پس از شکست پروژه سازمان سیا در بازتولید اغتشاشات محله محور، خط آشوبسازی برای اثرگذاری روی دال امنیت به سمت خشونت سازمانیافته تغییر جهت داده است. اگر تا پیشازاین مفهوم جریان آشوب بهسوی تحرکات خیابانی با دامنه خاکستری بود، حالا اجرای عملیاتهای ادراکی مانند مسمومیت در مدارس باعث غلبه خشونت بر احساس اعتراض شده است.
البته این تغییر فاز هیبریدی اتفاقی نبوده است، مسلح شدن آشوبگران به سلاح گرم نشان داد که سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی کشورهای غربی از براندازی ناامید شدهاند، از سویی فرسایشی شدن پروژه آشوب باعث ریزش وسیع در محتوای آن گردیده است، ازاینرو نیروی جنگ روانی آموزشدیده جای عامل تودهای را پرکرده تا نقاط خالی اغتشاش سیاه و بهمرور میان گرگهای تنها (هستههای آلوده مسلح) و حرکت شورش شهری امتداد ایجاد شود.
چرا پس از اغتشاشات رمز آشوب عوض شد؟
در حال حاضر هدف سرویسهای دشمن در خلق خشونت افسارگسیخته (که ماهیت و هدفی جز جنایت و ضریب دهی گسترده رسانهای ندارد) هراسان کردن مردم و حفظ رینگ حفاظتی اغتشاشات است. خط مسمومیت دانشآموزان جنایتی حقیرانه است تا به خیال خود جناغ کانونی محل تنازع جمهوری اسلامی ایران با نظام سلطه را شکسته و اقتدار نظام را تضعیف کنند، بهطور حتم اگر در شرایط فعلی اغتشاش احساس غلبه پیدا کند، محرک جریان آشوب خواهد بود!
واقعیت آن است که این روزها تولید فراخوانهای سریالی از سوی گروهکهای ضدانقلاب به یک شکست تمامعیار بدل شده است، بازتاب اجتماعی منفی تحرکات اپوزیسیون و نیز وابستگی شدید آنها به کشورهای غربی و عربی باعث شد تا خط عملیاتی تغییر کند.
پروژه مسموم سازی را باید نورسترین اقدام برای آنرمال سازی اجتماعی در ایران تفسیر کرده و در بخش خرابکاریهای امنیتی طبقهبندی کرد. در این پروژه، سوژه خرابکاری بهصورت محدود انتخاب گردیده اما با کوهی از دروغها و شایعات شبکهسازی شده است. انتخاب مدارس دخترانه نیز بهصورت اتفاقی نبوده و با هدایت جنگ شناختی پیش رفته است.
واقعیت آن است که سرویس هدایتکننده ضدانقلاب در آسیبشناسی اغتشاشات به این نتیجه رسیده است که در طی ۱۰۰ روز جریان آشوب نتوانست بهخوبی یارگیری کرده و عناصر خود در خیابان را پیدا کند، در نقاط محدودی هم که سیگنالهای شبکه بالا آمد، تشکل یابی برای آن صورت نگرفت ازاینرو موج اغتشاشات در چند محله محدودشده و گیرایی لازم را نداشت.
طراحی سناریو جدید باهدف ایجاد مسمومیت در مدارس، نارضایتی صنفی در دانشجویان و بالابردن ضریب نگرانی در خانوادههای آنها موبهمو همان خطی است که باعث میشود تشکل یابی نامتمرکز میان عناصر اجتماعی شکل بگیرد. جالبتوجه آنکه گروهک تروریستی منافقین این عملیات پیچیده تروریستی را تحت عنوان کانونهای شورشی در سالهای اخیر تبلیغ کرده است.
نکته مهم آن است که سرویسهای اطلاعاتی دشمن از این مدل بهعنوان جذب آهنربایی با قطبهای متضاد به سوی کانون براندازی یاد کردهاند.
نزدیک به ۶ ماه پس از آغاز پروژه آشوبسازی در خیابان حجاب، اتمسفر متراکم شده آن بهصورت کامل تغییر کرده است. اگر تا پیشازاین شبکه آشوب با سوءاستفاده از احساسات اعتراضی سعی داشت فضای هیجانی را به سمت خود منطبق کند، حالا پس از اجرای چند عملیات تروریستی در شهر چون شیراز، ایذه و اصفهان شخصیت آشوب بهکل تغییر کرده است؛ این تحولات درونی حتی باعث شده است که رمز اغتشاشات نیز عوض شود.
فعالیتهای باشگاه تروریستی چرچیل چگونه است؟
رصد تحرکات دشمن نشان میدهد که انتقال هستههای ترور از مناطقی، چون کردستان عراق به ایران افزایشیافته است. این گروهها اغلب در پایگاههای نظامی گروهک تروریستی سنتکام و نیز مقر تروریستی رژیم موقت صهیونیستی آموزشدیده و به درون کشور هدایتشدهاند. این گروهکها در «کمیته مشترک خرابکاری» باهم هماهنگ میشوند، این کمیته تروریستی یک شاخه رسانهای (جنگ روانی) در لندن و یک اتاق فرمان هدایت عملیاتی در شهر پاریس دارد، این کمیته خرابکاری روی عملیاتهای ایذایی و تروریستی در کنار جنگ روانی تأکید ویژه دارد.
کمیته مشترک خرابکاری مدتی قبل از فرمانده میدانی خود نیز رونمایی کرده است، پرویز ثابتی شکنجهگر سابق ساواک که در دوران ستمشاهی مسئولیت کمیته مشترک ساواک، شهربانی و ارتش را بر عهده داشت پس از سالها از خود رخنمایی کرده تا ماهیت این اتاق عملیاتی ضد ایرانی را نشان داد، البته ثابتی تنها نمادی برای این کمیته خرابکاری محسوب شده و سازمان سیا و گروهک تروریستی موساد گردانندگان اصلی آن هستند.
پس از آغاز آشوبها در شهریور ماه این کمیته به فعالیتهای خود شدت بخشید، تشکیل گروههای خرابکاری (تحت عنوان خرابکاری شرافتمندانه) با جهت تخریب اموال عمومی و نیز آسیب رساندن به مردم ازجمله اقدامات این هستههای تروریستی بوده است.
این گروه نام خود را باشگاه چرچیل گذاشته است، باشگاه چرچیل یک روش انگلیسی است که در آن از دانشآموزان برای اجرای عملیاتهای مختلف تروریستی سود برده میشد. برخی کارشناسان سیاسی اعتقاددارند که حضور علنی سفیر انگلیس در پروژه مسمومیت دانشآموزان را باید روی همین خط تفسیر کرد.
بررسی روابط میان هستههای تروریستی نشان میدهد که اسپانسر مالی باشگاه چرچیل فرقه ضاله بهاییت بوده و بیت العدل بخشی از هزینه اصلی جنگ ادراکی- اجتماعی در ۶ ماه اخیر پرداخت کرده است. ورود شبکه بهاییت به اغتشاشات خیابانی سابقهای بس طولانی دارد. در فتنه سال ۸۸ سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) از بیتالعدل خواست بهصورت رسمی و علنی در آشوبها نقش بازی کند.
مهمترین مأموریت این فرقه ضاله در عاشورای آن سال رقم خورد. بر اساس اسناد موجود یکی از اعضای این فرقه ضاله با دستور مستقیم بیت العدل قبل از عاشورای حسینی با پرواز مستقیم از بانکوک به تهران آمده و لیدری فرقه را برعهدهگرفته بود؛ در آن زمان شبکه بهاییت تنها یکی از همکاران فتنه بود و نمیتوانست خارج از چهارچوب بازی کند، اما ۱۰ سال پسازآن وقایع و در فتنه بنزینی سال ۹۸ شبکه بهاییت خود را برای روز حادثه بهروزرسانی و تجهیز کرد.
جمعبندی بیتالعدل آن بود که فرقه اگر از مارپیچ اغتشاشات جا بماند، نمیتواند روی آن سوار شود. دریکی از نامههای محرمانه بیت العدل با عنوان «مسئله بهاییت چیست؟» آمده است که بهاییت تافته جدا بافته از اغتشاشات در ایران نبوده و باید همسطح با سایر شبکههای موجود در ضدانقلاب خود را بالا بکشد. ازاینرو باید خطر کرد. این تحلیل بعدها در کنفرانس بهاییت مطرح و در نقشه راه ۲۵ ساله روی آن تأکید شده است. در این نقشه شوم فرقه ضاله جهان را به ۱۷ هزار نقطه تقسیم کرده و فرایند ورود بهاییان به هر نقطه (کلاسترها) توضیح دادهشده بود. این کلاسترها بر اساس نماد رشد (میزان اقبال افراد به بهاییت) است. جالبتوجه آنکه بیت العدل قول داده بود که امکانات و بودجه این مشارکت را در اختیار جامعه ضاله بهایی قرار خواهد داد!
باشگاه چرچیل در ایران با عنوان باشگاه شکاری نیز مشغول به فعالیت است، این نام برگرفته از نام محسن شکاری یکی از لیدرهای اصلی اغتشاشات است که با تشکیل هسته تروریستی در خیابان چاقوکشی میکرد.
جمشید شارمهد که از او به عنوان پدر اقدامات تروریستی در ایران یاد میشود در اعترافات خود نوشته است که از دستورات مهم سازمان سیا به گروهک تروریستی تندر آن بود که تا جای ممکن خرابکاری در داخل ایران انجام داده و در رسانهها آن را به مسئولان دولت ایران نسبت دهد. اگر مدل عملیاتی تروریستی شارمهد و اتاق خرابکاری قرار دهیم بهخوبی درخواهیم یافت که باشگاه شکاری در رفتار به گروهک تندر بسیار نزدیک است؛ هر دو گروه مرکز فرماندهی یکسانی در سازمان سیا داشته، روی بازه سنی جوان سرمایهگذاری انجام داده و میل به عمل نیابتی دارند!
بزرگترین جنگ شناختی جهان در طول تاریخ علیه ایران در چند ماه!
مروری بر تحرکات موجود پس از اجرای پروژه امنیتی مسمومیت دانشآموزان نشان میدهد که سرویس اطلاعاتی دشمن و شبکه مادر خرابکاری از خط تشویش اجتماعی بهمنظور تست کردن شبکه بازیابی اغتشاشات استفاده کرده است. نکته جالبتوجه در این ماجرا همکاری قابلتأمل گروهک غیرقانونی کانون صنفی معلمان بهعنوان فاکتور تحریک در این حوادث است. جریان معارض داخلی با پرچمداری یک حزب اصلاحطلب تندرو، تعدادی گروهک ضدانقلاب و جبهه خارجی با هدایت منافقین، التهاب آفرینی رسانهای را به بهانه مسمومیتها در مدارس تشدید کردهاند.
اوایل بهار امسال وزارت اطلاعات در بیانیهای تفصیلی اعلام کرد که دو تبعه فرانسوی را سر یک قرار با لیدرهای اغتشاشات صنفی در تهران دستگیر کرده است. بعدها مشخص شد که سیسیل کوهلر و همسرش ژاک پاری با پوشش توریست به ایران سفرکردهاند تا آخرینمدل از نافرمانی مدنی را برای سرگروههای اغتشاش بهروزرسانی کنند. در جلسه میان افسران اطلاعاتی فرانسوی با سرپلهای داخلی توصیهشده بود که هستههای سخت اغتشاشات باید اجتماعی شده و به سمت خیابان تمایل پیدا کند. کوهلر رو به حاضران گفته بود که هسته سلولی شورش را باید در مراکز اجتماعی مانند مدارس، کافهها و مراکز بازیهای رایانهای مستقر کرد.
علاوه بر حضور روشن منافقین، عناصر ضدانقلاب صنفی (معروف به چپهای آمریکایی) و برخی احزاب برانداز مخملی، نقش فرقه ضاله بهاییت نیز در تدارکات این جنایت سازمانیافته روشنشده است. در شرایط موجود برای دفاع از ایران باید مماشات را کنار گذاشته و در فصل شکار کفتارها هستههای آشوب را تار و مار کرد. تفاوت بارز غائله کنونی با فتنههایی، چون حوادث سال ۹۶ یا فتنه بنزینی سال ۹۸ آن است که دشمن با اقدامات ضربتی کارت آخر را همین ابتدا رو کرده است، هدف آن است که با تلفاتگیری سرمایه اجتماعی کشور را تبدیل به سپر انسانی کند.
در نگاه راهبردی دشمن حوادثی چون مسمومیت دانشآموزان باعث خود مشغولی داخلی شده و قدرت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را کاهش خواهد داد. البته جمهوری اسلامی ایران نیز بهخوبی دست رقیب را خوانده است، ازاینرو بهجای مشغول شدن به شاخ و برگهای اضافی این بار بهصورت مستقیم ضربه به ریشه را علامتگذاری کرده است، این روزها استفاده از کلیدواژههایی چون کودک کشی با درخواستهایی ویژه چون رفراندوم با نظارت بینالمللی از سوی امامجمعه مسجد مکی همافزایی خاص دارد! البته بازگشت به تکنیکهای خرابکاری در دهه شصت توسط دشمن مؤید آن جمله ایمانی رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنهای است که خدای دهه شصت، خدای امسال هم هست.
منبع: مشرق نیوز