شیر میدان
مردِمیدان، درجهادی بی امان، پروازکرد.
چون زمین باریک شد، ننگ آمدو پربازکرد
تاکه دعوت نامه آمد، جهدوایثارت قبول
با تمامِ اشتیاق و سرخوشی، پرواز کرد،
چون شهادت مُزدِمردانِ مجاهدبوده است
رفت، امّا برتمامِ خودخروشان، نازکرد
درمصافِ جوجه شیطان هاو، شیطانِ بزرگ
جایگاهِ ویژهای از بهرِخود، احرازکرد
سنوارِ غزّه ثابت کرد، آری میشود
باشهادت، ملّتی مظلوم، سرافراز کرد
رفت امّا، همچو مردانِ بزرگِ این جهان
جاودانه مرد میدان، راه نو آغازکرد
عبدالمجیدفرائی
۱۴۰۳/۷/۲۷
مثل کوه پشتت.
تا نجات قدس
آغاز کن با ذکر «یاحیدر» شبیخون را
در هم بکوبای دست حزبالله؛ صهیون را
هنگام از جا کندنِ قلب تلآویو است
جاری کن از حیفا شبی دریاچهٔ خون را
غمدیدهای و هرگز از یادت نخواهد رفت
خاکِ فلسطین را و کوچههای گلگون را
اشک از نگاهِ غزه بردار و بگو دیگر
حسرت نخور آبادیِ از غزه بیرون را
حتما بگو که در حیاط خانه میبینی
فردا دوباره قدکشیدنهایِ زیتون را
هستیم مثل کوه پشتَت؛ تا نجات قدس
لبریز کن از خشم؛ آن چشمانِ محزون را
مثل همیشه با «أشِدّاءُ عَلىَ الکُفّار»
با کشتنِ باطل؛ بچرخان چرخ گردون را
باید بفهمانی به اسرائیل با موشک
حکم تعرّض را... سزای نقض قانون را
ما مردِ میدانِ نبردیم و تماشا کن
این لشکر پا به رکاب رو به افزون را
از تفرقه بیزار و میگیریم در پنجه
آخر گلوی نحس اسرائیل ملعون راای امّت اسلام برخیزید با وحدت
هنگام غفلت نیست! دریابید اکنون را
اهل تشیع با تسنن یک هدف دارند
نابودی صهیون!... بیا دریاب مضمون راای مشت پُر تأثیر با فریاد خونخواهی
از خواب خوش بیدار کن حکام مدیون را
«وحدت» میان مسلمین نابود خواهد کرد
صهیون نامشروع را؛ این چند میلیون را
این چند میلیون میشود برچیده از عالم
غیرت اگر جویا شود احوال مجنون را
همواره پشتیبان تو هستیم حزبالله
آتش بسوزان! شعلهورتر کن شبیخون را!
مرضیه عاطفی