هوشمندسازی نان مقهور کلکهای ساده
غلامرضا صادقيان
هوشمندسازی فروش نان که حکماً با جلسات متعدد فنی یکدوجین آدم متخصص و مشاور و معاون و مدیر از چند وزارتخانه تصمیمگیری شده است، با ترفندهای ساده خبازان دور زده میشود و صفهای نان همچنان یکی از نقاط ناراضیتراش باقی میماند.
حالا طبق اعلام وزیر اقتصاد، بخش آرد و نان از مجموعه حذف ارز ترجیحی به این وزارتخانه واگذار شده که این تغییر معنادار است.
در یکی از ترفندها نانوایان بستههای نان پخت سنتی را که به اسم نان قزوینی و نان خراسانی است و اتفاقاً محبوبیت هم دارد و بیشتر در نانواییهای روستایی با آرد آزاد پخت میشود، به مشتری عرضه میکنند و بهای آن را با کارتخوان هوشمند حساب میکنند. مثلاً بسته ۲۵ هزارتومانی نان خراسانی را که شاید از روستاییان ۲۰ هزارتومان خریده باشند، به عنوان فروش پنج نان سنگک کارت میکشند. برخی نانواییها چیزهای دیگری هم میفروشند از کلوچه و نانقندی و نانشیرمال تا عسل (با این عنوان که مال کوههای اطراف روستای خودمونه!). تا؟ (که از تولید به مصرف است!) همه را با کارت هوشمند (که اتفاقاً اینجا دیگر کاملاً خنگ است و تشخیص نرخ عسل و کلوچه را از نرخ نان نمیدهد) حساب میکنند.
حالا نانوا اولاً چیزی را که اجازه فروشش را ندارد یا اجازه فروشش را با کارت هوشمند ندارد، با قیمت خوب میفروشد و سودی از آن میبرد. در مرحله بعد به جای همه این فروشها از دولت آرد سهمیهای میگیرد، اما چون به اندازه آن نان طبخ نمیکند، اضافه آن را که با این ترفند به دست آورده به قنادیها و نان باگتیها میفروشد. به چه قیمتی؟ حتماً گرانتر از نرخی که از دولت میگیرد و ارزانتر از نرخی که قنادیها از دولت آرد آزاد میخرند. فساد بعدی آنجاست که قنادیها این آرد را با قیمت ارزانتر خریدهاند، اما این را به حساب زرنگی و بدهبستان خود با نانواییها میگذارند و نرخ شیرینی را با همان آرد آزاد محاسبه میکنند.
علاوه بر این در بیشتر سنگکیها فقط با پاشیدن کمی کنجد در یکطرف نان که میتوان تعداد کنجدها را بهراحتی شمرد، نان ۳ هزارتومانی را ۵ هزار تومان و با پاشیدن همان مقدار کنجد در دوطرف. نان ۳ هزارتومانی را ۱۰ هزارتومان میفروشند. اغلب سنگکیها روی همه نانها همین چند کنجد زبانبسته را میپاشند و اگر کسی نان ساده خواست به او نمیدهند تا در صف، خسته از انتظار مجبور به خرید نان گرانتر شود! یعنی یک کار بسیار غیراخلاقی و بسیار مستبدانه؛ و اگر مسئولان بدانند که همین تفاوت ۲ هزارتومانی برای خیلی از مشتریها اهمیت دارد میتوانند بفهمند که چه جفایی در حق فقرا میشود. دولت و سازمانهای نظارتی هم کاملاً از این ترفندها آگاه و در مقابل آن ساکتاند و فقط گاهی یک هیاهوی مختصری به اسم مقابله با تخلفات نانواییها از خود بروز میدهند. اینگونه است که هم نان و درآمد نانوا حرام میشود و هم نان به کام مردم، حرام!
ترفند دور زدن سامانههای جدید هوشمند با سکوهای فروش اینترنتی پیچیدهتر هم شده است. نرخ نان در این سامانه عملاً به حال خود رها است. سنگک ۳۰ هزار تومانی هم در سکوی اینترنتی دیده میشود. این نان نجومی باعث صفهای طویل جلوی نانوایی هم شده است؛ به این شکل که نانوا بهجای آنکه سنگک ۵ هزار تومانی را با کارتخوانهای هوشمند به مردم در صف ایستاده بفروشد، همان نان را به شش برابر قیمت در سکوی اینترنتی میفروشند! بهخاطر این سود نجومی از یک سنگک (یا بربری یا تافتون)، نانواییها ترجیح میدهند سفارشهای اینترنتی را نوبت بدهند تا سفارشهای حضوری را. حالا حسابوکتاب آرد سهمیه سنگک ۳۰ هزار تومانی در سکوی اینترنتی و سامانههای برخط تعبیه شده چه میشود، کسی دیگر و فعلاً خبری ندارد!
مسئله صفتکی و صف چندتایی هم دقیقهای نیست که صدای مردم را در صف نان درنیاورد. گاهی کسی که سه تا نان میخواهد و ۲۰ دقیقه در صف ایستاده باید از چند نفر که تازه از راه رسیدهاند و فقط یک نان میخرند یا حتی زنوشوهر هستند و با هم در صف تکی میایستند، عقب بیفتد و این صدای اعتراض او را بالا میبرد و بقیه ماجرا.
وضع پخت نان هم همچنان با کیفیت نامناسب در بسیاری از نانواییها ادامه دارد. شاطر خوب کم است و کسی از این شغل استقبال نمیکند و شاطر ضعیف نصف نان را خمیر میکند و نصف دیگر را سوخته!
بارها گفته شده که هیچ مسئول و مدیر دولتی و نماینده مجلس و مدیر قضایی در صف نان نمیایستد و این یکی از افتراقهای مسئولان با مردم است و این دقیقاً همان جاهایی است که مردم مسئولان را قضاوت میکنند. مردم در صف نان مسئولان را میسنجند و مسئولان در صفهای دیگری هستند و گمان میکنند مردم آنها را در پشت تریبونها و هنگام شعارها قضاوت میکنند.
نان مردم را سامان بدهید. طرحهای هوشمندسازی شما از پس هوشمندسازی مردم برنمیآید! خنگبازی هم حدی دارد. باید مسئولیتپذیر بود و در این موارد اجازه سوءاستفاده به صنوف را نداد.
ریاض،حماس و ضربهای بر پیکر عادیسازی
احمد كاظمزاده
در ماه های اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی رجزخوانی میکرد که به زودی پروژه عادی سازی روابط با عربستان سعودی را تکمیل خواهد کرد و همه منتظر دورهمی صهیونیستها و سعودی ها در قلب ریاض بودند اما یک باره ورق برگشت و به جای صهیونیستها، دروازههای ریاض به روی رهبران مقاومت فلسطین گشوده شد.واقعیت این است که دعوت از هیئت های بلندپایه حماس و تشکیلات خودگردان به رهبری اسماعیل هنیه و محمود عباس به ریاض از ابعاد مختلف قابل توجه و تامل است: نخست این که نشان می دهد؛ یخ های روابط عربستان با هر دو رهبر فلسطینی که جریان های مختلف و رقیب فلسطینی را رهبری می کنند در حال آب شدن است.
مناسبات حماس و عربستان از سال ۲۰۰۷ میلادی در پی به هم خوردن توافق نامه مکه رو به وخامت نهاد. پیروزی حماس در انتخابات فلسطین زمینه را برای حاکمیت و تسلط آن بر نوار غزه و اخراج تشکیلات خودگردان از این منطقه فراهم کرد. مناسبات عربستان با تشکیلات خودگران نیز از زمانی که عربستان در دوره ترامپ برای نزدیکی به رژیم صهیونیستی تمایل نشان داد به موازات تلاش های مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی برای منزوی کردن تشکیلات خودگردان تیره شد و در دوره بایدن نیز با وجود این که آمریکا بخشی از فشارها را علیه این تشکیلات کاهش داد ترمیم پیدا نکرد.
از این رو تمایل جاری عربستان برای ترمیم روابط با تشکیلات خودگردان را می توان در چارچوب راهبرد جدید این کشور در منطقه ارزیابی کرد.براین اساس می توان دومین بُعد از سفر همزمان رهبران حماس و تشکیلات خودگردان به ریاض را در ادامه آشتی عربستان با محورمقاومت دانست.هرچند همین آشتی با محور مقاومت و نیت سعودی ها از نزدیکی با ایران نیز منوط به اجرایی شدن کامل توافق پکن و بازگشایی سفارتخانهها و تداوم فضای مثبت است اما پس از آشتی عربستان با ایران و سوریه، میزبانی از هیئت های حماس و تشکیلات خودگردان در ریاض ابعاد جدیدی از دیپلماسی ریاض را به نمایش می گذارد.به نظر می رسد یکی از تبعات مثبت بهبود و آشتی روابط عربستان با ایران و سوریه در فلسطین خواهد بود و زمینه را برای آشتی حماس و فتح با میانجی گری عربستان فراهم خواهد کرد و این در همان حالی که بزرگ ترین موفقیت برای منطقه و فلسطین خواهد بود شکستی برای رژیم صهیونیستی محسوب می شود که اساس سیاست های خود را در فلسطین و منطقه بر ایجاد تفرقه بین فلسطینی ها و حامیان آن ها قرار داده است.
در واقع بعد از شوک های واردشده از ناحیه آشتی عربستان با ایران و سوریه اکنون با آشتی عربستان و حماس و تلاش آن برای تقویت روابط حماس و تشکیلات خودگردان سومین شوک بزرگ بر اسرائیل وارد می شود. این اقدام ریاض همزمان با اتحاد مسلمانان علیه رژیم صهیونیستی در هفتههای اخیر، نشان میدهد که طرح عادی سازی فعلا از روی میز کشورهای عربی برداشته شده است. سعودی ها از عملکرد تندروها در اسرائیل به شدت نگران هستند و تلاش میکنند با نزدیک شدن به گروه های مقاومت غزه، این پیام را به نتانیاهو و دوستانش بدهند که تداوم اشغالگری و جنایت ها در کرانه باختری عواقب خوبی برای صهیونیستها نخواهد داشت. کما این که از زمان تشکیل دولت راست گرای افراطی نتانیاهو، سعودیها چندین بار در واکنش به گسترش شهرکسازی در کرانه باختری و رویارویی خشونتآمیز بین نظامیان اسرائیلی و فلسطینیها موضعگیری تندی داشتهاند.با توجه به این که رژیم صهیونیستی و به خصوص نتانیاهو برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی های داخلی خود از عادی سازی روابط با کشورهای عربی به عنوان ابزاری در این مسیراستفاده می کرد، اکنون با از دست دادن این ابزار می توان شاهد افزایش چالش های داخلی این رژیم به خصوص کابینه نتانیاهو شد.