از دیرباز هدیه دادن به سفرا، نمایندگان و اتباع كشورهای دیگر از سنتهای معمول در سطح جهان بوده است. در ایران نیز از روزگاران باستان، از طرف سلاطین و حكام به نمایندگان كشورهای دیگر، به ویژه آنهایی كه نماینده رسمی برای عقد معاهدات تجاری یا صلح بودند یا آنهایی كه از منظر اجتماعی و سیاسی جایگاه والایی داشتند، هدایایی اهدا میشد. در حقیقت، این هدایا نوعی پاداش و قدردانی از زحمات این افراد به منظور تحقق اهدافی خاص محسوب میشد.
در دورههای اخیر، خصوصاً از قاجاریه به بعد به خاطر ثبت و ضبط بیشتر وقایع با دقت و امعان نظر بیشتری میتوان مسئله هدیه دادن به خارجیها را بررسی کرد. تا پیش از روی کار آمدن سلسله پهلوی در ۱۳۰۴ ﻫ ش به جز موارد استثنایی و نادر، هدایایی که به هیئتهای خارجی اهدا میشد، متناسب با عرف بینالملل بود، اما در دوره پهلوی برخلاف تمام عرفهای بینالمللی، شیوهای رواج یافت که مشابه آن در کمتر برههای از تاریخ ایران دیده شده است. در دوره پهلوی، رضا شاه تنها یکبار به خارج از کشور سفر کرد و آن نیز به ترکیه و دیدار با «مصطفیکمالپاشا» در ۱۳۱۱ ﻫ ش بود، اما محمدرضا که دوره تحصیل خود را در اروپا گذرانده بود، چنان متأثر از فضای غرب بود که از هر فرصتی برای اقامت در آنجا استفاده میکرد. وی پس از کودتای ۲۸ مرداد هر سال چند هفتهای را در کوههای آلپ و سایر مناطق تفریحی و سیاحتی غرب برای استراحت میگذراند. محمدرضا بخش عمدهای از وقت خود را در خارج از کشور میگذراند و سرانجام نیز در همانجا مدفون شد. در کتاب «هدایای دربار پهلوی به بیگانگان به روایت اسناد» آمده است:
«در كنار سفرهای تفریحی پرهزینه، شاه به خاطر مسائل بینالمللی نیز به بسیاری از كشورهای جهان سفر میكرد و از آنجایی كه میكوشید تا چهرهای شاهانه از خود نشان دهد، در همه این سفرها به بذل و بخشش میپرداخت و مبالغ هنگفتی را از این طریق بر باد میداد. این هدایا تقریباً به همه كسانی كه در طول سفر با شاه مواجه میشدند ـ از مستخدمین گرفته تا مقامات عالیه ـ تعلق میگرفت.تا پیش از روی كار آمدن پهلویها، هدایا غالباً به شخصیتهای حقوقی خارجی و آنهایی كه نماینده رسمی كشورهای دیگر بودند داده میشد. اما در دوره پهلوی در كنار هدایایی كه به این اشخاص داده میشد، سایر خارجیها نیز صرفاً به خاطر ارتباط با دربار مشمول عنایات ملوكانه میشدند و از خوان گستردهای كه رژیم از كیسه مردم گسترانده بود، استفاده میكردند.»