«هر که شد محرم دل، در حرم یار بماند»
آنکه بیگانه شد، آشفته و بیمار بماند
چهره شد با کمک مردم و اسمی دَر کرد
سالها عکس رخش بر در و دیوار بماند
شهرتی یافت در این مملکت و سیمایش
آن سوی آب ولی سخت در انکار بماند
سر در آورد از «اُسکار» و «کَن» و «تورنتو»
سر خوش از جلوهگری در صف اغیار بماند
بهر یک جایزه از دین و وطن ساده گذشت
رفت، بشکست نمکدان و دل آزار بماند
این طرف راحت و آزاد و طلبکار همه!
آن طرف سوژه هر روزه اخبار بماند
افتخارش شده جشنی که ندارد حاصل
مزد خوش خدمتیاش نزد خریدار بماند!
علی عرفانی(شاعرباشی)