اینکه "الهام علیاف" رئیسجمهوری آذربایجان روبهروی فیلمبرداران و عکاسان در حال نوازش پهپادهای اسرائیلی است و دستش را به نشانه پیروزی و با حالت فخر بالا میبرد، موید این امر است که علیاف اصرار دارد گزینه "امنیت وارداتی" را به عنوان گزینهای استراتژیک برای کشور خود انتخاب کند، هر چند که تجربیات تلخ برخی کشورهای عربی نشان داده که این گزینه، فاجعهبار است.
قابل ذکر است که علیاف بهتر از دیگران میداند که "ماهیت امنیت" که برای واردات آن اصرار دارد، منقضی و به یک ماده سمی تبدیل شده است.
"امنیت" وارد شده از اسرائیل و ترکیه برای جمهوری آذربایجان قابل استفاده نیست؛ هدف اسرائیل از مداخله در جمهوری آذربایجان - که علیاف به خاطر پهپادهای وارداتی از این رژیم فخر میفروشد؛ پهپادهایی که در جنگ اخیر علیه ارمنستان استفاده شد - تامین امنیت، ثبات و منافع جمهوری آذربایجان نیست بلکه هدفش نزدیک شدن به مرزهای ایران و تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاهی برای تجاوز به ایران است.
ترکیه نیز نه برای دلخوشی علیاف و نه برای "اتحاد ملتهای تُرک" در جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان مداخله نکرد بلکه رئیسجمهوری ترکیه با مداخلهاش در جمهوری آذربایجان به دنبال انتقام از ارمنستان است؛ چرا که خصومتی تاریخی میان ترکیه و ارمنستان وجود دارد.
مسلم شده است که اسرائیل و ترکیه از جمهوری آذربایجان به عنوان اهرمی برای دستیابی به اهداف ویژهشان استفاده کرده و میکنند و علیاف نیز در توهم بهسر میبرد اگر فکر میکند که میتواند از دشمنی اسرائیل با ایران و دشمنی ترکیه با ارمنستان بهرهبرداری کند.
در واقع، منافع هر کشوری در گرو منافع کشورهای همسایه آن است و دشوار و بلکه محال است که کشوری بتواند با در خطر قرار دادن ثبات و امنیت و منافع همسایگانش، منافع، امنیت و ثباتش را تامین کند. کافیست علیاف نگاهی گذرا به اوضاع فعلی ترکیه بیندازد که بعد از تصمیم رجب طیب اردوغان در ماجراجوییهای نظامی، اقتصاد این کشور دچار ورشکستی شده و حزب او نیز در انتخابات مقابل معارضان در استانبول شکست خورد و حتی مسئولان ارشد حزب حاکم "عدالت و توسعه" نیز از این حزب جدا شدهاند و گزارشها از پایان اردوغان خبر می دهند؛ این در حالیست که اردوغان تصور میکرد که میتوان امنیت و منافع کشورش را به ضرر امنیت همسایگانش تامین کند.
اما رژیم صهیونیستی که علیاف به دوستی استراتژیک با آن فخرفروشی میکند و پهپادهای آن را به رخ میکِشد، صرفا یک پادگان نظامی است که غرب آن را در قلب جهان اسلام تاسیس کرده است. این رژیم از زمان تاسیس طعم امنیت را هرگز نچشیده؛ زیرا آن با هدف سلب امنیت کشورهای دیگر بنا شده است و تمام اقداماتش از جمله نفوذ در جمهوری آذربایجان به منظور صادرات درگیریها و جنگها به این منطقه صورت میگیرد.
ایران همواره در کنار ملت جمهوری آذربایجان قرار دارد و از آزادسازی سرزمینهای اشغالی آذربایجان استقبال کرده است. همانطور که کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی طی گفتوگویی اعلام کرد: "ما آزادسازی اراضی آذربایجان که به مدت 30 سال در اشغال بود را میستاییم. البته از ابتدا توصیه ما به حیدر علیاف، رئیسجمهور فقید آذربایجان این بود که با همکاریهای لجستیک و آموزشی ایران به تقویت نیروهای مسلح کشور بپردازد و اراضی اشغال شده را به دست نیروهای خود آزاد سازد که متأسفانه از سوی وی پذیرفته نشد و نتیجه آن اتکای بیشتر آذربایجان به قدرتهای بیگانه و توسل به نیروهای خارجی شد."
تجربیات دیگر کشورها از جمله افغانستان، سعودی، امارات و بحرین از "وارد کردن امنیت" نشان میدهد که این امر به پارهپاره شدن این کشورها و یا نفوذ صهیونیستها در تمام ارگانهای آن و تبدیل این کشورها به پایگاهی برای ضربه زدن به امنیت، ثبات و منافع کشورهای دیگر منجر شده است.
ضررهایی که حتما و به شکل فاجعهباری بر امنیت، ثبات و منافع کشورهای متوهمی مانند آذربایجانِ امروز انعکاس خواهد داشت. آذربایجانِ امروز خیال میکند که میتواند امنیت خود را توسط رژیمی تامین کند که نه تنها تهدیدی علیه امنیت جهان محسوب میشود، بلکه "امنیت وارداتی" از این رژیم چیزی نیست جز "پاشنه آشیلی" برای تمام کشورهایی که گمان میکنند میتوانند همسایگانشان را مغلوب اسرائیل کنند.