با گذشت یک سال از عملیات طوفانالاقصی و تحولات شتابنده و مهمی که به ویژه اخیرا در صحنه نبرد میان رژیم صهیونیستی و جبهه مقاومت رخ داده است، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی مدعی ایجاد نظم نوین منطقهای شده است. وی در جریان سخنرانی اخیر خود در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک بر ایده استقرار یک نظم نوین منطقهای تاکید کرد که در آن رژیم اشغالگر قدس، بازیگر اصلی و قدرتمند منطقه خواهد بود و محور مقاومت و کانون آن یعنی جمهوری اسلامی ایران تضعیف خواهد شد.
از نگاه مقامات تلآویو، ضربات سختی که به حزبالله وارد کرده اند از جمله بمباران شدید حومه جنوبی بیروت و ترور سید حسن نصرالله، اساسا با نام رمز «نظم نوین» انجام شده و به زعم خود، آسیب جدی به حزبالله را مقدمه تغییرات بنیادین در منطقه غرب آسیا قلمداد میکنند. در واقع طرح بلندپروازانه اسرائیل برای دستیابی به چنین تغییری در توازن قدرت منطقه بر مبنای نابودی یا فلج شدن «محور مقاومت» شکل گرفته و از نگاه نتانیاهو، محمد ضیف فرمانده گردانهای القسام و سید حسن نصرالله بازوان اصلی جمهوری اسلامی ایران در نوار غزه و لبنان بوده و حذف این دو مقدمه یا شرط اساسی جهت تغییر توازن قدرت در منطقه محسوب میشود.
اسرائیل در حال حاضر به حماس و حزبالله، دو گروه اصلی ائتلاف شبه نظامی ضربات سهمگینی وارد کرده است و به نظر میآید با برخورداری از حمایت آمریکا قصد دارد این ضربات را ادامه داده و بلکه تشدید کند. برخلاف جنگ غزه که سرنوشت گروگانهای حماس شکافی عمیق در جامعه اسرائیل به وجود آورده است، جنگ با حزبالله از حمایت گستردهای در داخل اسرائیل برخوردار است و سکوت و انفعال منطقهای و جهانی نیز در عمل موجب جریتر شدن اسرائیل در استمرار حملات خود علیه حزبالله شده است.
به علاوه، ناکامیهای موساد در جلوگیری از حملات هفتم اکتبر و شکست اطلاعاتی اسرائیل، اکنون با حملات مبتکرانه به حزبالله از جمله انفجار پیجرها و بیسیمها و بمباران مقر اصلی حزبالله که به شهادت حسن نصرالله انجامید، تا حدودی جبران شده و حس غرور اسرائیلیها نسبت به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بازگشته است.
اما این بلندپروازی راستگرایان افراطی اسرائیل تا چه حد عملی است؟ و آیا اسرائیل قادر به تغییر معادلات کنونی منطقه خواهد بود؟ و آیا حماس و حزبالله به رغم ضربات و آسیبهای سنگینی که متحمل شدهاند رو به اضمحلال خواهند رفت؟ و آیا آنگونه که نتانیاهو میپندارد، ضعف بازوان ایران در منطقه به عقبنشینی جمهوری اسلامی ایران خواهد انجامید؟
واقعیت این است که محور مقاومت از نظر مولفههای مختلف قدرت اعم از بنیه سازمانی، امتداد اجتماعی و پشتوانه مردمی، تسلیحات و مهمات و از همه مهمتر انگیزههای اعتقادی و ایمانی همچنان در سطح بالایی قرار دارد. تداوم حمایت جمهوری اسلامی ایران نیز از دیگر عواملی است که مانع ضعف و رکود حزبالله و حماس خواهد شد. بنابراین نظم نوین مورد ادعای نتانیاهو با پیش مقدمه از بین رفتن مقاومت، توهمی بیش نیست.
از طرفی، اسرائیل به تنهایی قادر به تغییر سرنوشت منطقه نیست و علاوه بر حمایت غرب و خصوصا آمریکا، به کمک قدرت منطقهای دیگری نیاز دارد. در این میان، عربستان سعودی عامل اصلی پیشبرد پروژه اسرائیل محسوب میشود؛ اما مقامات ریاض برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی شرط روشنی مبنی ایجاد یک کشور فلسطینی را در میان گذاشتهاند.
از سوی دیگر، جنگ غزه و لبنان ضمن تشدید تنفر افکار عمومی مردم منطقه از رژیم غاصب، موجب حس وحدت در سراسر جهان عرب و در میان نیروهای مقاومت منطقه در مقابله با اسرائیل شده و در نتیجه زمینهای برای برپایی نظام نوین مورد ادعای نتانیاهو وجود ندارد.
نکته قابل توجه این است که سال گذشته نیز نتانیاهو با نقشهای که به ادعایش «خاورمیانه جدید» را به تصویر میکشید، در مقابل مجمع عمومی سازمان ملل ایستاد و چشماندازی از تحولات منطقهای را ترسیم کرد که براساس «پیمان ابراهیم» و عادیسازی روابط اعراب با اسراییل، منطقه را وارد دور جدیدی از نظم سیاسی، اقتصادی و امنیتی خواهد کرد. اما اسراییل به جای تحقق نظم جدید منطقهای که قاعدتا باید از طریق دیپلماسی و اقتصاد به دست میآمد، سال گذشته شاهد طوفانالاقصی و برهم خوردن رویای نتانیاهو بود اکنون تهاجم یک ساله ویرانگر اسرائیل در چند جبهه، روند عادیسازی و حرکت منطقه به سوی صلح را به طور کامل در هم شکسته است.
در شرایط کنونی که جنگ از جبهه جنوب به جبهه شمال تسری یافته و رژیم غاصب موفق به وارد کردن ضرباتی به حماس و حزبالله شده است؛ رویکرد دولت افراطی نتانیاهو به سمت نوعی تصفیه حساب و فیصله دادن نبرد از طریق قدرت نظامی و حملات شدید و سنگین سوق یافته و بر این باور است که نظم نوین منطقه از طریق جنگ حاصل خواهد شد.
این رویا دقیقا شبیه به رویایی است که اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه در سال ۱۳۸۵ با حمایت آمریکا علیه حزبالله درصدد تحقق آن بود و در آن زمان نیز زمزمه «خاورمیانه جدید» یا «خاورمیانه بزرگ» از زبان برخی مقامات کاخ سفید شنیده شد؛ اما نتیجه جنگ نشان داد که طرحهای نظم نوین منطقه در جهت تغییر معادله و موازنه قوا، سرابی بیش نیست و مقاومت در وهله اول به مثابه یک فرهنگ ریشهدار و در مرحله بعد به منزله ساختار و عده و عُده، حتی در سختترین شرایط تن به عقبنشینی نخواهد داد و بلکه این محور مقاوت است که سرانجام با از میان رفتن رژیم جعلی صهیونیستی نظم نوین را برپا خواهد کرد.