«شیرین هانتر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا و استاد دانشگاه جورج تاون کلمبیا ،در خصوص پافشاری ایران بر این نکته که مذاکرات باید نتیجه محور باشد و مذاکره برای مذاکره را نخواهد پذیرفت گفت: پر واضح است که مذاکره برای مذاکره مثمر ثمر نخواهد بود و هرگونه مذاکرهای باید منتهی به نتیجه شود.
وی در خصوص ندادن تضمین از سوی دولت آمریکا به ایران مبنی بر عدم خروج مجدد واشنگتن از هرگونه توافق احتمالی و پافشاری ایران بر ارائه چنین تضمینی از سوی دولت بایدن گفت: مشکل این است که دولت بایدن نمیتواند دولتهای بعدی آمریکا را به تصمیم دولت خودش متعهد کند و حتی اگر بایدن برای دوره ریاست جمهوری خودش به ایران تضمین دهد، دولتهای بعدی آمریکا میتوانند از تعهدات خود طفره بروند".هانتر اصرار ایران برای ارائه تضمین از سوی آمریکا را با توجه به تجربيات گذشته قابل درک مي داند.
اخيرا سخنگوی وزارت امور خارجه سه اقدام را شرط ایران در بازگشت امریکا به برجام خوانده است:
1- آمریکا باید مقصر بودن خود را بپذیرد؛
2- تحریمها یکجا لغو شود؛
3- تضمین دهد که هیچ دولت دیگری اقدام ترامپ در خروج از برجام را تکرار نکند.
نسبت به تحقق دو شرط اول با به كارگرفتن اهرم هاي فشار، مي توان مطالبه را منطقي و مدبرانه دنبال نمود. اين مطالبه هماني است كه مقام معظم رهبري در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاههاي كشور فرمودند:" راه مقابله،جز یک چیز بیشتر نیست و آن استفاده از ابزارهای فشار در اختیار است ، راه فقط این است. اگر چنانچه از آن ابزار فشار استفاده کرديد، آن وقت طرف را میتوان متوقّف کرد؛ یا فشار را کم کرد یا فشار را متوقّف کرد؛ امّا اگر چنانچه نه، فریب دعوت به مذاکره را خورديد، اگر این فریب را خورديد، لغزیده و رفته؛ یعنی باخت قطعی است". (0۸/۰۳/139۸)
اما شرط سوم تضمين عدم خروج براي بعداز توافق است. دولت ترامپ بدون پرداخت هیچ گونه هزینه ای از برجام که پس از سال ها مذاکره به امضا رسیده و مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته بود، خارج شد.
اگر یک توافقنامه بین المللی با اعتبار یک دولت تضمین نشده باشد، پس ارزش امضای چنین پیمانی چیست؟
آمریکا باید برای عدم خروج مجدد از برجام تضمین ارائه کند. این یکی از مهمترین دغدغه های ایران است . برخی گزارش های رسانه ای حاکی است که آمریکا با این درخواست حداقل در دوره بایدن موافقت کرده است، اما تضمین دائمی برای عدم خروج آمریکا از برجام مورد موافقت قرار نگرفته است، چرا که دولتمردان آمریکا معتقدند بر اساس قانون اساسی هیچ رئیس جمهوری نمی تواند چنین تضمینی در زمینه یک توافق نامه سیاسی بدهد که به تصویب کنگره نرسیده باشد.
نكته مهم اينجاست كه روساي جمهورآمريكا در صورتی می توانند به انعقاد قرارد ها ، معاهدات و پیمان های خارجی بپردازند که قبلا مفاد این قراردادها را به تصویب دو سوم اعضای مجلس رسانده باشند. بنابراين جهت فرار از اين فرآيند سخت ، اختيارات احکامی در قالب فرمان های اجرایی خود را دنبال مي كنند با اين اختيارات می توانند برخی قوانین را خارج از حوزه اختیارات مجلس اجرایی کنند (بدون مصوبه مجلس) ودستورالعمل های آنها را صادر نمایند.
اما عُمر اين احكام با تغيير روساي جمهور قابل تغيير است. با اين توضيح ، رویکرد تفکیک و مرزگزاری بین ترامپ و بایدن که برخی غربگرایان تحت عنوان قدیمی دیو و دلبر سازی «جمهوری خواهان بد – دموکرات های خوب» ، دنبال می كردند و هنوز هم در نظريات و تئوري پردازي هاي خود، بدان اميد بسته اند، اميد واهي و ناصحيحي است.
بعد از جنگ جهانی دوم ، روسای جمهور آمریکا براي پيشبرد اهداف سياست خارجي خود، معمولا روسای دوحزب را درجریان تصمیمات قرارداده و موافقت آنها را جلب می كنند و از همان زمان يك اصل نانوشته در سياست خارجي آمريكا بوده است كه از دخالت دادن مسائل حزبی و جناحی در سیاست خارجی خودداري صورت پذيرد.
در نهايت بايد گفت: گرفتن ضمانت از آمريكا خط بطلاني خواهد بود بر خسارت محضي كه در جريان برجام نافرجام رقم خورد. اما بايد دانست و تاكيد كرد كه مشكل و اختلاف ما با غرب ماهوي است و نه شکلی.
اختلافات ما با غرب قائم به اشخاص نيست (ترامپ یا بایدن)اختلافات ما قائم به موضوع هم نيست و با حل موضوع هسته ای ، موضوعات دیگر مطرح خواهد شد.مذاكرات سابق غرب با ایران يك فعل تاكتيكي بود نه راهبردی .