با تشکیل دادگاههای مربوط به اغتشاشات اخیر بیش از گذشته «اتهام محاربه» به گوش میرسد. محاربه از طریق به آتش کشیدن (تحریق و تخریب عمدی)، محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد به قصد جان و ایجاد رعب و وحشت و سلب آزادی و امنیت شهروندان، محاربه از طریق بستن خیابان و ایجاد رعب و وحشت،محاربه از طریق کشیدن کلت کمری و شلیک.
محاربه چیست؟
ریشهی واژهی مُحارَبه، «حرب» است و در اصل بهمعنای «سلب» و گرفتن است. مُحارَبه در فقه بهمعنای سلاحکشیدن بهروی مردم، بهقصد ترساندن آنان است. بهفتوای فقها، هرکس که آشکارا و بهزور، مال دیگری را بگیرد یا مردم را به اسارت ببرد، محارب است. در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، در مادهی ۲۷۹، کشیدن سلاح بهقصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها، بهنحوی که موجب ناامنی در محیط شود، محاربه است.
بر اساس ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی، محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها است، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هرگاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمیشود.
شرایط جرم محاربه
در پی اجرای احکام محکومیت برخی محکومین به اتهام محاربه و اظهارنظرهای صورت گرفته از سوی بعضی از اشخاص و رسانهها، روابط عمومی قوه قضائیه در خصوص شرایط جرم محاربه، بیانیه حقوقی صادر کرد.
بر اساس این اطلاعیه شرایط، عناصر، مجازات و شقوق مختلف جرم محاربه در ماده ۲۷۹ به بعد قانون مجازات اسلامی پیشبینی شده است. این ماده میگوید «محاربه به عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها است به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هرگاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمیشود».
کشیدن سلاح رکن محاربه است
رکن مادی جرم محاربه، کشیدن سلاح یعنی آشکار کردن اسلحه است؛ مشروط به آنکه اولاً کشیدن سلاح به قصد جان یا مال یا ناموس مردم و یا ارعاب و ترساندن مردم باشد. ثانیاً موجب ناامنی در محیط شود و به موجب ماده ۲۷۹، فعلیت یافتن جرح یا قتل، شرط تحقق محاربه نیست.
تشخیص قصد و نیت متهم با قاضی است
بنابراین طبق ماده مذکور، اگر فردی بیآنکه قصد جان، مال یا ناموس مردم و یا بدون قصد ارعاب آنها اسلحه بکشد مشمول محاربه نخواهد بود و همچنین اگر با مقاصد مذکور اسلحه بکشد، اما موجب ناامنی محیط نشود، محاربه صدق نمیکند، قسمت دوم ماده ۲۷۹ به روشنی این معنا را بیان میکند.
ارتباط ایجاد ناامنی با محاربه
از منظر رکن روانی جرم، برای تحقق محاربه سوءنیت عام یعنی همان عمد در کشیدن اسلحه و قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه ضروری است؛ همچنین وجود قصد خاص یعنی کشیدن اسلحه به قصد جان یا مال یا ناموس مردم یا ترساندن آنها ضرورت دارد.علاوه بر آن، اقدام مرتکب بایستی موجب ناامنی در محیط شود.
بر اساس ماده ۱۴۴ قانون مجازات اسلامی «در تحقق جرایم عمدی علاوه بر علم مرتکب به موضوع جرم، باید قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرایمی که وقوع آنها بر اساس قانون منوط به تحقق نتیجه است، قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید محرز گردد».
احراز علم، قصد خاص یا قصد نتیجه یا علم مرتکب به حصول نتیجه امری قضائی است و قاضی از مجموعه اقدامات و رفتارهای مرتکب و اوضاع و احوال حاکم بر قضیه میتواند این امور را احراز کند.
سلاح در محاربه باید سلاح گرم باشد یا سرد؟
همچنین کلمه «سلاح» در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی شامل اسلحه سرد و گرم است؛ ماده ۶۱۷ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) میگوید: «هر کس به وسیله چاقو و یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر به قدرتنمایی کند و یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود، در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از شش ماه تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد». در تبصره الحاقی به ماده ۶۵۱ قانون تعزیرات (مصوب ۱۳۸۷/۰۸/۲۲) نیز اسلحه سرد از قبیل قمه، شمشیر، کارد، چاقو، پنجه بوکس و اسلحه سرد جنگی مانند کاردهای سنگری مشمول عنوان «سلاح» قرار گرفتهاند. لذا نوع اسلحه به کار رفته از سوی محارب موضوعیت ندارد و میتواند هر یک از مصادیق مذکور باشد.
حد محاربه چیست؟
در ماده ۲۸۲ قانون مجازات اسلامی در مورد مجازات محارب مقرر میدارد: «حد محاربه یکی از چهار مجازات عنوان شده است» و در ماده ۲۸۳ قانون مجازات اسلامی به صراحت مقرر میدارد «انتخاب هر یک از امور چهارگانه مذکور در ماده ۲۸۲ به اختیار قاضی است».
باید در محاربه قتلی صورت گیرد؟
شرط تحقق محاربه قتل یا جرح نمیباشد و مجازات محارب هم یکی از موارد چهارگانه در ماده ۲۸۲ و انتخاب آن هم به اختیار قاضی رسیدگی کننده است.