هر جامعهای مبتنی بر فرهنگ و سنت خود سلسلهمراتبی دارد که در آن خواص و نخبگان جایگاه رفیعی دارند. نخبگان به مثابه گروههای مرجع به نوعی تربیت و هدایتگری افکار عمومی را بر عهده دارند و موظفند نبض جامعه را در اختیار گرفته و در مسیر جامعهپذیری سیاسی، سطح آگاهی جامعه را ارتقا بخشیده و با مصالح و منافع ملی بیش از پیش آشنا کنند.
در همین راستا، یکی از وظایف مهم خواص نقشآفرینی در منازعات سیاسی و تلاش برای ایجاد آرامش در جامعه است؛ به ویژه آنگاه که بلوایی در حال شکلگیری است و خشونت کور میداندار خیابانها شده و اغتشاش و آشوب رشد یافته است! در این میان، اذهان عمومی ملتهب شده و احساسات و هیجان بر عقول غلبه کرده و افراطیون میداندار شده و رفتارهایی صادر میشود که پس از آرام شدن بلوا، جز ندامت و پشیمانی برای جامعه به همراه نخواهد داشت! نخبگان به خوبی میدانند که ایجاد آشوب و خشونت که بستر تخریب اموال عمومی و ایجاد ناامنی در زندگی شهروندان میشود، اقدامی ضدتوسعه و یکی از موانع رشد و پیشرفت به حساب میآید، لذا تلاش بر آن است که کار جامعه به خشونت کشیده نشود و مطالبات از طریق راههای قانونی و بدون خشونت دنبال شود و عواطف و احساسات و هیجانات فروکش کند.
در حوادث اخیر، خواص و نخبگان جامعه هر چند واکنش یکسانی نداشتند، اما در مجموع متأسفانه در عمل به وظایفشان چندان موفق نبودند و انتقادات جدی به بخشی از آنان وارد است. بخشی سکوت کردند و حاضر نشدند تا به رسالت تاریخی خود عمل کرده و برای آگاهسازی جامعه کمک کنند. برخی زبان به سخن گشودند، اما متأسفانه آتش بیار معرکه شدند و بیشتر به تحریک جوانان جامعه دامن زدند و بر اغتشاشات افزودند و تنها عدهای بودند که به میدان آمدند و زبان به موقع و به جا باز کردند و تلاش کردند با تبیین و تشریح صحیح حوادث جامعه را به سمت بهترین تصمیم و واکنش دعوت کنند.
رهبر حکیم انقلاب در آخرین اظهاراتشان در شرح اقدامات بخشی از خواص در حوادث اخیر فرمودند: «یک نکته دیگر این است که در همان اول کار، بعضی از خواص، حالا ناشی از دلسوزیـ دلشان سوختـ بدون تحقیق اطلاعیه دادند، بیانیه دادند، حرف زدند، اظهاراتی کردندـ البته تحقیقنکردهـ بعضیهایشان سازمان انتظامی کشور را متهم کردند، پلیس را متهم کردند، بعضیشان مجموعه نظام را متهم کردند؛ هر کسی یک جوری یک حرکتی کرد. خب حالا حساب این جدا است، لکن بعد از آنکه دیدند قضیه چیست، بعد از آنکه فهمیدند در نتیجه حرفهای آنها همراه با برنامهریزی دشمن چه اتفاقی در خیابان و در مسیر عمومی مردم میافتد، بایستی آن کار خودشان را جبران میکردند؛ باید موضع بگیرند، باید صریحاً اعلام کنند که با آنچه اتفاق افتاده مخالفند، بایستی تفهیم کنند که با برنامه دشمنان خارجی مخالفند. باطن قضیه معلوم شد. وقتی شما میبینید که عنصر سیاسی آمریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه میکند، خب باید بفهمید که غرض چیست؛ باید بفهمید که مسئله، مسئله دلسوزی برای یک دختر جوان نیست؛ این را باید میفهمیدید؛ اگر نفهمیدید، بفهمید؛ اگر فهمیدید، باید موضع اعلام بکنید.»
تحقق انتظارات رهبری از خواص که به واقع انتظارات جامعه اسلامی و مردم کوچه و بازار نیز هست، به میان آمدن و اعلام نظر صریح و اثرگذار در این مقطع حساس کنونی است تا بتوان هر چه زودتر در مسیر بازگشت آرامش به جامعه و عادی شدن زندگی مردم قدم گذاشت.