در تاریخ 23 تیرماه 1394 (14 ژوئیه 2015)، بعد از دو سال مذاکرات فشرده از سال 1392، سرانجام ایران و 1+5 به یک توافق هستهای موسوم به برجام دست پیدا کردند. در این توافق، ایران متعهد شد در برابر رفع تحریمها، برنامۀ هستهای خود را با محدودیتهایی مواجه کند.
در تاریخ 18 اردیبهشت 1397 (8 می 2018)، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که پیشتر در مناظرات انتخاباتی مخالفت خود با برجام را بیان کرده بود، از این توافق خارج شد. وی برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران، سیاستی با عنوان فشار حداکثری را در پیش گرفت که با بیشتر کردن تحریمها همراه بود.
پس از روی کار آمدن دولت بایدن، آمریکا خواهان مذاکره برای احیای برجام شد. سرانجام شش دور مذاکره تحت عنوان «مذاکرات احیای برجام» انجام شد ولی توافقی حاصل نشد. حال جریان غربگرای داخلی، همسو با اندیشکدهها و رسانههای غربی سعی دارد سیاست قطعی نظام را که رفع تحریمها است دلیل عدم حصول توافق برای بازگشت به برجام نشان دهد.
در همین راستا نشریه تجارت فردا در مصاحبه با علی واعظ، تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران به بررسی گلوگاههای موجود در برجام پرداخته است. در این مصاحبه، مسائل اختلافی بهدرستی مطرح میشوند، اما دلایل وارونهای برای وجود آنها بیان میشود.
اذعان به عدمرفع همۀ تحریمها
در این مصاحبه به این مطلب اذعان شده است که برداشتن همۀ تحریمها ازجمله تحریمهای سلاحهای متعارف، که طبق قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل از 27 مهر 1399 برداشته میشدند، غیرممکن است.
البته تحلیلگر ارشد گروه بحران، با وارونه جلوه دادن مسائل، دلیل این امر را «اعلام علنی ایرانی بودن موشکهای مورد استفاده حماس علیه اسرائیل و همچنین فرستادن دو کشتی جنگی به نزدیکی آمریکا که ممکن است حامل سلاحهای ایرانی باشند» عنوان میکند، این در حالی است که دلیل عدم امکان برداشته شدن همۀ تحریمها، تمایل آمریکا برای اهرم کردن تحریمها برای توافقی فراتر از برجام است که شامل مسائل منطقهای، موشکی و... نیز شود.
همچنین آمریکا بهدنبال احیای ساختار تحریمی خود است. ایالات متحده به این مسئله پی برده بود که سلاح تحریم کُند شده است و خوب عمل نمیکند، به همین دلیل از میانههای سال 2019 در صدد برآمد با یک برنامهریزی جامع و بلندمدت، یک راهبرد تحریمیِ بِروزشده و متناسب با زمان را طراحی و برنامهریزی کند. آمریکا برای احیای ساختار تحریمی خود، نیاز به زمان داشت که این زمان را با استفاده از کشاندن ایران پای میز مذاکره به دست آورد.
بررسی روند اعمال تحریم در دورههای مختلف اثبات میکند که اصلیترین متغیر در سیاست تحریمی آمریکا وضعیت سلاح تحریم است نه وضعیت مذاکرات. هرگاه سلاح تحریم آماده استفاده بوده، بهصورت حداکثری مورد استفاده قرار گرفته است.
پایهگذاری توافقهای آینده
علی واعظ، ارائه تضمین توسط آمریکا برای عدم خروج مجدد از برجام را غیرممکن میداند و دلیل آن را اینگونه بیان میکند که برجام یک توافق اجرایی (Executive Agreement) است یعنی تعهد تنها توسط دولت آمریکا داده شده است. برای امکان ارائه تضمین باید توسط سنا تأیید شود و به معاهده (Treaty) تبدیل شود. او راهکار را «اعمال تغییراتی در برجام» عنوان میکند.
این نکته که امکان ارائه تضمین برای عدم خروج مجدد از برجام وجود ندارد، درست است و این یکی از ضعفهای اساسی برجام است، به همین دلیل تصمیم گرفته شده است که ایران بعد از راستیآزمایی لغو همه تحریمها به برجام بازگردد. این مسئله میتواند تا حدود زیادی از بدعهدی و کارشکنی طرف مقابل جلوگیری نماید. بهنظر میرسد از آنجا که تیم مذاکرهکننده در وین نتوانسته است در این رابطه سیاست نظام را پیاده کند، جریان غربگرا با استفاده از این دلایل، بهدنبال تئوریزه کردن لزوم گسترش برجام هستند.
فریب برجام حداقلی
حداقلیترین هدف دولت ایران از شروع مذاکرات احیای برجام، بازگشت به شرایط قبل از خروج آمریکا از برجام بود. علی واعظ در این مصاحبه اذعان میکند که این هدف دستنیافتنی است و شرایط به قبل از خروج آمریکا از برجام بازنمیگردد. اما وی «بازگشت به یک برجام تضعیفشده نسبت به سایر گزینههای جایگزین» را منطقیتر میداند و حلوفصل سایر مسائل اختلافی را منوط به یک توافق پسینی میکند.
دستاورد خود برجام بهاذعان مقامات دولت، «تقریباً هیچ» بود، حال تکلیف برجام تضعیفشده کاملاً معلوم است و قطعاً دستاوردی برای ایران نخواهد داشت و صرفاً یک فریب برای شروع مذاکرات برای برجامهای بعدی در حوزههای دیگر خواهد بود.
جمهوری اسلامی پس از گذشت یک سال از خروج آمریکا از برجام، شروع به کاهش تعهدات برجامی خود کرد، در همین راستا، ایران دانش فنی استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنیسازی اورانیوم را به دست آورد و از آنها استفاده کرد، حال این مسئله دستاویزی برای طلب امتیازات بیشتر شده است، این درحالی است که زیرساختهای تحریمی آمریکا نیز در این دوران گستردهتر شده است و اگر بنا باشد ایران بهعلت پیشرفت دانش فنی خود، امتیازات بیشتری بدهد، آمریکا نیز باید این کار را انجام دهد.
جمعبندی
دولت کنونی و جریان غربگرای داخلی بهدنبال آدرس غلطهایی که مراکز فکری در خارج نظیر گروه بحران (که متن برجام را نیز نوشته بود) پختوپز میکنند، سعی در وارونه جلوه دادن دلایل عدم رفع تحریمها دارند و تلاش میکنند عدم اختیار کافی تیم مذاکرهکننده را دلیل اصلی معرفی کنند، این درحالی است که دلیل اصلی عدم حصول توافق برای بازگشت به برجامی که خود «خسارت محض» بود، زیادهخواهیهای آمریکا است. یکی از این زیادهخواهیها مطرح کردن مذاکره بر سر موضوعات غیرهستهای بهعنوان شرط بازگشت به برجام است.
عضو ارشد وزارت امور خارجه آمریکا در مصاحبهای که در تاریخ روز 24 ژوئن 2021 انجام و توسط سایت رسمی این وزارتخانه منتشر شد، موضع آمریکا در این باره را اینگونه بیان میکند: «همانطور که رئیس جمهور بایدن و وزیر امور خارجه اظهار داشتند، ما بازگشت به برجام را آغاز یک روند دیپلماتیک میدانیم، نه پایان، زیرا بسیاری از مسائل نگرانکننده دیگر وجود دارد که ما باید به آنها توجه کنیم [مانند] گروههای (غیر قابل شنیدن) ایران در منطقه، برنامه موشک بالستیک آن، و بسیاری دیگر از فعالیتهای بیثباتکننده آن.»
همچنین وی در پاسخ به سؤالی درباره این موضع ایران مبنی بر عدم مذاکره بر سر مسائل غیرهستهای گفت: «ما میدانیم موضع ایران چیست، اما این (عدم گفتگو بر سر سایر مسائل) یکی از دلایل بسیاری است که ما همچنان درگیر مذاکرات هستیم و اینکه چرا هنوز به نتیجه نرسیدهایم.»
لذا نباید فریبِ بازی رسانهای مسببین وضعیت فعلی کشور را خورد و بهدنبال رفع تحریمها ازطریق مذاکره رفت؛ بلکه باید در بلندمدت بهدنبال خنثیسازی تحریمها بود. در کوتاهمدت نیز سیاستهای اقتصادی کشور باید با فرض ادامهدار بودن تحریمهای آمریکا طراحی شوند.