حماسه و جهاد >>  حماسه وجهاد >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۵  ، 
کد خبر : ۳۳۳۹۳۵

امداد رساني به آبادان در زمان محاصره اين شهر (برآبادان در زمان محاصره اين شهرچه گذشت؟)

شروع جنگ تحميلي در شهريور ماه سال 59؛ حوادث زيادي بر کشور گذشت. کشوري که هنوز از پيروزي انقلاب نوپايش زمان زيادي نگذشته بود که مورد هجوم همه جانبه رژيم بعث عراق قرار گرفت.

  با شروع جنگ تحميلي در شهريور ماه سال 59؛ حوادث زيادي بر کشور گذشت. کشوري که هنوز از پيروزي انقلاب نوپايش زمان زيادي نگذشته بود که مورد هجوم همه جانبه رژيم بعث عراق قرار گرفت.
روزهاي پاياني شهريورماه هر سال؛ يادآورروزهاي غيرت و مردانگي ايرانياني است که يکپارچه و همدل در مقابل دشمن تا به دندان مسلح صف آرايي کردند و دراين کارزار نابرابر؛ از خود­گذشتگي و جانفشاني­هاي فراوان کردند.
با ادامه حملات رژيم بعث عراق به خوزستان که توهم فتح سه روزه آن را در سر مي­پروراندند؛ ؛ خرمشهر در روزهاي ابتدايي آبان ماه سال 1359؛ و پس از مجاهدتهاي فراوان مردم؛ مقاومت بسيج؛ سپاه و ارتش؛ به اشغال دشمن درآمد و ۱۹ ماه در اشغال دشمن قرار داشت.
با اشغال خرمشهر که حالا لقب "خونين شهر" را به خود گرفته بود؛ آبادان نيز به محاصره دشمن درآمد. با محاصره آبادان که حدود يک سال به درازا کشيد؛ امداد رساني به آبادان با مشکلات زيادي مواجه شد. اما از آنجا که ايرانيان کمر همت بسته بودند تا به هر نحو ممکن؛ مقابل دشمن تا به دندان مسلح ايستادگي کنند و امداد هاي لازم به آبادان و بخشهايي از خرمشهر صورت گيرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره شرايط آن روزهاي سخت مي­فرمايند: "بر کسی پوشیده نیست یکی از خاطرات تلخ دفاع مقدس، محاصرة آبادان است ... حادثة عجیبی بود! آن روزهایی که دشمن از کارون عبور می­کرد و مقدمات حصر آبادان را فراهم می­نمود، روزهای عجیبی بود. آن وقت من غالباً در اهواز بودم. فضای غم آلودی بود. فراوانی مشکلات، فرماندهی غلط و ناقص، بی­پناهی نیروهای مؤمن و مخلص، تجهیزات در حداقل لازم، نه مهمّاتی، نه سلاحی. دشمن هم از این وضع استفاده کرد. از آن طرف که هرچه فشار آوردند نتوانستند آبادان را تصرف کنند و دیدند که قابل تصرف هم نیست، مجبور شدند دور بزنند از این طرف بیایند، از کارون عبور کنند و با فاصلة زیادی آبادان را محاصره نمایند... (4/7/1369)"
مقام معظم رهبری در ادامه می­فرمايند: "وقتی حصر آبادان شروع شد، می­خواستم بروم آبادان، نمی­شد. جادة اهواز- آبادان بسته شد، جادة خرمشهر- اهواز هم بسته شد، مانده جادة بندر ماهشهر و آبادان. چون بندر ماهشهر به جزیرة آبادان وصل می­شود، نه به خود آبادان، آن هم زیر آتش قرار گرفت؛ یعنی سرِ پل توسط دشمن توسعه پیدا کرد و جادة سوم هم زیر آتش قرار گرفت. و در حقیقت دو، سه راه غیرمطمئن باقی­مانده، یکی راه آب که البته آن هم خطرناک بود؛ یکی راه هوایی بود و مشکلش این بود که آقایانی که در بندر ماهشهر نشسته بودند، به آسانی هلیکوپتر به کسی نمی­دادند. یک راه خاکی هم در پشت جادة بندر ماهشهر (جادة وحدت) بود که بچه­ها با هزار زحمت درست کرده بودند و با حسرت از آن­جا عبور می­کردند. البته جاهایی از آن هم زیر تیر مستقیم دشمن بود که تلفات بسیاری در آن­جا داشتیم و مقداری از این راه سوم هم خیلی زود بسته شد و همان دو جاده، یعنی راه آب و راه هوا  باقی­ ماند. من از طریق هلیکوپتر از بندر ماهشهر به جزیرة آبادان رفتم. ( 11/6/1372).
با تامل در بيانات رهبر معظم انقلاب مي­توان به اهميت بندر ماهشهر در امداد رساني به آبادان بيشتر پي برد. لنج؛ هاوارکرافت؛ يدک­کش و هوانيروز راههاي امداد رساني به آبادان بودند.
کمک رساني به آبادان از طریق بندر امام خمینی بندر ماهشهر، حکم شاهرگی را داشت که در سرِ پا ماندن آبادان و حیاتاين شهر؛  در آن روزهاي سخت و به ياد ماندني؛ نقش اساسی داشت. اين نقش در تاریخ دفاع مقدس بسيار اهميت دارد ضمن اينکه اگر آبادان سقوط می­کرد، ضربة بسیار سختی بر کشور و رزمندگان وارد می­شد و بندر ماهشهر در این برهه، تنهاترین نقطة اتصال و کمک­رسانی بود که توانست تمام احتیاجات نظامی، دارویی و غذایی آبادان و بخش­هايي از خرمشهر را تأمین کند.
"در معرفي مختصر بندرامام خميني مي­توان گفت که اين بندر از شمال به بندر ماهشهر، از شرق به هندیجان، از غرب به شادگان و از جنوب به خلیج­فارس محدود می­شود. اين بندر در دورة رضاشاه (1320-1304ش/ 1941-1925م) بندر شاهپور نامیده می­شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بندر شاهپور به بندر امام خمینی(ره) تغییرنام یافت". [1]
اسکله­های بندر امام خمینی مناسب بارگیری بود در شرايطي که ساير بنادر کشور مانند بندر بوشهر و بندر عباس يا چنین ظرفیتی نداشتند و يا هنوز به مرحلة بهره­برداری نرسیده بود. [2]
از بندر امام خمینی برای ارسال نیرو و تجهیزات به بندر چوئبده آبادان که در آن زمان نقش مهمي در امداد رساني به آبادان داشت چند گروه بسیج شدند: دستة اول، لنج‌ها، و یدک­کش­های متعلق به مردم بود که شناورها باید از "خوریات عبور می­کردند.[3]" دستة دوم، بالگردهای هوانیروز و بالگردهای نیروی دریایی ارتش؛ دستة سوم شناورهای ادارة بندر امام خمینی، و دستة چهارم هواناوها يا همان هوارکرافت­ها بودند.
البته بسیج امکانات به طرف آبادان از بندر امام برای مسئولانی که تجربه و پیشینه­ای از جنگ نداشتند، کاری بسیار سخت بود، ولی از خودگذشتگی و جسارت مردم و آنان توانست پشتیبانی عظیمی از آبادان را رقم بزند.
امدادرسانی به آبادان در دوران محاصره اين شهر؛ منحصر به لنج و هوارکرافت نبود، بلکه بالگردها (شنوک و 214 هوانیروز، و بالگرد RH53  نیروی دریایی ارتش) [4] نیز نقش مهمی داشتند و از همان ابتدای بسته شدن جادة آبادان ماهشهر فعالیت آنان آغاز شد.
 در چوئبده نیز مکانی برای نشست و برخاست بالگردها در نظر گرفته شد. با توجه به اينکه بالگردها گنجایش زیادی داشتند، مهمّات، سلاح و رزمندگان را از بندر ماهشهر به آبادان منتقل و به هنگام  برگشت  اولویت حمل با مجروحان و بعضاً شهدا و رزمندگانی بود که می­خواستند به بندر ماهشهر برگردند. [5]   
در طول يک سال محاصره آبادان توسط نيروهاي بعثي عراق؛  بنيانگذار جمهوري اسلامي بر شکست حصر اين شهر تاکيد کردند و فرمودندکه :"محاصره آبادان بايد شکسته شود"؛ تا بلاخره اين محاصره؛ با عمليات ثامن الائمه شکسته شد.
   فداکاري مردم؛ رزمندگان بسيج؛ سپاه؛ ارتش و کوشش­هاي بي دريغ مسئولان وقت بندر ماهشهر؛ نقش حياتي اين شهر در کمک رساني به آبادان به عنوان سندزرين ديگري در تاريخ دفاع مقدس را به يادگار خواهد ماند.
   در واقع در دوران محاصره آبادان، بندر ماهشهر را مي­توان همانند پلي تعبير کرد که از ماهشهر تا آبادان امتداد داشت و کمک رساني از طريق هوا و دريا  به اين شهر؛ توانست نیازهای رزمندگان و مدافعان دلاور مرد را در آبادان و خرمشهر تأمین کند. کمک‌های ارسالی از بندر ماهشهر، نه تنها آبادان را از خطر سقوط حفظ کرد، بلکه جان بی­شماری از مردم خرمشهر، آبادان و اروندکنار را حفظ کرد. در واقع اين پُل ارتباطي و خوریات، یادآور گذشت و ایثار مجاهدانی است که جان و مال خود را در سبد اخلاص نهادند و سلاح، مهمات و آذوقه مورد نياز را به اين شهر رساندند و نقش بی‌بدیلی در دوران دفاع مقدس از خود به يادگار نهادند.
آنچه مسلم است با گذشت چند دهه از پايان جنگ تحميلي عراق عليه ايران؛ ناگفته­هاي زيادي از ايثار و از خودگذشتگي ملت و مسئولان وجود دارد که شايد کمتر به آنها پرداخته شده است.
به نظر مي رسد نويسندگان حوزه دفاع مقدس وظيفه خطيري براي بازگويي ناگفته­هايي از دلاورمردي ايرانيان دارند که نه تنها در هفته دفاع مقدس بلکه در ساير زمانها بايد بدانها پرداخته شود تا اين سند گران­بها براي آيندگان به يادگار بماند.


[1] - محسن احمدی، 585- دبا، ج 12، تهران 1383

[2] - ناصری؛احمد. پرواز ملکوتی دریانوردان، قم، سپهر اندیشه، چاپ اوّل، 1391.

[3] -خوريا خلیج کوچک، پدیدة طبیعی آبی است که عمدتاً در دهانة رودخانه­ها ایجاد می­شود. این اصطلاح، بیشتر برای پدیدة طبیعی در خلیج­فارس به کار می­رود؛ مانند خور عبدالله و خور موسی. آب خورها در هنگام جزر و مدّ در نوسان است. گاهی آب دریا در برخی از خورها، زمینهای گسترده­ای از سواحل را در بر می­گیرد و کرانه­ها، باتلاقی می­شود. برخی خورهای مهم سواحل جنوب ایران، عبارت است از خور موسی که بزرگ­ترین خور در کرانة جنوبی ایران است (ص 407، خسرو خسروی، دانشنامهدانشنامة جهان اسلام، ج 16، تهران 1390، زیر نظر غلامعلی حداد عادل).

[4] - بهوندی، محمد، مسئول برج مراقبت در بندر امام خمینی در سال 1360

[5] - کاوه، حسین، مسئول مهمات پایگاه هوانیروز در بندر ماهشهر ؛ سال 1359-1360


نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات