حمیدرضا شاهنظری
برای چند هفته جریانات مختلف ضدانقلاب که کاملاً تحت هدایت سرویسهای اطلاعاتی دشمنان ملت ایران هستند با شدت و با تمام توان در رسانههای اجارهای و شبکههای اجتماعی کارزار «وکالت میدهم» را راه انداختند؛ اقدامی که اگر نتایج حاصله و فضاحت به بار آمده از آن را پیشبینی میکردند، هیچ وقت این حماقت را مرتکب نمیشدند. مشکل طراحان این شوهای رسانهای و بازیگردانانی که دائم در تلاش هستند تا به بازسازی وقایع منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ بپردازند و این همانی شرایط فعلی با آن دوران را در اذهان ایجاد کنند، این است که شناخت درستی از ماهیت انقلاب اسلامی و از ملت ایران ندارند و به همین خاطر است که نتایج اقداماتشان به جز ایجاد زحمت برای مردم و برخی مشکلات برای کشور، نهایتاً منجر به شوهای مضحکی مانند این اقدام و نتایجی نامطلوب برایشان میشود!
برای فهم درست علت پیدایش، پیروزی و بقای انقلاب اسلامی باید سه رکن اساسی را مورد تحلیل و فهم جدی قرار داد؛ دست اراده الهی برای نصرت اسلام، رهبری بینظیر یک فقیه عارف اسلامشناس و حضور قاطبه مردم دینمدار.
انقلاب اسلامی بی تردید یک انقلاب از جنس سایر انقلابهای مطرح دنیا بر پایه اومانیسم و جابهجایی طبقاتی جوامع به نفع طبقات جدید نبود، بلکه یک قیام در راه خدا بود و عموم مردم با همین انگیزه الهی به حمایت از امام خمینی (ره) پرداختند و توانستند با هدایتهای او این انقلاب را به پیروزی برسانند. امام خمینی (ره) با تأکید بر الهی بودن انقلاب اسلامی میفرمایند: «مدعی این هستیم که یک نسیم روحانی از جانب خدای تبارک و تعالی به این کشور وزیده است و یک بارقه الهی به این کشور تابیده است.» امام (ره) در وصیتنامه سیاسی-الهی خود به صراحت با رد نگاه مادی به تحلیل انقلاب اسلامی، حساب آن را از سایر انقلابها جدا دانسته و فرمودند: «شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است؛ هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام.» ایشان قبلتر نیز به روشنی از تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها سخن گفته و در سخنرانی فرموده بودند: «فرق است ما بین انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دنیا، انقلابهای دنیا بیاستثنا برای ایمان نیست، برای خدا نیست. انقلاب ایران برای خداست و از اول هم برای خدا بوده است. الله اکبر بوده است و تا آخر هم همین است.» این سخنان امام خمینی (ره) و تجربه ۴۳ سال دشمنیها با انقلاب اسلامی و خنثی شدن همه این توطئهها و دشمنیها نشاندهنده دست الهیای است که تاکنون این انقلاب را به پیش برده و از گزند دشمنیها حفظ کرده است.
رهبری حکیمانه و برگرفته از نگاه توحیدی امام خمینی (ره) نیز از مهمترین پایههای شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی بود که تا عمق جان مردم ایران نفوذ کرده و اثر میگذاشت و میلیونها پیر و جوان و زن و مرد را به صحنه پیروزی انقلاب میکشاند و صدها هزار جان عاشق را به میدان خونین دفاع از این انقلاب در برابر دشمنان و صدامیان میآورد. این روزها طراحان نمایشهای عمدتاً مجازی چند ماه گذشته که ابتدا نداشتن رهبری برای اغتشاشات را به عنوان مزیت آن معرفی میکردند، بعد از مدتی به زعم خود به این نتیجه رسیدند که نداشتن یک رهبر واحد، یک نقطه ضعف اساسی و عامل عدم وحدت و ایجاد اعتماد اجتماعی است و با این تحلیل بود که شوی «من وکالت میدهم» را در بستر شبکههای اجتماعی آغاز کردند که با عدم توجه مردم مواجه شده و تعداد امضاکنندگان این کمپین با احتساب تلاش رباتهای به کار گرفته شده در آن، کمتر از آرای باطله یک انتخابات واقعی در ایران شد! کارزاری که نتیجهاش فقط روشن شدن وزن واقعی این جریانات و مصنوعی بودن این تلاشها برای ضربه زدن به ایران و شفاف شدن عدم پایگاه مردمی حداقلی برای اغتشاشگران و ضدانقلاب بود. در واقع این اقدام که بعد از شکست از به صحنه آوردن مردم در یک میدان واقعی، برای جبران آن در فضای مجازی صورت گرفت به بهترین وجه نشان داد که اغتشاشات و جریانی که تلاش میکند آن را یک حرکت انقلابی جا بزند فاقد کوچکترین پایگاه اجتماعی بوده و علاوه بر آن حتی از یک شخصیت حداقلی مورد حمایت یک اقلیت از مردم هم برخوردار نیست!
انقلاب اسلامی یک جریان مستمر و پیشرونده است که ریشه آن به هزاران سال نهضت الهی انبیا و ۱۴۰۰ سال حرکت انقلابی اسلام شیعی برمیگردد که بر پایه فداکاری و جانفشانی ایرانیان دیندار و دینمدار شکل گرفت و به پیروزی رسید. امروز نیز این انقلاب با قدرت ادامه دارد و مایه آشفتگی و ترس تصاعدی دشمنان شده است. چون هم اسلام کاملاً زنده و پویا در جامعه ایران و در میان ایرانیان به طور جدی حضور دارد و هم هستند مردم غیرتمندی که حاضر هستند از همه چیز خود برای تداوم آن بگذرند و هم دشمنیها هر روز علیه آن شدیدتر و پیچیدهتر میشود. تا وقتی که مردم در صحنه هستند و تا وقتی که هستند آرمانها و روحاللههایی که برای این انقلاب جانفشانی کنند، این نهضت الهی ادامه دارد و به خاک مذلت نشاندن مستکبرین و سلطهگران را محقق خواهد کرد و اینها آن حقایقی هستند که عقل و درک دشمنان انقلاب از فهم آنها عاجز است که اگر این عجز نبود امروز شاهد این نمایشهای مضحک و تلاشهای مذبوحانه نبودیم.
حالا دیگر وقت پاسخگویی است
مهدی حسنزاده
روز گذشته دیدار رهبر انقلاب با صدها تن از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان عرصههای دانشبنیان، فرصتی بود برای تبیین دیدگاه ایشان درباره مهم ترین مسائل روز اقتصاد ایران. در این میان تاکیدهای مجدد ایشان بر ضرورت رشد اقتصادی مستمر و سریع برای جبران تعطیلی نسبی اقتصاد ایران در دهه 90 و همچنین الزامات این رشد از جمله حمایت از بخش خصوصی با انتقاد از برخی اقدامات غلط دهه 60 در مواجهه با این بخش، جزو نکات قابل توجه این بیانات بود اما به نظر می رسد بیان برخی نقدهای صریح به عملکرد دولت فعلی در شرایطی که بیش از یک سوم از دوره فعالیت دولت سیزدهم می گذرد، جای تامل جدی دارد.
در حقیقت با گذشت بیش از 17 ماه از آغاز فعالیت دولت سیزدهم و البته با اذعان به این واقعیت که دولت سیزدهم وارث میراثی شوم از شرایط نابسامان اقتصادی ناشی از فشارهای بیرونی و ضعف های مفرط دولت دوازدهم بود، باید پذیرفت که اکنون دوره نقد و مطالبه نسبت به دولت سیزدهم است. انصاف حکم می کند که حتما تلاش شبانه روزی دولت سیزدهم، رویکرد مردمداری شخص رئیس جمهور و دولتمردان و برخی اقدامات موثر دولت در بخش های مختلف را ارج نهیم و خداقوت بگوییم اما نگاهی به وضعیت فعلی اقتصاد ایران و عملکرد دولت سیزدهم نشان می دهد نشانه های تحول جدی و برداشتن گام های اساسی برای تحقق رشد اقتصادی مستمر و سریع دیده نمی شود. به طور مشخص بیانات رهبر معظم انقلاب حاوی چند نقد اساسی به دولت است که باید مدنظر قرار گیرد:
1 - «وجود چشم انداز راهبردی و برنامه بلند مدت در دستگاه های اجرایی و حکومتی» توصیه مهم روز گذشته رهبر انقلاب بود که در توضیح آن فرمودند: «مسئولان معمولاً میگویند برنامههای دراز مدت دارند، اما اگر داریم نباید دچار روزمرگی و تغییر چند روزه حرف ها باشیم.» به اعتقاد نگارنده شاید بتوان ریشه این مسئله را در فهم ناقص از برنامه و چشم انداز راهبردی دانست. مهم ترین سند دولت به عنوان برنامه آن، با عنوان «سند تحول دولت مردمی» در 240 صفحه منتشر شده است. سندی که شامل جزئیات بسیار زیادی از موضوعات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. در حالی که بسیاری از کشورها از این برنامه های مفصل و بسیار جزئی که برای همه مسائل نسخه می پیچد، گذشته اند و اکنون زمان برنامه هایی است که ناظر به مسائل بنیادین و انتخاب چند موضوع کلیدی و تمرکز بر آن هاست. بنابراین به نظر می رسد لازم است چشم اندازی که دولت برای مردم و فعالان اقتصادی ترسیم می کند، از برنامه های حجیم و حرف های انبوه و پراکنده به اهداف نقطه زن و برنامه های مشخص تر تغییر جهت دهد.
2 - «تصمیمگیریهای متناقض را علاج کنید. گاهی دو دستگاه که هر دو نیز در جلسه هیئت دولت دور یک میز مینشینند، تصمیمهای خلاف و متضاد یکدیگر اعلام میکنند. همچنین گاهی مقرراتی در دولت اعلام میشود اما ناگهان با برخاستن صدایی از مجلس، آن کار که مدتی نیز برای آن برنامهریزی شده، لغو میشود که این اشکال که مخاطب آن هم دولت و هم مجلس هستند، باید اصلاح شود.» این فراز از بیانات رهبر انقلاب نیز حاوی نقد بسیار مهمی است که مصادیق آن را در همین روزهای اخیر دیده ایم، جایی که موضوع قیمت گذاری خودرو با دخالت های فراوان و حرف های متناقض مسئولان همراه شد که اثر منفی چشمگیری بر بورس داشت. مصداق مهم دیگر نیز در سیاست تعیین نرخ 28500 برای ارز نیمایی بود که از تعیین یک ساله یا دو ساله تا تعبیر تثبیت قیمت به ثبات بخشی بازار، همگی از سوی 3 مقام اقتصادی دولت ابراز شد. واضح است که دولت نیاز به بازآرایی تیم اقتصادی حول فرد یا مجموعه افرادی دارد که علاوه بر همفکری، شناخت جامعی از مسائل اقتصاد ایران داشته باشند.
3 - «بودجه دچار مشکلات ساختاری است و کسری بودجه یکی از مشکلسازترین مسائل برای اقتصاد کشور است که از جمله اهداف جلسه شورایعالی اقتصادی سران قوا حل همین مشکل بود اما هنوز برطرف نشده است.» این فراز نیز نشان می دهد مطالبه اصلاحات ساختاری بودجه پس از گذشت 4 سال که 2 سال و نیم آن در دولت دوازدهم و یک سال و نیم آن در دولت سیزدهم سپری شد، به سطح قابل قبولی نرسیده است. در مجموع اگرچه لایحه بودجه 1401 و 1402 که توسط دولت سیزدهم تدوین شده است، تاحدی نسبت به لوایح بودجه سال های قبل در زمینه کاهش اتکا به نفت و برخی شاخص های اصلاحات ساختاری بهتر بوده است اما همچنان معضلات مهم ساختاری بودجه از جمله تمرکزگرایی، درآمدهای موهومی، چانه زنی های منطقه ای و سیاسی در تخصیص بودجه ها، تشدید بحران صندوق های بازنشستگی، نبود شفافیت در ردیف های مربوط به بودجه هدفمند کردن یارانه ها و کسری بودجه پنهان در آن دیده می شود و گام اثرگذاری برای عبور از این معضلات برداشته نشده است.
طنز تلخ ماجرا این است که معاونت مربوط به این بخش در سازمان برنامه همچنان با گذشت 4 سال کم کاری در این باره،مرد شماره یک بودجه نویسی کشور است و همین نبود تغییر نشان می دهد که شاید در راس تصمیم ساز دولت یعنی سازمان برنامه و بودجه، ایده کافی که براساس آن تغییر در مهم ترین بخش آن رقم بخورد، وجود ندارد. در هر صورت فرصت ها به سرعت برای اقتصاد ایران می گذرد. تداوم رشد اقتصادی پایین و رشد جمعیت اندک موجب می شود پنجره جمعیتی که می تواند نیروی کار جوان و پویا را به اقتصاد کشور تزریق کند تا چند سال دیگر بسته شود. فرصت های بین المللی ایران برای حضور در کریدورهای مهم منطقه ای و بین المللی از دست برود و در نهایت اقتصاد ایران به کشوری معمولی با رشدی پایین و کم اثر در منطقه تبدیل شود. اکنون مهم ترین برهه برای خروج از این وضعیت و پی ریزی اقتصاد کشور برپایه مزیت های جدید است. باید با جدی گرفتن این نقدها و توصیه ها، موتور محرک اقتصاد ایران را روشن تر و فعال تر از قبل کرد.
کرانه باختری، قدس و جنین عملیات پیاپی گردانهای فلسطینی
سعدالله زارعی
عملیات مسلحانه «خیری اللقم» 21 ساله در شهرک «نبی یعقوب» در قدس اشغالی، ارکان رژیم غاصب اسرائیل را به لرزه درآورد. اللقم عضو یکی از گردانهای جنبش فتح فلسطین بود. وی توانست عملیات علیه اشغالگران مسلح ساکن در یک شهرک اشغالی را با دقت زیاد به اجرا بگذارد. او در عملیات جمعه شب دستکم ده نفر از صهیونیستها را به جهنم فرستاد و حدود 15 نفر را زخمی کرد. همزمان با این اقدام، گردانهای قسام وابسته به جنبش انقلابی حماس، برای اولینبار با شلیک موشکهای زمین به هوا به سوی جنگندههای رژیم که به غزه حملهور شده بودند، سیستم پدافند هوایی خود را رونمایی کرد و جنبش انقلابی جهاد اسلامی با شلیک چند موشک به شهرکهای اطراف غزه، اقدام روز پنجشنبه نظامیان رژیم در حمله به یک بیمارستان در جنین که منجر به شهادت دهها فلسطینی شد را تلافی کرد. در واقع در این صحنه بخشی از ظرفیت نظامی گردانهای مختلف فلسطینی وارد عملیات شدند. این اقدامات از سوی همه فلسطینیهای ساکن فلسطین و خارج از آن مورد حمایت قرار گرفت و این در حالی بود که همزمان با عملیاتهای پیدرپی فلسطینیها، هزاران یهودی در شهرهای تلآویو، حیفا و نقب علیه سیاستهای نخستوزیر این رژیم به خیابانها آمدند. در واقع این یک تصویر مینیاتوری- کوچک شده- از وضعیت سرزمینهای اشغالی در دو سوی ماجرا میباشد و نشان میدهد کدام در موضع آفندی و تهاجمی و کدام در موضع پدافندی و تدافعی هستند. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:
1- عملیات شجاعانه یک عضو جهادی جنبش فتح وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین که براساس توافقهای اسلو و مادرید- 1370 و 1372- تنها میتوانست در بخشی از کرانه باختری- موسوم به منطقه A- حضور مسالمتآمیز داشته باشد، یک نکته اساسی را آشکار کرد و آن پیوستگی همه نیروهای جهادی فلسطینی و رفع اختلافات قبلی میان آنان است. عملیات «خیری اللقم» جدای از ضربه سختی که به رژیم و سیاست توسعه شهرکهای صهیونیستی آن وارد نمود، با توجه به عضویت او در جنبش فتح، عملاً پایان توافقات امنیتی میان رژیم و این بخش از فلسطینیها هم به حساب میآید. در این میان هرچند محمود عباس در آبانماه گذشته اعلام کرده بود، اگرچه بهدلیل شناختی که از نتانیاهو از سال 1375 دارد، او را مرد صلح نمیداند، اما چارهای جز همکاری با او وجود ندارد، در حین تشدید فضای درگیری میان فلسطینیها و نظامیان رژیم در روزهای اخیر اعلام کرد، توافقات امنیتی با اسرائیل به حالت تعلیق درآمده است. البته محمود عباس بارها نشان داده که به زودی به سمت سازش میغلتد و مذاکرات او با دو مقام آمریکایی طی هفتههای اخیر هم علامتی از ناپایداری موضع وی میباشد. عباس در ماههای پایانی حکومت ترامپ و در زمان نخستوزیری بنیامین نتانیاهو به مدت شش ماه روابط امنیتی تشکیلات خودگردان با رژیم اسرائیل را قطع کرده بود. باید گفت به دلیل آنکه محمود عباس و تشکیلات خودگردان، نفوذ چندانی در میان فلسطینیها ندارد و مقبولیت او برابر آخرین نظرسنجیها در میان فلسطینیهای ساکن در داخل فلسطین کمتر از 10 درصد میباشد، نوع عملکرد او تأثیر عمدهای بر فلسطینیها برجای نمیگذارد. کمااینکه اقدام یک عضو جنبش فتح در به هلاکت رساندن حدود ده شهرکنشین غاصب در قدس اشغالی نشان میدهد، ابومازن کنترل خود بر این جنبش و البته بر ساف را هم از دست داده است.
2- برخلاف فلسطینیها که روش تصعید درگیری با رژیم اسرائیل را دنبال میکردند، سیاست ارتش این رژیم مبتنی بر عدم توسعه درگیریها با طرف فلسطینی بود و این هم حائز اهمیت ویژه است. ارتش رژیم در واکنش به شلیک چند موشک از سوی جنبش جهاد اسلامی در غزه به منطقه عسقلان، تنها به اقدام نمادین علیه غزه دست زد. جنگندههای ارتش اسرائیل جمعه شب در پاسخ به عملیات صبح جمعه جهاد اسلامی و با تأخیری 12 ساعته، 15 موشک به اردوگاه المغازی در مرکز نوار غزه شلیک کرد اما مراقب بود تا این موشکها به شهروندان فلسطینی آسیب وارد نکند کما اینکه این اقدام، کشته و زخمی نداشت تأخیر در پاسخ به طرف فلسطینی با این هدف صورت گرفت و این در حالی بود که در این زمان مناطق مختلف کرانه باختری، قدس و جنین به صحنه درگیری شدید فلسطینیها علیه ارتش اسرائیل تبدیل شده بود و رژیم غاصب ناگزیر شد در شهرک رام در شمال قدس، شهرکهای بیت دجن و بیتا در نابلس، عیناللوزه در سلوان قدس، شهرک بیتامر در شمال الخلیل، اردوگاه بلاطه در نابلس، شهرک حواره در جنوب نابلس، در بیت فوریک، در محله صهیونیستینشین راسالعامود در شهرک العیزریه، در اردوگاه شعناط در رامالله و روستای نبی صالح، در موقعیت گرزیم نابلس، در شهرک صهیونیستینشین حومش در نزدیکی شهر سیلهالظهر سینه به سینه فلسطینیها بجنگند، اما در همان حال مراقب بود تا کسی کشته نشود. عملیات شهید خیری اللقم که به تنهایی دستکم 25 نفر از شهرکنشینهای محله «نبی یعقوب» را به هلاکت رسانید در زمانی انجام شد که فلسطینیها سرگرم خاکسپاری شهدای جنایت صبح پنجشنبه رژیم اسرائیل در نابلس بودند. نتانیاهو اگرچه پیش از این شهرکنشینهای متجاوز صهیونیستی که همه مسلح هستند و آموزشهای نظامی مختلف دیدهاند را علیه فلسطینیهای معترض به توسعه شهرکسازیها تشجیع میکرد، اینبار و علیرغم تار و مار شدن حداقل 25 شهرکنشین، آنان را به خویشتنداری دعوت کرد و به نظامیان درگیر در مناطق مختلف قدس، کرانه و جنین هم دستور داد با اقدامات تند، فلسطینیها را تحریک نکنند. رژیم در طول 20 سال گذشته با چنین وضعیتی در قدس و کرانه باختری مواجه نشده بود. چهره عبوس و غمزده او و بنگویر وزیر امنیت داخلی، حین سرکشی از محل عملیات شجاعانه «خیری اللقم»، استیصال او را در وقتی که شهرکنشینها توقع چهرهای مصمم از او داشتند، وضع انفعالی رژیم را نشان داد.
3- درگیریهای اخیر «جنین»، «نابلس»، «قدس» و «الخلیل» وضع کرانه باختری را به تصویر کشید و در این بین نابلس جایگاه ویژهای در شعلهور کردن مبارزه مسلحانه در کرانه داشت. شهر نابلس با 85 کیلومتر مربع مساحت و حدود 150 هزار نفر جمعیت، در واقع در حکم قلب منطقه کرانه است. التهاب روز پنجشنبه جنین در شمال کرانه باختری، بلافاصله به نابلس رسید و این شهر را به کانون درگیریهای شدید مسلحانه و غیرمسلحانه علیه ارتش جنایتکار صهیونیستی تبدیل کرد. کما اینکه در جریان درگیریهایی که طی دو ماه گذشته در کرانه باختری، میان فلسطینیها و رژیم اشغالگر روی داد و به شهادت 31 نفر از فلسطینیها منجر شد، 19 نفر از شهدا یعنی حدود دو سوم آنان از اهالی نابلس بودند. نابلس به همراه جنین در شمال، قدس در غرب و الخلیل در جنوب کرانه باختری، عملاً کل این منطقه که حدود 18 درصد خاک فلسطین را شامل میشود، به آتشفشان علیه رژیم غاصب تبدیل شده تا جایی که برابر اظهارات خود مقامات اسرائیل، بیش از نیمی از نیروهای ارتش و تقریباً کل نیروهای زبده آن از جمله تیپ چتربازان، در این منطقه 18 درصدی درگیر میباشند. طبیعی است که این رژیم هماینک در بیم و هراس از اتفاقات خارج از کنترل در مناطق جنوبی، شمالی و مرکزی فلسطین، از نهر تا بحر باشد.
4- در عین حال رژیم صهیونیستی براساس نظریه «بن گوریون» مؤسس این رژیم منحوس برای بقا درصدد صدور آشوب در منطقه هم میباشد کما اینکه اقدام این رژیم علیه یکی از تأسیسات وزارت دفاع ایران در بیابانهای اصفهان از این موضوع حکایت میکند. اما واقعیت این است که دوره این نظریه به پایان رسیده است. اگر بنگوریون زنده بود به نتانیاهو و بنگویر میگفت، ارتشی که نتواند بر جوانان فاقد سلاح کافی کرانه غلبه کند، تهدیدات امنیتی او در محیط بیرون جدی گرفته نمیشود.