بین الملل >>  بین الملل >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳  ، 
کد خبر : ۳۴۵۸۹۴
مرکز بررسی امور جهانی در قاهره گزارش می دهد

چرا عربستان و ایران به سمت همکاری رفتند

تحول به سمت نظام امنیتی صلح آمیز فرایندی گام به گام تلقی می شود که آشتی و سازش ایران و عربستان سعودی یکی از مراحل ضروری آن است.

 بعد از هفت سال قطع روابط دیپلماتیک، ایران و عربستان سعودی با میانجی گری چین بر سر ازسرگیری روابط به توافق دست یافتند. در دو سال گذشته، مذاکرات برای دستیابی به این توافق با میانجی گری دولت های عراق، عمان و به تازگی چین همراه با فراز و نشیب هایی بوده است. سرانجام  گفت و گوها با موفقیت پایان یافت و نشان داد دو طرف برای حل اختلافات خود تمایل دارند به ابزارهای دیپلماتیک متوسل شوند.

آشتی و سازش میان دو کشور منافعشان را حفظ می کند، ولی این توافق ارزیابی های راهبردی را تغییر نمی دهد. البته نباید اهمیت این توافق را در اعتمادسازی متقابل و هموار کردن مسیر برای یکپارچگی منطقه ای نادیده گرفت. تحول به سمت نظام امنیتی صلح آمیز فرایندی گام به گام تلقی می شود که آشتی و سازش ایران و عربستان سعودی یکی از مراحل ضروری آن است.

در شرایط کنونی سؤالات اصلی این است، چه اقداماتی باید انجام شود تا فضای سیاسی مثبت کنونی پایدار بماند و چگونه می توان توافق را در برابر موانع پیش رو حفظ کرد؟ برای پاسخگویی به سؤالات باید درک بهتری نسبت به انگیزه های تهران و ریاض داشت.
 

ریاض و تهران انگیزه ها و اهداف متفاوتی در دستیابی به توافق دنبال می کند. از دیدگاه عربستان سعودی این توافق می تواند رقابت را از بُعد سیاسی و امنیتی به بُعد اقتصادی سوق دهد؛ زیرا رقابت های امنیتی و سیاسی برای دو طرف پرهزینه بوده است. با این اوصاف، درباره موافقت عربستان سعودی در تنش زدایی با ایران 6 نکته قابل طرح است:

1) درک و فهم عربستان سعودی از تغییر اولویت های آمریکا (در دهه گذشته) محاسبات امنیتی این کشور را تغییر داده است. برای نمونه می توان اولویت های زیر را بیان کرد؛

الف) تمایل آمریکا برای عقب نشینی از منطقه خاورمیانه و انتقال منابع نظامی و سیاسی به شرق آسیا برای رقابت با چین.
ب) توافق هسته ای باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا با ایران در سال ۲۰۱۵ و سیاست اعلام شده وی در زمینه اینکه ایران و عربستان سعودی نیاز دارند برای برقراری نوعی صلح سرد راهی مؤثر بیابند.
ج) مداخله نکردن در برابر حملات پهپادی حوثی ها به تأسیسات نفتی آرامکو.
این عوامل باعث شده است ریاض به این درک و فهم برسد دیگر نمی تواند برای حفظ امنیت خود به آمریکا وابسته باشد. در واکنش به این ارزیابی های امنیتی، گزینه عربستان سعودی این است دشمنی خود را با ایران کاهش دهد و از رقابت قدرت های بزرگ به نفع خود بهره ببرد و برای حفظ امنیت، روابطش را با قدرت های بزرگ دیگر تنوع ببخشد.

در واقع عربستان سعودی به دنبال این است از فرصت های دیپلماتیک چندجانبه بهره ببرد تا بتواند در مقابل تهران اهرم نفوذ و چانه زنی بیشتری داشته باشد که می توان همکاری گسترده این کشور با چین را بیان کرد. البته این به معنای کنار گذاشتن آمریکا از سوی پادشاهی سعودی نیست؛ بلکه به معنای تعامل با چین در زمینه هایی است که رویکرد آمریکا ناکافی و ناکارامد بوده است.

۲) مقام های آل سعود هیچ علاقه ای ندارند جنگی در منطقه خلیج فارس شروع شود. شکست راهبرد فشار حداکثری آمریکا باعث شده است تهران برنامه هسته ای خود را به صورت قابل توجهی گسترش دهد و همین موضوع مقام های صهیونیستی را برانگیخته تا ایران را به بمباران تأسیسات هسته ای تهدید کند و این عوامل، منطقه را در آستانه جنگ قرار داده است.

در واقع عربستان سعودی نمی خواهد بخشی از تشدید تنش باشد که امنیت آن را تضعیف می کند و تحول اقتصادی و اجتماعی آن را به تأخیر خواهد انداخت. تنش زدایی با تهران پیام روشنی به آمریکا و اسرائیل است که پادشاهی تمایلی به جنگ مستقیم علیه همسایه خود ندارد.
 
۳) وقتی صحبت از ایران می شود، اولویت های امنیتی عربستان سعودی به حمایت جمهوری اسلامی از گروه های وابسته عمدتاً در یمن و عراق و برنامه موشکی مربوط می شود. این دو اولویت بخشی از مذاکرات آمریکا و شرکای اروپایی آن با ایران نیست. در حالی که عربستان سعودی کاملاً آگاه است ایران برای برنامه موشکی خود محدودیتی قبول نخواهد کرد؛ اما معتقد است عادی سازی روابط مسیر جایگزینی است که امکان دارد به ثبات منطقه به ویژه در عراق و یمن کمک کند.

۴) دست کم برای یک دهه آینده برنامه تحول اقتصادی و اجتماعی که در چشم انداز اقتصادی ۲۰۳۰ مطرح شده، اولویت نخست عربستان سعودی و برای تحقق این چشم انداز، بهبود روابط با ایران اجتناب ناپذیر است.  بر این اساس، پادشاهی سعودی بر این باور است اگر جانبداری از هر یک از قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه قدرت‌های غربی، تنش‌هایی را با تهران ایجاد کند، تنها به برنامه تحول اجتماعی آن آسیب می‌زند.


به همین دلیل است عربستان سعودی در قبال تحولات اوکراین، سیاست ابهام راهبردی را انتخاب و به آن کمک کرد تا از منافع خود در برابر پیامدهای منفی تنش‌های غرب با روسیه محافظت کند.
 

۵)  عربستان سعودی در تعامل با چین دارای منافع راهبردی اقتصادی و امنیتی است. توافق با ایران با میانجیگری چین، روابط دو کشور را تحکیم می بخشد. از آنجایی که چین در تعامل سیاسی و اقتصادی با ایران است، می تواند تهران را در مسیر عمل به تعهداتش کمک کند. به عبارت دیگر، عربستان امیدوار است حضور چین بتواند توافق پایدارتر با ایران را تضمین کند.

۶) ثبات منطقه برای عربستان سعودی بیشترین اهمیت را دارد، زیرا رقابت میان بازیگران پرهزینه است. از سویی عربستان سعودی می‌داند خارج کردن منطقه از بازی حاصل جمع صفر مزایای اقتصادی بزرگی برایش دارد. در واقع می توان بهره مندی از بازار بزرگ ایران را بیان کرد. از سوی دیگر، انگیزه ایران برای توافق ذیل راهبرد کلان جدا شدن از غرب با دو راهبرد کلیدی «نگاه به شرق» و «سیاست همسایگی» انجام می شود.

سیاست نخست، خواستار روابط قوی تر با چین و روسیه و دوم، 15 کشور همسایه ایران را به عنوان شرکای اصلی اقتصادی و سیاسی در اولویت قرار می دهد. این توافق پس از ماه‌ها ناکامی و بن‌بست در موضوعات کلیدی سیاست خارجی، پیروزی دیپلماتیکی را برای دولت ایران به ارمغان می‌آورد، اما باید نکاتی بیان شود؛

۱) مقام های ایران توافق با عربستان سعودی را راهی برای تداوم سیاست هسته ای خود می دانند. تهران معتقد است به  وسیله توافق با عربستان سعودی می‌توان از مواجهه با بحران بزرگ منطقه‌ای خودداری و در عین حال تنش‌ها را با آمریکا بر سر موضوع هسته‌ای مدیریت کرد. حتی در سناریویی ممکن است ایران از عربستان برای کاهش تنش هسته ای کمک بگیرد.

۲) در بازداشتن همکاری امنیتی عربستان سعودی و اسرائیل، توافق برای ایران از ارزش راهبردی برخوردار است. مقام های ایران آگاه هستند ازسرگیری روابط دیپلماتیک با ریاض تضمینی برای جلوگیری از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل نیست، اما امیدوارند استفاده از اصل احترام به حق حاکمیت ذکر شده در بیانیه مشترک با عربستان سعودی دستاویزی برای جلوگیری از ظهور ائتلاف امنیتی ضدایرانی در منطقه باشد.

۳) این توافق به جمهوری اسلامی کمک می کند دستاوردهای خود را در سراسر سوریه، عراق و لبنان تثبیت کند. در این نقاط حساس، کمرنگ کردن رقابت با ریاض می تواند به تهران کمک کند وضع موجود را حفظ نماید. سفر ماه مارس بشار اسد، رئیس جمهور سوریه به امارات و تأکید اخیر بر احیای بالقوه روابط دیپلماتیک عربستان و سوریه، زمینه ساز مصالحه دیگر کشورهای عربی با دمشق است.

گرچه این پویایی ها درها را برای اعمال نفوذ ریاض در این مکان ها باز می کند، اما حمایت ضمنی از گروه های مخالف اسد محدود می شود. به نظر می‌آید ایرانی‌ها مطمئن هستند ورود عربستان سعودی به سوریه منافع آنها را از لحاظ راهبردی به خطر نمی‌اندازد.
 
۴) تهران مداخله چین در موضوعات امنیتی خلیج فارس را مرحله ای از فرایند آمریکازدایی نظم منطقه ای می داند. مقام های ایران بر این باور هستند افزایش تعداد فرمت‌های چندجانبه و ابتکارات دیپلماتیک بدون حضور غرب، درنهایت به تضعیف ساختار امنیتی به رهبری آمریکا کمک خواهد کرد.

تهران ترجیح می دهد به عنوان بخشی از این روند، جای پای چین را در امور امنیتی خلیج فارس باز کند. رزمایش‌های دریایی با چین و روسیه نمونه‌هایی از این فرآیند هستند که تهران معتقد است می‌تواند به حضور قوی‌تر چین و محدود کردن آزادی عمل آمریکا کمک کند.

ریاض در قالب همکاری با چین، ایالات متحده و سایر شرکای خود، به بهبود قابلیت های دفاع موشکی اش ادامه خواهد داد. این کشور همچنین به دنبال دستیابی به دانش فناوری هسته ای خواهد بود. علاوه بر این، عربستان سعودی از نظر سیاسی و اقتصادی به سمت بهبود روابط با کشورهایی مانند سوریه، یمن، لبنان و عراق حرکت خواهد کرد، زیرا معتقد است ثبات و امنیت در منطقه با شکوفایی اقتصادی قابل ارتقا است.


با وجود این، ایران ممکن است چنین گشایشی را تهدیدی برای نفوذ خود در منطقه بداند. مهمتر از آن، از آنجایی که عربستان سعودی به دلایل تاریخی و امنیتی به دنبال حفظ روابط مستحکم با ایالات متحده است، امکان دارد نسبت به عواقب این روابط بدگمان باشد، زیرا به دنبال اخراج ایالات متحده از منطقه است.
 

تهران به راهبرد  ارتقای کیفی توان عملیاتی محور مقاومت ازجمله با پیوندهای عملیاتی افقی میان گروه‌های شیعه و ارتقای قابلیت‌های تعاملی آنها ادامه خواهد داد. به همین ترتیب، حمایت ایران از مذاکرات صلح عربستان در یمن نمی‌تواند به عنوان تمایل تهران برای کنار گذاشتن ابزار قدرت خود در یمن تفسیر شود. این یعنی پیچیدگی ها در یمن ممکن است ادامه داشته باشد.

تهران به یمن به عنوان کریدوری راهبردی نگاه می کند که دسترسی عملیاتی به داخل عربستان سعودی را در درگیری ای فرضی تضمین می کند. نفوذ ایران در یمن به عنوان دارایی حیاتی در تحمیل فشار لجستیکی بر سعودی ها و حفظ بازدارندگی علیه پادشاهی تلقی می شود.

وقتی نوبت به پرونده هسته‌ای می‌رسد، پویایی ایران از سویی و ایالات متحده و اسرائیل از سوی دیگر در تعیین نتیجه نقش تعیین کننده ای خواهند داشت.  بنابراین، این موضوع تحت تأثیر تنش زدایی عربستان و ایران قرار نخواهد گرفت. این یعنی ترس پادشاهی سعودی از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای ادامه خواهد داشت؛  واقعیتی که ممکن است عربستان سعودی را مجبور کند در مقطعی قابلیت هسته ای خود را توسعه دهد.

هر گونه تغییر در راهبرد هسته ای ریاض به محاسبات هسته ای و واکنش مناسب ایران کمک خواهد کرد. بنابراین، معمای پیچیده هسته‌ای آمریکا، ایران، عربستان سعودی و اسرائیل همچنان پابرجا خواهد ماند.

توافق میان ریاض و تهران، اسرائیل را به شدت عصبی کرده است و انتقادات تند دفتر نخست وزیر و همچنین یئیر لاپید، سرکرده مخالفان که آن را «شکست کامل سیاست خارجی اسرائیل» خوانده، برانگیخته است. اسرائیل که تحت تأثیر ابعاد بازدارنده این توافق قرار گرفت، توافق ایران و عربستان را ضربه‌ای به هدف راهبردی خود یعنی هم‌پیمانی با کشورهای عربی علیه ایران احساس می کند.

اسرائیل ممکن است متقاعد شده باشد تهدید ایران دیگر نقطه همگرایی با کشورهای عربی نیست، اما ممکن است به دنبال راه هایی برای برهم زدن آشتی اعراب و ایران باشد تا از فشارهای منطقه ای بیشتر علیه خود جلوگیری کند. به عنوان نمونه، تداوم حملات اسرائیل در سوریه  که باعث شهادت برخی عناصر مستشاری سپاه ایران شد، می تواند تنش‌ها را تشدید کند و اگر ایران تصمیم به واکنش نشان دهد، توافق را به خطر می‌اندازد.
 
این توافق در فرصت تاریخی کنونی درها را برای تغییر معماری امنیتی منطقه خلیج فارس به گونه‌ای باز کرده است که در راستای منافع کل خاورمیانه باشد.  برای تحقق این موضوع، دو کشور به مذاکره و حل اختلافات خود بر سر یمن، عراق، لبنان و سوریه نیاز دارند.

نخستین گام برای دوام بخشیدن به توافق، این است که سیاستگذاران هر دو کشور به چالش‌ها و عواملی که می‌توانند منافع توافق را تهدید ‌کنند، بپذیرند. گسترش سطوح مختلف ارتباطات ازجمله در زمینه وزارتی، پارلمانی، اتاق فکر و سازمان های مردم نهاد و ارتباطات مردمی برای غلبه بر این چالش ها اجتناب ناپذیر است.

علاوه بر این، از آنجایی که نگرانی های نظامی-امنیتی جدی ترین نگرانی برای هر دو طرف باقی خواهد ماند، گفت و گوهای امنیتی شدیدتر باید ادامه یابد و اولویت بندی شود. باید دو طرف به گفت وگو بر سر تصورات اصلی تهدیدات خود ادامه دهند و به یکدیگر کمک کنند نارضایتی های امنیتی هر یک از طرف ها بهتر درک شود.

در نهایت، در حالی که تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران از یکپارچگی اقتصادی میان کشورهای رقیب جلوگیری می‌کند، تهران و ریاض می‌توانند در زمینه‌هایی مانند امنیت دریایی، تغییرات آب‌وهوایی و انرژی‌های تجدیدپذیر با یکدیگر همکاری کنند و هماهنگی بهتری در زمینه انرژی انجام دهند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات