فرصت راهبردی منحصر به فرد سمرقند
بیست و دومین نشست سالانه شورای سران کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای در روزهای ۱۵ تا ۱۶ سپتامبر برابر با ۲۴ و ۲۵ شهریورماه در شهر سمرقند ازبکستان برگزار میشود.
این سازمان به عنوان یک نهاد بانفوذ منطقهای در سال ۲۰۰۱ با هدف همکاریهای چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی از سوی رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان تشکیل شد. سازمان همکاری شانگهای، مروج ایدههای همکاری چندجانبه است. هدف اصلی از تشکیل آن، برقراری موازنه در برابر نفوذ امریکا و ناتو در منطقه است.
نشست «سمرقند» یک فرصت منحصر بهفرد برای بررسی مسائل دوجانبه، منطقهای و جهانی است. این نشست با حضور ۱۵ رئیسجمهور و رؤسای ۱۰ سازمان بین المللی همکار با سازمان همکاری شانگهای برگزار میشود. با توجه به جایگاه و سازماندهی آن، این نشست یک نشانه بارز از نفوذ روزافزون بازیگران حامی راهبرد چندجانبه گرایی است. امروز علاقه به ظرفیت سازمان همکاری شانگهای در سطح بین المللی نیز در حال افزایش است. پس از نشست سمرقند این سازمان وارد یک مرحله جدی از تحول خواهدشد، تعداد اعضای آن افزایش مییابد و بیش از ۳۰ سند در زمینههای مختلف به امضای اعضا خواهد رسید.
درنشست سمرقند یادداشت تعهدات جمهوری اسلامی ایران امضا میشود و عضویت کامل کشورمان در سازمان شانگهای به انجام خواهد رسید. همچنین یادداشت اعطای مقام شریک گفتگو در سازمان به کشورهای مصر، عربستان سعودی و قطر نیز امضا میشود و چندین سند مهم امضا خواهدشد. سند نهایی اصلی این نشست بیانیه سمرقند خواهد بود که برخوردهای مشترک کشورهای عضو در حل و فصل مشکلات منطقهای و جهانی را با تعیین اولویتهای توسعه سازمان منعکس خواهد کرد.
مکتب انسان ساز اربعین
حدود 1400 سال از آن واقعه بس غمبار و دهشتناک می گذرد، واقعه ای که در آن فرزند دختر پیامبر عظیم الشأن اسلام به همراه یاران اندکش توسط اشقیا به فجیع ترین شکل کشته شدند و خون پاکشان بر زمین ریخته شد. در تمام سال های پس از عاشورا، یزیدیان در دوره ها و اعصار گوناگون هرچه در توان داشتند به کار گرفتند تا نه تنها یار و «راه حسین» علیه السلام فراموش شود بلکه حتی نشانی از قبر مطهر حسین بن علی باقی نماند اما مگر چراغی که به فرمایش رسول اکرم (ص) «چراغ هدایت» است خاموش شدنی است و مگر کشتی که «کشتی نجات» است به گِل نشستنی است؟! آری قبر مطهر سیدالشهدا را بارها به آب بستند و شخم زدند و ویران کردند، موانع بسیار بر سر راه زوار «خون خدا» گذاشتند، دست ها قطع کردند و سرها بریدند اما حرارت عشق حسین (ع) در دل ها سرد نشد که نشد و این سنت خداوند باری تعالی است و فرموده نبی مکرم اسلام که فرمود از شهادت حسین (ع) حرارتی در قلوب مومنین ایجاد می شود که هرگز سرد نمی شود و ما امروز پس از قرن ها هنوز جلوه های این حرارت و اعتقاد راسخ به راه حسین (ع) و نور هدایت و کشتی نجات بودن سید شباب اهل الجنة را در اجتماع پرشکوه اربعین شاهدیم. اجتماعی چند میلیونی از عشاق و دلدادگان مکتب اسلام ناب محمدی و زائران حسین بن علی علیه السلام. همان حسینی که همه چیز خود را، یاران و اصحاب وفادارش، برادران و فرزندان و حتی شیرخواره اش را فدای آیین ناب محمدی (ص) و احیای سنت پیامبر و ارشاد امت و زنده کردن امر به معروف و نهی از منکر کرد و خون پاک قلب مطهرش را بذل کرد تا انسان ها برای همیشه زمان حجتی برای رهایی از گمراهی و ضلالت و حیرت داشته باشند و این گونه بود که خون حسین علیه السلام ، ثارا... شد و دمی از جوشش باز نایستاد، تا از جوشش این خون مقدس هر آن انسانیت جان تازه بگیرد. و امروز جلوه هایی ستودنی از انسانیت را نسل ما در هجوم عاشقانه میلیون ها انسان در رهسپاری به سوی کوی حسین (ع) در اجتماع بی نظیر اربعین حسینی شاهد است و آن هم در حالی که این رهسپاران کوی دوست می دانند که در این طریق نه تنها از هتل و مهمان پذیر و ... خبری نیست بلکه گرمای شدید هست و کمبود امکانات حتی ابتدایی، خستگی و بیدارخوابی جزء جدانشدنی این سفر است، ازدحام و شلوغی نیز گاه نفس گیر می شود و ... اما آن چه تحمل این سختی ها را آسان می کند «شوق وصال» است و «لبیک» به ندای هل من ناصر ینصرنی «امام حق» که همچنان به گوش جان می رسد و این راهیان و عاشقان و حتی آرزومندانی که توفیق حضور در مراسم اربعین را نداشتند به این شوق در این راه با پای دل گام می گذارند که بگویند و اثبات کنند که اگر آن روز و در عاشورای سال 61 نبودند که بی عذر و بهانه به یاری فرزند رسول خدا بشتابند امروز پس از 14 قرن تمرین آمادگی برای در رکاب بودن امام زمان (عج) را در اربعین «مشق» می کنند. راهیان و آرزومندان وصال یار هم خود در این طریق جلوه هایی از مهر و محبت و معنویت و انسانیت و آزادگی و عشق و ایمان را به منصه ظهور می گذارند و هم مجاوران حریم یار و خادمان عراقی و ایرانی زائران اربعین جلوه هایی بس دیدنی از انسانیت را، عشق و محبت و دلدادگی و مهربانی و دیگرخواهی را، ایثار و فداکاری و مهمان پذیری و اکرام انسان و زائر را در دانشگاه و مکتب انسان ساز اربعین بر صفحه تاریخ و چشم و جان و دل انسانیت نقش می کنند. همه ما به خاطر داریم که صدام خونخوار جنایتکار همین 40 سال پیش عده ای از عراقی ها را در لباس ارتش بعث به جان ایران و ایرانیان انداخت، اما حالا اکثر قریب به اتفاق مردم عراق با جان و دل و هرچه در بساط دارند از زائران اربعین خصوصا زائران ایرانی پذیرایی می کنند برخی از آنان که حتی برای تامین معیشت خود در رنج هستند، از همان اندک درآمد خود، مقداری برای پذیرایی از زائران اربعین کنار می گذارند، خانه های خود چه کوچک و چه بزرگ، چه خشتی گلی و چه مدرن را با خلوص نیت در اختیار راهیان کوی یار قرار می دهند، کفش واکس می زنند، بدن و پاهای آزرده زائران را مرهم می گذارند، بعضی هایشان هم که برخی جوانان نیز جزو آنان هستند خاک پای زائران را به تبرک می برند!! شعار «حب الحسین یجمعنا» بر زبانشان جاری است و در عمل نیز بدین شعار عامل اند و پایبند. و در عین نبود زیرساخت های لازم و کمبودهای به ارث رسیده از زمان صدام ملعون، چند هزار موکب در بیابان و خیابان و کوی و برزن در مسیر زائران برپا کرده اند، این عاشقان امام حق برای اثبات همدلی و اخلاص و بی ریایی در خدمت به زائران خون خدا امسال 500 موکب مشترک با ایرانیان برپا کردند، اینان حتی فرزندان خردسال خود را برای خدمت به زائران اربعین به میدان آورده اند و چه نیکو این محبان اهل بیت چه شیعه و چه سنی چه کُرد و چه عرب در این مدرسه معنویت و انسانیت شاگردی و معلمی می کنند و مشق عشق و ایثار و از خودگذشتگی و مهر و وفا را در مکتب انسان ساز اربعین به زیبایی در منظر جهانیان به نمایش می گذارند. حلاوت این زیارت پرشکوه و به یادماندنی که برای هر زائر بیش از چند ده کتاب اثر معنوی و تربیتی دارد گوارای وجودشان و اجر این همه خدمت صادقانه و خالصانه و بی منت برادران عراقی با خداوند باری تعالی. در مقابل اما اگر عمری باشد درباره بی تدبیری و قصور و کم کاری برخی مسئولان عراقی در ایجاد زیرساخت ها و تسهیل امور زائران نیز خواهم نوشت.اربعین شناسنامه اسلام ناب محمدی(ص) است
۱- « بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری است. چهل روز از شهادت حسین بن علی و یاران پاکباختهاش(ع) میگذرد. جابربن عبدالله انصاری، صحابه بزرگوار رسول خدا(ص) که در کهنسالی بینایی از دست داده است همراه با عطیه عوفی، یکی از شیعیان دلباخته امیرالمومنین(ع) و از رجال علم حدیث و مفسران قرآن، در کربلا به زیارت تربت پاک سیدالشهدا و یاران شهیدش آمدهاند. گفته میشود (بنا به روایتی) ساعاتی بعد، کاروان کربلاییان که به اسارت رفته بودند نیز از شام باز گردیده و در سوگ شهیدان نینوا با جابر و عطیه همنوا شده بودند... سقف زمان تاریک و ظلمانی است... فرزندان هند جگرخوار، همان که در اُحد از شدت خشم و کینهای که به اسلام داشت، سینه حمزه عموی پیامبر خدا را شکافته و جگر او را به دندان کشیده بود، بر منبر رسول خدا(ص) نشستهاند و داعیه خلافت الهی دارند!... حال و هوا چنان است که گویی این آیه از سوره روم وصف آن است «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» ... در دورترین افق ذهن هم نوری به چشم نمیخورد! ... انگار ادامه عمر روزگار بر همین روال و قرار افتاده است! سقف ظلمانی زمان ضخیمتر از آن به نظر میرسد که شکافتنی باشد! و شب طولانیتر از آن که احتمال سحری در میان باشد! ...» به قول مرحوم سلمان هراتی «شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت»! ۲- هزار و چهار صد و چهل و چند سال از آن تاریخ و آن روز گذشته است، بار دیگر اربعین است، چرخ زمان چرخیده و گردنههای خطرناک و پیچهای هولناک را پشت سر گذاشته و به عصری رسیده است که «عصر خمینی» شایستهترین نام برای آن است. فرزندان هند جگرخوار از منبر رسول خدا پایين کشیده شدهاند و ساکنان «کاخ سبز» که به ریا، رنگ عوض کرده و در «کاخ سفید»! ساکن شده بودند، به نَفَس نَفَس افتادهاند. دیگر از غربت اسلام و حضور غریبانه آلالله در اربعین خبری نیست. چند سالی است که وقتی اربعین از راه میرسد، دهها میلیون تن از شیفتگان مولایمان از سراسر جهان به زیارت تربت پاک حسین بن علی(ع) میآیند و فاصله چند ده کیلومتری میان شهرهای مختلف عراق تا کربلا را با پای پیاده میپیمایند و همه ساله بر تعداد زائرانش افزوده میشود... اربعین امسال نزدیک به ۳۰ میلیون نفر به میعاد رفتهاند و... جاماندگان نیز حساب جداگانهای دارند. راهپیمایی اربعین بزرگترین، پُرشمارترین و بینظیرترین (و نه کمنظیرترین) حضور مردمی در سراسر تاریخ از آغاز تاکنون است. اگر به راهپیمایی اربعین با احتساب شمار شرکتکنندگان رتبه ۱۰۰ (بالاترین رتبه) را بدهیم، رتبه دومین حضور مردمی در جهان و در تاریخ، ۹۰ و ۸۰ و ۷۰ و ۶۰ و... حتی ۱۰ و ۸ و ۷ نیست، بلکه در این مقایسه رتبه دومین حضور مردمی نهایتاً از یک و یا دو تجاوز نمیکند... یعنی هیچ! ۳- چند سال قبل، در یکی از یادداشتهای کیهان و به مناسبت عاشورای حسینی(ع) آورده بودیم: « بعد از ظهر آن روز غمزده، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسولخدا(ص) را چه میشود؟ چه کسی را به یاری میطلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیدهاند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستادهاند! پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تبدار، کدام لبیک را انتظار میکشد؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود، اینجا اما، اسماعیلها به خون غلتیدهاند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. اینجا، در کربلا، سخن از «انالله شاء أن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد! فرزند زهرا با که سخن میگوید؟ و کدام جماعت را به یاری میطلبد؟ اینجا که کسی نیست!... شیطان نمیدانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمینها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمیدانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، اما میدانست که «عصرخمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان میپیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلاییهایی میرسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند». ۴- این روزها، همان روزهاست که فرزند رسول خدا در آن عصر غم گرفته عاشورا میدید و دیگران نمیدیدند و به خطا بر این باور بودند که «دارها برچیده و خونها شستهاند»!... عصر خمینی که از راه رسید یاران این زمانی ابا عبدالله که رسول خدا(ص) خبر آمدنشان را به سلمان داده بود، از راه رسیدند. سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی برگرفته از اسلام ناب محمدی(ص) در انداختند که «از باد و باران نیابد گزند». ۵- گفتهاند « بهتر آن باشد که سرّ دلبران، گفته آید در حدیث دیگران». از این روی و از زبان و قلم چند خبرنگار آمریکایی به گوشهای از آنچه در راهپیمایی اربعین میگذرد اشارهای گذرا داریم: خبرنگار روزنامه آمریکایی هافینگتون پست مینویسد: «یک بخش از این مراسم سوگواری که هر مشاهدهکنندهای را بهتزده میکند دیدن این صحنه است که هزاران چادر که آشپزخانه موقت هستند توسط روستاییان منطقه در کنار مسیر زائران برپا شده است. گردانندگان موکبها، جلوی زائران را میگیرند، با آنها راه میروند و از آنها خواهش میکنند که دعوت آنها را بپذیرند که اغلب شامل یک مجموعه کامل از خدمات مناسب برای پادشاهان است؛ در ابتدا پاهای شما ماساژ داده میشود، سپس غذای گرم و خوشمزه تعارف میکنند و بعد از آن از شما دعوت میشود که استراحت کنید، در حالی که لباسهای شما شسته و اطو زده میشود و بعد از بیداری به شما بازگردانده میشود و البته همه این کارها رایگان و با مهربانی صورت میگیرد». خبرنگار هافینگتون پست به مدیریت بیبدیل و بینظیر «انبوه جمعیت» در راهپیمایی اربعین اشاره میکند و مینویسد: «پس از زلزله هائیتی، اتحادیه جهانی غذا با همکاری و حمایت جهانی و در بهترین حالت توانست به ۵۰۰ هزار نفر غذارسانی کند. ارتش ایالات متحده عملیات متحدی را به راه انداخت و منابع گوناگونی از آژانسهای فدرال را به خدمت گرفت و در نهایت اعلام کرد که در طی گذشت پنج ماه از این فاجعه انسانی ۹ میلیون و چهارصد هزار پُرس (وعده) غذا به دست زلزلهزدگان رسیده است حالا این را مقایسه کنید با بیش از ۵۰ میلیون وعده غذایی در هر روز در اربعین، که برابر است با ۷۰۰ میلیون وعده غذایی برای زائران در این مدت از زمان، که تماماً نه بهوسیله ایالات متحده و خیریههای جهانی بلکه به وسیله کارگران فقیر و کشاورزانی که در طی سال کار میکنند تا بتوانند رضایت زائران را جلب کنند فراهم میشود». در گزارش یکی دیگر از خبرنگاران غربی آمده است: «حتی نگاه کردن به این جمعیت هم نفسگیر است. آنچه به تماشایی شدن این منظره میافزاید این است که هر چه شرایط امنیتی کربلا رو به وخامت میرود، افراد بیشتر تشویق میشوند تهدیدهای تروریستی را به چالش بکشند و در مقابلش صف بکشند. بنابراین، این سفر زیارتی تنها آیینی مذهبی نیست، بلکه ابراز مقاومتی پررنگ است». « اگر دنیا حسین، پیامش و جاننثاریاش را شناخته بود، همه میتوانستند ریشههای باستانی داعش را پیدا کنند و بفهمند که عقیده این گروه برای مرگ و نابودی از کجا سرچشمه میگیرد. قرنها پیش بود که بشریت در کربلا بنیانگذاری وحشیگری و جنایت را شاهد بود. وحشیگری و جنایتی که در قتل حسین خلاصه شده بود. این اتفاق مواجهه ظلمت مطلق با نور درخشان بود. مقابله فساد با فضیلت. از این روست که روح حسین تا به امروز زنده مانده است و حضورش با تمام جنبههای زندگی این افراد گره خورده است... و هیچ تحریم رسانهای نمیتواند نور او را خاموش کند. حسین کیست؟ سؤالی با این عمق که میتواند باعث شود افراد، دین خود را تغییر دهند و تنها زمانی میتواند پاسخ داده شود که شما در اربعین با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید». «آلکساندر دوگین» نظریهپرداز بلندآوازه روس که ماه گذشته دخترش(به خیال آنکه اوست) به دست صهیونیستها ترور شد، ۷ سال پیش و بعد از شنیدن اخبار مربوط به راهپیمایی اربعین برای مشاهده این راهپیمایی عظیم به عراق و در میان راهپیمایان رفته بود، بخشی از مشاهدات خود را اینگونه شرح میدهد: «حادثه پیادهروی اربعین که هر روز ابعاد بینالمللی گستردهتری پیدا میکند و از همه ملیتها و ادیان از جمله مسیحیان در آن شرکت میکنند، مقدمه یک تحول اساسی در مقیاس جهانی است. معتقدم دنیای مدرن با ایدئولوژی لیبرال و سرمایهسالارانهاش به پایان رسیده است و جز بحرانآفرینی دستاورد دیگری برای بشریت ندارد و بشر امروز محتاج یک رستاخیز معنوی و الهی است که مایههای آن قویاً در انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی وجود دارد.» این ماجرا نیز گفتنی است و لطیف و شنیدنی. در راهپیمایی اربعین امسال جمعی از مسیحیان از کشورهای مختلف شرکت کرده بودند و پیشاپیش آنها، تعدادی از روحانیون مسیحی با نشانههای صلیب حرکت میکردند. خبرنگار یک رسانه غربی از کشیشی که عصای صلیب به دست داشت و آرام در میان جمعیت راه میپیمود پرسید: شما که مسیحی هستید با چه انگیزهای در این راهپیمایی شرکت کردهاید؟ پاسخ روحانی مسیحی لطیف و روحنواز بود، با لبخندی بر لب گفت «ما پیامبرمان متفاوت است ولی امام حسینمان یکی است. او امام حسین ما نیز هست». ۶- نگاهی به ابعاد چند وجهی راهپیمایی اربعین از معرفتی و دینی و اخلاقی گرفته تا ظلمستیزی و فداکاری و همدلی و برادری و انساندوستی و... به وضوح حکایت از آن دارد که راهپیمایی اربعین به «شناسنامه اسلام ناب محمدی(ص)» تبدیل شده است. به این فراز از بیانات حضرت آقا که چند سال قبل ابراز شد نگاهی بیندازید؛ «در زمانهای که عدّهای خونخوار به دور از انسانیّت، نام اسلام را به یغما بردهاند و به اسم دین، نفرت و وحشت و هر آنچه که غیرانسانی است را در جهان پراکنده میکنند و مایۀ شرم اسلام و مسلمانان گشتهاند این خبر در جهان منتشر میشود که 20 میلیون نفر، مسلمان، شیعه و سنی، عاشق، لبریز از عواطف انسانی، در اوج زیبایی و شکوه، صفا و صمیمیّت، در کربلا و در حرم حسین(ع) حاضر شدهاند جهانیان را شوکه میکند. آنگاه این علامت سؤال در ذهن غیرمسلمانان شکل میگیرد که این حسین(ع) کیست که همه را پروانهوار به دور خود جمع کرده است و چرا هیچگاه از این نوع از اسلام برای ما گفته نشده است و همیشه اسلام وهابی و سلَفی و دور از انسانیّت در رسانههای غربی منتشر شده است»؟! ... و اما، حساب ما جا ماندگان نیز قصهای پُر غصه است که بماند: شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت؛ قسمت نیست حسین شریعتمداریمهاجرت نخبگان و عدالت اجتماعی
مهدی پازوکی اقتصاددان ساختار مالياتي ايران نيازمند اصلاح جدي است. هرچند قوانين اخير موجب شده وصول ماليات در مقايسه با گذشته افزايش يابد اما هنوز هم فرارهاي مالياتي و معافيتهاي مالياتي به صورت جدي مورد بررسي قرار نميگيرد. نگارنده اعتقاددارد، اگر دولت به دنبال ايجاد فضاي عادلانه است بايد شرايطي را به وجود آورد که افرادي که به صورت رسمي ماليات ميپردازند، احساس بدي از پرداخت ماليات نداشته باشند. اين احساس بد زماني ايجاد ميشود که براي نمونه يک پزشک شريف که در مطب خود کارتخوان قرارداده تا در برابر هر درآمدي ماليات آن را بپردازد. در مقابل زماني که ميبيند برخي پزشکان براي اينکه ماليات نپردازند به طرق مختلفي متوسل ميشوند، احساس بيعدالتي ميکند. از جمله اين اقدامات آن است که برخي پزشکان از بيمار درخواست ميکنند هزينههاي مختلف از ويزيت تا هزينههاي جانبي درمان را به حساب ديگري کارت به کارت کنند. پر واضح است چنين اقداماتي که به منظور فرار مالياتي صورت ميگيرد، موجب احساس بيعدالتي در ذهن پزشکي ميشود که در برابر ويزيتي که دريافت ميکند، ماليات ميپردازد. تمامي اين احساسات در انسانهاي شريف باعث ميشود که روزي برخي تصميم به مهاجرت بگيرند. پزشکان از جمله اشخاصي هستند که از درآمد مناسبي برخوردارند به طوري که حتي اگر نياز به درآمد بيشتري داشته باشند ميتوانند در بخش خصوصي به درآمد مناسبي دست يابند. از اين جهت علت مهاجرت پزشکان از کشور مسائل درآمدي نيست بلکه شرايطي است که نمونه آن ذکر شد. يکي ديگر از مواردي که موجب احساس بيعدالتي ميشود، معافيتهاي مالياتي است. بسياري از شرکتهاي بزرگ به علت اينکه از پرداخت ماليات معاف هستند، دغدغهاي ندارند. در برابر برخي واحدهاي توليدي کوچک که سهم قابل توجهي هم در توليد و هم در ايجاد اشتغال دارند، باچالشهاي زيادي در پرداخت ماليات مواجه ميشوند. به طوري که بسياري از واحدهاي توليدي عطاي توليد را به لقاي آن ميبخشند و هرساله شاهد تعطيلي برخي از اين واحدهاي توليدي هستيم. درحالي که اگر نظام پرداخت ماليات عادلانه باشد، اين شرکتها و کارخانههاي بزرگ هستند که بايد بنا به تاثيري که در اقتصاد دارند، ماليات بپردازند. در اين صورت از سهم واحدهاي توليدي کوچک نيزکاسته خواهد شد. در نتيجه برقراري عدالت مالياتي يکي از مواردي است که اگر در ايران اجرايي شود، شرايط بهتري در اقتصاد ايجاد خواهد شد.