بعد از گذشت یکسال از عملیات طوفان الاقصی پرداختن به این مسئله که در حال حاضر برنده جنگ جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی چه کسی است؟ برای عموم مردم به ویژه مردم کشورهای دخیل در این جنگ خیلی اهمیت دارد. با بررسی کلان راهبردهای رژیم صهیونیستی طبق دکترین بن گوروین میتوان به این مسئله پرداخت که سه راهبرد اصلی رژیم صهیونیستی یعنی برای اینکه برنامههای رژیم پیش برود باید همیشه: ۱-حمله غافلگیرانه و پیش دستانه داشته باشیم ۲-عدم درگیری و جنگ در شهرها و ۳- عدم ورود به جنگ بلند مدت و فرسایشی رعایت گردد. اما مشاهده شد که همه این راهبردها در عملیات طوفان الاقصی با شکست روبه رو و عملا رژیم کاملا غافلگیر و یک شکست ترمیم ناپذیر از نظر امنیتی و اطلاعاتی را متحمل گردید.
جنبش مقاومت اسلامی (حماس) که بیشتر یک حزب و تشکیلات سیاسی و در مقایسه با رژیم دارای توان و قدرت نظامی بسیار محدودی داشت، توانست این باند تبهکار که ادعای ابرقدرتی در منطقه را داشت، ضربه فنی کند و تمام اقدامات رسانهای رژیم و کشورهای غربی و در راس آنها امریکا و انگلیس را با شکست بسیار سختی مواجه کند.
یک سال از جنگ میگذرد و شاهد آن هستیم که روزانه شهرهای مهم این رژیم مورد اصابت موشک و پهپادهای جبهه مقاومت قرار میگیرد و خیلی از کسانی که در این سرزمین غصبی زندگی میکردند اکنون مهاجرت کرده اند و حدود ۴/ ۱ جمعیت فعلی رژیم که حدود ۸ میلیون نفر میباشد در یک نظرسنجی اعلام کرده اند که بعد از آتش بس احتمالی این منطقه را ترک خواهند کرد و علت را اینطور عنوان نموده اند که هیچ تضمینی وجود ندارد که مجدد از سوی حماس، حزب الله و کشورهای مقاومت به ما حمله نشود و رژیم بتواند امنیت ما را تامین و تضمین کند. شکست این راهبرد ضربه بسیار سنگین دیگری بر پیکره پوشالی رژیم وارد ساخت، زیرا این رژیم در یک سرزمین محدود از لحاظ جغرافیایی و یک ملت جعلی محدود با جمعیت محدود آن هم افرادی که با قول رفاه، اقتصاد و امنیت به این منطقه آمده اند و حالا وضعیت خود را بشکلی میبینند که تک تک نقاط شهرهای آنان مورد اصابت موشکهای جبهه مقاومت قرار گرفته و یک شب خواب راحت ندارند و هر چندقیقه و ساعت باید با صدای آژیرها به پناهگاه بروند و در عمل پروژه ملت سازی آنها نیز در حال فروپاشی میباشد.
و، اما راهبرد سوم که رژیم همیشه به دنبال جنگهای محدود از لحاظ زمانی بوده است، جنگهای ۳۳ روزه، ۲۲ و ۱۱ روزه و جنگ معروف ۶ روزه با اعراب این مسئله را روشن میکند که رژیم هیچگاه بدنبال جنگ بلند مدت نبوده است. علت این مسئله هم چیزی غیر از سرزمین، ملت، منابع محدود نیست و در عمل نقطه ضعف اصلی رژیم وارد شدن به یک جنگ فرسایشی است. در طوفان الاقصی رژیم در یک باتلاقی گرفتار شده است که اگر آتش بس را بپذیرد با فروپاشی سیاسی روبه رو میشود و اگر جنگ را ادامه بدهد با از بین رفتن زیرساختهای امنیتی و اقتصادی خود، ذره ذره به اذن الله آب و در نهایت نابود میگردد؛ لذا ضربه طوفان الاقصی اینقدر سنگین بوده که رژیم کاملا گیچ شده و دست به اقداماتی دیوانه وار از جمله به شهادت رساندن کودکان و زنان بی گناه میزند.
از زاویه دیگری نیز، بسیاری از کشورهای منطقه آینده خود را با رژیم برنامه ریزی کرده بودند ولی در حال حاضر این برنامهها را کاملا شکست خورد میبینند. آن چهره مدافع حقوق بشر که توسط غول رسانهای صهیونیستها ایجاد شده بود در حال حاضر به یک چهره سیاه و کریه بین ملتها و دولتهای آزاده تبدیل شده است؛ و الان شاهد هستیم که همه طرحهای اقتصادی رژیم متوقف شده و از نظر حیات سیاسی و اقتصادی اگر فقط دو هفته پشتیبانی امریکا از این باند تبهکار برداشته شود رژیم از هم پاشیده و به سمت سقوط خواهد رفت.
در مقابل جبهه مقاومت چه چیزهایی از دست داده است؟
تخریب تعدادی ساختمان و تاسیسات و همچنین شهادت بعضی از رهبران و فرماندهان جبهه مقاومت که هرچند این بزرگواران بسیار ارزشمند بوده اند ولی شهادت آنها که جزء آرزوهای آنها بود هیچ خللی در حرکت تشکیلات آنها ایجاد نکرده است و حتی این خونهای ریخته شده باعث فشار بیشتر بر رژیم گردیده است. به طور مثال یک زمانی حزب الله لبنان در زمان حیات سید حسن نصرالله فقط قسمتهای شمالی فلسطین اشغالی را مورد اصابت موشک و پهپاد قرار میداد ولی بعد از شهادت سید حسن نصرالله با شکستن خطوط قرمز توسط رژیم و اشتباه محاسباتی آنها که حزب الله ضعیف شده است و میشود با ورود زمینی آنها را متوقف نمود، در حال حاضر از طرف حزب الله و جبهه مقاومت شهرهای اصلی رژیم مانند حیفا و تلاویو روزانه مورد اصابت موشک و پهپاد قرار میگیرد و جامعه جهانی نیز نمیتواند کشورهای حامی جبهه مقاومت را محکوم کند.
در حال حاضر راهبردهای میاند مدت رژیم که برای مدیریت این شکست بزرگ برنامه ریزی نموده بود یعنی ۱-نابودی حماس ۲-آزادی اسراء ۳-ایجاد امنیت پایدار (بیرون کردن حماس از غزه) کاملا با شکست روبه رو شده است. در زمانی نخست وزیر رژیم جعلی در مجمع عمومی سازمان ملل برای کشورهای منطقه خط و نشان میکشید ولی در آخرین جلسه مجمع عمومی در حالی که صندلیهای خالی ملتهای آزاده پیام حقارت به ایشان هدیه میدادند، سخنرانی میکند و حرف از بقا و حیات میزند. اینجاست که متوجه میشویم تا اینجا برنده میدان چه کسی است.
با توکل به خدا با سبک مبارزهای که کشورهای جبهه مقاومت، یعنی نه یک جنگ تمام عیار را رقم بزنند که با ورود سایر کشورهای جبهه استکبار یگ ایجاد تنفس برای رژیم صورت گیرد و باعث هدر رفتن خونهای ارزشمند این یکسال گردد و نه به انفعال رو بیاورند که باعث شکست جبهه مقاومت شود. در پیش گرفتن سیاست صبر و مقاومت پویا قطعا باعث فروپاشی و از درون متلاشی شدن رژیم میگردد آنهم بدون اینکه آسیبهای جدی به اضلاع جبهه مقاومت وارد گردد. همه اینها با تدابیر علمدار انقلاب اسلامی مقام معظم رهبری و رهبران و فرماندهان جبهه مقاومت در حال انجام است و با اعتمادی که وجود دارد به اذن الله با دعای مردم، حمایت و پشتیبانی از جبهه مقاومت و جهاد تبیین در مقابل جنگ رسانهای دشمن، پیروزی جبهه مقاومت نزدیک است.