بسیاری از انسانها در پاسخ به اینکه چرا مرتکب رفتار و کرداری حرام شدهاند، بهانههای بسیاری میآورند، مانند آنکه دوستان، استادان، عالمان یا جامعه در تربیت ما اثرگذار بودند و ما را در این مسیر قرار دادهاند. این اثرگذاری انکارپذیر نیست؛ اما آیا به منزله علت تامه مورد قبول واقع میشود؟ آیا خداوند در روز حساب و جزا این ادعاها را دلیل بخشش افراد قرار میدهد؟ به طور مسلم این بهانهها جواز حرکت در مسیر انحراف و اشتباه نیست، شاید بتوان آن را یکی از عوامل دانست، اما علت تامه نیست؛ زیرا انسان هم علم و آگاهی دارد و هم اختیار و حق انتخاب برای حرکت در یک مسیر درست یا اشتباه. این را میتوان از امور دیگر زندگی انسانها دریافت، آنجایی که به نفعشان است، دوست و همراه و استاد و شرایط جامعه را بهانه میکنند تا کار دلخواهشان را انجام دهند و آنجا که به نفعشان نیست، با علم و آگاهی خود حرکت میکنند. برای نمونه، اگر فردی گفت خودت را از کوه پایین بینداز، حرف او را قبول نمیکنند؛ ولی اگر گفت این کار حرام را انجام بده تا به منافع مادی و ماندگار دست پیدا کنی، قبول میکنند با این بهانه که نمیدانستیم و به فلان فرد اعتماد کردیم! در واقع، انسانها با اختیار و درک کامل شرایط به سمت کار بدی میروند یا کار خوبی نمیروند؛ پس نمیتوانند دلیلی را جز انتخاب خودشان، دلیل تام در انحرافشان بدانند. خداوند فطرت انسانها را آگاه قرار داده و وجدانشان را بیدار گذاشته است تا خوبی و بدی را بهطور کلی درک کنند. به ویژه وقتی برخی انسانها در دنیا میفهمند که راهشان، فکرشان و اعمالشان اشتباه است؛ ولی برای اصلاح آن اقدامی نمیکنند. وقتی خداوند خوبی و بدی را به ما شناسانده و درک تشخیص آن را به ما داده است و دستور داده که از بدیها و بدکارها دوری کنید، دیگر نمیتوان بهانهای برای حرکت در مسیر اشتباه آورد. البته گاهی افراد میخواهند با این بهانهتراشیها خودشان را قانع کنند تا صدای اعتراض وجدانشان را نشنوند.
خداوند در قرآن میفرماید: «به كسانىكه ستم كردهاند متمايل نشويد كه آتش [دوزخ] به شما مىرسد و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود و سرانجام يارى نخواهيد شد.»(هود/ 113) در روايات مىخوانيم كه مودّت و محبّت به ظالم و اطاعت از او، از مصاديق ركون به ظالم به شمار میآید.(تفسیر نور) همچنین علیّبنابراهیم میگوید: «منظور از «رکون» مودّت، نصیحت و اطاعتکردن است.»(البرهان) امید داشتن و تکیه کردن را باید در شقوق مختلفش دید؛ از امید به خیر ظالم، امید به ثروت ظالم تا امید به مقبول شدن بهانهها مانند اینکه بگوییم فلان فرد ظالم ما را گمراه کرد! در حالیکه خداوند ما را از همراهی با هر ظالمی نهی فرموده است. اتفاقاً اینکه خداوند انسانها را از این همراهی نهی فرموده، دلیل بر توانایی شناخت ظلم و ظالم است. گاهی انسانها میخواهند با عذرتراشیها فرافکنی کرده و کار اشتباه خود را توجیه کنند؛ در حالی که اگر واقعاً میخواستند به سخنان دوستان و استادان و علما عمل کنند، میتوانستند خود را نجات دهند؛ یعنی برخی افراد خود را آگاهانه در راه نافرمانی خدا قرار میدهند و آن را گردن دیگران میاندازند و فکر میکنند خداوند این بهانهشان را قبول میکند.