ادیان آسمانی به دلیل اینکه ریشه در یک مبدا دارند و آموزههای آنها از وحی الهی نشأت میگیرد، در مسائل بنیادین، اعتقادی، عملی و همچنین برخی مباحث فرعی اشتراک نظر دارند؛ از همین منظر حجاب یکی از مسائل اصلی مشترک بین ادیان الهی است. بررسیهای دینی و تاریخی گواه این است که تمایل به پوشیده ماندن از نظر ادیان یهود، مسیحیت و اسلام، امری درونی و فطری است و عفاف و خویشتن داری فضیلت اخلاقی شمرده میشود. گذشته از این هم در تمدن ایرانی_اسلامی حجاب از ارزندهترین نمودهای فرهنگی و اجتماعی است. از این رو باید رد پای حجاب و پوشش در جامعۀ ایران را در زمانهای قبل از ورود اسلام به این سرزمین جستجو کرد.
حجاب زنان در عهد باستان
البته پیداست که اصطلاح حجاب به معنای پوشش اسلامی در فرهنگ آن زمان مطرح نبود؛ اما زنان ایرانی، حجاب و پوشش مخصوص زمان خود را داشتند. در عهد هخامنشیان هر چند چهره کامل زنان دیده میشد و پیراهنشان مانند پیراهن مردان پارسی بود، اما مردان آن عهد از پارچه شنل مانندی که حالتی شبیه به چادر داشت استفاده میکردند.
یک سری مجسمه باقی مانده از دوره اشکانیان نیز نشان از استفاده چادر در میان بانوان آن زمان دارد. زنان اشکانی نسبت به زنان هخامنشی در استفاده از چادر بروزتر و پیشرفته بودهاند. آنها در زیر کلاه خود چادرهای بلندی را قرار میدادهاند که مانند تور عروس بوده است.
در دوره ساسانی نیز با استفاده از مستنداتی همچون ظروف و بشقابهای نقرهای بر جای مانده میتوان متوجه شد که یکی از پوششهای مهم زنان ساسانی نیز چادر بوده است. البته استفاده چادر در این دوره به مانند دورههای قبل نبوده. گاهاً زنان در این دوره چادرهایشان را به دور کمر یا روی دوش خود میانداختهاند. به عبارتی استفاده از شنل در این دوره مرسوم بوده است به طوری که در نقوش طاق بستان در کرمانشاه بر دوش آناهیتا قابل مشاهده است.
حجاب در دوره اسلامی
از اوایل دوره اسلامی تا عصر مغول زنان از پوشش سنتی چادر و روبندهای ابریشمی برای پوشش خود استفاده میکردهاند. البته این نوع پوشش در رنگهای مختلف به غیر از مشکی نیز بوده است. این را میتوان از نسخه مینیاتوری که در کتابخانه ملی پاریس از مادر سلطان محمد خوارزمشاه هست فهمید. زنانی که به چادرهای سفید و مغنه و نیز چادر مشکی دیده میشوند.
در دوران صفویه و زندیه نیز در مجالس و عزاداریهای محرم زنان از چادرهای سیاه و روبندهای سفید استفاده میکردهاند. از این رو در سفرنامههای بسیاری مربوط به دورههای افشاریه و زندیه آمده است که: "زنان در این دوره برای خروج از خانه چادر سفید، سیاه و بنفش بر سر میکشیدهاند که سراسر بدن آنها را میپوشانیده، چادر را با قیطان یا بندی نگه میداشتهاند."
در زمان قاجاریه مذهب بین مردم بیشتر رواج پیدا کرده و در نتیجه زنان از پوشش کامل چادر بهره میبردهاند. بدین سان در این دوره میتوان انواع مختلف چادرها را برای سلایق مختلف دید.
دوره پهلوی اول و شکست سیاست کشف حجاب
در ۹ آبان ۱۳۰۴ شاه ایران شد، وی که با دخالت انگلیسیها به حکومت رسید، برخلاف گذشته که ابراز دینداری میکرد، در دوران حکومت کوشید احکام اسلامی را محو و ایران را به سبک اروپاییها درآورد. طبیعی است که پشتیبان فکری و اجتماعی وی همان روشنفکران غربزدهای بودند که در دوران مشروطه قوانین ضد دینی را نهادینه کرده بودند. از این روی رضاخان در حقیقت مجری آن سیاستها بود. برخلاف آن چه مشهود است رضاخان اقدامات ضد حجاب را با خشونت آغاز نکرد، بلکه تحت تعلیم و توصیه روشنفکران ابتدا کوشید بسترهای لازم را فراهم آورد. از جمله به زنان کلیمی، ارمنی و زرتشتی اجازه داد در انتخاب پوشش در جامعه اسلامی آزاد باشند و دستگاههای انتظامی را نیز مامور حمایت از آنان کرد.
رضاشاه در مسیری که در پیش گرفته بود، از حمایت همه جانبه نشریات، شاعران، هنرمندان و... بهرهمند بود؛ و تمام آنان را به خدمت گرفته بود، لذا در این دوره مطبوعات نیز به عنوان عوامل فرهنگی، مبارزه با حجاب را در اولویت کاری خود قرار داده بودند.
رضاشاه از سال ۱۳۰۷ تا ۱۷ دی ۱۳۱۴ که رسماً کشف حجاب را اعلام کرد، از بسترهای فرهنگی برای زمینهسازی استفاده کرد، اما این سیاست شکست خورد. مهمترین دلیل این شکست هم علاوه بر مخالفت روحانیون و علما، مقاومت بدنه جامعه به خصوص زنان بود. کشف حجاب با اعتقادات خانوادههای ایرانی همخوانی نداشت، تغییر در سبک ازدواج و خانهنشین شدن زنان از اثرات سوء آن بود، خشونت مأموران شاه نیز خود عاملی بر مقاومت بیشتر زنان شده بود همچنین استفاده از قوه قهریه و فشار علیه زنان خود به عنوان عامل مهمی بر مقاومت زنان بر کشف حجاب به شمار میرفت.
جنگ نرم محمدرضا شاه علیه حجاب
مخالفان منع حجاب در دوره رضاشاه به سختی زیر فشار و تهدید بودند و چارهای جز سکوت نداشتند. اعتراضاتی همچون قیام مسجد گوهرشاد هم با تهاجم وحشیانه مزدوران روبرو شد و بسیاری از مردم مسلمان در کنار حرم امام رضا علیهالسلام به خاک و خون کشیده شدند. با این حال پایان دوران رضاخان دوباره مخالفان منع حجاب را به جنب و جوش انداخت و نامهنگاری به شاه جوان و ضعیف آغاز شد. اعتراضات مخالفان منع حجاب به جایی رسید که ۱۰ دی ۱۳۲۲، سیاست ممنوعیت حجاب از اولویتهای حکومت پهلوی خارج شد. با این حال حکومت پهلوی ساکت ننشست و از راه دیگری وارد شد. مقایسه قوانین مرتبط با سانسور در سینماها و موسسات نمایشی نشان میدهد که در سال ۱۳۲۱ مواردی از جمله «روابط نامشروع زنان شوهردار»، «زنان لخت» و موارد دیگر منع شده است، اما این نمونهها در آییننامه مصوب در سال ۱۳۴۴ حذف شده و به منع نمایش «جزئیات روابط جنسی منحصرا به منظور ارضای خواستهای پست و جلب مشتری» و همچنین «آن قسمت از اندام برهنه زن و مرد، دختر یا پسر که عیان ساختن آن عفت عمومی را جریحهدار میکند.» اکتفا شده است.
با این حال همین قوانین هم با جدیت اعمال نمیشدند؛ چنانکه نمایش روابط جنسی و بدن برهنه زنان در فیلمهای داخلی و خارجی در سینماها سرانجام به جایی رسید که ساواک در گزارشی که در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۵۱ تنظیم شده مینویسد: «اخیراً سینماهای تهران فیلمهایی که باعث تحریک جوانان به فساد میشود بر روی اکران سینما آورده و این موضوع باعث عصبانیت اکثر مردم شده است.»
در ۹ دی ۱۳۵۵، سندی به تصویب دولت و شخص شاه رسید که در آن ضمن «حقیر کننده» خواندن پوشش چادر، در سه بخش اقدامات درازمدت، کوتاهمدت و جنبی، راهکارهایی برای مبارزه با چادر و حجاب اسلامی پیشنهاد شده بود.
ممنوع کردن چادر برای دانشآموزان و دانشجویان، ممنوعیت استفاده از چادر برای زنان کارمند، محرومیت زنان چادری کارمند از دسترسی به مقام و موقعیتهای مختلف، ممنوعیت ورود زنان چادری به وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، ممنوعیت مسافرت زنان چادری با شرکت هواپیمایی ملی ایران و…، بخشی از پیشنهادهای کوتاهمدت این سند است. این سند همچنین تاکید ویژهای بر همکاری وسایل ارتباط جمعی و رسانهها برای جایگزین کردن مانتو و روسری به جای چادر داشته است.
حجاب اصل است و مردم در سال ۵۷ خودشان انتخاب کردند
با این همه هر چقدر که تاریخ را مردانه نوشته باشند، باز هم نمیتوان نقش ارزندهای زنان در طول تاریخ انقلاب اسلامی که همواره دوشادوش مردان ایستاده و برای به ثمر رسیدن این انقلاب تلاش کردهاند، نادیده گرفت. بی شک نقش بیبدیل و موثر زنان در دوران انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس امری انکارناپذیر و سرشار از ایثارگری آگاهانه است، زنان در جریان نهضت امام راحل با عنوان پیرو ولایت، در نقش مادر و همسر به پیروزی انقلاب کمک کردند.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بعد از پیروزی در سخنانی با اشاره به حضور زنان در تظاهرات خیابانی آنان را بهعنوان پیشروان نهضت اسلامی قلمداد میکردند. زنان نه تنها در پیروزی انقلاب اسلامی سهم بزرگی ایفا کردند، بلکه در تثبیت نظام جمهوری اسلامی و تداوم انقلاب اسلامی حرف نخست را زدند و با حضور در صحنه انقلاب اسلامی، توطئههای دشمنان را در عرصههای گوناگون فرهنگی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی نقش بر آب کردند.
امام خمینی (ره) چه پیش و چه پس از انقلاب بارها تأکید کردند که در اسلام زن باید حجاب داشته باشد چرا که یک شی و یک عروسک نیست. اسلام میخواهد شخصیت زن حفظ شود و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ایشان با عبارات مختلفی درباره بیحجابی و بدحجابی در جامعه اعتراض خود را نشان میدادند مثل اینکه میفرمودند؛ «بانوان ما را ملعبه کردند»، «زن شی یا کالا نیست»، «زن باید از فساد اجتناب کند»، «زن مربی و انسانساز است» و ... که همه نشان میدهد زنان چه جایگاه بالایی هم در اسلام و هم در اندیشههای امام داشتند و از همین تأکیدات ایشان مشخص میشود که حجاب اصل و اساس اسلام است و مردم خودشان آن را انتخاب کردند.
ادامه کینه غرب از حجاب زن ایرانی
امامخمینی (ره) در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی خطاب به زنان ایرانی فرمودند؛ «اینجانب به زنان پرافتخار ایران مباهات میکنم که تحولی آنچنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانیِ بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بیشرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را نقشبرآب نمودند و اثبات کردند که زنان مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئههای شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهند پذیرفت.»
از این سخن امام (ره) وام میگیریم تا بگوییم همین بررسی بسیار کوتاه و اجمالی از تاریخچه حجاب در این مرز و بوم، حکایت از این دارد که میل به پوشش و داشتن حجاب امری دیرینه و نهادینه شده در زنان این سرزمین است که در ۱۰۰ سال اخیر تلاش زیادی برای از بین بردن یا کم رنگ کردن آن توسط غربزدگان صورت گرفته است. نمونه بارز آن نفوذ دشمن از طریق ماهواره و فضای مجازی در سالهای اخیر میان زنان و دختران جوان است که در بازههای مختلف سعی داشتند از این نمد برای خود کلاهی ببافند.
اعتراضات پاییز سال ۱۴۰۱، آخرین تلاش دشمن برای فتح سنگر حجاب در این سرزمین بود. سنگری که نه تنها ویران نشد بلکه موجی از عصبانیت را میان پایگاههای عبری، عربی و غربی دشمن به راه انداخت. اکنون کینهی غرب از زنان مسلمان ایرانی از ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول ۴۴ سال انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۱ به اوج خود رسید؛ زیرا زن ایرانی با رعایت مرزهای حجاب و عفاف توانسته است مرزهای جهانبینی و تزهای فکری غربی که در خدمت سرمایهداری و بردهداری نوینش است را به چالش بکشد و با جلب توجه زنان جهان به خود، برنامهریزیهای نظام سرمایهداری غرب را برهم زند.
غرب به خوبی دریافته که آنچه سالها تحت اندیشههای لیبرالیستی به عنوان شاخصهای پیشرفت زنانه معرفی کرده آوردهای جز انزوا و شکست و از دست دادن سرمایههای مادی و معنوی برای زن و حتی برای مردان نداشته است، از این رو میبایست جمهوری اسلامی و تفکر اسلامی آن را که بدون دستاندازی و ربودن سرمایههای زنانه مسیر رشد او را فراهم آورد را به عنوان تفکر ضدزن معرفی کند؛ لذا غائلهی اخیر را که جنگی ترکیبی بود، علیه ملت ایران و در خط مقدم زنان و دختران ایرانی آغاز کرد و این بهدلیل آن است که زنان ایرانی مسلمان طلایهداران حقیقی احقاق حقوق انسانی زنان در دنیا هستند و مورد کینه غرب واقع میشوند.
نتیجهگیری
اخیراً آماری درباره «واقعیتهای حجاب» در جامعه امروز ایران از سوی انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شده که نتایج تجمیعی ۶ پیمایش و مطالعه کلان ملی از ابتدای سال ۱۴۰۱ (شش ماه قبل از حوادث پاییز سال گذشته) تا خرداد ۱۴۰۲ توسط مراکز پژوهشی، دانشگاهی، سیاستگذاری و رسانهای برگزار شده است.
۸۴.۲ درصد بانوان، حجاب را به عنوان یک حکم اسلامی قبول دارند. همچنین، سنجش نظر مردم درباره «لزوم داشتن حجاب در محیطهای عمومی» حاکی از آنست که ۸۴.۳ درصد پاسخگویان (زن و مرد) با الزام اجتماعی حجاب موافق هستند. میزان موافقت «بانوان» با الزام رعایت حجاب، بیشتر و برابر با ۸۶.۵ درصد میباشد. البته تلقی همه این افراد با نوع و میزان الزام بخشی یکسان نیست و طیفی از الزام قانونی تا الزام فرهنگی و اخلاقی را در بر میگیرد؛ بنابراین با توجه به سیر تاریخی پوشش و نگاهی به تاریخچه حجاب در ایران میتوان فهمید که زنان ایرانی از باستان پوشش مناسب را برای خود ارزش و درج یک مقام میدانستهاند؛ و آن چیز که مشخص بود بر طبق سیر تاریخی میل فطری زنان به پوشش به خصوص چادر حتی قبل از ظهور اسلام دیده میشده است و میتوانیم این ادعا را بکنیم که چادر یک پوشش ملی ایرانی بوده و ما آن را به عنوان سوغاتی فرهنگی به دیگر کشورها ارائه دادهایم.