است. سیاست فرانسه و آمریکا درباره لبنان نیز به گونه‌ای است که مقامات لبنانی از آن به کنار رفتن بیروت از رادار غرب تعبیر می‌کنند. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:
۱- سعد حریری در آبان ماه ۱۳۹۸ در حالی استعفا داد که دولت او از نظر اقتصادی به بن‌بست رسیده بود و حریری نمی‌توانست برای برون‌رفت از آن کار مؤثری انجام دهد. اقدامات او در هفته‌های پایانی مسئولیتش هم بر وخامت وضعیت افزود و سبب شکل‌گیری اعتراضات شدید خیابانی شد. حریری استعفا داد تا به گمان خود، طرف‌های مختلف خارجی و داخلی گرد هم آیند و راه‌حلی برای برون‌رفت لبنان از بحران اقتصادی پیدا کنند. لبنان در آن زمان حدود ۱۲۰ میلیارد دلار بدهی داشت که حدود ۸۰ درصد آن ناشی از استقراض از بانک‌های لبنانی بود و بدهی داخلی محسوب می‌شد. حریری امیدوار بود یک هماهنگی داخلی برای خط خوردن بدهی داخلی دولت شکل گیرد و طرف‌های خارجی -‌به خصوص عربستان و فرانسه- نیز در مورد حدود ۲۴ میلیارد دلار بدهی خارجی لبنان که بیش از دو برابر بودجه جاری لبنان در سال است، تفاهم کنند. اما برخلاف انتظار حریری هیچ‌کدام از این اتفاق‌ها نیفتاد. حریری نه تنها نتوانست مخالفان را پای کار بیاورد، حتی نتوانست طیف‌های مسیحی و دروز متحدالمستقبل -‌متحدین سابق- را هم پای کار بیاورد و لذا اوضاع نه تنها به سمت کاهش بحران نرفت، بلکه وخامت بیشتری نیز پیدا کرد. به‌گونه‌ای که هم‌اکنون گفته می‌شود دامنه بدهی لبنان طی این دوره ۱۸ ماهه ۱۶ میلیارد دلار افزایش یافته، به حدود ۱۳۶ میلیارد دلار رسیده است.
حریری پس از آنکه متوجه شد انتظار او بیجاست، برای جلب نظر طرف‌های خارجی بحث «دولت تکنوکرات» غیرحزبی را پیش کشید و این در حالی بود که این ایده به خصوص با مخالفت جدی مسیحی‌ها و شخص رئیس‌جمهور که یک مسیحی مارونی است، مواجه گردید. گفتنی است نظریه دولت تکنوکرات بیش از آنکه مقاومت و شیعیان را تحت تأثیر قرار بدهد، مسیحیان و طیف وابسته به میشل‌عون را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ چرا که مسیحی‌ها بیش از نیمی از اعضای کابینه را در اختیار دارند و تن دادن آنان به فرمول دولت تکنوکرات به معنای واگذاشتن نیمی از کابینه به شخص سعد حریری است. از این رو گفته می‌شود مشکل اصلی حریری در تشکیل کابینه تکنوکرات، مسیحی‌ها بودند و تاکنون هم به همین دلیل، تشکیل کابینه او با مانع مواجه شده است.
۲- خط خارجی در لبنان بر مبنای محدود کردن قدرت مقاومت و گرفتن عرصه سیاسی از آن است در عین حال اختلاف نظر‌هایی میان عربستان و فرانسه وجود دارد. در حالی که فرانسوی‌ها، حزب‌الله لبنان را به عنوان قدرتی که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، در نظر دارند، رژیم سعودی بر حذف قطعی حزب‌الله از عرصه سیاسی لبنان تأکید دارد. سعودی گمان می‌کند که با کنار زدن حزب‌الله از معادله سیاسی می‌تواند با کمک آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس مقدمات عنوان‌گذاری حزب‌الله به یک گروه تروریستی و غیرقانونی را فراهم نماید. این در حالی است که سعد حریری در لبنان مشکل خود را نه شیعیان و یا حزب‌الله بلکه میشل‌عون و به طور کلی مسیحیان می‌داند. مشکل حریری در طیف مسیحی تا بدانجاست که او نتوانسته همراهی دو جریان کتائب و قوات (جمیل و جعجع) در شکل دادن به «دولت تکنوکرات» را نیز به دست آورد و از این رو با توجه به عضویت این دو گروه در جریان ۱۴ مارس از عون خواسته است با کناره‌گیری جمیل و جعجع، سهمیه این دو گروه مسیحی در دولت را به او واگذار کند که با مخالفت جدی عون مواجه شده است.
۳- حزب‌الله با هدف تحرک بخشیدن به فضای سیاسی لبنان و خارج کردن این کشور از انجماد سیاسی از یک طرف از عون و حریری خواست که به توافق برسند و کشور را معطل اختلافات خود نکنند از آن طرف از گروه‌های پارلمانی لبنان خواست که طی مصوبه‌ای، دایره اختیارات حسان دیاب را افزایش دهند تا او بتواند گام‌های محکم‌تری در حل مشکلات اقتصادی بردارد. آیت‌الله سیدحسن نصرالله در سخنرانی ۲۸ اسفند ماه گذشته اعلام کرد، حسان دیاب مسئولیت‌پذیر است و شرط و شروطی هم ندارد. اما این درخواست مورد استقبال گروه‌های دیگر قرار نگرفت. به این نکته باید توجه داشت که براساس قانون اساسی لبنان وقتی فردی از سوی رئیس‌جمهور مأمور به تشکیل کابینه می‌شود تا زمانی که رسماً از پذیرش این مسئولیت استعفا ندهد، دولت موجود، دولت تصریف الاعمال (اداره امور جاری با مسئولیت محدود) خواهد بود. در این بین، نه زمان خاصی برای تشکیل دولت از سوی فردی که به تشکیل آن مکلف شده در نظر گرفته شده و نه زمان خاصی برای پایان دولت تصریف الاعمال مدنظر قرار گرفته است. با عدم پذیرش پیشنهاد سیدحسن نصرالله، لبنان به شرایطی برگشت که از زمان استعفای حریری به آن دچار شده است.
۴- وجود بیماری کرونا و ضعف سیستم بهداشت و درمان لبنان در مواجهه با آن هم به یک دلیل مستقل در عدم شکل‌گیری دولت جدید و انجماد کنونی، تبدیل شده است. کرونا تقریباً لبنان و به خصوص پایتخت آن را به تعطیلی کشانده و دولت هم خود به خود به یک نهاد غیرفعال تبدیل شده است. در این میان بخش‌هایی از جامعه لبنان که در گذشته از اقتصاد این کشور سهم بیشتری داشته‌اند، با خسارت بیشتری مواجه گردیده‌اند تا جایی که گفته می‌شود در شرایط فعلی که حدود ۶۰ درصد لبنانی‌ها زیر خط فقر قرار دارند، عدد جمعیت فقیر در بین مسیحی‌ها و سنی‌ها بیش از دو طایفه دروز و شیعه می‌باشد. سعد حریری با توجه به این مسئله درصدد برآمد تا در لبنان نوعی دوقطبی میان جامعه سنی و جامعه مسیحی پدید آورده و از طریق تضعیف قطب مسیحی، موقعیت‌های آینده را در اختیار بگیرد از این رو در وضع فعلی ما شاهد افزایش اختلافات میان دو طیف مسیحی و سنی هستیم و جالب این است که این اختلاف، مرز‌های سیاسی را درنوردیده و گروه‌های مسیحی و دروز که تا همین چند سال پیش در ائتلاف با حزب المستقبل وابسته به سعد حریری بوده‌اند هم درگیر کرده است. آنان هم از حریری فاصله گرفته‌اند.
۵- قلب اقتصادی لبنان که «توریسم» بوده از کار افتاده است. افزایش قیمت دلار در لبنان، سفر به این کشور را مقرون به صرفه نمی‌کند. لیر لبنان از سال ۲۰۱۸ تاکنون ۱۰۰۰ بار تضعیف شده است. هم‌اینک یک دلار از ۱۵۰۰ لیر به ۱۲۰۰۰ لیر رسیده است و از سوی دیگر به هم‌ریختگی سیاسی و بروز بعضی ناامنی‌ها مشکلاتی را فراروی لبنان قرار داده‌اند. از سود قبلی توریسم که گفته شده تا حدود شش میلیارد دلار بود، اینک خبری نیست و لبنان عمدتاً از طریق پول‌هایی که لبنانی‌های شاغل در خارج کشور برای بستگان خود می‌فرستند و بالغ بر ۷ میلیارد دلار می‌شود، اداره می‌گردد. پیش‌بینی بعضی نهاد‌های مالی این است که لبنان به یک ابتکار جدی و فوری نیاز دارد. سیدحسن نصرالله در سخنرانی سه هفته پیش خود گفت که این راه‌حل در دسترس است. او پیشنهاد قبلی خود مبتنی بر برقراری رابطه فعال با سه کشور ایران، روسیه و چین را تکرار کرد. در این بین هر چند میان شرایط فعلی دولت حسان دیاب و یا دولتی که افقی برای تشکیل آن وجود ندارد، با آنچه سیدحسن نصرالله گفت، تفاوت‌هایی وجود دارد. اما این سه کشور طی دو سال گذشته به شکل غیرجنجالی به سوی تأمین بازار لبنان حرکت کرده‌اند به‌گونه‌ای که امروز اجناس ایرانی به مرور در بازار لبنان مشاهده می‌شود که با لیر لبنان مبادله می‌گردند.

*********************************

روزنامه وطن امروز **

مردم؛ قربانی اصلی کارزار مرغ/نیلوفر زارع

کمتر از یک ماه از اعتراض مسؤولان وزارت صمت نسبت به آمار و داده‌هایی که از سوی وزارت جهاد کشاورزی درباره تولید مرغ ارائه شده، می‌گذرد. اواخر اسفندماه سال گذشته بود که افزایش قیمت مرغ و ناتوانی مسؤولان در مهار آن، دبیر ستاد تنظیم بازار را بر آن داشت تا با کذب دانستن آمار‌های وزارت جهاد کشاورزی، این وزارتخانه را مسؤول گرانی مرغ و بحران‌های به وجود آمده در این بخش بداند. انگشت اتهام وزارت صمت در حالی به سوی وزارت جهاد کشاورزی نشانه رفت که معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در صحبت‌های خود اذعان کرد «گرانی مرغ نشان می‌دهد که من و همکارانم در ستاد تنظیم بازار نتوانسته‌ایم موفق عمل کنیم». به نظر می‌رسد ماحصل این ۲ اظهارنظر ضدو‌نقیض گویای آن است که وضعیت بازار مرغ، آشفته‌تر از آن است که نشان می‌دهد.  
اعتراض وزیر صمت به وزیر جهاد کشاورزی، اما بی‌پاسخ نماند و درست ۲ روز پس از پایان تعطیلات نوروز، وزیر جهاد کشاورزی به رسم دیرینه «هر دیدی، بازدیدی دارد» نامه‌ای به وزیر صمت نوشت و حلقه تقصیر را به گردن وی انداخت. خاوازی در نامه خود به رزم‌حسینی درباره فروش مرغ قطعه‌بندی‌شده به این نکته اشاره کرد که بنا به بررسی‌های به‌عمل‌آمده در صبح روز ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ از سطح شهر، مرغ تحویلی اصناف به صورت گسترده به شکل قطعه‌بندی‌شده در اختیار مردم قرار می‌گیرد و از فروش مرغ کامل خودداری می‌شود. وی در ادامه نامه نیز به الزاماتی مبنی بر حضور نمایندگان وزارت صمت در همه کشتارگاه‌های کشور از ساعت شروع تا پایان فعالیت کشتارگاه‌ها، ارسال مرغ به مقاصد مورد نظر، رتبه‌بندی کشتارگاه‌ها از نظر میزان همکاری در راستای سیاست‌های ابلاغی و جلوگیری از هر گونه قطعه بندی در سطح اصناف اشاره کرد. همچنین از سازمان حمایت مصرف‌کننده و تولیدکننده خواست با همکاری سازمان تعزیرات حکومتی نسبت به رعایت دقیق قیمت‌های مصوب، اقدامات لازم را انجام دهند. کشمکش و اختلاف نظر میان مسؤولان و مدیران دولتی بر سر وضعیت بازار مرغ در حالی ادامه دارد که طبق آمار ارائه‌شده از سوی مرکز آمار ایران از شاخص قیمت مصرف‌کننده در اسفندماه سال ۹۹، بیشترین افزایش قیمت در گروه خوراکی‌ها مربوط به گوشت قرمز و گوشت ماکیان بوده است. بر اساس این آمار متوسط قیمت یک کیلوگرم مرغ در بهمن‌ماه سال ۹۹ بیش از ۸۲ درصد نسبت به مدت مشابه سال ۹۸ افزایش داشته است.  
بررسی وضعیت بازار مرغ، آمار‌های ارائه‌شده از تغییرات نرخ مرغ و استیصال و ناتوانی مردم برای تامین این ماده خوراکی تنها یک نتیجه دارد و آن اینکه در کارزار دعوای مسؤولان، مردم قربانیان اصلی و بی‌دفاعی هستند که تاوان ناتوانی، ناکارآمدی و سوء‌مدیریت مسؤولان را می‌دهند.

*********************************

روزنامه خراسان**

توسعه هسته ای، برگ برنده مذاکرات/دکترسیدعلی علوی

کمتر از ۴۵ روز مانده به ضرب الاجل ایران به آمریکا و لغو عملی تحریم‌هایی که معیشت مردم را هدف گرفته و در پانزدهمین سالروز ملی فناوری هسته ای، مجموعه‌ای از ۱۳۳ دستاورد هسته‌ای رونمایی شد. دستاورد‌هایی که نشان از فعالیت شبانه روزی ایران در حوزه توسعه هسته‌ای طی شش سال گذشته پس از برجام و به خصوص سه سال اخیر پس از خروج آمریکا از برجام دارد. بی تردید یکی از ستانده‌های ایران در برجام توجه ویژه به حوزه تحقیق و توسعه صنعت هسته‌ای بود. حوزه‌ای که بعد از شروع گام‌های پنجگانه ایران در قبال انجام نشدن تعهدات طرف مقابل در برجام و کاهش تعهدات برجامی و مصوبه مجلس در شکست تحریم‌ها عملا تبدیل به یکی از برگ‌های برنده ایران در مذاکرات شده است. در واقع پس از خروج  ترامپ از برجام و درنهایت یک سال بعد که در فرمانی اجرایی هرگونه معافیت صدور نفت ایران به کشور‌های دیگر را ممنوع و عملا صادرات صفر نفت ایران را امضا کرد، جمهوری اسلامی ایران در برابر چنین اقدامی بر اساس مواد ۲۶ و ۳۶ برجام که به نوعی مکانیسم ماشه تهران در توافق هسته‌ای به شمار می‌رود، گام اول کاهش تعهدات برجامی خود را با موضوع عبور از سقف ذخایر آب سنگین به میزان ۱۳۰ تن  و شکستن سقف ذخیره سازی اورانیوم غنی شده تا ۳۰۰ کیلو آغاز کرد. دو ماه بعد در گام دوم خود سقف غنی سازی به میزان ۳.۶۷ درصد را کنار گذاشت و در گام سوم اعلام کرد دیگر هیچ محدودیتی در حوزه تحقیق و توسعه را اجرا نمی‌کند. جمهوری اسلامی در گام چهارم کاهش تعهدات برجامی اش غنی سازی در فردو را کلید زد و در پنجمین گام نیز در دی ۹۸ رسما اعلام کرد که دیگر خود را متعهد به هیچ تعهد هسته‌ای نمی‌داند. ۵ گامی که عملا به جز یک مقطع بسیار کوتاه پس از اقدام ترامپ  آن چنان که باید اعمال نشد تا طرف بدعهد غربی را به تکاپو برای بازگشت به تعهدات برجامی وادار کند. در همین راستا در ۱۳ آذر ۹۹ مجلس شورای اسلامی در ادامه اجرای بند‌های ۲۶، ۳۶ و ۳۷ برجام طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» را تصویب کرد. بر اساس این طرح که از سوم دی سال گذشته لازم الاجرا شد، در واقع توسعه پنج گام گذشته ایران است به گونه‌ای که غنی سازی ۲۰ درصد، نصب هزار ماشین IR۲M، زنجیره ۱۶۴ تایی IR۶، ذخیره سازی ۵۰۰ کیلویی اورانیوم غنی شده در هر ماه و... و در نهایت تعلیق اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و  کلیه نظارت‌های فراپادمانی را شامل می‌شود. قانونی که عملا باعث شد اقدامات ایران فقط در سطح سیاست‌های اعلامی نماند و تبدیل به سیاست‌های اعمالی روی زمین شود. موضوعی که شاید اگر زودتر به آن طی سه سال گذشته توجه می‌شد شاید امروز ابزار‌های قدرتمند بیشتری برای چانه زنی داشتیم در هر حال اعمال این قانون باعث شد طبق آخرین گزارش علی اکبر صالحی که به تازگی در یک گفتگو در کلاب هاوس شرکت کرده بود، طی این مدت بعد از ابلاغ قانون هسته‌ای مجلس بیش از ۵۰ کیلو اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد تولید کرده ایم که این رقم باید طی یک سال به ۱۲۰ کیلو می‌رسید (که البته هم اکنون این رقم به ۵۷ کیلو رسیده است) که اولا نشان از توان بالای هسته‌ای کشور دارد و ثانیا می‌تواند اهرم مهمی در امتیازگیری از طرف مقابل باشد. تا اواخر سال گذشته ایران توانسته بود به حدود ۴۵۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده زیر ۵ درصد برسد و این یعنی افزایش ۱۵ برابری ذخایر غنی شده ایران. همچنین بیش از ۲۰ تن آب سنگین فراتر از سقف ۱۳۰ تن برجام تولید کرده است. در حوزه توان غنی سازی نیز کشورمان پس ازانجام گام‌های کاهش تعهدات برجامی و قانون راهبردی مجلس و با بهره گیری از سانتریفیوژ‌های جدید خود همچون «IR۶، IR۴ و IR۲M» توانست در زمان کوتاهی نه تنها به ظرفیت غنی سازی قبل از برجام با ۱۳ هزار سو برسد بلکه امروز با ۱۶ هزار و ۵۰۰ سو غنی سازی از وضعیت قبل برجام نیز عبور کرده و در کنارش توانسته همه تست‌های مورد نیاز خود را برای تایید ماشین‌های سانتریفیوژ انجام دهد. کشورمان در همین مدت بسیاری از تست‌های پیشرفته خود در حوزه سانتریفیوژ‌های جدیدش را به انجام رساند و امروز ایران ۱۶ سانتریفیوژ دارد که از یک سو تا ۵۰ سو از ظرفیت غنی سازی برخوردارند و در حال فعالیت یا تست‌های خود هستند که دیروز نیز بخشی از این سانتریفیوژ‌ها یعنی  سانتریفیوژ‌های IR۵، IR۶ و IR۶s وارد مرحله تزریق گاز شدند و تست‌های پایداری مکانیکی سانتریفیوژ فوق پیشرفته ایرانی به نام  IR۹  هم شروع شد تا این ماشین غول پیکر غنی سازی مرحله جدید از حیات خود را برای رسیدن به غنی سازی ۵۰ سو (۵۰ کیلو در سال) تجربه کند. به این فهرست می‌توان  ورود ایران به بحث ساخت  فلز اورانیوم برای تولید سوخت پیشرفته راکتور تهران  و گام‌های بلند در باز طراحی و ساخت راکتور اراک را نیز افزود که همان طور که گفتیم قطعا علاوه بر پیشرفت‌های شگرف فنی، در مباحث چانه زنی سیاسی و مذاکراتی دست ایران را پر خواهد کرد.
بدعهدی و فریب آمریکایی‌ها گرچه برجام را تبدیل به یک عبرت تاریخی کرد، اما ستانده‌های برجام در حوزه هسته‌ای و خط قرمز‌های تعیین شده در حوزه تحقیق و توسعه و تلاش دانشمندان جوان هسته‌ای در این روز‌های سخت تبدیل به یکی از ابزار‌های چانه زنی ایران در مذاکرات هسته‌ای شده است. دستاورد‌هایی که رهبر انقلاب در عید قربان گذشته از آن‌ها این گونه یاد کردند: «با این که حالا در برجام خسارت‌های فراوانی به ما وارد شد، اما خوشبختانه اصل این کار صنعت هسته‌ای محفوظ است و کار‌های بزرگ و خوبی در این زمینه انجام می‌گیرد که دشمن این را نمی‌خواهد».
موضوعی که به نظر می‌رسد در مذاکرات پیش رو فارغ از بازی‌های طرف غربی و آمریکایی باید مورد توجه تیم مذاکره کننده باشد.

*********************************

روزنامه ایران **

تبیین ظرفیت‌ها و قابلیت‌های سامانه شاد/محسن حاجی میرزایی
بیســـــــــــت‌و‌یکــــــم فــــروردین‌مـــاه ســال گذشته، نظام آموزش و پرورش شاهد راه‌اندازی سامانه‌ای بود کــــه در مدت زمــــان کوتاهی به اصـــلی‌ترین ابزار آموزش مجـــــازی در کشور ما تبدیل شد. بعد از بروز کرونا، رشته ارتباطی معلم، دانش‌آموز و مدرسه به یکباره گسسته شد؛ بتدریج امید‌ها برای بازگشایی مدارس در کوتاه‌مدت از دست رفت. آگاه شدن مدیران و معلمان از این واقعیت، آن‌ها را به فکر مسیر‌های جایگزین انداخت. آموزش و پرورش، آموزش تلویزیونی را در کمتر از یک هفته برقرار کرد. در یادداشت قبل علل ناکافی بودن این آموزش را تبیین کردم. در شرایط به‌وجود آمده بیم آن می‌رفت که مأموریت مهم آموزش و پرورش مبنی بر ارائه خدمات آموزشی به عموم دانش‌آموزان با اختلال جدی روبه‌رو شود. فضای مجازی، در دسترس‌ترین محیطی بود که کادر آموزشی آن را دارای ظرفیت برقراری مجدد آموزش تشخیص دادند. معلمان و دانش‌آموزان به یکباره در فضای مجازی پراکنده شدند و با تلاش معلم سعی در یافتن یکدیگر داشتند. پیام‌رسان‌های داخلی و خارجی، فضایی برای ایجاد گروه‌های کلاسی مختلف شد. تعداد زیادی از دانش‌آموزان ما ناچار شدند برای دریافت آموزش، در این فضا حضور یابند و عمدتاً در فضای پیام‌رسان‌های خارجی آموزش ببینند. روشن است حضور در این فضا چه مخاطراتی برای کودکان و نوجوانان ما در پی خواهد داشت.

گوشی تلفن همراه که تا کنون ابزاری مانع آموزش صحیح و ممنوع در محیط مدرسه شمرده می‌شد، اکنون محیط رسمی آموزش ما محسوب می‌شد. رسالت آموزش و پرورش در این شرایط چه بود؟ ما موظف به تأمین آموزش و تربیت فرزندانمان بوده و هستیم. زمانی مدرسه و محیط فیزیکی بستر انجام این وظیفه بوده، اما از مقطعی به بعد، فضای مجازی نقش محیط آموزشی را ایفا می‌کرد. ما نمی‌توانستیم دانش‌آموزان مان را به‌دلیل مخاطرات فضای مجازی، از حضور در این فضا و دریافت آموزش منع کنیم و قطعاً هم نمی‌توانستیم در مقابل این آسیب‌ها بی‌تفاوت باشیم. ما باید فضای مجازی را برای حضور دانش‌آموزان مان ایمن می‌کردیم. همین‌طور باید زمینه‌ای فراهم می‌کردیم که رشته گسسته بین معلمین و دانش‌آموزان بدرستی پیوسته شود. این ما بودیم که باید مدرسه را در فضای مجازی ایجاد می‌کردیم.
نتیجه‌ای که بعد از بررسی‌های مستمر به آن رسیدیم ضرورت ایجاد فضایی اختصاصی برای آموزش در فضای مجازی بود، فضایی که هم ظرفیت ایجاد کلاس درس را دارا باشد و هم کاربری اصلی و اختصاصی آن تعلیم و تربیت باشد. زمان ما برای اقدام بسیار محدود و محدودیت‌های ما فراوان بود. تأمین اعتبارات لازم برای ایجاد چنین فضایی با توجه به شرایط واقعی کشور عملاً منتفی بود. تمام ظرفیت‌های کشور را برای این امر احصا کردیم. در گام اول با پیام‌رسان‌های داخلی رایزنی کردیم. اقتضائات و الزامات حداقلی خود برای ایجاد فضای آموزش مجازی را تبیین کردیم. علاوه بر اختصاصی بودن محیط برای دانش‌آموزان، ما نیاز به زیرساختی داشتیم که قادر به ارائه خدمات به تمامی دانش‌آموزان باشد. فضایی که روزانه کلاس‌های درسی بیش از ۱۴ میلیون دانش‌آموز روی آن برگزار شود. تجربه‌ای در این مقیاس در کشور وجود نداشت. ظرفیت‌های بالای فنی، زیرساختی، حفاظتی، امنیتی، پشتیبانی و ایزوله (اختصاصی) بودن این سامانه برای آموزش با هدف صیانت از دانش‌آموزان در فضای مجازی، دیگر الزامات ما برای راه‌اندازی آن بود. زیرساخت‌های موجود کشور در آن زمان به هیچ وجه قادر به ارائه خدمات اختصاصی در مقیاس مد نظر ما نبود. تنها مجموعه‌ای که در این شرایط به یاری نظام آموزشی کشور آمد و توانست تأمین الزامات ما را تضمین کند، اپراتور همراه اول بود. آموزش و پرورش توانست با همکاری این مجموعه و بهره‌گیری از ظرفیت دانشی و زیرساختی آن، در مدت زمان کمتر از یک ماه، فضایی اختصاصی برای آموزش را بر پایه ارائه خدمات آموزشی در قالب پیام‌رسان، ایجاد کند. شبکه آموزشی دانش‌آموز موسوم به شاد حاصل این تلاش و همکاری شبانه‌روزی بود که در ۲۱ فروردین ۹۹ مقارن با ولادت حضرت، ولی عصر عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف راه‌اندازی شد. آنچه ما دنبال آن بودیم اتصال رشته گسسته شده میان معلم، دانش‌آموز و مدرسه بود؛ به نحوی که بتوانیم استمرار ارائه خدمات آموزشی به همه دانش‌آموزان و برقراری پیوند آموزشی میان معلمان و دانش‌آموزان را تضمین کنیم. به همین منظور با اتصال سامانه‌های اطلاعاتی آموزش و پرورش با سامانه شاد توانستیم کلاس‌های درسی  خود را در شاد راه‌اندازی کنیم؛ به نحوی که دانش‌آموز با ورود کد ملی خود و احراز هویت، به طور خودکار در گروه‌هایی با عنوان کلاس – درس – معلم خود عضو شود. برای نمونه دانش‌آموز مقطع متوسطه بدون اینکه نیازی به دانستن شماره تلفن همراه معلم، مدیر و سایر دانش‌آموزان داشته باشد، با احراز هویت در شاد، به طور خودکار در گروه‌هایی که اعضای آن همکلاسی‌ها و مدیر آن معلم هر درس است عضو می‌شد. همین‌طور معلم هر کلاس بعد از احراز هویت در شاد، به‌طور خودکار در نقش مدیر گروهی که اعضای آن دانش‌آموزان وی بودند قرار می‌گرفت. هیچ فرایند دستی در ایجاد گروه‌ها برای هیچ یک از عوامل آموزشی از جمله مدیر، معلم و دانش‌آموز وجود نداشت. این قابلیت منحصر به فرد شاد توانست به طور مجدد پیوند‌های مورد نیاز ما را برقرار سازد. شاد مانند نخ تسبیح، مهره‌های پراکنده این مجموعه را همراستا و هماهنگ کرد و امکان پیوند و ارتباط با معلمان و دانش‌آموزان، ارائه خدمات آموزشی به آنان و کسب اطمینان از جریان درست تعلیم و تربیت را در سراسر کشور فراهم کرد و ظرفیت فوق‌العاده‌ای را برای استمرار آموزش فراهم کرد. مغناطیس شاد دانش‌آموزان پراکنده در فضای مجازی را به سمت خود جذب کرد. شاد در کمتر از چهل روز توانست با جذب بیش از ۹‌میلیون کاربر، نرخ رشد کم‌سابقه‌ای را در میان شبکه‌های اجتماعی و پیام رسان‌های دنیا تجربه کند. حدود ۵ میلیون کلاس درس در شاد ایجاد شد. تنها کاری که نیاز بود معلم و دانش‌آموز در این مسیر انجام دهند، نصب نرم‌افزار شاد و احراز هویت در آن بود. ایجاد شاد موفقیتی مرهون عزم و اراده جمعی بود. جمعی متشکل از کارشناسان، مدیران، نخبگان، متخصصان و البته همکاری و اقبال معلمان و دانش‌آموزان. شاد نمونه‌ای موفق از تعامل دولت و بخش خصوصی و تعهد این بخش به تأمین الزامات تعلیم و تربیت دانش‌آموزان این مرز و بوم است. از این پس، اگر بروز حوادث طبیعی باعث شود تا در کشور یا منطقه مشخصی از آن، بحران‌های آموزشی رخ دهند، نظام آموزش و پرورش غافلگیر نخواهد شد و می‌تواند آموزش مجازی در بستر سامانه شاد را بسرعت جایگزین آموزش‌های حضوری کند.   اکنون که یک سال از راه‌اندازی شاد می‌گذرد، شبکه‌ای بالنده در اختیار نظام تعلیم و تربیت کشور است که افتخار نظام اسلامی است. شاد در حال حاضر شبکه‌ای است که توسط بیش از ۲۰ میلیون نفر نصب شده و به طور میانگین، ۱۳ میلیون نفر از ایرانیان در هر هفته حداقل یک ساعت از آن استفاده می‌کنند. در هر هفته به‌طور میانگین ۶۷ درصد از دانش‌آموزان کل کشور (۱۰ میلیون از ۱۴.۷ میلیون نفر) در شاد حضور فعال دارند؛ یعنی در هر روز آموزشی حداقل به مدت یک ساعت از شاد استفاده می‌کنند. در مجموع تاکنون ۸۵ درصد دانش‌آموزان کل کشور (حدود ۱۲.۷ میلیون نفر) در شاد حاضر شده‌اند.
در هر روز آموزشی در شاد، به طور میانگین ۶۵۰ هزار کلاس آنلاین برگزار شده و ۲۵۰ میلیون پیام توسط کاربران تبادل می‌شود. شاد در لحظاتی میزبان ۲.۶ میلیون نفر کاربر فعال به‌صورت همزمان است و همچنین موفق شده در لحظاتی با پهنای باند مصرفی ۴۰۳ گیگابیت بر ثانیه پاسخگوی نیاز کاربران باشد؛ که به این ترتیب با اختلاف، رتبه‌ای بهتر از سایر پیام رسان‌های داخلی و خارجی کسب کرده است. نکته مهم کاهش پهنای باند پیام‌رسان‌های خارجی همزمان با افزایش پهنای باند مصرفی شاد است. این یعنی، دانش‌آموزان ما در حال کوچ از فضای بدون نظارت پیام رسان‌های خارجی به فضای آموزشی و تربیتی شاد هستند.
شاد تاکنون گامی مؤثر در افزایش ترافیک اینترنت داخلی برداشته و توانسته است در ساعات اولیه صبح، میزان ترافیک مصرفی داخلی را به دو برابر قبل افزایش دهد. شاد هم‌اکنون ضمن برخورداری از تیم فنی بسیار مجرب و تراز اول، در حال گسترش مرز‌های توسعه تکنولوژی‌های نرم‌افزاری در ایران است. دستاورد‌های اصلی و جانبی شاد و تبیین قابلیت‌های آن نیاز به فرصتی جداگانه دارد که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.

*********************************

روزنامه شرق **

‌طمع شعله/حجت‌اله صیدی
شاید تاریکی مطلق، بیشتر در بیان قابل‌تجربه باشد تا در عمل. از آن روی که فراوان دیده‌ام مواردی را که پس از ورود به تاریکی، چشم فراخ‌تر شده و بدون هیچ کورسویی حتی، تمام آنچه را در محیط هست، دریافته و دیده‌ام. در اتاقی که ناگهان برق می‌رود، در نیمه‌شب جاده‌ای خلوت که هوس می‌کنی تا دقایقی را با چراغ‌های خاموش برانی یا در کوه‌نوردی در دل شبی که نشانه‌ای از ماه و ستاره بر آسمان نیست. قدری که تأمل می‌کنی، همه چیز دیدنی است و قابل تشخیص. اما تاریکی مطلق را تنها به یک شیوه می‌توان ایجاد کرد، با عینک آفتابی؛ در دل تاریکی‌هایی که شرح نمونه‌هایی از آن رفت. گزاره‌های غالب دیدار‌های نوروزی در سه هفته گذشته از سال نو، در نوع خود شگفت بود، از آن روی که غالبا بوی نومیدی می‌داد، در شرایطی که بیش از هر زمان دیگری باید سرشار باشد از شور و نشاط. شگفت‌تر، برخی از صاحبان این گزاره‌ها بودند که به اقتضای مسئولیت و مأموریت مهمی که دارند، این گونه نگریستن به آینده، از آنان به سختی پذیرفتنی است.

بی‌گمان، سرمایه اجتماعی اگر آسیبی دیده باشد، فقط از آن توده مردم نیست که در میان برخی خواص هم رواج یافته است. خواصی که به دلیل جایگاهی که در آن هستند، باید بهتر و دقیق‌تر ببینند اوضاع را و به‌جای آنکه عینک تیره‌ای در گرگ‌و‌میش فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زده باشند، شایسته‌تر بود تا چشم فراخ‌تر کرده و آینده روشن را ببینند. آنچه این بنده در پشت تمام دل‌نگرانی‌ها و شکوه از تیرگی‌ها به چشم می‌بیند، نگذاشت تا در این سه هفته، کلام لرزان و یأس‌آلود برخی دوستان بزرگ، تصویر ماه‌های آینده را تیره تلقی کند، اگر‌چه ممکن است قدری تار و کدر باشد.
مسائل ریز‌و‌درشت اقتصادی و اجتماعی که از یک‌سو مردمان را به دشواری معیشت کشانده و از سوی دیگر غبار بر رخ اخلاق و ادب نشانده است، دلایل مهمی برای تزریق نومیدی و بدتر از آن، باور نومیدی است. اما اگر نمی‌توانیم در تاریخ دیرین کشور تأمل کنیم، کافی است به تمام چالش‌های صد سال اخیر ایران بنگریم تا دریابیم که حق ناامیدی نداریم و فرج بعد از شدت وعده‌ای حتمی بوده است.
تلقی دوستان دلگیر با گرایش‌های سیاسی مختلف و حتی گاه متضاد، آن است که نه در رویکرد‌های کلی و کنش‌های دولتمردان و مسئولان نهاد‌های مختلف امید گشایشی هست و نه در نام‌هایی که درست یا نادرست، اما به‌طور جدی به‌عنوان نامزد‌های ریاست‌جمهوری پیش‌رو مطرح است. باور آنان این است که دوره چهره‌های اثرگذاری که در دوره‌های پیشین انتخابات ریاست‌جمهوری رقابت می‌کردند، اعم از پیروز و شکست‌خورده، دیگر به سر آمده و در خرداد آینده، در انتخاباتی بی‌رمق و حداقلی، چهره‌ای ناتوان زمام امور را به دست خواهد گرفت.
باور روشن این بنده، اما چنین نیست. ارزیابی‌ام این است که اکنون و در اوان سال ۱۴۰۰، نگاه ما به نام‌ها و شخصیت افرادی که در آن دوره‌ها رقابت می‌کردند، نگاهی پسینی است که تا حدودی، رنگ مطلق نیز به خود گرفته است. کافی است در میان همین نامزد‌های مطرح این روز‌ها بگردیم و بیابیم که هم قرینه رقبای اصلی سال‌های ۶۸، ۷۲، ۷۶ و ۸۰ وجود دارد و هم مشابه نامزد‌های اصلی سال‌های ۸۴، ۸۸، ۹۲ و ۹۶. سال‌ها را بدان سبب آوردم تا تصویر را در زمان خود ببینیم نه در ۱۴۰۰ که تفاوت‌هایی آشکار با آن سال‌ها دارد؛ به واسطه تغییر نسلی اساسی که رخ داده است. از‌این‌رو، هم رقابتی جدی می‌تواند شکل گیرد و هم مشارکتی کثیر.
اگر می‌شد بیشتر نوشت، نمونه‌های برجسته‌ای می‌آوردم برای اثبات آنکه به دلیل روشن‌تربودن فضای کشور و شفافیت مطالبات مردم، به‌ویژه نسل جوان پرشور و نگران و نیز تجربه گران‌سنگی که در دست مدیران کشور هست، از یک‌سو و تغییر بنیادینی که در وضعیت و موقعیت ایران بزرگ و نقش‌آفرینی‌های مهمش رخ نموده، مانند آنچه در مذاکرات برجامی، همکاری راهبردی با چین، توسعه روابط با همسایگان و همچنین تقویت زیرساخت‌های اقتصادی در‌حال رخ‌دادن است، از سوی دیگر، ماه‌های آینده، دوره پیشرفت و اعتلای کشور خواهد بود. کیست که نداند در دنیای پرتلاطم اکنون، پیشرفت جز با دشواری و عرق‌ریزان روح و جسم محقق نمی‌شود و حتی گاهی جراحی‌هایی لازم است که ممکن است درد و زخم نیز به همراه داشته باشد، اما نتیجه‌اش هر‌چه باشد، بهبودی است و رستگاری.
از‌این‌رو، مانند م. امید بزرگ‌یاد در قاصدک مشهورش، نومید نیستم و اعتقادم آن است که نه‌تن‌ها در اجاق‌ها، خردک شرر‌ها فراوان‌اند، بلکه حتی می‌توان طمع شعله بست و مسئولیت نخبگان، ترویج گفتمانی است که در آن به‌جای تمرکز صرف بر چهره ها، برنامه‌های عملیاتی برای تحقق اولویت‌ها و ارزیابی توانمندی افراد برای انجام وعده‌های مبتنی بر برنامه‌ها معیار انتخاب باشد.

*********************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات