کیهان***
40 روز از شروع جنگ اوکراین گذشت؛ جنگی که میتوانست آغاز نشود اگر آمریکا تحریک نمیکرد، روسیه تحریک نمیشد و از همه مهم تر، جریان ناتوگرای اوکراین، بر عضویت در ناتو پافشاری نمیکرد. در این40روز، 10میلیون شهروند اوکراینی از خانههایشان آواره شده و 4میلیون نفر از آنها نیز، مجبور شدهاند به کشورهای همسایه پناهنده شوند. نکته این جاست که هیچکدام از آنها فعلا نمیتوانند به بازگشت به خانه امیدوار باشند چون بهنظر نمیرسد که پایان جنگ، فعلا ممکن باشد. مسکو که با ارزیابی کاذب از توان خود و قدرت مقاومت اوکراین امیدوار بود خیلی سریع به اهداف خود در اوکراین برسد، حالا بر جبهه شرق تمرکز کرده و از حضور نیروهایش با عقب نشینی از اطراف پایتخت در شمال اوکراین کاسته است. در سوی دیگر، این کشور در عرصه انرژی هم موضعی تهاجمی علیه غرب گرفته و بعید نیست که بهزودی تنشهایش با غرب، حتی از این هم بیشتر اوج بگیرد، اما با گذشت40 روز از جنگ این سوال همواره مطرح است که چرا روسها در اوکراین ضعیفتر از حد انتظار ظاهر شدهاند ؟ واقعیت این است که در روز اول حمله روسیه به اوکراین، یگانهای هلیکوپتری و هوابرد این کشور در یک عملیات متهورانه و موفق توانستند با رعایت اصل غافلگیری، فرودگاه گوستومل در ۲۰ کیلومتری شمال غرب شهر کی یف را تصرف کنند. تسخیر این فرودگاه که هواپیمای معروف آنتونوف ۲۲۵ نیز در آن مستقر بود، امیدهای کرملین را برای تصرف پایتخت اوکراین و براندازی دولت زلنسکی بالا برد، اما در چند روز گذشته ارتش اوکراین توانست این فرودگاه و دیگر مناطق تصرف شده پیرامون پایتخت را از روسیه پس بگیرد و روسها نیز در این جبهه تمامی نیروهای خود را تا نزدیکی مرز بلاروس عقب کشیدهاند. سوال بسیاری این است که چرا ارتش روسیه با وجود تلاشهای بسیار و از دست دادن تعداد زیادی نیروی ویژه و زره پوش، در تصرف پایتخت اوکراین ناموفق بود ؟به اعتقاد نگارنده پاسخ این پرسش را باید در کتابهای استراتژیستهای نظامی دنیا جست وجو کرد؛ زیرا اصل مهمی در جنگها وجود دارد به نام سرپل گیری؛ که به معنای خیزی بلند و تصرف نقطهای در کرانه رود یا در عمق خاک دشمن است. سرپل خود یک هدف نیست بلکه پایگاهی موقت در نظر گرفته میشود تا از آن نقطه نیروها و تجهیزات بتوانند عملیات آفندی را تداوم بخشند. نکته مهمی که در سرپل گیری وجود دارد گسترش سرپُل و هجوم پی در پی نیروها به دیگر نقاط است و اگر این اتفاق رخ ندهد با توجه به فاصله زیاد این نقطه با جبهه خودی، طرف مقابل میتواند با تجمیع نیرو و عملیاتهای پدافندی و پاتکهای سنگین، تمام نقاط تصرف شده را دراندک زمانی باز پس بگیرد. برای مثال در جنگ ۱۹۷۳ نیروهای مصری توانستند از کانال سوئز عبور کنند، خط پدافندی بسیار محکم بارلیف را بشکنند و سرپُل بزرگ و مهمی را در شرق کانال تصرف کنند و به حرکت خود ادامه دهند. فرمانده وقت ارتش مصر سپهبد سعد الدین شاذلی معتقد بود باید هر چه سریعتر سرپُل تصرف شده را گسترش داد و ۳ گذرگاه قفقفه، قیدی و متیلا را تسخیر و به سمت شمال (جنوب فلسطین) حرکت کرد، اما انور سادات رئیسجمهور وقت مصر با ایده شاذلی مخالفت کرده و معتقد بود نیروها باید متوقف شوند و در ۲۰ کیلومتری کانال سوئز خط پدافندی احداث کنند و همین عاملی شد تا اسرائیلیها ظرف ۳ روز خود را بازیابند و نقاط سقوط کرده را مجدد تصرف کنند و در نهایت اعراب در این جنگ ناکام شدند. روسها نیز اگر چه در روزهای اول توانستند گوستومل، ایرپین و ایوانکیف در اطراف کی یف را تصرف کنند اما به دلایلی که هنوز مشخص نیست ( احتمالا عدم برآورد صحیح از توان پاتکهای اوکراین و عدم پشتیبانی مناسب از نیروهای درگیر و تقویت آنها ) نتوانستند بلافاصله سرپلهای تصرف شده را گسترش دهند و در همان نقاط باقی ماندند. اوکراینیها نیز پس از بیرون آمدن از شوک اولیه با توجه به سخنرانیها و مقاومت غیر قابل انتظار زلنسکی وسازمان دهی حملات سنگین و آتش دقیق توپخانه و هواگردهای سرنشین دار و بدون سرنشین به نقاط حضور نظامیان روسی حمله بردند و تلفاتی به شدت سنگین با توجه به کمکهای اطلاعاتی و تسلیحاتی غربی به آنان وارد آوردند. در نتیجه فرماندهی ارتش روسیه که ملتفت گردید توان تصرف کی یف را ندارد و نگه داشتن مناطق تصرف شده جز با تلفات بالا میسر نیست، دستور عقب نشینی کامل از اطراف پایتخت اوکراین را صادر کرد. به طور کلی نیز بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران جنگ نظامی روسیه در اوکراین را اشتباه محاسباتی و محکوم به شکست میدانند؛آنها بر این اعتقادند که با توجه به اتکای شدید روسیه به راهبرد زرهی محور کلاسیک مربوط به دوران شوروی، عدم بهره گیری گسترده از پهپاد، نقص در جنگ الکترونیک و البته پشتیبانی گسترده بلوک غرب از کی یف، روسها در اوکراین ضعیفتر از حد انتظار ظاهر شدهاند. با این حال روایت اوکراین و برخی متحدان غربی این کشور نیز این است که روسیه بعد از تحمل شکستهای چشمگیر در پاتکهای اوکراینی در اطراف کییف و مناطق شمالی، میخواهد دوباره خود را سازمان دهی کند. این گروه بر این اعتقادند که تاکتیک جدید روسیه برای تمرکز بر جنوب و شرق اوکراین میتواند درصورت رسیدن به نتیجه، پیامدهای فاجعهباری برای کییف داشته باشد چرا که روسیه قصد دارد با در هم کوبیدن ارتش اوکراین در شرق، دست بالا را در مذاکرات آینده داشته باشد و شرایط خود را به کییف تحمیل کند. از هم اکنون باید شرق و جنوب شرقی اوکراین را جبهه نبرد اصلی دو طرف دانست.
سعودیها که همواره چشم طمع به خاک یمن داشته و حدود ۸۰ سال قبل سه استان نجران، جیزان و مسیر را با حمله نظامی و اشغال از این کشور جدا و به اراضی عربستان سعودی ضمیمه کردهاند، هرگونه استقلال و پیشرفت یمن را مغایر منافع خود تلقی میکنند و بهدنبال ایجاد دولتهای وابسته و ضعیف در این کشور بودهاند که آخرین آن دولت علی عبدالله صالح بود؛ دولتی که با قیام مردمی در موج بیداری اسلامی برکنار شد و جای خود را به دولت عبدربه منصور هادی داد که با وعده اجرای خواسته انقلابیون سر کار آمد و پس از بیاعتنایی به این خواستهها و تهدید انقلابیون استعفا داد و متواری شد.
اما پس از آنکه دولت ملی با محوریت انصارالله تشکیل شد و یک نظام مردمسالار و انقلابی شکل گرفت، منصور هادی با پشتیبانی و تحریک سعودیها به دنبال بازگشت به قدرت و مقابله با انقلاب برآمد که البته وقایع بحرین و مصر نیز در چنین ادعایی بیتأثیر نبود.
عربستان سعودی که نگران تحولات ناشی از بیداری اسلامی و شکلگیری دومینوی سقوط دولتهای دیکتاتوری و مشابه خود در منطقه بود، بیاعتنایی دولت ملی یمن به خواسته نامشروع منصور هادی را بهانه حملهای سنگین علیه یمن در قالب ائتلاف عربی قرار داد که حاصل آن اشغال بخشهایی از خاک یمن و محاصره نظامی و اقتصادی سایر مناطق بود.
حملهای که حمایت دولتهای غربی دارای انگیزه سلطه و نفوذ در منطقه غرب آسیا را نیز همراه داشت و برخلاف آشکار بودن ماهیت مداخلهجویانه و جنایتکارانه متجاوزان تا امروز ادامه یافته است.
البته خامی و غرور ولیعهدهای جوان عربستان سعودی و امارات متحده و محاسبات غلط برای یکسره کردن کار دولت ملی برآمده از انقلاب مردمی یمن در اصل حمله و تداوم آن یک عامل اساسی و منطقی به حساب میآید. اینکه حمله اولیه در ۶ فروردین ماه ۱۳۹۴ با تهاجم سنگین هوایی، دریایی و زمینی به نام عملیات طوفان قاطعیت شکل گرفت، پیروزی برقآسا را در ذهن این ولیعهدهای جوان و بیتجربه به ظن قوی و احتمال زیاد متصور میسازد.
زمانی که عملیات طوفان قاطعیت با مقاومت شدید مردمی مواجه و تصور پیروزی برقآسا به یأس انجامید، آنان موج بعدی حمله را از دوم اردیبهشتماه با نام عملیات احیای امید شروع کردند که نتیجه آن هزینههای سنگین جنگی فرسایشی برای کشور مظلوم یمن و همچنین کشورهای متجاوز بوده است.
اما این جنگ به شکوفایی استعدادهای نظامی و شکلگیری مقاومتی جانانه در مردم یمن و تقویت اراده استقلال و پیشرفت ملی کمک کرد، به گونهای که برخلاف فشارهای سنگین و جنایتهای وحشتناک متجاوزان و چشم بستن تمامی مدعیان حقوق بشر بر این جنایات، انقلابیون یمنی که به جز محور مقاومت اسلامی در منطقه هیچ حامی دیگر ندارند، در ماههای اخیر با بهکارگیری پهپادهای تهاجمی در عمق خاک عربستان سعودی و مراکز نفتی این کشور، ثابت نمودند که استراتژی خود را از دفاع به حمله تغییر داده و اراده و امکان پیشبرد آن را نیز دارند.
همزمانی این تحول راهبردی در میدان جنگ یمن با جنگ اوکراین که نیاز غرب به افزایش صادرات نفت عربستان را تشدید کرده بود و همچنین امتحان بد امریکا در حمایت از دولت اشرف غنی و فرار مفتضحانه از افغانستان، امروز شرایطی را پدید آورده که ائتلاف عربی متجاوز، چارهای جز خداحافظی با ادعاهای اولیه و پذیرش شرایط انصارالله ندارد.
از این رو همان کشورهایی که در سالیان گذشته با سخاوت تمام زرادخانه تولید قتل، جنایت و تخریب این ائتلاف را تقویت و دلارهای نفتی عربستان و امارات را با فروش تسلیحات و جنگافزار به غرب برمیگرداندند، امروز نیازمند افزایش صادرات نفت هستند و عربستان و امارات هم برای ادامه صادرات نفت و فرار از هزینههای سنگین این جنگ بیهوده چارهای جز آتشبس نمیبینند، چرا که توان موشکی و پهپادی انصارالله از یکسو و رویکرد آن به استراتژی تهاجم از سوی دیگر وضعیت میدان را به نفع انصارالله تغییر داده است.
همین تغییر وضعیت است که ولیعهد خام و متکبر آلسعود را مجبور به پذیرش واقعیت یعنی قدرت انصارالله و گردن نهادن به شرایط دولت ملی یمن و بیاعتنایی به التماسهای منصورهادی کرده است. به عبارت واقعیتر و به طور خلاصه میتوان گفت توان موشکی و پهپادی و شجاعت اتخاذ راهبرد تهاجمی انصارالله به شکلگیری موازنهای انجامیده که جنگسالاران آلسعود چارهای جز عقبنشینی برای ادامه حیات خود ندارند. حامیان آلسعود هم که پیش از این میزان توان و قدرت خود را در فرار از افغانستان به نمایش گذاشته بودند، امروز بر اوکراین متمرکز و نگران روند صعودی قیمت انرژی هستند که اگر لازم باشد برای تأمین آن حاضر به فدا کردن هر شریک و متحدی هستند. این اتفاق یک درس بزرگ برای تمامی کشورهای مستقل دارد و آن این است که گرچه نباید از جنگ استقبال کرد، اما مقابله با جنگسالاران متکبر و مغرور، چارهای جز استفاده از قدرت باقی نمیگذارد و هزینه تأمین قدرت با پهپاد و موشک بسیار کمتر از خسارتهای پذیرش اشغال و سلطه مستکبران است.
....................... در حال تکمیل می باشد