برقراری روابط دوجانبه با کشورهای عربی همچنان در کانون توجه رژیم صهیونیستی سیاست خارجی و دکترینهای امنیتی رژیم صهیونیستی قرار دارد. در همین راستا رژیم صهیونیستی تاکنون با کشورهای عربی مختلفی اقدام به برقراری مناسبات دوجانبه کرده است که برخی از آنها علنی شده و برخی دیگر هنوز علنی نشدهاند.
تکاپوی تلآویو برای نفوذ در عراق
عراق، یکی از کشورهای مهم عربی است که رژیم صهیونیستی با شگردهای مشخصی در صدد نفوذ و در نتیجه عادیسازی مناسبات دوجانبه در آن است. باید توجه داشت، در دیدگاههای صهیونیستی «نفوذ» به عنوان مقدمه «برقراری رابطه با عراق» در نظر گرفته شده است. نشست اربیل یکی از این شگردها بود که چندی پیش با حضور 300 تن از عراق از جمله روسای عشایر در کنفرانسی در کردستان عراق برگزار شد. اندیشکده «مرکز ارتباطات صلح آمریکا» که در نیویورک قرار دارد، متولی برگزاری نشست مذکور بود.
جوزف براود، بنیانگذار مرکز ارتباطات صلح به عنوان کارشناس آمریکایی با تباری از یهودیان عراق به خبرگزاری فرانسه گفته بود: «تقریبا ۳۰۰ شرکت کننده سنی و شیعه از شش استان بغداد، موصل، صلاح الدین، الانبار، دیاله و بابل به اربیل آمده بودند». شمی پرز، رئیس بنیادی که شیمون پرز، پدرش رئیس جمهور و نخست وزیر سابق رزیم صهیونیستی تاسیس کرده بود، یکی از سخنرانان اصلی این کنفرانس بود که به صورت ویدئوکنفرانسی سخنرانی نمود.
در بیانیه پایانی این نشست آمده بود: «ما خواستار هماهنگی و ادغام در توافقنامههای ابراهیم هستیم. همانطور که این توافقنامهها روابط دیپلماتیک با اسرائیل را فراهم میکند ما نیز خواهان عادی سازی روابط با اسرائیل هستیم. هیچ نیرویی از داخلی یا خارجی حق ندارد مانع از این درخواست ما شود».
با وجود شکست کنفرانس صهیونیستی اخیر در اربیل و مجازات دستاندرکاران برگزاری آن که تعدادی به اعدام محکوم شدند، نه تنها فعالیتهای رژیم صهیونیستی برای نفوذ در عراق متوقف نشده است بلکه همچنان شاهد تکاپوی رژیم صهیونیستی برای حضور و نفوذ در عراق هستیم.
در همین رابطه، در روزهای گذشته «عیساوی فریج»، وزیر همکاری منطقهای در کابینه رژیم صهیونیستی در یک گفتگوی «معنادار» رادیویی مدعی شده است «درحال حاضر در کنار یک کشور اسلامی دیگر (منظور کشور عمان است) که در مسیر قرار گرفته، عراق در پیش روی ما است!»
اهمیت نفوذ در عراق
رابطه با هیچ یک از کشورهایی که تاکنون با رژیم غاصب صهیونیستی اقدام به برقراری یا علنیسازی مناسبات دیپلماتیک و اقتصادی و امنیتی و غیره کردهاند، نمیتواند به اندازه تعامل با عراق برای تلآویو حائز «اهمیت استراتژیکی» باشد. باید توجه داشت عادیسازی مناسبات عربی – صهیونیستی برای مقامات تلآویو یک «هدف» نیست، بلکه «وسیلهای» برای نیل به «اهداف حیاتیای» است که در فرصت دیگری باید آن را مورد بحث قرار داد.
درست است که عادیسازی روابط با امارات و بحرین برای تلآویو لازم بوده اما در هر صورت این کشورها از ابتدا ضدمقاومت بوده و در ذیل «سرسپردگان» آمریکا تعریف میشوند که در عرصه سیاست خارجی چندان اختیاری از خود ندارد. به عبارتی برقراری روابط دیپلماتیک با کشورهای کوچکی همچون امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی، از اهمیت واقعی برخوردار نیست. اما نفوذ به کشورهایی که مقاومت در آنها ریشه دوانیده است و دارای وزن سیاسی و ژئوپولیتیکی بالایی در تحولات منطقه و در رابطه با پرونده فلسطین هستند همچون عراق، میتواند فرصتهای منحصربفردی در اختیار صهیونیستها قرار دهد.
برخورداری کشوری مانند عراق از ذخایر عظیم طبیعی جایگاه این کشور را بیش از هر زمان دیگری برای رژیم صهیونیستی مهمتر کرده است. شاید عادیسازی روابط با عربستان برای رژیم صهیونیستی پیروزی محسوب شود؛ ولی مهمترین دستاورد ژئوپلیتیک برای تلآویو، دستیابی به دیپلماسی موفق با عراقی است که قرابتهای زیادی با جمهوری اسلامی ایران دارد و شاید تنها کشوری است که موشکهای آن به تلآویو (1991) اصابت کرده است.
اهداف نفوذ در عراق
در خصوص نیات رژیم صهیونیستی جهت نفوذ در عراق، اهداف متعددی قابل شناسایی است که تمام این اهداف ذیل دو موضوع کلان و راهبردی تعریف میشود: نخست، «تهدید جمهوری اسلامی ایران» و دوم، «تجزیه عراق از کردستان».
رابطه با کشوری مانند عراق که از موقعیت استراتژیکی و ایدئولوژیکی خاصی در منطقه برخوردار است و روابط تنگاتنگی نیز با جمهوری اسلامی داشته و دارای 1458 کیلومتر خط مرزی با ایران است، برای اسرائیل فینفسه یک مزیت راهبردی جهت گسترش تهدیدات امنیتی علیه ایران است. ضمن اینکه رابطه با عراق میتواند مشروعیت منطقهای رژیم غاصب را هم به طور قابل توجهی ارتقاء دهد.
همانگونه که اشاره شد، روند عادیسازی یا علنیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی وسیلهای برای تحقق اهداف راهبردی است. یکی از اهداف مذکور «مهار ایران» است. حضور و نفوذ رژیم صهیونیستی در مهمترین همسایه جمهوری اسلامی ایران یعنی عراق که دو کشور از تحولات داخلی هم به شدت متأثر هستند، یک فرصت طلایی برای احاطه جمهوری اسلامی ایران از سمت غرب محسوب میشود.
علاوه بر اینها، کردستان عراق نیز یک فاکتور مهم در محاسبات صهیونیستی برای نفوذ در عراق است. صهیونیستها بر این باورند که کردستان خاستگاه و سرزمین ملت یهود است و یهودیان قبل از آن که به فلسطین بروند در کردستان ساکن زندگی میکردند و کردهای کنونی عراق نیز همنژاد و باقیمانده اسرائیلیان هستند! برای مستند کردن این ادعاها متخصصان بیولوژیک، مورخان و باستانشناسان صهیونیستی در سالهای گذشته از طریق انجام آزمایشهای گوناگون و عملیات حفاری در شهرهای مختلف عراق از جمله بابل و کرکوک تلاشهای متعددی انجام دادهاند! در همین چهارچوب است که رژیم صهیونیستی از دیرباز و حتی قبل از سال 1948، در سطوح مختلف امنیتی، اقتصادی، سیاسی و غیره روابط پیدا و پنهانی با اقلیم دارد.
رژیم صهیونیستی به کشور عراق و مناطق شمالی آن از جمله کردستان به عنوان «هارتلند ژئوپلیتیکی» مینگرد که نقش مؤثری در پیشبرد و تحقق طرحهای راهبردی خویش که در شعارهایی همچون «اسرائیل بزرگ» و یا ایده «نیل تا فرات» منعکس شدهاند دارد.
چندی پیش «وین مادسون»، خبرنگار آمریکایی در گزارشی افشا کرد، رژیم صهیونیستی درحال پیادهسازی طرح جدیدی در عراق است که هدف از آن افزایش جمعیت یهودیان کُرد عراقی ساکن سرزمینهای اشغالی در شهر موصل مرکز استان نینوا و مناطق پیرامون آن است.
انتقال یهودیان کُرد عراقی مقیم سرزمینهای اشغالی در پوشش سفرهای سیاحتی و مذهبی به عراق و مشاهده آثار باستانی، تاریخی و زیارت اماکن دینی و مذهبی یهود در این کشور صورت میگیرد.
در جهت گسترش نفوذ و بنابر قرائن موجود رژیمصهیونیستی برنامه مشخصی برای بازگرداندن 90 هزار یهودی کرد ساکن اراضی اشغالی به عراق دارد! همه اینها را میتوان مقدمهای برای پیشبرد تجزیه عراق از کردستان ارزیابی کرد. از نظر رژیم صهیونیستی، کردستان عراق فرصت مناسبی برای تجزیه عراق و از بین بردن انرژی این کشور مهم عربی است؛ کشوری که میزبان گروههای بزرگ مقاومت بوده و همکاریهای گسترده و راهبردی با ایران دارد.
جمعیت ساکن یهودی در کردستان و وجود پایگاههای سرَی اطلاعاتی و امنیتی در مناطق شمالی، دو فاکتور مهمی است که در خدمت پیشبرد پروژه نفوذ رژیم صهیونیستی در عراق است. بسیاری از عوامل اطلاعاتی و امنیتی رژیمصهیونیستی در پوششهای مختلف خبرنگار، پزشک، افراد تجاری، بازرگانی و غیره به مناطق شمالی عراق و حتی شهرهای شیعهنشین وارد شده و درحال حاضر مشغول فعالیت هستند. ضمن اینکه رژیمصهیونیستی همان طور که گفته شد، در نقاط مختلف شمال عراق دارای پایگاههای سرَی نظامی و اطلاعاتی است که اخیراً برخی از آنها توسط گروههای مقاومت مورد هدف قرار گرفته است.
چشمانداز ماجرا
اگر از منظر صهیونیستی به موضوع نگاه، گسترش نفوذ و در نتیجه رابطه با عراق بنا به دلایلی که به آنها اشاره شد، یک ایده بسیار قابل توجه و فرصتآفرین برای رژیم صهیونیستی در جهت پیشبرد برنامه توسعه روابط خارجیاش با کشورهای مهم عربی است. اما این موضوع یعنی تلاش برای برقراری رابطه با عراق یا نفوذ در این کشور به همان اندازه که برای مقامات تلآویو «منحصربفرد» و حائز «اهمیت راهبردی» محسوب میشود، در جامعه عراقی نیز در دو سطح رسمی و غیررسمی مخالفان زیادی دارد که اجازه نمیدهند بذر برقراری روابط دیپلماتیک در عراق کاشته شود. علاوه بر مخالفتهای جدی که در بین جریانهای مختلفی سیاسی، افکار عمومی شیعی و سنی و همچنین در حاکمیت عراق در این زمینه وجود دارد. ریشههای بدبینی به رژیم صهیونیستی در میان مردم عمیقتر و تاریخیتر از آن است که به سرعت و سهولت، پذیرای روند عادیسازی باشند.
مقتدی صدر که در انتخابات اخیر پارلمانی عراق حائز اکثریت کرسیهای پارلمان شد، از مخالفان سرسخت پروژه نفوذ که مقدمه برقراری رابطه با عراق است میباشد. به طوری که در واکنش به کنفرانس اربیل ضمن مخالفت شدید با برپایی چنین نشستهایی طی اظهاراتی گفته است: «اربیل باید مانع برگزاری اینگونه نشستهای تروریستی و صهیونیستی شود و دولت اقلیم کردستان باید این اقدام را جرم دانسته و همه شرکتکنندگان را بازداشت کند. در غیر این صورت وظیفه شرعی، عقلی و ملی ما است که با این اقدام برخورد شود. مؤمنان باید منتظر دستور ما برای شروع برخورد با این "نمونههای کثیف" باشند و عراق روابط خود با اسرائیل را عادی نمیکند».
نکته پایانی
بنابراین کاملاً پیداست که پیشبرد روند نفوذ و متعاقب آن برقراری رابطه با عراق که در دستور کار رژیم صهیونیستی امری بس دشوار و چه بسا غیرممکن است. اصلاً مفهم عادیسازی روابط، با موانع بزرگ حقوقی و قانونی در عراق مواجه است. در قانون مجازاتهای عراق برای کسانی که رژیم صهیونیستی را تبلیغ بکنند، مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. وجود چنین مجازات سنگینی نشان از ماهیت ضد صهیونیستی حاکمیت و ملت عراق دارد که تغییر آن بهسادگی امکانپذیر نیست. در ماه مارس 2021 پس از پایانیافتن سفر پاپ به عراق و دیدار او با آیتالله سیستانی، دفتر این مرجع عالیقدر در نجف، با صدور اعلامیهای شامل «هفت نه»، صراحتاً با عادیسازی روابط با اسرائیل مخالفت کرد.
البته جامعه عراقی و رهبران گروهها و جریانهای مختلف سیاسی و مذهبی و به ویژه گروههای مقاومت باید نسبت به روند نفوذ رژیم صهیونیستی در این کشور که یکی از کارکردهای مهم آن تسهیل بسترهای عادیسازی روابط است، هوشیار بوده و ضمن شناسایی و مسدودسازی بسترها و مجاری آن، نسبت به این پدیده که در تعارض کامل با امنیت و حاکمیت ملی و همچنین منافع مردم عراق است، هوشیار باشند.