پیامبر مکرم اسلام در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری رحلت کردند، پیامبری که با آمدنش کل نظام سیاسی و اجتماعی دنیا را متحول ساخت و الگویی از مدیریت به جهان عرضه کرد که پیروی از آن می تواند جامعه ای را به سوی نیکبختی هدایت کند. اما بعد از رحلت حضرت محمد(ص) وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان دستخوش تغییراتی شد. در همین خصوص با حجت الاسلام عباس نصیری فرد، پژوهشگر تاریخ و تمدن اسلامی به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
*جناب نصیری فرد! وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان را بعد از رحلت رسول خدا چطور ارزیابی می کنید؟
پیامبر بزرگوار اسلام به عنوان خاتم انبیا در واقع ماموریتی که از طرف خداوند داشتند این بود که مدل حکومتی مبتنی بر دین و وحی را به جامعه ارائه کنند. به همین جهت ایشان بعد از 13 سال تبلیغ دین اسلام در مکه به سمت مدینه رهسپار شدند و در مدینه هم اولین اقدامی که کردند این بود که حکومت اسلامی تشکیل دادند، یعنی دین را در مرحله اجرا حکومت اسلامی بردند را به مدت 10 سال در مدینه تاسیس کردند و بعد از مدینه هم اسلام به مرزهای مختلف کشورهای دیگر نفوذ کرد و از جزیره العرب خارج شد.
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که دین اسلام حکومت اسلامی را مبتنی بر آموزه های دینی میداند یعنی حکومت نباید بر اساس عقل خود بنیاد اداره شود. اگر ما بخواهیم به نام اسلام بیاییم از افکار واندیشههای فردی و قراردادهای اجتماعی در مدیریت جامعه استفاده کنیم یقینا در آن جامعه ما به آن اهدافی که مدنظرمان میباشد نمیرسیم. یعنی نمیشود ما بیاییم مبنای حکومت را دین قرار دهیم اما در روش حکومت از اعتبارات علمی و همچنین اندیشه های فردی استفاده کنیم؛ همین کارهایی که برخی از این کشورهای اسلامی به نام اسلام می کنند اما حکومتشان اسلامی نیست بلکه همان حکومت لیبرالی و در مواردی سلطنتی میباشد.
باید تاکید کرد که پیامبر بزرگوار اسلام بر اساس آموزهای دینی حکومت اسلامی را تاسیس کردند و به جهت اینکه ایشان بر پایه مبانی دینی حکومت میکردند و در اجرای امورات حکومتی از آموزهای دینی استفاده می کردند خیلی مورد استقبال مردم واقع شده بود چرا که دین برخلاف فطرت بشری نیست بلکه دین مورد قبول بشر به عنوان امر فطری میباشد.
اما بعد از پیامبر اسلام ما دیدیم که انحرافی در اسلام ایجاد شد، یعنی حکومت اسلامی مبتنی بر آموزه های دینی به حکومت مبتنی بر افکار و اندیشه های گروهها و نحله های فکری و اجتماعی و یا مبتنی بر تفکرات اشخاص تبدیل شده بود. لذا ما میبینیم که این انحراف زمینه بوجود آمدن بسیاری از روشهای استبدادی حکومتی در اسلام شده، مانند روی کار آمدن بنی امیه و استبداد مطلق آنها و بعد از آن بنی عباس.
*ورود اندیشه های فردی به حکومت اسلامی بعد از رحلت پیامبر چه مسائلی را ایجادکرد؟
این به جهت این مسئله بود که در اسلام انحرافی بوجود آمده بود و در بحث اجرای مسائل حکومتی از مبانی اسلامی و دینی فاصله گرفته بودند و بر اساس افکار و اندیشه های فردی، گروهی و طوایفی حکومت میکردند.
امروزه هم وضع همین است اگر بر اساس بایستههای اسلام و همچنین مبانی انقلاب اسلامی یعنی آن چیزی که مردم برای آن انقلاب کردند، و به همان روال حکومت انجام بشود یقینا مورد استقبال خیلی از مردم خواهد بود و خیلی از مشکلات را میتوانیم حل کنیم. اما اگر به نام اسلام از تفکر و اندیشه لیبرالی استفاده شود و یا با استفاده از برخی از نظریات غربگرایانه بخواهیم کشور و جامعه را مدیریت کنیم یقینا به نتیجه نخواهیم رسید و ممکن است نارضایتی در مردم ایجاد شود.
*جنبه فرهنگی اجتماعی مدیریت رسول خدا را چطور می توان به عصر حاضر تعمیم داد؟
هر حکومتی مبانی دارد و مدل اجرای آن مبانی یعنی مدل آن حکومت. مبانی حکومت اسلامی مبتنی به یکسری مفاهیمی است مثل عدالت، از بین بردن فاصله طبقاتی، عدالت اجتماعی، تامین اجتماعی و… این مسائل چیزهایی است که ما هم در حکومت پیامبر داشتیم و هم خصوصا در دوره 5 ساله حکومت حضرت امیرالمومنین علی(ع). لذا مبانی امروز ما میتواند همان مبانی باشد که پیامبر اسلام و حضرت امیرالمومنین استفاده میکردند اما در روش و مدل ما امروزه میتوانیم از روشها و مدلهای جدیدی استفاده کنیم.
مثلا بعد از حکومت پیامبر ما انحرافاتی در حکومتها می بینیم تا اینکه به حضرت علی می رسد و در زمان حکومت امیرالمومنین ایشان مدل دیوان سالاری را اجرا کردند که بیشتر هم ایرانیها در آن نقش داشتند. حضرت علی(ع) از این مدل استفاده میکردند و این مدل هم خیلی خوب جواب میداد و حتی بستر تمدن اسلام در طول تاریخ از دوره حکومت حضرت علی ایجاد شده است.
پیامبر بزرگوار اسلام از همان مبانی دینی و قرآنی و اجتهاداتی که خود حضرت داشتند در حکومت استفاده میکردند منتهی مدل حکومتی حضرت در آن زمان مخصوص آن زمان بود که مثلا همه کارها در خود مسجد النبی می افتد و حضرت همه کار قوه مجریه و مقننه و قضاییه و… را دارند که در خود مسجد النبی اجرا میشد. اما میبینیم این بعدا تبدیل به یک نظام حکومتی شد به فراخور زمان خودش در هر زمانی که نمونه عرض کردم مانند زمان حکومت حضرت علی(ع) لذا امروزه هم همینطور است. آن مبانی ثابت است و همان مفاهیم و مبانی عالیه که برای پیشرفت و به کمال رساندن بشریت است.
یعنی در واقع حکومت بهانهای است که این بشر به کمالات برسد و در واقع مقدمهای است برای اینکه انسان بتواند رشد پیدا کند در همه زمینهها. لذا این مبانی امروز هم همان مبانی حکومت پیامبر و امیرالمومنین است. اما ما در روش امروزه میتوانیم از روشهای جدید و بروز استفاده کنیم و حتی ساختار حکومت را میتوانیم به گونهای انجام بدهیم که همان مبانی را ما کاربردی تر در اجزای حکومت بتوانیم ساری و جاری کنیم.
زرین پور