روزنامه کیهان**
چرا رئیسی توانست، امّا روحانی نتوانست؟/جعفر بلوری
آقای رئیسی طی کمتر از یک ماه توانسته، یک بحران خطرناک را حل و به یک آرزو جامهعمل بپوشاند: بحران واکسن و عضویت ایران در سازمان شانگهای. علاوه بر این دو، اقدامات خوب دیگری نیز در این مدت کوتاه انجام شده مثل مهار قیمت سیمان و آهن که در ساختوساز مسکن از اهمیت بالایی برخوردارند و از آنجاییکه حل بحران مسکن نیز بنا به دلایل متعددی که پیش از این در همین ستون درباره آن نوشتهایم، جزو اولویتهاست، میتوان انتخاب آن را نیز هوشمندانه و کاملاًً درست نامید. با توجه به شرایطی که ایشان کشور را تحویل گرفته و رقبای بیاخلاقی که دست به هر اقدامی میزنند تا ایشان به نتیجه نرسند، میتوان گفت طی همین مدت کوتاه آقای رئیسی عملکرد خوبی داشته و میشود امیدوار بود اگر تلاشهایشان را همینطور ادامه دهند، اوضاع بهتر از اینها هم خواهد شد. اما سؤالی که در این یادداشت به دنبال یافتن پاسخ آنیم این است که چرا آقای رئیسی میتواند، اما آقای روحانی نتوانست؟
میتوان پاسخهای گوناگونی به این سؤال داد. میتوان مثل عوامل وضع موجود، پاسخهای کاملاًً سیاسی به این پرسش داد و مثلا گفت اصلا اتفاق خاصی نیفتاده یا اگر افتاده، نتیجه تلاش دولتهای قبل بوده است. یا میتوان پاسخی منطقی و عملی به این سؤال داد. ما تلاش میکنیم پاسخهایمان منطقی و علمی باشد. بخوانید:
۱- یکی از ویژگیهای برجسته دولت آقای رئیسی که حتم داریم در موفقیت ایشان تأثیر زیادی داشته، بیتوجهی به حاشیهسازها و شیطنتهای عوامل وضع موجود است. اگر بنا باشد به همه حاشیههایی که برای ایشان ساخته میشود واکنش نشان داد، زمانی برای کار کردن باقی نخواهد ماند. بهترین پاسخ به حاشیهسازها، کار کردن است. تردید نداشته باشید از همان روز اول تشکیل دولت سیزدهم منتظرند دولت ۱۰۰ روزه شود تا، از ایشان کارنامهای بخواهند که خود طی ۲۹۲۰ روز (۸ سال) نتوانستند حتی به آن نزدیک شوند. یکی از مشکلات بزرگ سیاسی در ایران این است که، انرژی زیادی از مدیران بابت پاسخ دادن به حاشیههای بیاساس خرج میشود. در این کشور جریانهای سیاسیای داریم که از فرصت هم، بحران میسازند! باور نمیکنید؟ حل بحران واکسن یا عضویت در سازمان شانگهای مگر فرصت نیستند؟ چند روز است در تلاشند، این فرصتها را ناچیز جلوه داده یا به شکلی درباره آن موضع بگیرند که، نتیجه بشود، چیزی جز آنچه هست؟! همه جای دنیا معمولا دعوایی اگر بین جریانهای سیاسی به وقوع میپیوندد، بر سر شکست یا ناکامی است. اینجا برخی از دل پیروزی و موفقیت، دعوا و حاشیه میسازند. بیاعتنایی به این حاشیهسازان و ادامه کار با همین روحیه و سرعت، قطعا یکی از دلایل موفقیت آقای رئیسی است. «موفقیت» نتیجه طبیعی «تلاش و زحمت» است. دولت سیزدهم لااقل تا امروز نشان داده، مرد کار و تلاش و عمل شبانهروزی است حتی روزهای جمعه. چنین روحیهای، گم شده بزرگ دولت قبل بود.
۲- باور قلبی به اینکه دنیا، فقط آن سه چهار کشور بدعهد کذاب نیستند، یکی دیگر از دلایل مهم موفقیت دولت سیزدهم است. به تحولاتی که این روزها بین آمریکا و متحدان نزدیکش رخ میدهد نگاه کنید! اینکه امروز افغانستان در چنگال طالبان است، بزرگترین دلیل بر این است که، آمریکا کشوری نیست که بتوان به آن نزدیک شد، چه رسد به اینکه بتوان به آن اعتماد کرد. یا توافقنامه امنیتی «آکواس» که به قول فرانسویها، خنجری بود که آمریکا از پشت به کمر متحدان خود زد، یکی دیگر از دلایلی است که نشان میدهد آقای رئیسی راه را درست و دولت قبل راه را اشتباه رفته است! وزیر خارجه فرانسه همین چند روز پیش گفت آمریکا کشوری دروغگو، دورو و فرصتطلب است که نمیتوان به آن اعتماد کرد و آن یکی رسانه فرانسوی نیز در واکنش به این خیانت نوشت «بایدن همان ترامپ است، بدون توییتر.» چرا راه دور برویم. وضعیتی که امروز در آنیم و آقای رئیسی چند هفتهای است تلاشها برای برونرفت از آن را آغاز کرده، مگر نتیجه تلاشها برای نزدیکی به غرب و حل مشکلات توسط غربیها نیست؟ نتیجه اینکه کشوری مثل فرانسه بیاید و برای جوانان ایران شغل ایجاد کند؟! باور اینکه در دنیا ۱۹۵ کشور وجود دارد و آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان فقط ۴ کشور هستند، از جمله دلایل موفقیت دولت آقای رئیسی است!
۳- کتاب «سقلمه» (که برخی آن را تلنگر هم ترجمه کردهاند)، کتابی است راجع به اقتصاد رفتاری. «ریچارد تیلر» برنده نوبل اقتصادی و همکارش «کاس آرسانستین» در این کتاب میگویند، گاهی برخی معضلات و بحرانهای بعضا حتی بزرگ، راهحلهای کوچکی دارند و برای حل آنها نیازی به «اجبار» یا «کارهای سنگین عمیق و پیچیده» نیست و با یک تلنگر کوچک، اما حساب شده، میتوان حلشان کرد. حساب شده به این معنا که این تلنگر چه زمانی، با چه زاویه و چه شدتی باید زده شود تا معضل حل شود. گاهی این تلنگر، که به کوچکی یک تماس تلفنی است میتواند معضلی به بزرگی کمبود شدید واکسن را در میانه تحریمهای شدید علمی و دارویی حل کند! نویسندگان این کتاب، کسی که این تلنگر را میزند «معمار انتخاب» Choice Architect نامیدهاند.
آقای رئیسی تا اینجای کار نشان دادهاند، معماران انتخاب خوبی بودهاند و قطعا این مسئله در موفقیت ایشان موثر بوده است.
۴- پاسخهای دیگری نیز میتوان برای این پرسش یافت مثل، استفاده از ظرفیتهای عظیم داخلی و منطقهای بر زمین مانده، رفتن عوامل بحرانساز، ته کشیدن تحریمهای غرب و کماثر شدن آنها، خروج اقتصاد کشور از شرایط شرطی شده با برجام (که تمام تلاش غرب و غربزدهها، شرطی کردن مجدداًً آن به برجام و مذاکره است). ما فکر میکنیم طی این چند هفته، آنچه باعث کسب آن چند موفقیت بزرگ شد، دلایلی است که برشمردیم و یکی از مسائلی که میتواند این روندِ مثبت را کُند یا حتی متوقف کند، اعتنا کردن به سرو صداهای عوامل این بحرانهاست. آنها نمیخواهند رئیسی موفق شود و برای این نخواستن دو دلیل مهم دارند. یک: موفقیت آقای رئیسی یعنی شکست راه و روش آنها. دو: آقای رئیسی نماد انقلاب و روش مدیریت ایشان انقلابی است. پیروزی ایشان در انتخابات هم به معنای بازگشت کشور به ریل انقلاب است. مسئلهای که، فلسفه وجودی برخی از این جریانهای سیاسی، جلوگیری از وقوع آن است! بنابر این آنها تمام تلاششان را خواهند کرد تا آب خنک از گلوی دولت سیزدهم پایین نیاید. قبلاًً گفتهایم و اینجا بهدلیل اهمیت آن دوباره تکرار میکنیم: «عوامل وضع موجود»، بزرگترین چالش آقای رئیسی هستند، حتی بزرگتر از «وضع موجود» و بهترین استراتژی حال حاضر برای مهار آنها، بیاعتنایی به آنها در کنار کار و تلاش شبانهروزی و صدالبته «معماری انتخاب» است، یعنی همان که تا امروز بوده است.
**************
روزنامه وطن امروز**
بایدن و جانسون برای توافق تجارت آزاد بین ۲ کشور به نتیجه نرسیدند
لندن به سرنوشت پاریس دچار میشود؟/فرزانه دانایی
آگوست سال جاری زمانیکه جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا بدون توجه به خواست و تمایل متحدانش در اروپا مشغول بیرون بردن نیروهای نظامی خود از افغانستان بود، پارلمان انگلستان او را بشدت مورد انتقاد قرار داد و حرکتش را بیشرمانه خواند. آنطور که رسانهها گزارش دادند، جو بایدن در تلافی این اقدام پارلمان انگلستان در حدود یک روز و نیم نخستوزیر این کشور را پشت تلفن نگه داشته و اجازه تماس با کاخ سفید را به او نمیداد. با وجود اینکه انتظار میرفت روابط ۲ کشور تا حد زیادی دستخوش تغییر و تحولات منفی شود، اعلام توافق سهجانبه ایالات متحده، انگلستان و استرالیا نشان داد لندن و واشنگتن چندان هم دچار بحران در روابط خود نشدهاند. جانسون که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفته است به نظر این بار بسیار پیروزمندانه وارد کاخ سفید شد و سعی داشت با همتای آمریکاییاش رسیدن به توافق امنیتی سهجانبه را جشن بگیرد، اما هنوز برای قضاوت نهایی نوع رفتار دولت بایدن با این متحد اروپاییاش زود است.
طی کردن مسیر دیپلماسی از کنایه زدن و سرزنش یکدیگر، به جشن گرفتن پیروزیهای اخیر در کانبرا به نظر مسیر کوتاه و موقت میآید. دیدار بایدن و جانسون در کاخ سفید و ناقص ماندن مذاکرات آنها درباره تجارت آزاد بین ۲ کشور، نشان داد روابط بین لندن و واشنگتن هنوز هم پیچیده بوده و به احتمال زیاد فرازونشیبهای زیادی خواهد داشت. بر همین اساس برخی تحلیلگران بینالمللی بر این عقیدهاند احتمال اینکه لندن نیز مانند پاریس نتیجه اعتماد بیش از حد خود به دولت ایالات متحده را با تلخی تمام بچشد، بسیار بالاست.
برای تحلیل روابط جانسون و بایدن باید به پیشینه رابطه جانسون با ترامپ در دوران ریاستجمهوری او نیز پرداخت. لندن و واشنگتن در زمان ریاستجمهوری ترامپ بالاترین میزان همکاری را با یکدیگر داشتند، زیرا احزاب و گروههای افراطی دستراستی در لندن، پیروزی خود در برگزیت را تا حد زیادی مدیون تلاشها و تأثیرگذاریهای رسانههای حامی ترامپ بودند. ترامپ به مقامات انگلیس قول داده بود در صورتی که برگزیت در این کشور رأی بیاورد و انگلستان از اتحادیه اروپایی خارج شود، آمریکا توافق تجارت آزاد بین ۲ کشور را به تصویب رسانده و اجازه نمیدهد لندن بعد از خروج از اتحادیه اروپایی دچار مشکل اقتصادی شود. با اینکه جانسون گمان میکند توانسته درس خوبی به فرانسه به عنوان نماینده اتحادیه اروپایی در توافق سهجانبه امنیتی با آمریکا و استرالیا بدهد، به نظر میرسد چندان طول نخواهد کشید که لندن نیز خود را در موقعیت پاریس ببیند، زیرا دیدار روز گذشته جانسون و بایدن باعث ایجاد تردیدهای فراوانی درباره به نتیجه رسیدن مذاکرات تجارت آزاد بین ۲ کشور شد.
آمریکا در ماجرای برگزیت به دنبال اطمینان یافتن از این مساله است که توافق صلح «جمعه نیک» بین ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند به خطر نیفتد و مناقشات دوباره بالا نگیرد. به همین دلیل در صورتی که انگلستان به صورت کامل از اتحادیه اروپایی جدا شود، آمریکا انتظار دارد همچنان مرزی بین ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند نباشد، اما نوع موضعگیری دولت انگلستان نشان میدهد برای اجرای کامل برگزیت، لندن نیاز به جدا کردن ایرلند شمالی از جمهوری ایرلند دارد. این مساله قرار است از این پس نیز به یکی از پیچیدهترین مسائل و بحرانهای برگزیت تبدیل شود و آمریکا تا همین جا نشان داده است قرار نیست طرف لندن را در این مناقشه بگیرد.
مساله بعدی، اما روابط شخصی ۲ رهبر با یکدیگر است و نمیتوان اطمینان داشت جانسون و بایدن بتوانند دوستان خوبی برای یکدیگر بوده و لندن و واشنگتن را به یکدیگر نزدیک کنند. روزنامه گاردین در این باره نوشته است: نمیتوان زوج رونالد ریگان و مارگارت تاچر یا جورج بوش و تونی بلر را برای جو بایدن و بوریس جانسون تکرار کرد؛ تنها ۲ سال از زمانی که بایدن جانسون را دلقک خوانده میگذرد و جانسون نیز در زمانی که بایدن به خاطر خروج از افغانستان جواب تلفنهای او را نمیداد، مانند ترامپ او را جو خوابآلود خطاب کرده بود! آنها با این حال بر سر موضوعاتی، چون تغییرات آبوهوایی و ضرورت مقابله با چین با یکدیگر تفاهم دارند، اما به نظر میرسد لندن دومین پایتخت اروپایی باشد که قرار است اعتماد خود به آمریکا را بر سر پیمان تجارت آزاد از دست بدهد. نکته قابل توجه این است که رسانههای آمریکایی قبل از اینکه بایدن به مجمع عمومی سازمان ملل رفته و سخنرانی خود را ایراد کند، گفته بودند او سعی دارد اعلام کند آمریکا دوباره به فضای بینالملل بازگشته و قصد دارد رهبری دنیا را در دست بگیرد. بایدن میخواست به متحدان خود و همچنین سایر کشورها بگوید آمریکا به صحنه جهانی بازگشته و میتوانند برای حل مسائل جهانی از این کشور کمک بگیرند. با این حال متحدان آمریکا همچنان چنین مسالهای را باور ندارند و اتفاقات گذشته و پیش رو نشان میدهد هنوز راه زیادی برای اعتماد دوباره متحدان آمریکا به دولت این کشور وجود دارد.
**************
روزنامه خراسان**
تغییر در ابزارهای جنگی آمریکا/امیرعلی ابوالفتح
آیا آمریکا واقعا در هیچ جنگی حضور ندارد؟ جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در نخستین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از تغییر در رویکرد سیاست خارجی این کشور سخن گفت. بایدن در این نشست گفت: «من امروز برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته به نمایندگی از ایالات متحدهای این جا ایستاده ام که دیگر در جنگ نیست.» وی همچنین وعده داد که همکاری با متحدان آمریکا را شدت بخشد. با این حال، بخش عمده این سخنان با واقعیتهای موجود نظام بین الملل مطابقت ندارد. به عنوان مثال، گرچه اکنون جنگ ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان به پایان رسیده است، اما این بدان معنی نیست که ایالات متحده، جنگ را کنار گذاشته است. اکنون هزاران نظامی آمریکایی در گوشه و کنار جهان مستقر هستند و برخی از آنان در عملیات جنگی نیز حضور دارند. در عراق، در سوریه و در یمن، سربازان آمریکایی یا به شکل مستقیم یا به شکل غیر مستقیم و از طریق کمکهای لجستیکی و اطلاعاتی، در حال جنگ هستند و انسانهایی را به کام مرگ میکشانند. بن نورتون، خبرنگار آمریکایی پس از سخنرانی بایدن در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، در توئیتر نوشت: «بایدن به دروغ مدعی شد که آمریکا برای اولین بار طی ۲۰ سال گذشته درجنگ نیست. دولت بایدن، سوریه، عراق وسومالی را بمباران و از بمباران سعودیها علیه یمن حمایت کرده است. آمریکا به صورت نظامی سوریه و عراق را اشغال کرده و جنگ اقتصادی را همه جا به راه انداخته است.»
این یک واقعیت است که آمریکا در قرن بیست و یکم، جنگ افزارهای جدیدی را در مقایسه با قرن بیستم به کار گرفته است. در قرن بیستم، آمریکا از طریق اعزام گسترده لشکریان خود به گوشه و کنار جهان، اعمال قدرت میکرد و با هواپیماها و موشکهای خود، جنگها را اداره میکرد. این رویکرد، هزینه مالی وانسانی گستردهای برای آمریکا در پی داشت. به همین دلیل، استراتژیستهای آمریکایی به تدریج، تحول در ابزارهای جنگی را در دستور کار قرار دادند تا به اندازه تسلیحات قرن بیستم، خونریزی به راه نیندازد، اما به قدر کافی، موثر واقع شود. از این رو، تحریم جای سربازان را در پیشبرد سیاست خارجی سلطه گرایانه آمریکایی گرفت.
اکنون دیگر از اعزام دهها هزار سرباز آمریکایی یا استفاده مکرر از بمب افکنها و موشکهای ویرانگر آمریکا در جنگ خبری نیست. با این حال، تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا تقریبا همان کاری را در قرن جاری با دیگر کشورها میکنند که تسلیحات نظامی آمریکایی در قرن گذشته انجام میدادند؛ با این تفاوت که انسانهای کمتری را به شکل آشکار و عریان به کام مرگ میکشانند. به عبارت دیگر، جنگهای آمریکا در قرن بیست و یکم به اصطلاح تمیزتر و البته موثرتر هستند. به همین دلیل روز به روز بر تعداد و گستردگی تحریمهای آمریکا علیه ملت و دولتها در جهان اضافه میشود. این تحریم ها، انسانها را به شکل پنهانی به کام مرگ میکشانند و برخی ملتها را با هزینه کمتری به تسلیم وا میدارد. اعتیاد به استفاده از ابزار جنگی تحریم از سوی آمریکا به قدری شدت گرفته که حتی علیه متحدان این کشور نیز به کار میرود. هم اینک تعداد زیادی از اتباع و شرکتهای متعلق به کشورهای متحد آمریکا در فهرست تحریمی این کشور قرار دارند. همین دولتها نیز به کرات از سوی آمریکاییها در معرض جنگهای تجاری قرار گرفته اند تا جایی که بر خلاف ادعای بایدن در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، آمریکا بدون مشورت با فرانسه، یک قرارداد پرسود نظامی این کشور با استرالیا را از چنگ پاریس بیرون کشید. این ماجرا نشان داد کشوری همچون فرانسه نیز از پیامدهای جنگ قرن بیست و یکمی آمریکا که بر پایه اقتصاد و تجارت شکل گرفته است، در امان نخواهد بود. وقتی فرانسویان با آن اندازه پیوندهای سیاسی – اقتصادی و فرهنگی با ایالات متحده با بی مهری مواجه میشوند، تکلیف بسیاری دیگر از کشورها مشخص است. ایالات متحده فقط ابزارهای جنگ را تغییر داده است.
**************
روزنامه ایران**
این راه توقف ندارد/امیر محمدرضا قرایی آشتیانی*
۴۱ ســـــال پــــس از حمله رژیم بعث صدام به جمهوری اسلامی ایران، امروز در نقطهای از تاریخ ایستادهایم که حتی ابرقـــدرتهــا نیـــــز وســــوسه شــیطانی حمله به این خاک پاک را برای همیشه از سر بیرون کردهاند. این قدرت عظیم دفاعی چگونه حاصل شد و ما با طی چه راهی و انجام چه تلاشهایی به اینجا رسیدهایم؟
۳۱ شهریور ۱۳۵۹ صدام حسین و رژیمهای مشوق و حامی او اینطور ارزیابی کرده بودند که توان دفاعی و نظامی نظام نوپای اسلامی در پایینترین میزان خود قرار دارد و همین امر آنان را وسوسه کرد تا شاید از این نمد کلاهی برای خود بدوزند؛ یا انقلاب اسلامی را در بدو تولدش در هم بشکنند یا دستکم بتوانند بخشی از خاک ایران را از آن جدا کنند. حتی اگر بپذیریم که ارزیابی دشمنان از توان دفاعی کشور واقعی بود، اما واقعیت این است که آنان یک ابزار دفاعی و به مراتب نیرومندتر دیگر را در محاسبه خود لحاظ نکردند و آن، قدرت سلحشوری، مقاومت، ایثار و ایستادگی ملت انقلابی ایران بود. در نخستین روزهای پس از آغاز جنگ تحمیلی، ارتش قهرمان با استفاده از تیزپروازهای نیروهای هوایی به دشمن نشان داد که با آتش بازی کرده است. اما در صحنه عملیات، واقعیت این بود که همه طرفهای خارجی از هر راهی برای بهبود و گسترش توان دفاعی ارتش بعث استفاده کردند، اما به همان اندازه، از هیچ اقدامی برای مهار توان نظامی جمهوری اسلامی ایران دریغ نکردند. به گفته مسئولان عالی دفاعی در دوران دفاع مقدس، کشورهای خارجی حتی از فروش عادیترین ابزارهای دفاعی و نه نظامی، به ایران خودداری کردند. اما بهرغم این طرحریزیها، دشمنیها و عداوتها، در نهایت این جمهوری اسلامی ایران بود که توانست دشمن مهاجم را به بیرون از سرزمین خود عقب براند. این اتفاقی ساده نبود و به سادگی به دست نیامد. اما یک دستاورد یا به عبارت بهتر، یک پیام بسیار مهم برای همه کشورهایی داشت که شاید به چشم طمع به ایران اسلامی نگاه میکردند؛ این واقعیت که جمهوری اسلامی ایران از چنان عقبه استراتژیک ملی، میهنی، اسلامی، دینی و انقلابی و تاریخی برخوردار است که حتی با دستان خالی هم نمیتوان آن را شکست داد یا مهار کرد. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی ایران و دلیرمردان و شیرزنان آن در دوران دفاع مقدس، اصل مهمی را وارد ادبیات دفاعی جهان کردند و آن، توان و انگیزه و ایثار یک ملت در دفاع از ارزشها و آرمانهای خود مقابل دشمن متجاوز است.
اما در کنار این، درس به مراتب بزرگتری نیز در داخل و برای جمهوری اسلامی ایران داشت و آن هم اینکه برای دفاع از خود، هیچ گاه نمیتواند و نباید منتظر دیگران بماند.
برخورداری از قدرت دفاعی کافی، واجبی است که هر کشوری باید به قدر توان خود در تأمین آن بکوشد. امروز بسیاری از کشورها که از توان اقتصادی و تولیدی کافی در داخل برخوردار نیستند، با استفاده از ثروتهای اغلب بادآورده نفتی نیازهای تسلیحاتی و دفاعی خود را تأمین میکنند. اما تجربه جنگ تحمیلی ۸ ساله نشان داد که ما برای برخورداری از قدرت دفاعی، نه به پولها و دلارهای نفتی، که باید به توان داخلی خود تکیه کنیم، به دانش جوانان و فرهیختگان ایرانی، به اندوختههای تاریخی و توان و توشی که از انقلاب اسلامی میگیریم. آنچه در ۴۱ سال گذشته در زمینه تأمین نیازهای نظامی و افزایش قدرت دفاعی کشور رقم خورد، از همین ناحیه است. یعنی وقتی به عینه دیدیم که در طول ۸ سال تمام جنگ تحمیلی، تمام جهان ایستاد و نظاره کرد، بیآنکه به طبیعیترین و حیاتیترین نیاز نظامی ما پاسخ گوید، دریافتیم که اتفاقاً ادامه مسیر دفاعی کشور از تأمین داخلی و افزایش توان جوانان ایرانی حاصل میشود. به همین دلیل، در دورههایی، دشمنان و کشورهای دیگر ناگهان با رشد قابل توجه توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران مواجه شدند، آن هم درحالی که خود میدانستند اثر و نقشی در این زمینه ندارند. راهبرد جدید اینان در این مقطع، مهار قدرت دفاعی و نظامی ایران، بویژه قدرت دفاع موشکی جمهوری اسلامی ایران بود که البته تاکنون موفق نبوده و در آینده نیز نخواهند بود.
بهطور کلی، امروز جمهوری اسلامی ایران در زمینه توان دفاعی و تأمین و ساخت تجهیزات نظامی به مرتبهای رسیده است که حتی خوشبینترین دوستان هم آن را پیشبینی نمیکردند، چه رسد به دشمنان و این راهی است که بدون توقف دنبال خواهد شد و نیک میدانیم که وزارت دفاع در این زمینه چه نقش و سهم بزرگی برعهده دارد که البته در این دوره این وزارتخانه بر آن است تا این نقش و سهم را با قوت و قدرت بیشتری دنبال کند.
*وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح