نام مقاومت اسلامی و جنبش حزبالله برای مردم لبنان همواره یادآور فداکاری رزمندگان و فرماندهانی است که این کشور را از چنگال اشغالگران صهیونیست نجات دادند؛ آن هم درحالی که بزرگترین احزاب سیاسی لبنان و حتی دولت وقت آن در سال 1982 و در جریان اولین حمله رژیم صهیونیستی به این کشور قصد داشتند لبنان را تسلیم اسرائیلیها کنند.
خیز صهیونیستها برای اشغال لبنان با کمک مزدوران
بعد از حمله رژیم اشغالگر به لبنان در ژوئن سال 1982 نیروهای صهیونیست به سرکردگی «آریل شارون» نخستوزیر اسبق و وزیرجنگ وقت این رژیم شروع به پیشروی در بیروت و اشغال این شهر کردند. آنگونه که منابع صهیونیستی فاش میکنند نخستین هدف اسرائیل از حمله به لبنان تغییر ساختار سیاسی این کشور و اخراج نیروهای فلسطینی و انتخاب «بشیر الجمیل» جاسوس تلآویو به عنوان رئیس جمهور لبنان بود.
در آن زمان صهیونیستها با همکاری برخی طرفهای مسیحی و به طور خاص حزب «فالانژها» به ریاست بشیر الجمیل توانستند در مناطق مختلف لبنان پیشروی کرده و مستقر شوند. بشیر الجمیل از روزهای اول قدرت گرفتن در صحنه داخلی لبنان در پی ایجاد روابط قوی با اسرائیلیها بود و همیشه سعی میکرد در عملیاتهای خود نظر اسرائیلیها را جویا شده و مطابق آن عمل کند.
بر اساس اطلاعات موجود روابط حزب فالانژها و اسرائیل از سال 1975 و بعد از جنگ داخلی لبنان آغاز شد؛ جایی که فالانژیستها برای سرکوب آوارگان فلسطینی و نابودی گروههای مقاومت موجود در لبنان از اسرائیل درخواست کمک کردند که با پاسخ مثبت تل آویو این همکاریها در زمینه نظامی آغاز شد. بشیر الجمیل در آن زمان به عنوان رئیس جمهور لبنان و رهبر حزب فالانژها که در واقع جاسوس رژیم صهیونیستی بود ضمن کمک نظامی و میدانی به اسرائیل برای اشغال لبنان، حتی قول امضای قرارداد صلح با اسرائیل را نیز داده بود.
همکاری فالانژها به سرکردگی افرادی چون «بشیر الجمیل و سمیر جعجع (که در حال حاضر ریاست حزب نیروهای لبنانی را بر عهده دارد و به همان سیاست قبلی خود در مزدوری برای اشغالگران پایبند است) با رژیم صهیونیستی موجب وقوع جنایتهای وحشتناکی همچون کشتار هزاران فرد بیگناه در اردوگاههای فلسطینی «صبرا» و «شتیلا» در بیروت شد.
مقاومت چگونه برای دفاع از لبنان ظهور کرد؟
در چنین شرایطی که انتظار میرفت لبنان نیز همانند فلسطین به اشغال صهیونیستها دربیاید، نیروهای مقاومت اسلامی لبنان که ابتدا به شکل پراکنده و غیرعلنی عملیاتهایی علیه دشمن ترتیب میدادند تصمیم گرفتند رسما اعلام موجودیت کنند.
بعد از اینکه وساطت امام موسی صدر در جنگ داخلی 1975 بین مسلمانان و مسیحیان در بیروت به نتیجه نرسید، ایشان برای حفاظت از شیعیان لبنان دست به تاسیس شاخه نظامی گروهی که از قبل با نام «حرکه المحرومین» تاسیس کرده بود، زد. این شاخه نظامی، «افواج المقاموه اللبنانیه» یا امل بود که وظیفهاش تنها محافظت از شیعیان محسوب میشد. بعد از ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی، رهبری این گروه به دست «نبیه بری» که اکنون ریاست پارلمان لبنان را نیز بر عهده دارد، سپرده شد.
پس از سقوط بیروت، نیروهای شیعه از گروههای مختلف خود را به بعلبک رساندند. بعد از آن کمیته 9 نفرهای از گروههای مستقر در بعلبک تشکیل شد که از میان آنها شورای پنج نفرهای انتخاب گردید که به شورای لبنان نام گذاری شد. این شورا به صورت غیر علنی فعالیت میکرد و سپس نام «حزب الله لبنان» برای آن انتخاب گردید و دفتر سیاسی این حزب آغاز به کار کرد. هسته اولیه تشکیل جنبش حزبالله لبنان در سال 1982 پایهگذاری شد اما این جنبش به طور رسمی در ماه مه 1984 اعلام موجودیت کرد.
سپس بعد از عقبنشینی رژیم صهیونیستی از شهر صیدا، حزب الله طی یک گردهمایی رسمی در16 فوریه 1985 با صدور یک نامه سرگشاده، هویت، استراتژی و برنامه ایدئولوژیک خود را بیان کرد که اهداف حزب الله در این نامه سرگشاده عبارت است از: اخراج نهایی اسرائیل از لبنان، اخراج نهایی آمریکا، فرانسه و هم پیمانان آنها از لبنان، محاکمه عادلانه فالانژها برای جرایمی که با تحریک آمریکا و اسرائیل در حق مسلمانان و مسیحیان در لبنان مرتکب شدهاند و اعطای حق تعیین سرنوشت به ملت لبنان با آزادی کامل.
فرار خفتبار صهیونیستها از جنوب لبنان؛ اولین دستاورد رسمی حزبالله
خروج اسرائیل از بیروت و سپس عقب نشینی به آن سوی رودخانه لیطانی در سال 1985 اولین نتیجه مقاومت مردمی و استراتژی تعیین شده توسط حزبالله بود.
عملیاتهای پی در پی مقاومت در این دوره طبق راهبرد تعیین شده و برنامهریزی دقیق حالت تصاعدی به خود گرفت تا جایی که رژیم صهیونیستی را وادار کرد برای در امان ماندن از خسارتهای همه روزه در لبنان، کم کم به فکر خروج از جنوب این کشور بیفتد؛ اتفاقی که نهایتا در مه سال 2000 افتاد و صهیونیستها با فرار از جنوب لبنان برای یک شکست خفتبار دیگر مقابل حزبالله در جنگ جولای سال 2006 آماده شدند.