از فقر سیاسی تا فقدان ساختار امنیتی همکاری جویانه منطقهای
به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوریهای تازه تأسیس در سال ۱۹۹۱ میلادی و همچنین شکلگیری ژئوپلیتیک جدید در قفقاز جنوبی و دیگر مناطق تازه جدا شده عملاً این جمهوریهای سابق به یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان بدل شدند. ولی با وجود این و به رغم اهمیت و جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک برجسته این مناطق از لحاظ مناقشات قومی و سرزمینی، بی ثباتی سیاسی، عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی، گرایشهای سیاسی متعارض و فقدان ساختار امنیتی همکاری جویانه منطقهای متأسفانه منطقه قفقاز جنوبی و اساساً کل جمهوریهای سابق شوروی همواره با تهدیدات و چالشهای امنیتی ذیل تنشهای مرزی روبهرو بودهاند. از این رهیافت باید پذیرفت که فقر سیاسی، نبود دیپلماسی فعال و پویای آشتی جویانه و از همه مهمتر جولان اندیشههای ناسیونالیستی و میهنپرستانه که گاه تنه به باورهای شوونیستی میزند، آتش درگیریهای مرزی را در میان جمهوریهای سابق شوروی تداوم و تشدید بخشیده است.
نقش روسیه کجاست؟
اگر چه در وهله اول باید سیبل اتهامات را به خود جمهوریهای سابق شوروی برای وقوع درگیریهای گاه و بی گاه مرزی چرخاند، اما نمیتوان نقش دیگر بازیگران را هم در شعلهور نگاه داشتن آتش این تنشها نادیده گرفت.
روسیه به عنوان وارث اتحاد جماهیر شوروی با پیوندهای مختلف تاریخی، فرهنگی، دینی و نژادی با ملل ساکن در جمهوریهای تازه تأسیس مستقر در این حوزه در کنار سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نقش برجستهای در شکل دادن به ترتیبات امنیتی جمهوریهای سابق (شوروی) داشته است. در این راستا وقوع تضادها و تعارضات مسکو با این کشورها موجبات به طول انجامیدن بحرانها و لاینحل ماندن مناقشات منطقهای را فراهم ساخته و بنبست جدی در مقابل روندهای سیاسی - امنیتی و پروسههای همکاری جویانه در قفقاز و دیگر جمهوریهای سابق را به وجود آورده است.
نکته حائز اهمیت دیگر به نقش روسیه در شکلدهی مرزی در جمهوریهای سابق بازمیگردد. مسکو در این خصوص به نحوی عمل کرده است که جولان این درگیریهای مرزی مانع شکلگیری یک بلوک واحد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی در برابر روسیه شود.
از ترکیه تا امریکا
در این میان موقعیت راهبردی و منابع انرژی قفقاز نیز توجه دیگر بازیگران و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای و مشخصاً ترکیه و نیز کشوری چون امریکا را به خود جلب کرده است. لذا هر یک از این بازیگران با بهکارگیری ابزارها و سیاستهای مختلف و تأثیرگذاری بر ترتیبات امنیتی منطقه قفقاز و دیگر جمهوریهای سابق شوروی به دنبال اعمال نفوذ در این منطقه و پیشبرد اهداف سیاستهای خود بودهاند. در این میان ترکیه به عنوان یکی از بازیگران منطقهای از جمله کشورهایی بوده که از ابتدای فروپاشی شوروی نقشی اساسی در ترتیبات منطقهای جمهوریهای سابق با تمرکز بر منطقه قفقاز جنوبی داشته است. قرار گرفتن قفقاز جنوبی در میان دو حوزه نزدیک دریای ترکیه یعنی دریای خزر و دریای سیاه باعث اهمیت مضاعف این منطقه برای آنکارا شده است. لذا به نظر میرسد ترکیه همان گونه که مشخصاً در جنگ 44 روزه پاییز سال 2020 قرهباغ به شکلی مستقیم ورود پیدا کرد، در سالهای آتی نیز به دنبال افزایش حضور و نفوذ خود در قفقاز جنوبی باشد. بی شک این سیاست ترکیه در تقابل با منافع اقتصادی و امنیتی روسیه قابل تفسیر و ارزیابی است و میتواند بستر را برای تضاد اهداف و منافع مسکو و آنکارا در حوزههایی به همراه داشته باشد. مجموعه نکات یادشده در کنار سایر نکات مغفول مانده حکایت از آن دارد که چرا اخیراً تنش به جمهوریهای سابق شوروی بازگشته است، یا بهتر بگوییم چرا هیچ گاه تنش مرزی از جمهوریهای سابق شوروی رخت برنمیبندد؟
منبع: روزنامه ایران /حسین فاطمی