آسلیآیدینتاشباش، کارشناس «اندیشکده بروکینگز» طی گزارشی به ارزیابی اهداف اردوغان از نوع سیاستورزی در جنگ اخیر غزه پرداخته است.
به نظر وی، دوستی دیرینه ترکیه و اسرائیل به مثابه دو بازیگر غیرعربی در منطقه، پس از نبرد اخیر خدشهدار شده، زیرا اردوغان به بحران فلسطین به عنوان پازلی از «شکاف تمدنی بین اسلام و غرب» مینگرد.
آسلی معتقد است که ردپای نظامی ترکیه در منطقه؛ قدرت رسانهایاش بر افکار عمومی اهلسنت و روابط شخصی مساعد اردوغان با رهبران برخی کشورهای «جنوب جهانی» باعث میشود تا وی از بحران فلسطین به عنوان یک «کارت بازی» در منطقه بهره ببرد. زیرا موضع اردوغان به جنگ غزه، «نهفقط ایدئولوژیک، بلکه ژئوپلتیک نیز هست».
نکته دیگری که نویسنده متذکر میشود اینکه اردوغان از پیگیری مسأله فلسطین، اهداف داخلی نیز دنبال میکند. تقویت و انسجامبخشی به پایگاه رأی حزب عدالتوتوسعه و تضعیف جریانهای سکولار از جمله این اهداف است. طبق این گزارش، نتایج افکارسنجی «مؤسسه متروپل» نشان میدهد که ۵۶ درصد مردم ترکیه با سیاست اردوغان درباره فلسطین موافق و فقط ۳۶ درصد مخالف هستند.
نکته جالب نویسنده اشاره به جایگاه مسأله فلسطین در سیاست نوعثمانیگرایانه اردوغان است. زیرا اسلامگرایان ترکیه، سقوط حکومت عثمانی پس از جنگ جهانی اول را به توطئه صهیونیستها نسبت میدهند که وجود عثمانی را مانع اشغال فلسطین و تشکیل «دولت یهود» میدانستند.
آسلی، تصویرسازی از اردوغان به مثابه «یک قهرمان در جهان اسلام» در مسأله فلسطین و همچنین افزایش قدرت مانور ترکیه در این بحران، مانند قطر و مصر را از مهمترین اهداف دستگاه سیاست خارجی ترکیه طی نبرد اخیر قلمداد میکند.
به نظر میرسد با توجه به عملگرایی دستگاه سیاست خارجی ترکیه که از یکسو اهرم خاصی برای کنترل حماس ندارد و از سوی دیگر همچنان روابط تجاری با اسرائیل را حفظ کرده، آنچه رخ خواهد داد بیشتر شبیه نوعی صلح سرد میان آنکارا و تلآویو باشد.