مریم رجوی سرکرده منافقین که هنوز روایت جنایاتش از صفحه روزگار پاک نشده از شروع اغتشاشات مدعی حقوق زنان و آزادی آنها شده است. او که انگار توهماتش هم مثل زبانش خوب کار میکند در صفحه توئیتر، خودش را به عنوان «رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران»معرفی کرده. مریم رجوی که روزی جنایتهای بزرگی را در حق زنان انجام داد حالا به ظاهر نگران مردم ایران و زنان ایرانی است و در صفحه توئیتریاش اظهارات عجیبی دارد که بیان آن حرفها از زبان او و هم مسلکانش بیشتر خندهدار به نظر میرسد. در این گزارش «زن، زندگی، آزادی» را از دریچه نگاه مریم رجوی و منافقین به تماشا بنشینید!
مریم رجوی در حمایت از اغتشاشگران در صفحه توئیترش نوشته: «در این ۴۰ سال زن ایرانی شلاق خورد تحقیر شد، حقوق و آزادیاش بر باد رفت و دهها هزار تن از زنان مجاهد و پیشتاز شکنجه و اعدام شدند، اما حالا زن ایرانی به پا خواسته است که نه فقط خود که تمام ایران را آزاد و رها کند! سالهای سال بود که رژیم زن ستیز زنان مجاهد ومبارز را در سیاهچالش شکنجه و کشتار میکرد و گمان میکرد راه زن ایرانی را برای به دست گرفتن سرنوشت برای همیشه ببندند حالا زن ایرانی در خط مقدم قیام و نبرد با رژیم جایگاه شایسته خود را اثبات کرده و نشان میدهد هدف مبارزه و جان فشانیاش بسیار فراتر از هر مطالبهای این است که حکومت اجباری و تحمیلی آخوندها را به زیر بکشد تا زن و مرد ایرانی به همه آزادیهای فردی و اجتماعی از جمله آزادی پوشش دست پیدا کند!»
متن بالا را خواندید؟! از خط وخطوط دروغهایش که بگذریم ادعاهایش جالب است اینکه شایستگی زن ایرانی را در مبارزه با حکومت میدانند. عیار سنجش زن ایرانی برایشان هیچ چیز نیست جز آنکه موافق جمهوری اسلامی باشد یا مخالف! و بعد ادعا میکند آزادیهای فردی و اجتماعی از زنان در ایران و جمهوری اسلامی سلب شده! خانم مریم رجوی وقتی زنان سازمان را وادار به طلاق میکردید وقتی آنها را به عنوان برده جنسی به حرمسرای مسعود رجوی میبردید وقتی حق مادر شدن را از آنها میگرفتید چه؟! آزادیهای فردی و اجتماعی آنها سلب نشد؟! خانم مریم رجوی اشتباه نکنید این جمهوری اسلامی و اسلام بود که به زنان آزادی بخشید و آنها را از چنگ افرادی مثل شما نجات داد.
ظرافت زنانه خلاف مقررات سازمان!
«بتول سلطانی» عضو جداشده از منافقین در صحبتهایش میگوید در سازمان حتی ظرافت زنانه هم ممنوع بود و باید مثل مردها رفتار میکردیم او تعریف میکند: «در سازمان میگفتند دستهایتان باید زبر شود، مریم رجوی هم میگفت من چهرههای آفتاب سوخته شما را دوست دارم! وقتی حرف میزدیم هم میگفت لوس حرف نزن چرا مثل زنها حرف میزنی؟! سفت، محکم، خشن و با قاطعیت حرف بزن!» خانم رجوی شما که حتی جنسیت خانمها را هم زیر سوال میبردید و نمیخواستید مثل زنها باشند حالا از کدام زن حرف میزنید؟! مدافع حقوق کدام زن هستید؟! شما که دلتان نمیخواست حتی کسی مثل زنها حرف بزند!
عقیم کردن زنان جنایتی کثیف علیه زنان!
خانم رجوی این روزها که صدایت به دفاع از حقوق زنان بلند است یاد آن صد زنی باشید که به اعضای بدنشان هم رحم نکردی و حق مادر شدن را از آنها گرفتی!
در مقطعی حدود صد نفر از کادرها و فرماندهانِ زنِ منافق، طی دستوری مجبور میشوند تا عمل جراحی انجام بدهند و رحمهای خود را از بدن خارج کنند. یعنی این زنها هیچ وقت نمیتوانستند حتی به بچه فکر کنند و همه فکر و ذکرشان باید معطوف به سازمان باشد. یکی از اعضای جداشده از منافقین میگوید: «این برای آن بود که امید به زندگی را از زنان بگیرند و آنها دیگر نتوانند برای خود آیندهای متصور شوند، نه همسری، نه فرزندی و نه زندگیای!» آری شعار زن زندگی آزادی برای مریم رجوی و همپیمانانش یعنی این!
انقلاب طلاق برای همه به جز مسعود!
یکی از بزرگترین جنایت منافقین «انقلاب طلاق» بود. آنها میگفتند هر تعلق خاطری به غیر از تعلق خاطر به برادر (که منظور رجوی بود) شرک است. زهرا میرباقری یکی از اعضای جداشده از منافقین میگوید: «در سازمان، تمام مردان و زنان باید از هم جدا میشدند و حلقههای ازدواج خود را به مسعود تحویل میدادند. روابط جنسی برای اعضای سازمان حتی برای زوجهای قانونی و رسمی غیراخلاقی و نامشروع بود. حتی زنان و مردان مجرد نباید در ذهن خود عشق و عاطفهای را جستجو میکردند. طلاق برای همه مردها به جز مسعود علیالدوام بود و برای همیشه حق ازدواج نداشتند!»
بتول سلطانی، عضو سابق شورای رهبری سازمان یعنی عالیترین رده تشکیلاتی منافقین را ۶ ماه در قرنطینه مجبور کردند سخنرانی مسعود رجوی را گوش کند تا طلاق اجباری را قبول کند! خانم رجوی! از کدام آزادی میگویید شما که زنان و افراد زیادی را از نیازهای اصلی، فردی و شرعیشان محروم میکردید. شما که حلال خدا را هم حرام نامیدید! شما که حتی به افکار زنان هم قفل زدید از کدام آزادی میگوید؟!
سرنوشت نامعلوم بچهها و سرکوب حس مادری!
حدود ۸۰۰ بچه به همراه پدر و مادرهایشان در پایگاه اشرف زندگی میکردند. از بچههای چند ماهه گرفته تا ۱۳، ۱۴ ساله که همه آنها را به خارج از عراق منتقل کردند. بتول سلطانی که دوتا از فرزندانش را در سن کودکی از او جدا کردهاند میگوید: «در سازمان داشتن بچه ضدارزش بود و یک حرام و یک گناه بزرگ بهشمار میرفت مسعود رجوی برای بچهها از واژه خرچه استفاده میکرد و میگفت خودتان را از این بند برهانید پس از آنکه مغزهای ما را با حرفهایشان شستشو دادند بچههایمان را سپردیم دست سازمان و آنها هم از عراق به کشورهای دیگر منتقلشان کردند.» خانم رجوی این زنان که اینطور سنگشان را به سینه میکوبی چرا حق زندگی نداشتند؟! چرا این آزادی را نداشتند که برای خودشان و فرزندانشان تصمیم بگیرند؟!
اجبار به ناموس فروشی برای سازمان!
«ایرج مصداقی» عضو جداشده از گروهک منافقین میگوید: «در درون سازمان و به مردان گفته میشد امروز انقلاب تو این است که تصور کنی همسر تو در همینجا مقابل چشمان تو با مسعود رجبی به رختخواب رفته و تو میبینی و احساس شادمانی میکنی!» این انقلاب را هم مریم رجوی کلید زد، از مهدی ابریشمچی طلاق گرفت و به همسری مسعود رجبی درآمد مهدی ابریشمچی در مراسم ازدواج مریم و مسعود ابراز شادمانی کرد و گفت: «من به عنوان یک مجاهد خلق جز اینکه بگوییم با تک تک سلول هایم به مسعود و مریم تبریک میگویم! و سراپای وجودم شوق و خوشحالی ایدئولوژیک است چیزی برای گفتن ندارم!»
حرمسرای مسعود رجوی و سواستفاده از زنان!
اگرچه درمیان منافقین ازدواج ممنوع بود، اما برای مسعود نه! او به واسطه مریم رجوی و با اسم ذوب در رهبری یکی یکی زنان را به عقد خود در میآورد و در حرمسرای خود هر شب یکی را دعوت به رابطه جنسی میکرد! مسعود و مریم این سواستفاده جنسی از زنان را با سرپوش یگانگی با رهبر انجام میدادند. بتول سلطانی میگوید: «یک روز مریم با من تماس گرفت و گفت امشب شب زفاف تو است و امشب تو به معراج میرسی! و بعد من را راهی اتاق مسعود رجوی کردند!»
زنانی که در سازمان آزادی افکار هم نداشتند!
زنان و مردان گروهک منافقین دفترچههایی داشتند که درجیبهایشان میگذاشتند و درتمام اوقات همراه شان بود. باید هر لحظه و هر فکری که به ذهنشان در خواب و بیداری خطور کرده را در آن مینوشتند تا روزانه در نشستهایی که گذاشته میشد در حضور مریم و مسعود رجوی و بقیه اعضا، آن را میخوانند. مسعود اسم این نشستها را گذاشته بود غسل در صحنه!
خانم رجوی یادتان رفته آدمهایی را که حتی نسبت به افکارشان هم آزادی نداشتند؟! شما که میگفتید خونتان هم باید برای برادر مسعود باشد. شما که اجازه صحبتهای دونفره را هم از زنان میگرفتید. شما که وقتی پلیس فرانسه دستیگرتان کرد اعضای مجاهدین را مجبور به آتشزدن خود مقابل سفارت فرانسه کردید. چه شده که حالا حرف از آزادی میزنید! اصلا آزادی از نظر شما یعنی چه؟!
جنایتی که به اسم آزادی کلید خورد!
اعضای گروهک منافقین حق ارتباط با دنیای اطرافشان را نداشتند رباتهایی بودند که در زندان سازمان به اسارت کشیده شده بودند. کسی نمیتوانست به همین راحتی از سازمان جدا شود. راهحل یا خودکشی بود یا فرار. اعضا حتی حق ملاقات با خانوادهشان را هم نداشتند.
این همان دورنمای آزادی است که مریم رجوی این روزها فریادش را سر میدهد آخر داستان ادعای آزادی زنان از سوی مریم و همپیمانانش جنایتهایی بدتر از این است! خوب که به حرفهای اعضا جدا شده از مجاهدین گوش بسپارید. به حرفهای آن دخترکان جوان و پر شور، میگویند به اسم آزادی و عدالت و انقلاب پا به میدان گذاشتیم و، اما سرنوشت برایشان در چنگال مریم و مسعود چیز دیگری را رقم زد. چیزی که روزی هزاربار مرگشان را از خدا میخواهند.
منبع: فارس