۳ راهبرد در یک سخنرانی کوتاه
حسن رشوند
در ۳۴ سالی که رهبر حکیم انقلاب خطبههای نماز عید فطر را خواندهاند قطعاً میتوان گفت کوتاهترین خطبه در نماز عید امسال خوانده شده است و در میان این خطبهها هم، خطبه دوم امسال رهبر انقلاب کمتر از ۳۸۰ واژه بود، اما در همین ۳۸۰ واژه، معظم له یک هدف کلان و سه راهبرد را بیان کردند که با توجه به شرایط کشور و تحولاتی که در حال رخ دادن است، این خطبه از هر جهت بی مانند است. البته ایشان در سخنرانی آغازین روز سال جدید در حرم رضوی در باب «تحول» نکاتی را بیان فرمودند که از همان سخنرانی میشد فهمید که این تحول مورد انتظار یک ضرورتهایی دارد که همکاری و هماهنگی قوا از الزامات آن است. اراده تقویت ملی کلید واژهای است که بارها رهبری بر آن تأکید داشته و شرایط امروز جهان و مبارزه حق و باطل را در «جنگ اراده ها» معرفی و پیروز این جنگ را ملتی میدانند که بتواند اراده خود را بر اراده دشمن تحمیل کند. در این سخنرانی کوتاه هم ایشان «اراده تقویت شده ملی»را به عنوان یک هدف کلان گره گشا که میتواند مسئولان را در مسیر پیشرفت و جهت متعالی که تعیینکننده آن پروردگار است، رهنمون کردند. اما سه راهبرد اساسی که بتواند حلال مشکلات و پیش برنده پیشرفت کشور در راستای راهبرد کلانی که رهبری انقلاب ترسیم کردند باشد، عبارت بودند از:
راهبرد همکاری، همدلی و هم افزایی قوای سه گانه: از مواردی که همواره موجب قفل شدن کارها در ادوار گذشته مدیریتی کشور و ناهماهنگی و بعضاً تضاد بین قوا بوده تا جایی که امور مردم دچار اخلال شده و اداره کشور را با چالش اساسی مواجه کرده است، اختلاف بر سر مسائل مهمی همچون مدیریت فضای مجازی است تا آنجاکه پروژه شبکه ملی اطلاعات کشور بیش از ۱۵ سال است دستخوش همین ناهماهنگیها و اختلافات قرار گرفته و بنا بر اظهارات رسمی مسئولان، این شبکه کمتر از ۵۰ درصد پیشرفت داشته است. همچنین موضوعات مهم دیگر همچون حجاب، قانون بودجه ریزی کشور و دهها مشکل مهم دیگر از چالشهایی است که میتوانست تاکنون با همکاری، همدلی و همافزایی مسئولان مرتفع گردد که متأسفانه کمتر شاهد تلاش رؤسای قوا برای حل آن بوده ایم. اینکه رهبر انقلاب در این شرایط به این مهم تأکید میکنند به دلیل یک دست بودن قدرت است و اگر در گذشته این بهانه وجود داشت که دو قوه مجریه و مقننه از دو خاستگاه فکری تا حدودی متفاوت تشکیل شده و جریانهای سیاسی با نفوذی که بر این دو قوه دارند مانع هماهنگی در امورکشور میشوند، امروز دیگر هر دو قوه از یک خاستگاه فکری هستند و با هماهنگی قوه قضائیه نمیتوان انتظار ناهماهنگی بین قوا را داشت.
راهبرد تمرکز بر حل مسائل و پرهیز از درگیر شدن و سرگرم شدن به حاشیهها: یکی از مسائل مهمی که همواره قوای کشور را درگیر خود کرده و در برخی مقاطع زمانی انرژی کشور را به جای کار و تلاش برای حل مشکلات مردم صرف مسائل بی اهمیت یا کم اهمیت کرده است، موضوعات حاشیهای یا حاشیهسازی برای موضوعات مهمی است که در صورت پرهیز قوای کشور از آنها، چه بسا امروز در زمینه پیشرفت کشور و حل مشکلات مردم در جایی قرار داشتیم که به مراتب شرایط بهتر از امروز داشتیم. حاشیههایی که در دولت گذشته در بحث فیلترینگ و چالشی که دولت با دو قوه دیگر در این زمینه داشت غیر قابل کتمان است. یا بحثی که رئیس دولت قبل در زمینه انتخابات با بخشهایی از کشور از جمله شورای نگهبان داشت یا رفتاری که شورای نگهبان در روند بررسی صلاحیتها داشت و موجب برخی دلخوریها در انتخابات ریاست جمهوری شد از جمله حاشیهسازیهایی بود که حقیقتاً آزاردهنده بود. موارد بسیار دیگری نیز وجود داشت که برخی از آنها نه تنها روح و روان جامعه را آزرد، بلکه خسارات مادی و معنوی غیر قابل جبرانی را به کشور تحمیل کرد که از آن جمله میتوان به ماجرای افزایش قیمت بنزین که آقای روحانی گفت؛ من هم صبح جمعه از اجرای آن با خبر شدم، اشاره کرد. حقوقهای نجومی، بحث اجرای کنسرتها در برخی شهرها و اختلاف در این زمینه، قانون شفافیت آرا و سیر تصویب آن در مجلس و مخالفتهایی که تا همین امروز در بخشهایی از نظام وجود دارد و دهها مورد دیگر از درگیر شدن و حواشی است که در گذشته وجود داشته و بعضاً امروز هم وجود دارد و انرژی کشور را به جای خدمت به مردم در مسیر ناصواب هدایت کرده است. نباید فراموش کرد که شیطان به کمین نشسته تا بین نیروهای انقلاب و مسئولان ایجاد اختلاف و شکاف کند. چراکه موانع همدلی و اختلاف بین مسئولان را در چند عامل تمایلات نفسانی، خودبرتربینی، عدم درک ضرورت ها، فراموشی اشتراکات و بزرگ نمایی اختلافات، بی توجهی به مقوله مهم گفتگو و انسداد گفتگوها و عدم مشاهده دشمن مشترک و... جستوجو کرد.
راهبرد دشمن در ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسئولان: با رصد برخی اختلافها و تنشهایی که بین مسئولان صورت میگیرد کاملاً روشن است که ریشه این اختلافها به تلاش و رخنه دشمن به حریم نیروهای انقلاب و مسئولان بر میگردد. طبیعی است وقتی دشمن در میدان جنگ و اقدام نظامی نتواند ملتی را زمینگیر کند، به طریق اولی مسیری را انتخاب میکند که بتواند در بستر آن اهداف خود را دنبال کند. بنا به فرمایش رهبر حکیم انقلاب امروز دشمن به سیاست تزویر، تحریف، دروغ گویی، وسوسه، تحقیر و بدبین کردن ملتها به تواناییهای خود روی آورده است و مسئولان و مردم برای مقابله با چنین دشمنی حتما باید اولاً در شناخت راهبردهای جدید هوشمندانه و فعالانه عمل کنند و ثانیاً در شناخت تاکتیک ها، ابزارها و روشهای بهکارگرفته دشمن به روز بوده و شکست را برای آن رقم بزند. اما تأسف آنجاست بعضاً شاهد رفتارهای تفرقه افکنانه در بین برخی مسئولانی بوده ایم که ترجمان اقدامات و عمل دشمنان قسم خورده این ملت بوده است. تعیین این راهبردها از طرف رهبر انقلاب آن هم در سالی که کشور گردنه سختی همچون اغتشاشات سال گذشته را پشت سر گذاشته و کارشناسان مباحث امنیتی نسبت به موارد مشابه آنچه در مهر ۱۴۰۱ اتفاق افتاد در سال جاری هشدار میدهند و با توجه به مسیر پیشرفتی که کشور دنبال میکند و پوزه دشمن صهیونیستی و امریکا به خاک مالیده شده است و دشمنان مترصد فرصت جدیدی هستند تا کام مردم را در یک رخداد بزرگ دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی در پایان سال تلخ کنند، بیش از هر زمان دیگر به همدلی، هماهنگی و هم افزایی بین قوای سهگانه کشور و همه آحاد ملت نیازمندیم.
اقتصاد در دوراهی نسخه های جوانان و جنجال موسپیدها!
مهدي حسنزاده
دوشنبه شب، شبکه افق میزبان دو اقتصاددان قدیمی و موسپید کرده کشور بود. دو اقتصاددانی که از دو مشرب فکری متفاوت مناظره داغی داشتند که البته واکنش بسیاری از اقتصاد خوانده ها و سایر مخاطبان به این مناظره، مثبت نبود، چرا که این مناظره فارغ از انگ زدن ها، ناظر به مسائل اصلی و چالش های بنیادین امروز اقتصاد کشور نبود. در حقیقت در اقتصادی که طی 5 سال مداوم تورم بالای 40 درصد را تجربه کرده و یک دهه میانگین رشد اقتصادی نزدیک به صفر را به خود دیده است و براساس همین دو چالش اساسی، امسال از سوی رهبر انقلاب سال مهار تورم و رشد تولید نام گذاری شده است، دو اقتصاددان قدیمی و سرشناس کشور بر سر این که قانون اساسی ما در حوزه اقتصاد گرایش لیبرالیستی یا سوسیالیستی دارد، بحث تاریخی می کنند.
این در حالی است که این بحث پاسخی به چرایی تورم مستمر سال های اخیر و رشد کم جان و بی رمق سال های گذشته ندارد. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از انرژی فضای رسانه ای و حتی محافل دانشگاهی ما به بحث های اقتصادی بی ربط با اولویت های امروز معطوف شده است. زمانی که این بحث ها، شکل اتهام زنی، انگ چسباندن، اردوکشی توئیتری و دعوای کف فضای مجازی به خود می گیرد، دیگر هدف پیدا کردن راهکار برای حل مشکلات کشور نیست بلکه هدف منکوب کردن یک تفکر و برآوردن افرادی است که عالم تر نیستند، اما جنگ روانی را بهتر بلدند. در چنین شرایطی باید از این فضای آلوده فاصله گرفت و سراغ چهره هایی رفت که حرفی نو، نگاهی تحول آمیز، ایده هایی فراتر از نسخه های تکراری و شکست خورده و رویکردی عملگرایانه به مسائل اقتصاد ایران دارند.
در این میان در سال های گذشته تلاش هایی صورت گرفت که در خور تقدیر بود. بسته نجات اقتصاد ایران با عنوان «بنای ایران» به همت جمعی از اقتصاددانان جوان در بحبوحه انتخابات 1400 سعی داشت پاسخی مشخص به چالش هایی از جمله تورم مواد غذایی، معضل بازار مسکن، پنجره جمعیتی در معرض بسته شدن و آثار آن بر بازار کار، نقش صنایع پیشران در تحرک دادن به رشد اقتصادی و ... بدهد. اکنون و با گذشت بیش از یک سال و نیم از فعالیت دولت سیزدهم و مشخص شدن این که با وجود برخی توفیقات در کارنامه عملکرد این دولت، همچنان چالش های اصلی از جمله تورم بالا و رشد کم جان پابرجاست، نیاز به بازخوانی این که مسئله روز اقتصاد ایران چه راه حل هایی دارد، ضروری است. در حقیقت یک نگاه خیلی ساده، مهار رشد نقدینگی و انضباط بودجه ای را کلید اصلی مهار تورم می دانست، اما اتفاقات یک سال اخیر نشان داد که نگاه ساده انگارانه و تک عاملی به مقوله پیچیده تورم، چقدر خطاست.
در شرایطی که رشد سالانه نقدینگی از بالای 40 درصد به 30 درصد رسیده است، رشد بالاتر پول در مقایسه با شبه پول که متاثر از جهش نرخ ارز رخ داده است، موتور محرک تورم شده است. در چنین شرایطی فشار بیشتر بر رشد نقدینگی، جز خشکسالی مالی در اقتصاد ایران اثری نخواهد داشت که کم وبیش شاهد آن نیز هستیم. مثال مهم دیگر حوزه مسکن و تلاش برای حل معضل مسکن با ساخت سالانه یک میلیون مسکن است که برآورد هزینه های آن از 2.5 هزار هزار میلیارد تومان به 4 هزار هزار میلیارد تومان رسیده است. هزینه نجومی که بخش اندکی از آن از سوی مردم تامین می شود و در نهایت دولت باید با صرف هزینه ای بسیار هنگفت، مسکنی در نقاط دوردست از شهرهای بزرگ تحویل مردم دهد. مسکنی که مسکّن تورم مسکن و اجاره بها در شهرهای بزرگ نیست.
در چنین بستری از ایده های تکراری و نه چندان کارآمد، تلاشی که برخی اقتصاددانان نواندیش انجام داده اند و ایده خود را برای رهایی از تله تورم مطرح کردهاند، تلاشی ارزشمند است (جزئیات این ایده در صفحه 10 امروز روزنامه خراسان آمده است). صدالبته یک محتوای حدود هزار کلمه ای صرفا کلیاتی است که درباره جزئیات آن حتما باید کار مطالعاتی جدی و نقادانه صورت گیرد، اما مهم نگاهی نو، عملگرایانه و دور از کلیشه های رایج برای پاسخ به مسائل اصلی اقتصاد ایران است. تلاشی که در خور تقدیر است و باید این اقدام و تلاش هایی از این دست به جای مناظره های جنجالی و پویش های پرهیاهو و دعواهای بی حاصل روی میز اقتصاددانان و رسانه های کشور قرار گیرد و دستور کاری متفاوت برای سیاست گذاران فراهم کند.
دکتر محمدحسین محترم
۱- در حالی که ایران مشغول خنثیسازی تحریمها و کاهش تاثیر دلار بر اقتصاد کشور با سیاست گسترش روابط با کشورهای جهان بهخصوص همسایگان است و جایگاه برجام در اولویتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی تنزل یافته، مقامات آمریکایی در چند هفته اخیر چندبار تلاش ناموفقی در رسانههای خود کردند تا شاید همچون سالهای گذشته علیه ایران فضاسازی کنند؛ اما در فضایی که جمهوری اسلامی با سیاستهای مدبّرانه خود برای رقمزدن تحولات سریع و تشکیل نظام جدید در سطح بینالمللی و منطقه به وجود آورده، نتوانستند. این یعنی اولا در فضاسازی به عنوان آخرین حربه هم شکست خوردند و ایران توانسته این تهدید را نیز خنثی کند. ثانیا یعنی اینکه آمریکاییها همچنان نیازمند شدید برجام هستند. آنها ابتدا در اقدامی فریبکارانه دوباره از «توافق موقت» و «تعلیق برخی تحریمها» در ازای «توقف برخی فعالیتهای هستهای ایران»، از جمله غنیسازی ۶۰ درصد سخن گفتند.
این ادعا در حقیقت همان «پوسته خالی برجام» بود که به اذعان مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از برجام باقی مانده است. رافائل گروسی بااشاره به نظارت مستمر بازرسان آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران تاکید میکند سیاست یکجانبه ایالات متحده در خروج از برجام چنین سرنوشتی برای برجام رقم زده است. رسانههای غربی همچنین با هدف مقصرنمایی ایران و ایجاد دوقطبی در داخل کشور ادعا کردند تهران این پیشنهاد را رد کرده است! همچنین هفته گذشته در حالی که از یکسو ویلیام برنز رئیس سازمان جاسوسی آمریکا و کالین کال دستیار پنتاگون مدعی شدند که ایران تنها دو هفته تا غنیسازی اورانیوم کافی برای ساخت بمب هستهای فاصله دارد! و از سوی دیگر چند مقام آمریکایی از جمله مشاور امنیت ملی کاخ سفید به عربستان رفتند تا علیه ایران فضاسازی و ایرانهراسی کنند و سعودیها را از نزدیکی به تهران بترسانند.
خودِ کالین کال مقام ارشد پنتاگون اذعان کرد آمریکا در موقعیت خوبی نیست و چارهای جز راه دیپلماتیک با ایران ندارد! هرچند با توجه به زمین بازی جدیدی که جمهوری اسلامی تعریف کرده موفق به پروپاگاندا نشدند، اما اولا بایدن به همراه چند کشور اروپایی با اعمال تحریمهای جدید بعد از اجرای سناریوی آشوب و براندازی، در تناقضی فریبکارانه و آشکار در حالی که بخش جدیدی بر تحریمها افزوده، ادعا کرده است میخواهد بخشی از تحریمها را بردارد! ثانیا با سیاست و عملکرد موفقیتآمیز نظام در سیاست خارجی، ملت ایران از مرحله تاثیرپذیری از دوقطبیسازیهای کاذب با ابزار دلار و برجام عبور کرده است. ثالثا گروسی در پی سفر به تهران از گشایش در توافق با ایران خبر داده و گفته بود بابهایی در حال باز شدن است. این بدان معناست که ایران با آژانس مشکل فنی ندارد و به توافق رسیده و آماده امضای برجام در صورت لغو تحریمهاست اما این آمریکاست که توافق حاصل شده با آژانس را نپذیرفته و با زیادهخواهیهای خود حاضر نیست تصمیم سیاسی درست را بگیرد.
رابعا ایران دیگر اجازه نمیدهد با فریبکاری مجدد، تاریخ تکرار شود و اگر منافعاش تامین نشود حاضر به امضای توافق دائمی هم نیست چه برسد به موقت! و سیاست جمهوری اسلامی لغو همه تحریمهاست نه برخی و نه تعلیق آنها. خامسا پروپاگاندای بیحاصل واشنگتن در حالی است که اگر ایران دو ساعت هم با ساخت بمب هستهای فاصله داشته باشد، علاوهبر فتوای رهبر انقلاب، به صراحت اعلام کرده است ساخت بمب اتمی علیرغم توان و امکان فنی، در سیاست خارجی جمهوری اسلامی جایگاهی ندارد و دنیا نیز به چنین اطمینانی رسیده است که جمهوری اسلامی هیچگاه دست به چنین اقدامی نمیزند. سادسا در رسوایی آمریکاییها و تناقضگوییها و ادعاهایشان در استفاده ابزاری از موضوع هستهای همین بس که علاوهبر اینکه خود اولین استفادهکننده از بمب هستهای در جهان هستند، بیل کلینتون رئیسجمهور اسبقشان ادعا کرده «شخصا ناراحتم که اوکراینیها را وادار کردم تسلیحات هستهای خود را کنار بگذارند، چون اگر اوکراین هنوز سلاح هستهای داشت منافع ما در اوکراین تامین میشد و روسیه به آن حمله نمیکرد»! یعنی سلاح هستهای اگر منافع آمریکا را تامین کند خوب است و اگر حتی فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشوری هم در خدمت منافع آنها نباشد، بد است!
۲- اما اینکه آیا برجام احیا و دوباره زنده میشود یا نه؟ باید گفت داستان کاملا روشن است. متن نهایی برجام ماههاست که آماده شده، اما اشتباه محاسباتی آمریکاییها و غربیها مانع امضای آن شده است.
اولا اشتباه محاسباتی آنها یکبار دیگر جواب عکس داد، چراکه تصور میکردند با راهاندازی آشوبها با هدف ترساندن ایران از براندازی، میتوانند سر برجام باجِ برجام موشکی را بگیرند، اما حالا که فهمیدند نمیتوانند، فضای ضدایرانی که خودشان به وجود آوردند و اکنون به یک صنعت مفت برای ضدانقلابها و اپوزیسیون خارجنشین و سناتورها و نمایندگان مجلس و پارلمانهای اروپایی تبدیل شده، دیگر اجازه نمیدهد که آمریکاییها تصمیمگیری درست کنند و به همان متن نهایی قبل از آشوبها، زمانی که جوزف بورل اعلام کرد «پیشنهادهای ایران منطقی است»، برگردند.
همچنین غربگرایان مدعی اصلاحطلبی در داخل نیز که میخواهند حاکمیت را متهم کنند که اجازه نمیدهد برجام امضا شود و به دولت اتهام ضدبرجامی میزنند، خودشان همانهایی بودند که در آشوبها به این جو ضدایرانی کمک کردند و یک پای اصلی فضاسازیهای ضدایرانی رسانههای آمریکایی- صهیونیستی بودند و اکنون علاوهبر خود آمریکاییها و اروپاییها، آنها هم متهم اصلی مانعتراشی برای امضای برجام هستند، نه حاکمیت و دولت، هرچند که در جنگ روایتها تلاش میکنند با تحریف، جای قاتل و شهید را در این خصوص نیز عوض کنند. ثانیا غربیها تصور میکردند با راهاندازی جنگ اوکراین، روسیه شکست میخورد و به تعبیر بایدن روبل به خاک سیاه تبدیل میشود، و یکی از اهداف و محاسبات اشتباهشان این بود که پشت ایران خالی میشود و مجبور است به برجام آنها تن دهد.
۳- از دلایلی که غربیها بیشتر به برجام نیاز دارند این است که علاوهبر آشکار شدن نمادین بودن تحریمها، آثار منفی تحریمها بر اقتصاد خود کشورهای غربی تحریمکننده هم نمایانتر میشود. روزنامه دیلی تلگراف و بلومبرگ فاش کردند آمریکا و انگلیس در فریبکاری و تناقضی آشکار با اعمال تحریمهای نفتی، هم تحریمها و هم اروپا را دور میزنند! این روزنامههای انگلیسی و آمریکایی نوشتند درحالی که آمریکا و انگلیس خرید نفت روسیه توسط شرکای بینالمللی خود را تحریم و ممنوع کردند، هند با افزایش چهار برابری خرید نفت خام از روسیه، نقش مهمی در رساندن آن به آمریکا و انگلیس دارد». انتقال کشتی به کشتی نیز یکی دیگر از راههای دور زدن تحریمها توسط کشورهای تحریمکننده است. لذا تناقض و فریبکاری تحریمکنندگان تا بدانجا رسیده که اول تحریم میکنند و بعد خودشان تحریمها را دور میزنند و انتظار دارند دیگر کشورها آثار تحریمها بر اقتصاد کشورشان را بپذیرند و آنها را اجرا کنند!
۴- اما اکنون بعد از وارد شدن شوکهای متعدد غافلگیرانه ایران به آمریکا از جمله پیشرفتهای صنعت هستهای و قدرت موشکی و دفاعی و شراکتهای راهبردی با روسیه و چین و توافق با عربستان و حرکت رو به پایان جنگ یمن و همچنین کاهش تولید نفت اوپک بدون اذن و اراده آنها، شاید زمان آن رسیده که اگر قرار به احیای برجام هم باشد، باید بدون حضور و نقش آمریکا صورت گیرد و آن هم با تجربه قبلی در توافق غافلگیرکننده با برزیل و ترکیه! هیلاری کلینتون در فصل هجدهم کتاب خاطراتش با اشاره به اقدام غافلگیرکننده تهران میگوید «چیزی نمانده بود که با تصویب قطعنامهای به هدفمان برای اعمال دقیقترین و شدیدترین تحریمهای تاریخ علیه تهران برسیم که یک اتفاق غیرمنتظره افتاد و توافق تهران با برزیل و ترکیه ما را غافلگیر کرد»! وی با اذعان به موفقیتآمیز بودن این اقدام تهران میگوید «برخلاف پیشنهاد ما، در این توافق اولا؛ ایران مالکیت اورانیومی را که از کشور خارج میکرد در اختیار داشت و حق داشت هر زمانی که بخواهد آن را دوباره وارد کند. ثانیا؛ ایران حق غنیسازی اورانیوم تا درصدهای بالاتر را دارد،
ثالثا؛ نیاز ایران در دستیابی به میلههای سوخت برای رآکتورهای تحقیقاتی را برطرف میکرد، رابعا؛ تلاشهای ما را در جهت اعمال تحریمها در سازمان ملل از مسیر خارج کردند و موفق شدند که فشارهای بینالمللی را خنثی کنند». انتشار خبر توافق سهجانبه تهران بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت و کشورهای جهان و حتی مقامات اروپایی، آن را گامی در مسیر صحیح دانستند. امضای این توافقنامه برای آمریکا آنقدر غافلگیرکننده بود که مقامات برزیل و ترکیه با اشاره به تلاشهای رژیم صهیونیستی علیه ایران اذعان داشتند «با این توافقنامه بحث تحریم و اینکه غرب بخواهد تحریمی را اعمال کند، دیگر پایه و اساسی ندارد»! لذا علت عدم احیای برجام فریبکاری آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است و به همین دلیل گفتوگوها به نتیجه موردنظر نمیرسید، پس بهترین کار تغییر زمین بازی با حذف این اعضای فریبکار و تشکیل گروه جدیدی در کنار تشکیل یک «مجمع جهانی تجارت بدون دلار» است!