اروپای غربی مزایای امنیت را دوست دارد اما آزادی خود را نیز طلب میکند، درست مانند هر نوجوانی در تاریخ بشریت. با این حال در نهایت، آنها متوجه میشوند اگر استقلال میخواهند، باید مقداری پول هم ته جیبشان باشد. به عبارت دیگر، شما باید به اندازه کافی پول نقد از منابعی متنوع دریافت کنید تا در صورت نقض استقلالتان، قید آن منبع را بزنید. در این مرحله، اتحادیه اروپایی نمیتواند به عمو سام نه بگوید. وابستگی این مجموعه به آمریکا در پی قطع روابط اقتصادی و انرژی با روسیه تازه افزایش هم یافته است. اتحادیه اروپایی متوجه شده وقتی مجبور است برای قیمت ارزانتر گاز طبیعی مایع آمریکایی که به عنوان جایگزینی برای منبع سابق و بسیار ارزانتر روس به آن وابسته شده التماس کند، چقدر اهرم فشار کمی در مقابل واشنگتن دارد. بعد تازه وقتی که دولت بایدن با حذف صنعت سبز اروپا از بازار ایالاتمتحده بنا بر قانون حمایتگرایانه کاهش تورم، آزار جسمی را هم چاشنی توهینهای قبلی به اروپاییها کرد، بروکسل بار دیگر مزه سوءنیت واشنگتن را چشید. با کمال تاسف برای اروپا باید به این واقعیت اشاره کرد که واشنگتن در زمینه اقتصادی کاملا عملگراست. به نظر میرسد شهروندان اتحادیه اروپایی نیز از رهبران خود میخواهند همین طور باشند و البته این رهبران با استعمال مقداری گاز شجاعت و تنظیم جیپیاس خود به سمت پکن وارد این مسیر هم شدهاند که نمود آن میتواند امتناع از مشارکت در شکار ماجراجویانه دولت بایدن به قصد براندازی حکومتهای مخالف واشنگتن باشد.
نظرسنجی اندیشکده روابط خارجی شورای اروپا نشان میدهد 62 درصد اهالی اتحادیه اروپایی میخواهند این بلوک در هر گونه درگیری بین آمریکا و چین بیطرف بماند؛ موضعی نزدیک به امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه. وی آوریل گذشته که تازه از پکن بازگشته بود در انتقاد از جنگطلبان ضد چینی آمریکایی و اروپایی گفته بود: «سوالی که اروپاییها باید به آن پاسخ دهند... آیا به نفع ما است که در تشدید تنش تایوان تسریع کنیم؟ نه! بدترین چیز این است که فکر کنیم ما اروپاییها باید پیرو این موضوع شویم و از دستور کار ایالاتمتحده یا واکنش افراطی چین تبعیت کنیم».
مکرون این را دریافته که اگر نتوانید روی پای خود بایستید، نمیتوانید مواضع مستقل نظامی و سیاست خارجی خود را داشته باشید. او اتفاقا پس از سفر به چین در ماه آوریل که طی آن معاملات تجاری بزرگی برای فرانسه به ارمغان آورد، به این موضوع پی برد؛ در زمانی که این کشور از تورم بالا و سوخت گران رنج میبرد و به شدت به این ارتباط چینی نیاز داشت. بنابراین مکرون ناگهان شروع به صحبت درباره نیاز به «خود مختاری راهبردی» در برابر آمریکا کرد. شگفتآور است که چگونه برخی معاملات تجاری بزرگ، از جمله فروش 160 جت تجاری جدید ایرباس توسط فرانسه و ۲ برابر شدن تولید ایرباس در چین - که نشاندهنده یک پیروزی بزرگ در برابر رقیب آمریکایی این شرکت اروپایی یعنی بوئینگ است - توانست مکرون را اینقدر جسور کند. برای استقلال از واشنگتن واقعا شگفتانگیز است که پول کلان چه کارها که نمیکند. درست مثل یک بچه دانشگاهی که شغلی پیدا میکند و از خانه بیرون میرود و شروع به پول در آوردن میکند و حالا ناگهان جرات مییابد افکار و خواستههای واقعیاش را جلوی «مامان» و «بابا» رو کند. البته ظاهرا مکرون بیشتر به دنبال استقلالی است که فقط با پولهای کلان میتوان آن را خرید.
جهانبینی او درباره نیاز به استقلال از آمریکا و بیطرفی بیشتر درباره چین - همان موضعی که توسط خود شهروندان اتحادیه اروپایی در نظرسنجی جدید منعکس شده - با مواضع دیگر رهبران افاضهگر این بلوک که به طور معمول ایدئولوژی را بر عملگرایی ترجیح میدهند، در تضاد است.
اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، مفهوم «ریسکزدایی» از چین را که توسط وزارت خارجه آمریکا مطرح شده، مد نظر قرار داده که به نظر میرسد واژه کلیدی جدیدی به عنوان جایگزین «انشقاق» باشد حتی اگر با توجه به روابط اقتصادی درهم تنیده چین با غرب، چنین امری امکانپذیر نباشد. بنابراین خانم وزیر دفاع پیشین آلمان که سوگلی واشنگتن برای تبدیل به نخستین رئیس مونث ناتو هم هست، به جای اینکه از فرصت استفاده کند تا حرف لغوی از دهانش خارج نشود، فعلا کارش این است که به این طرف و آن طرف برود و نیاز به «ریسکزدایی» از چین را ترویج کند. آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان هم مانند جوزپ بورل، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپایی، این تمایل را بازتاب داده که هر دوی آنها چین را «شریک، رقیب و دشمن ساختاری» بنامند که البته بربوک اضافه کرده جنبه رقابت چین در حال افزایش است. در واقع، این بدان معناست که اتحادیه اروپایی علناً مفهوم «ریسکزدایی» را ترویج میکند، بدون آنکه «انشقاق» را انجام دهد و در حالی که بیسر و صدا به تجارت معمول خود با چین ادامه میدهد و فقط امیدوار است چین بیش از حد مورد توهین سیاسی آنها قرار نگیرد. در غیر این صورت اتحادیه چارهای نخواهد داشت جز اینکه به همان ادعایی که کرده پایبند باشد و چوب لای چرخ چین در اروپا بگذارد که با این کار عملا چوب لای چرخ اقتصاد در حال رکود خود هم خواهد گذاشت.
اگر مسیر اقدام اتحادیه اروپایی تنها با این نوع موضعگیریها تعیین میشد، مقامات بروکسل تمام وقت خود را صرف سخنرانی عمومی میکردند و با هیچ کس تجارت نمیکردند. مانند نوجوانی که هرگز خانه مادری و پدری را ترک نمیکند زیرا هیچ شغل یا هماتاقیای را به اندازه کافی برای خود خوب نمیبیند.
اتحادیه اروپایی مرتکب عقبگرد اقتصادی شد زمانی که به دنبالهروی از رهبری واشنگتن روی باند ضد روسیه پرید- در حالی که این کار هزینه بسیار بالاتری نسبت به آمریکا برای اروپاییها داشت - و در نهایت به سود بزرگ آمریکا از افزایش وابستگی اقتصادی اتحادیه اروپایی منجر شد.
اکثریت (64 درصد، ۲ برابر سال 2021 ) اروپاییهای شرکتکننده در این نظرسنجی، در بحبوحه مناقشه اوکراین که بیوقفه با روایتهای ضدروسی اتحادیه بمباران میشوند، روسیه را رقیب یا دشمن خود برمیشمارند آن هم در حالی که مسکو با اتحادیه اروپایی درگیری مستقیم ندارد. با این حال این همکاری اقتصادی اتحادیه اروپایی با روسیه بود که به تضمین نوعی استقلال از ایالاتمتحده کمک میکرد یعنی همان چیزی که همین پاسخدهندگان اروپایی اکنون آرزوی آن را دارند. با آنکه آنها اکنون ادعا میکنند تمایلی به طی کردن همان مسیر جدایی اقتصادی از روسیه را درباره چین ندارند اما آیا ممکن است نظر خود را تغییر دهند و زمانی که تبلیغات ضدچین افزایش یافت، پکن را هم مانند روسیه به عنوان تهدیدی برای اروپا معرفی کنند؟
اروپا باید راهی پیدا کند تا تعادلی بین تمایل به سخنرانی درباره ارزشهایی که حتی خودش به طور معمول آنها را نقض میکند از یک طرف و تنوع بخشیدن به همکاریهای خود از سوی دیگر برای کمک به ارتقای هر چه بیشتر استقلالش برقرار کند. در همین حال، اروپای غربیها باید مسیر خود را انتخاب کنند و تصمیم بگیرند آیا واقعا خواهان نوعی خودمختاری هستند که فقط با پول میتوان آن را خرید یا حاضرند هر بار که رهبرانشان به آنها دستور میدهند این کار را برای اهداف ایدئولوژیک انجام دهند، منافع خود را قربانی کنند؟
منبع: روزنامه وطن امروز/* تحلیلگر محافظهکار کانادایی