اگرچه طرح ایجاد ارتش واحد اروپایی از مدتها قبل توسط برخی مقامات این قاره ارائه شده بود، اما تحقق شکستهای مکرر ناتو در افغانستان و دیگر نقاط دنیا و فراتر از آن، مانور بی حد و حصر دو کشور آمریکا و انگیس در این مجموعه سبب شده است تا این ایده بیش از هر زمان دیگری رنگ و بوی عملیاتی به خود بگیرد. تشکیل ارتش واحد اروپایی، به معنای کاهش تعلق خاطر امنیتی بسیاری از کشورهای اروپایی به آن سوی آتلانتیک خواهد بود. این موضوع برای واشنگتن یک فاجعه محسوب می شود.
سخنانی که آمریکا را نگران ساخته است
وزیر دفاع آلمان در دومین روز نشست وزرای دفاع عضو اتحادیه اروپا درخواست مهمی درباره تشکیل «ائتلاف واکنش سریع» را مطرح کرد؛ پیشنهادی که در روزهای گذشته بارها از سوی دیگر مقامات اتحادیه اروپا از جمله جوزپ بورل، نماینده دیپلماسی اتحادیه برآن تاکید شده بود.انگرت کرامپ کارنباوئر در دومین روز نشست که در لوبلیانا، پایتخت اسلوونی، برگزار می شد، اعلام کرد که اتحادیه اروپا باید «درسهای زیادی از آشفتگیهای ناشی از خروج از افغانستان بگیرد» و مهم ترین درس «ایجاد یک ائتلاف درون اروپایی برای واکنش سریع در مقابل بحران های نظامی است.»
وی اضافه کرد که « سوال اصلی این نیست که آیا اتحادیه اروپا یک واحد نظامی جدید تاسیس می کند یا خیر؟ سوال کلیدی برای آینده امنیت اروپایی این است که چگونه ما سرانجام از قابلیت های نظامی خود بصورت مشترک استفاده می کنیم.»
بر اساس گزارش یورونیوز، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم پیش از آغاز دومین روز این نشست با اشاره به رخدادهای اخیر در افغانستان از ۲۷ کشور عضو خواست هرچه سریعتر دست به یک اقدام عملی برای تشکیل و گسترش نیروی دفاعی مشترک بزنند.این سیاستمدار اسپانیایی از اعضای اتحادیه اروپا خواست تا در اولین فرصت برای کاهش وابستگی به ایالات متحده «نیروی اولیه واکنش سریع» با حضور دست کم ۵ هزار نیروی نظامی ایجاد شود.وی دو روز پیش، در گفتگو با خبرگزاری فرانسه با انتقاد از کاخ سفید اعلام کرد که «رئیس جمهوری ایالات متحده در روند خروج از افغانستان هیچ توجهی به خواستههای اروپایی ها» نکرده است. آلمان و فرانسه و بریتانیا برخلاف دولت جو بایدن، مخالف خروج کامل نیروهایشان از افغانستان، تا پیش از ۳۱ ماه اوت بودند.
ایده ای که از مدتها قبل ارائه شده بود
اولین بار طرح تشکیل نیروی دفاعی مشترک اروپایی ۲۲ سال پیش مطرح شده بود. قرار بود اتحادیه اروپا لشکری شامل ۵۰ تا ۶۰ هزار نیروی نظامی از کشورهای عضو تشکیل دهد.سال گذشته نیز امانوئل ماکرون و آنگلا مرکل، رهبران فرانسه و آلمان، پیشنهاد جدیدی مبنی بر تشکیل نیروی دفاعی مشترک مطرح کردند. حالا با توجه به رویدادهای هفته های اخیر در افغانستان به نظر می رسد که در ماه های آینده این پروژه نهایتا اجرایی شود.
یکی از دیپلمات های اروپایی حاضر در نشست اسلوونی گفت که قرار است «طرح تشکیل این نیروی دفاعی که آماده شده در ماه نوامبر آینده در چارچوب نشست رهبران اروپایی در بروکسل به تصویب برسد.» پیش بینی می شود از ژانویه آینده، زمانی که فرانسه قدرتمندترین ارتش اتحادیه اروپا، ریاست دوره ای اتحادیه را برعهده می گیرد، بودجه مورد نظر تشکیل ارتش مشترک دفاعی برای اجرا به کمیسیون ارسال شود.
نقش بازدارنده انگلیس در تشکیل ارتش واحد اروپایی
انگلیس از اصلی ترین کشورهای مخالف تشکیل ارتش واحد اروپایی بود.اکنون که بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شده است اقدام برای تشکیل نیروی دفاعی مشترک و واکنش سریع آسانتر از قبل شده است. بریتانیا یکی از قدرتهای اصلی نظامی اروپا همواره مخالف استراتژی تشکیل نیروی دفاعی مشترک اروپایی بود. دلیل اصلی آن پیوند محکم این کشور با ایالات متحده در جریان جنگ دوم جهانی است.
پس از وقوع جنگ جهانی دوم نیز انگلیس نقش مهره اصلی امنیتی –نظامی آمریکا در خاک اروپا را بازی می کرد.همگان به خاطر دارند که تونی بلر نخست وزیر وقت انگلیس در سال 2001 میلادی، در کنار جرج واکر بوش حمله به افغانستان و عراق را کلید زد تا متحد آمریکایی خود را در نبردی دروغین علیه تروریسم تنها نگذارد! پس از آن نیز انگلیس به کارگزار نظامی آمریکا در ناتو تبدیل شده بود.
اگرچه ناتو و اتحادیه اروپا دو مجموعه جدا از هم محسوب می شوند، اما عضویت 26 کشور اروپایی در ناتو سبب شده است تا سرنوشت این دو مجموعه ظاهرا مجزا، به یکدیگر گره بخورد. پس از خروج رسمی انگلیس از اتحادیه اروپا، اصلی ترین مانع تشکیل ارتش اروپایی از میان برداشته شده است.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نیز در طول سالهای حضور خود در راس معادلات سیاسی و اجرایی برلین، بارها مانع از ایجاد ارتش واحد اروپایی شد، هر چند که ایده آن را مورد حمایت قرار می داد! این پارادوکس و تناقض رفتاری در نوع خود بی نظیر بود! در هر حال با خروج مرکل از مسند قدرت، دیگر عامل مزاحم در تشکیل ارتش واحد اروپایی نیز در عمل از بین خواهد رفت .
تنش آفرینی های بی پایان ناتو
یکی از تنش آفرینی های اخیر ناتو، مربوط به اوکراین است. زلانسکی، رئیسجمهور اوکراین بار دیگر کشورش را به زمینبازی واشنگتن و ناتو در نظام بینالملل تبدیل کرده و سرنوشت کشورش را به کاخ سفید و متحدان اروپایی آن گرهزده است.
آنچه مسلم است اینکه بحرانهای امنیتی جاری در اوکراین معلول عوامل مختلفی ازجمله مداخله ناتو در امور داخلی این کشور است. به عبارت بهتر؛ ناتو با مداخله خود در امور داخلی اوکراین عملا توافقنامههای قبلی در قبال اوکراین( ازجمله توافقنامه مینسک) را هدف قرار داده و از ایجاد ثبات نسبی در این کشور جلوگیری کرده است.این روند در دوران ریاست جمهوری جوبایدن تشدید شده است.
در این میان، نباید از نقش دولتهای اروپایی نیز بهسادگی گذشت! برلین و پاریس از آغاز بحران اوکراین تاکنون بازی دوگانهای را در این خصوص مدیریت کردهاند. آنها از یکسو دو عضو اروپایی ناتو محسوب میشوند و از سوی دیگر، سعی دارند در کسوت یک میانجی وارد این معادله شوند.
بدیهی است که این پارادوکس و تناقض آشکار از سوی بسیاری از مخاطبان قابلدرک نیست، چرا که بازیگران اروپایی هماکنون جزئی از منازعه موجود در اوکراین محسوب شده و نمیتوانند در این مجال خود را جدای از ناتو و حتی ایالاتمتحده تلقی کرده و بهعنوان پلی میان طرفهای درگیر در اوکراین ایفای نقش کنند.آیا با تشکیل ارتش واحد اروپایی این پارادوکسها حل و فصل خواهد شد؟!