ایران اسلامی از گذشته تا امروز تاریخ پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده، این تاریخ پر فراز و نشیب در دوره طاغوت به اوج خود می رسد و با اتفاقات و حوادثی همراه می شود که موج نارضایتی های عمومی از دستگاه حاکم را چندین برابر می کند تا منتهی به انقلاب اسلامی می شود. دوره پهلوی اول و دوم پر است از تبعیضات و ناکارآمدی ها، قلدری ها و سرکوب هایی که تا حد تغییر فرهنگ ایرانی و اسلامی پیش می رود. برای بررسی بیشتر این دوران پرفراز و نشیب و ناکارآمدی هایی که منجر به اعتراضات گسترده دوران پهلوی شد با «دکتر موسی حقانی»، استاد دانشگاه و معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران به گفتگو نشسته ایم.
*جناب حقانی! اوضاع اقتصادی در دوره پهلوی را چطور تحلیل می کنید؟ اصلاحات ارضی به نفع که بود؟ این شرایط چطور منجر به اعتراض و انقلاب شد؟
از لحاظ اقتصادی مشاهده میکنیم که آمریکاییها شاه را تحت فشار میگذارند که اصلاحات ارضی در ایران انجام دهد اصلاحاتی که در ظاهر کشاورزان را صاحب زمین میکند اما امکانات کشت و برداشت برای آنها فراهم نشده و کشاورزان برای دریافت همان زمینها هم متحمل هزینههایی شدند که توان پرداخت آن را نداشتند لذا کشاورزی ایران رو به ورشکستگی رفت و ایران در تامین مواد و محصولات غذایی هم محتاج شد.
ما قبل از ۱۳۳۲ به فلسطین محصولات کشاورزی صادر میکردیم اما از بعد از تاسیس رژیم صهیونیستی در ۱۳۲۷ و بویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و گسترش روابط با رژیم صهیونیستی در دهه ۴۰ ما تبدیل به واردکننده محصولات کشاورزی از اسرائیل شدیم و این بواسطه همان سیاستهای اصلاحات ارضی و مالک کردن کشاورزان که تنها یک شو و اقدام تبلیغاتی بود روی داد چرا که بیشتر قصد داشت در بین کشاورزان و روستاییان برای رژیم یک مشروعیت بوجود بیاورد که آن هم محقق نشد.
با به ورشکستگی کشاندن کشاورزی ایران و وابسته کردن کشور به محصولات کشاورزی صادرات نفت ایران افزایش پیدا میکند و ما به سمت تک محصولی شدن میرویم اما مجبوریم با تعیین تکلیف آمریکاییها و کنسرسیوم نفت بفروشیم. بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت صرف عیاشی و غارتگریهای شاه و اطرافیانش و مقامات و بخشی هم صرف واردات میشود که در این واردات اولویت با اقلام نظامی بود که ظرفیت استفاده از آن در کشور وجود نداشت. همچنین آن تسلیحات هم به شکل ناقص به ایران داده میشد، یعنی حتی دفاع از کشور هم با تعیین تکلیف کمپانیهای تسلیحاتی بویژه آمریکا و اسرائیلیها بود و آنها تعیین میکردند که ما چه سلاحی باید داشته باشیم و سلاحی که در اختیار ما میگذاشتند می بایستی چه ظرفیتی را در اختیار ما قرار دهد!
یعنی سلاح های ناقص با هزینه های هنگفت و چند برابری به ایران می فروختند؟
ببینید، تمام ظرفیت سلاحهای فروخته شده به ایران و بویژه جنگندهها در اختیار کشور قرار نمیگرفت و برخی از توانمندیهای موجود در این جنگندهها را حذف میکردند؛ مانند معامله تسلیحاتی ایران و انگلیس که تاکنون هم خسارت ما در آن پرداخت نشده (خریدن تانکی که هیچ تناسبی با شرایط آب و هوایی، اقلیمی و سرزمینی ایران نداشت اما انگلیسیها با فشار آن را به ایران تحمیل کردند) و شاه هم هزینه آن را از جیب ملت ایران پرداخت کرد.
با تمام این جان فشانیهایی که شاه برای آمریکا و منافعش در ایران میکرد آمریکا حتی در دادن تسلیحات به این فرد ملاحظه داشت و سعی میکرد که توازنی بین شاه و دیگر دوستانشان در منطقه برقرار کند. در برخی از مقاطع با قیمت چند برابرآن جنس یا سلاح، اجناسشان را به ایران میفروختند و برخی مواقع محمدرضا پهلوی هم لب به اعتراض میگشود که دوبرابر یا سه برابر قیمتی که به ما اعلام کردید از ما پول میگیرید اما در همه این موارد تمکین میکرد و نهایتا هزینهها از جیب ملت ایران پرداخت میشد.
*پهلوی همواره مدعی تامین زیر ساخت های بسیاری بودند! ارزیابی شما چیست؟
فشار هزینههایی که بابت خرید تسلیحاتی بر ایران تحمیل شد باعث شد که کشور نتواند در حوزههای دیگر به تکمیل زيرساختهای خود بپردازد؛ از لحاظ جاده، اتوبان، گسترش آب و برق و مخابرات در کشور مشکلات جدی داشتیم. در ایران ۲۴ میلیون نفره سال ۱۳۴۷ ده میلیون نفر بیسواد داریم که این تعداد در سالهای دهه ۵۰ افزایش پیدا میکند و از جهت تامین پزشک و زیرساختهای پزشکی ایران محتاج به استخدام درآوردن پزشکان پاکستانی و بنگلادشی و هندی بود و خود توان نداشت که علیرغم ظرفیتی که در کشور از لحاظ جوانان و تحصیل کردگان وجود داشت بتواند مردم را با پزشک ایرانی مداوا کند.
در هر صورت در زیرساختهای همه زمینهها ما در دوره پهلوی اول در اصل درجا زدیم و پیشرفت قابل توجهی نداشتیم.
در شهرستانها در سال ۴۶ و ۴۷ و اوایل ۵۰ بسیاری از شهرستانهای ما حتی آب آشامیدنی سالم و راه ارتباطی با روستاهای اطراف خود نداشتند و شهرهای بزرگ از لحاظ راههای ارتباطی بین روستاها و شهرها مشکلات جدی داشتند که برخی اوقات نمایندگان این حوزهها در مجلس زمان تصویب بودجه تمام تلاششان را میکردند که برای اینکه یک راه چند کیلومتری بین نزدیکترین روستا با آن شهر و مرکز استان موردنظرشان برقرار شود، قدری بودجه گرفته شود.
*از لحاظ سیاسی، تولید و صنعت ایران دوره پهلوی در چه شرایطی بود؟
از لحاظ مشارکت مردم در امور سیاسی، رژیم پهلوی عملا بیشتر تبلیغات میکرد و عمدتا افراد براساس لیستهای از قبل تعیین شده چه در دوره رضاخان چه در دوره محمدرضا پهلوی به مجلس راه پیدا میکردند. در برخی از مواقع به قدری زننده تقلب صورت میگرفت که خود آن احزاب سیاسی هم معترض میشوند و ابراز ناراحتی میکردند؛ مثل آن درگیری که بین حزب ایران نوین و حزب مردم بوجود آمد.
برخی از اوقات هم افتضاح به قدری بالا میگرفت که مجبور به انحلال مجلس میشدند نظیر مجلس بیستم که اساسا با تقلب شکل گرفته بود. در واقع مجلس هم به عنوان یک نهاد قانونگذار و نظارتی عملا به ماشین امضای مصوبات دولت تبدیل میشود و بحث نظارت هم کلا چه در دوره رضاخان و چه در دوره محمدرضا پهلوی در مجلس به چشم نمیخورد.
با همه وابستگی های شاه به غرب و تمام وعدههایی که برای رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ میداد ایران در آستانه انقلاب اسلامی از لحاظ فناوری صفر، از لحاظ صنعتی در برخی از اقلام مونتاژگر و در برخی از موارد هم به هیچ وجه نمیتوانست حضور داشته باشد و از لحاظ اقتصادی هم یک کشور دارای تورم بالا با بدهی بالای خارجی و مردم گرفتار تامین مایحتاج روزانه خودشان است.
خاطرات اسدالله علم در سال ۱۳۵۶ حکایت از این دارد که مردم توانایی خرید گوشت و مایحتاج خودشان را ندارند و رژیم در تامین برق ۳۴ میلیونی در آن مقطع ناکارآمد است و نمیتواند برق کشور و شهرهای مهم نظیر پایتخت را هم تامین کند.
متاسفانه از نظر صیانت از تمامیت ارضی کشور هم شاهد از دست دادن بحرین در سال ۱۳۴۷ هستیم که لطمه بزرگی به تمامیت ارضی ایران وارد شد، بحرین سالیان سال متعلق به ایران بود و تمام منابع مدارک بر این موضوع تاکید داشت ولی رژیم پهلوی تحت فشار انگلیسیها بحرین را واگذار کرد همانطور که رضاخان بخشهای مختلفی از کشور را در دوره خودش واگذار کرد و این لطمه بزرگی به غرور ملت ایران وارد و مشکلاتی را به کشور ایران تحمیل کرد که تا امروز هم دامنگیر کشور ما هست.
*وضعیت ایران به لحاظ فرهنگی چگونه بود؟ کشورهای مستکبر چگونه استقلال ایران را زیر سوال برده بودند؟ این امر چطور منجر به جرقه های انقلاب شد؟
رژیم پهلوی با پذیرفتن کاپیتولاسیون استقلال قضایی و سیاسی کشور را نابود میکند و از لحاظ فرهنگی کشور را در دام فرهنگ مبتذل آمریکایی میاندازد لذا ظرفیت نیروهای جوانی که در کشور وجود داشت و باید برای توسعه کشور به کار گرفته می شد درگیر مفاسد و فضای مسمومی میشود.
گسترش نفوذ آمریکا و اسرائیل در ایران همه باعث شد که ملت ایران به این نتیجه برسند که باید یک گام بزرگ در جهت تغییر در کشور ایران بردارند. برداشتن این گام، قطعا با حضور رژیم پهلوی محقق نمیشد و میبایستی اولین و اصلیترین مانع برای استقلال ایران که رژیم وابسته پهلوی بود از سر راه برداشته میشد.
حضرت امام در همان اوایل دهه ۴۰ این راه را دنبال میکردند ولی شرایط آن فراهم نبود و رژیم هم به شدت معترضان را سرکوب میکرد؛ تا اینکه بقیه بخشهای جامعه با این اعتراض ها همراهی و همکاری کنند حدود ۱۵ سال طول کشید و در طول این ۱۵ سال ملت ایران واقعیت آن هشدارهایی که امام در سال ۴۳ میداد از جمله پایمال شدن شرف ملت ایران و مسلمانان، پایمال شدن سیاسی، فرهنگی و قضایی ایران، نفوذ آمریکا و اسرائيل در کشورمان و غارت منابع کشوررا به چشم دیدند.
در سال ۵۶ با همکاری همه ملت ایران با امام دور جدید اعتراضات شروع و نهایتا منجر به سقوط رژیم پهلوی شد و ما برای اینکه آن شرایط را تغییر دهیم در گام اول باید آن رژیم وابسته را با انقلاب از بین میبردیم و در گام دوم میبایستی با تاسیس نظام انقلابی مانع بازگشت ایران به شرایط قبل شویم. ما در نهضت ملی شدن صنعت نفت استعمار را عقب راندیم ولی چون نظام سازی نکردیم آنها دوباره برگشتند و با یک کودتا همه چیز را بدست گرفتند.
بعد از انقلاب امام با هوشیاری نظام سازی را آغاز کردند و انقلاب و نظام اسلامی در کنار هم استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را برای ایران به ارمغان آورد به این معنا که مقدمه دستیابی به استقلال انقلاب بود و تاسیس نظام اسلامی و شرط بقای انقلاب و نظام اسلامی صیانت از استقلالی بود که انقلاب بزرگ اسلامی برای ملت ایران به ارمغان آورد.