مبنای سخنان خداوند در قرآن و اهل بیت(ع) در روایاتشات دعوت به سوی حق است و برای اثبات اینکه این دعوت حق میباشد، شواهد، نظائر، تماثیل، استدلالها، استشهادها و... بهکار رفته است. اهل بیت(ع) در دعوتهای خود این نکته را میفرمودند که قصد ما دعوت شما به سوی حق است و هیچ نیت فریبکارانه، منافقانه و خبیثانه نداریم. این بیان شریفشان هم از این جهت بود که قصد داشتند هم ذهن مردم را از ترس و شک و شبهه خالی کنند و هم این نکته را متذکر شوند که وقتی پای حرف کسی مینشینید، دقت کنید که قصدی جز دعوت به حق نداشته باشد. هنگامی که امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در سن کم به امامت رسیدند، عدهای نمیتوانستند آن را بپذیرند. وقتی از امام جواد(ع) سؤال شد که ما در پاسخ به مستشکلان چه بگوییم، ایشان میفرمایند: «خداوند در قرآن فرموده: این راه من است من و پیروانم و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم!»(یوسف/۱۰۸) سپس فرمودند: «امیرالمؤمنین(ع) در ده سالگیشان همراه با پیامبر(ص) بودند و پیامبر(ص) به ایشان فرمود إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى؛ آنچه من مىشنوم، تو نيز مىشنوى و آنچه من مىبينم، تو هم مىبينى. لذا ایرادی ندارد که من هم در این سن به امامت رسیده باشم.»
ملاک برای ما باید دعوت به حق باشد؛ دعوتی همراه با بصیرت؛ زیرا نیت دعوتکننده بسیار اهمیت دارد. مانند آنجا که امیرالمؤمنین(ع) درباره خوارج گفتند: «لا حکم الا لله» فرمودند: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ»؛ اگر کسی اراده باطل داشت از دعوت ما به سمت چیزی اولا باید او را بشناسیم و دوم آنکه نباید سخنان او و خود او را بپذیریم؛ زیرا هنگامی که خودش راه را نمیداند، نمیتواند ما را در رسیدن به یک هدف درست کمک کند و بنابراین ما را به ذلالت و گمراهی میکشد و این کار را با آگاهی کامل انجام میدهد.
دعوتی که حضرت زهرا(س) در خطبهشان داشت، دعوتی محض بود به سمت خداوند که یک سؤال مهم را هم پاسخ میدهد. سؤال این است وقتی میگویید صدیقه طاهره(ع) مجروح شدند، چطور وارد مسجد شده و خطبهشان را با حمد و سپاس خداوند شروع کردند؛ در حالی که شرایط خاصی بود و نمیشد اینقدر منطقی خطبه را شروع کرد. پاسخ در اینجا روشن میشود که نیت و هدف حضرت(س) دعوت به سوی خداوند و استحکام اصول دینی و اخلاقی بود و مسئلهای که برای ایشان اهمیت داشت، دوری مردم از خدا و دین خدا بود که تنها عامل بازگشت و پیداکردن راه سعادت قبول امامت، ولایت و خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) بود. حضرت زهرا(س) در خطبهشان به توحید شهادت داده و میفرمایند: «أَشْهَدُ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ كَلِمَةٌ جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِيلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِي الْفِكْرَةِ مَعْقُولُهَا»؛ هدف اعتلای لا اله الا الله است بدون آنکه شرکی وجود داشته باشد. یعنی تلاش حضرت(س) این است که اسلام مسلمانان را از شرک دور فرمایند. وقتی در قرآن آمده: «و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکاند!»(یوسف/۱۰۶) یعنی برخی مسلمانان اسلام دارند، اما اسلامی دور از شرک نیست.