دکتر محمدحسین محترم
۱- طراح اصلی خاورمیانه جدید بعد از جنگ جهانی دوم وزیرخارجه وقت آمریکا در دولت ترومن است که عضو حزب دموکرات و یک یهودی انگلیسی بود و در خاطرات اسدالله علم وزیر دربار پهلوی هم به طرح او اشاره شده است:«شاه به من فرمود وزیر خارجه آمریکا پس از جنگ جهانی دوم طرح تجزیه ایران به مناطق ترکنشین، کردنشین، عربنشین و فارسنشین را داد... اگر روسها موافقت کرده بودند، کلک ایران و ما کنده شده بود... چون هیچ عکسالعملی از طرف ما ممکن نبود»! جیمز فرانسیس برنز که در سال ۱۳۲۴ همزمان با اعلام پایان جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل نقشه تقسیم ایران به هفت کشور را بر اساس قومیتها منتشر کرد و اکنون نیز در پنتاگون وجود دارد گفته بود: «همه کشورهای اسلامی باید یا تجزیه یا نابود شوند تا تهدیدی برای غرب نباشند، و همه بازی برای ایجاد اسرائیل هم اولین قدم برای همین سیاست است»! وسلی کلارک ژنرال عالی رتبه آمریکا میگوید بعد از حملات یازده سپتامبر که در حال بمباران افغانستان بودیم، به پنتاگون رفتم و یکی از ژنرالها یک کاغذ از روی میزش برداشت و گفت: «همین الان از دفتر وزیر آوردهاند که نشان میدهد چطور باید ۷ کشور را در عرض ۵ سال نابود کنیم»! این ژنرال آمریکایی در ادامه گفت «با عراق شروع میشود و بعد از سوریه و لبنان و لیبی و سومالی و سودان، با ایران به اتمام میرسد»! اسموتریچ وزیر دارایی اسرائیل نیز چند روز پیش در حالی که حلقه محاصره این رژیم در سرزمینهای اشغالی تنگتر میشود، متوهّمانه ادعا کرد: «من به صراحت میگویم که ما خواهان یک کشور یهودی هستیم که شامل اردن، عربستان سعودی، مصر، عراق، سوریه و لبنان و حتی بخشی از ایران میباشد»!
2- روزنامه واشنگتن پست چند روز قبل اذعان کرد: «واقعیت این است که سیاستهای نتانیاهو همان سیاستهای آمریکا است و دولت بایدن راهبرد نتانیاهو را رهبری میکند»! این روزنامه آمریکایی گزارشهای رسانههای غربی درباره ادعاهای بایدن درخصوص تلاش برای پایان جنگ را دروغ خوانده و در تحلیلی نوشته است: «تمام اقدامات اسرائیل در غزه و لبنان به دستور آمریکا انجام میشوند.» تحلیلگر این روزنامه سپس تاکید میکند: «باور کردن اینکه کشوری روی یکی از متحدان نزدیکش که میلیاردها دلار سلاح در اختیارش میگذارد، نفوذ اندکی داشته باشد، سخت دشوار است.» خود روزنامه صهیونیستی معاریو هم اعتراف میکند «اسرائیل پیمانکار نظامی آمریکا و چیزی بیش از یک چوب در دستان بایدن نیست»! معاون اجرائی اندیشکده کوئنسی آمریکا نیز اذعان کرد: «این ایده که آمریکا با آنچه در منطقه توسط اسرائیل رخ میدهد، مخالف است، دروغ و غیرواقعی است»!
۳-کسانی که عامل جنایات صهیونیستها در حملات به غزه و لبنان را جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی و حماس و حزبالله و طوفانالاقصی القا و از ضعف حافظه تاریخی ملتها سوءاستفاده میکنند کافی است به تیتر روزنامههای دهه شصت میلادی که نه مقاومت و نه جمهوری اسلامی و نه حماس و نه حزبالله وجود داشتند، نگاهی بیندازند. این تیتر اول روزنامه لبنانی النهار در ۲۱ فوریه ۱۹۷۳ است: «۲۰۰۰ حمله اسرائیل به لبنان از ۱۴ ژوئن ۱۹۶۸ تا ۲۱ دسامبر ۱۹۷۳»!. یعنی سالی ۴۰۰ و یعنی به طور متوسط هر روز به لبنان حمله کرده است! که هزاران لبنانی شهید شدهاند. امروز دیگر نقطهای در جهان نیست که طعم تلخ جنگهای آمریکا را نچشیده باشد و مردمان آن سرزمینها آمریکا را دشمن خود و بشر نشمرند. سرمربی تیم استقلال خوزستانِ که اهل یوگسلاوی سابق است و طعم تلخ جنگ آمریکا را چشیده است، مفهوم سخن رهبری را اینگونه ادا میکند که «اگر جنگ شود، اسلحه دست میگیرم با آمریکا میجنگم. در جوانی وقتی یوگسلاوی سابق توسط آمریکا اشغال شد، اسلحه گرفتم و جنگیدم»! میودراگ بوژوویچ سپس میگوید«تعجب میکنم برخی کوکاکولا و پپسی میخورند!، وقتی میدانید پول آن به حساب دشمنتان یعنی آمریکا واریز میشود. من هرگز لب به آنها نمیزنم»!
۴- حال که سیاست تجزیه و تضعیف کشورهای منطقه بخصوص کشورهای اسلامی یک سیاست پایدار و همیشگی آمریکا برای سلطه بر جهان و منطقه بوده و اصولا اسرائیل را برای اجرای همین سیاست جعل کردهاند، اگر برخی کشورهای اسلامی و منطقه نمیخواهند و یا نمیتوانند دشمن مشترک منطقه و دشمنیهای مکرر و پایدار او را ببینند و درک کنند، دلیل نمیشود که ایران و دیگر کشورها نیز این دشمن مشترک را نبینند و سیاستهای خبیثانه او را فهم نکنند و در مقابل این سیاستهای جنایتکارانه نایستند! دشمن مشترک است اما روشهای دشمنیاش در هر کشوری فرق میکند. آمریکاییها یک روز با لبخند صنعت هستهای لیبی را بار کشتی کردند و بردند، و جلوی پیشرفت قدرت موشکی این کشور را گرفتند و خلع سلاحش کردند، سپس لبخند تبدیل به بمب شد و با بمباران لیبی، این کشور با بهترین وضع اقتصادی مردمش را درگیر یک جنگ داخلی کردند! همین آمریکا که عراق را تا دندان مسلح کرد تا به ایران حمله کند، روزی به بهانهای که مشخص شد دروغ بوده است به عراق حمله و تمام زیرساختهای این کشور را بمباران کرد و سپس با تسلط بر منابع نفتی، تروریستهای تکفیری داعش را به جان این کشور و همچنین سوریه انداخت که اگر ایران و مرجعیت شیعه نبودند، اکنون عراق و سوریه نیز همچنان دستخوش جنگ داخلی بودند! روزی در اوج فشارها و تحریمها علیه سودان، جمهوری اسلامی در کنار این کشور ایستاد و نقشه دشمن مشترک برای تجزیه سودان را با شکست مواجه کرد. اما زمانی که دشمن مشترک توانست عمرالبشیر را با وعدههای فریبکارانه از محور مقاومت جدا کند، موفق شد سودان را با تجزیه و تقسیم نابود و سالها مشغول درگیریها و نزاعهای داخلی کند! به دنبال بیداری اسلامی در منطقه در سال ۲۰۱۱ ملت مصر حکومت دیکتاتوری مبارکِ دست نشانده آمریکا را سرنگون کرد (۲۲ بهمن ۸۹) و انقلاب تاریخی ۲۵ ژانویه را در این کشور رقم زد، اما متاسفانه برخی از جمله محمد مرسی که به قدرت رسیده بودند، گول آمریکا و اسرائیل را خوردند و تلاش کردند خود را مستقل و بینیاز از جبهه مقاومت نشان دهند و انقلاب ملت مسلمان مصر را غیراسلامی القا و بر پایبندی به پیمان صلح با اسرائیل تاکید کردند. همین زمینه شکست این انقلاب مردمی را فراهم کرد.درحالی که یکی از خواستهای اصلی مردم مصر قطع ارتباط با اسرائیل بود. ۹ سپتامبر ۲۰۱۱ هزاران مصری خشمگین به سفارت اسرائیل حمله کردند و با پتک و دیلم، دیوار دو و نیم متری در برابر سفارت اسرائیل در قاهره را فرو ریختند و وارد سفارت شدند و پرچم رژیم صهیونیستی را آتش زدند و هزاران سند را به بیرون منتقل کردند و در نتیجه سفیر اسرائیل مجبور به فرار و ترک خاک مصر شد. اگر منتخبین مردم مصر فریب دشمن مشترک را نمیخوردند و امروز مصرِ هم مرز با غزه در جبهه مقاومت قرار داشت، قطعا اسرائیل نمیتوانست غزه را محاصره کند و این همه جنایات را در این باریکه رقم بزند!
۵- تصور برخی از جنگ سوم لبنان و ۷ اکتبر، منطقهای است، اما آمریکا و صهیونیستها تصوری بینالمللی دارند و به عنوان بخشی از هدف تسلط بر جهان به آن نگاه میکنند، البته با روشهای مختلف. یک روز با لبخند، یک روز با وعده فریبکارانه، یک روز با تحریم و فشار اقتصادی، یک روز با شایعه و جنگ روایتها و امروز با بمبهای سنگرشکن! آمریکاییها تلاش داشتند با طرح معامله بزرگ قرن یعنی عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان و دیگر کشورهای عربی پرونده فلسطین را برای همیشه ببندند. نتانیاهو فرمان اجرای این توطئه خبیثانه را سال گذشته در سازمان ملل صادر و ادعا کرد: «۹۵ درصد اعراب با اسرائیل رابطه دارند و میماند پنج درصد اهل غزه، که آنها هم در این معادله هضم خواهند شد»! یعنی قرار بود اول با فریب عربها عادیسازی روابط را امضا کنند بعد مثل قراردادهای اسلو و کمپ دیوید که سر رهبران سازشکار وقت فلسطینیها کلاه گذاشتند و بعد از امضای این قراردادها دست به قتل عام فلسطینیها زدند، با قتل عام کامل و یکسره کردن کار فلسطینیها در غزه به سراغ لبنان بروند و این کشور را بار دیگر درگیر جنگ داخلی کنند.اگر به این اهداف شوم خود میرسیدند، هدف بعدی آنها نابودی ایران بود. لذا جنایات کنونی اسرائیل در نتیجه و متعاقب طوفانالاقصی نیست، بلکه جنایاتی است که قرار بود بعد از معامله قرن رخ دهد. اما طوفان الاقصی طرحی که میخواست کلاه گشادی سر عربها بگذارد و بعد با خیال راحت دست به جنایت بزنند، خنثی کرد. این عملیات یک اقدام پیشدستانه شجاعانه و متفکرانه بود که خطر بزرگ نابودی مقاومت و کشورهای اسلامی منطقه، حتی خود کشورهای عربی که فریب آمریکا و اسرائیل را در طرح عادیسازی روابط را خوردند، را ناکام گذاشت. به همین دلیل رژیم جعلی اسرائیل و آمریکا همه ظاهرسازیها را کنار زدند و بیمحابا در حال جنایت علیه مسلمانان هستند و این اتفاقی نیست که فقط در غزه یا لبنان تمام شود، بلکه برنامهای بزرگی برای تکرار این جنایات در سراسر منطقه است. در چنین شرایطی آیا نباید دشمن مشترک را شناخت و پشت یکدیگر ایستاد و اقدام مشترک انجام داد؟! جنگ در غزه و لبنان پایان کار نیست که آتشبس و صلحش پایان کار باشد!
شهدای مقاومت حلقه وصل استقلال کشورهای اسلامی
عباس حاجینجاری
شهادت اسطوره وار یحیی السنوار رهبر حماس در میدان مبارزه با امریکا و رژیم صهیونی بعد از شهادت سید حسن نصرالله و دیگر فرماندهان و مجاهدان با اخلاص مقاومت، در عین اینکه نشان از زنده بودن و پویایی جبهههای گسترده مقاومت دارد، نشانگر آن است که عمل میدانی نیروهای جبهه مقاومت در سالهای اخیر توانسته است زمینهساز تحقق وحدت جهان اسلام در ذیل مبانی فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) و عبور از قرنها تلاشهای دشمنان اسلام و معاندان و مرتجعان برای تفرقه در جهان اسلام باشد. این روند را این روزها از یکسو میتوان در استقبال و پاسداشت نخبگان و برجستگان اهل سنت از گذشت و ایثارگری فرماندهان و مجاهدان مقاومت در حزبالله، انصارالله، مقاومت عراق و... در حمایت از مقاومت فلسطین دید و از سوی دیگر در ابراز شعف و شادی سران جبهه استکبار و صهیونیست جهانی و مرتجعان منطقه از شهادت یحیی السنوار و سید حسن نصرالله و دیگر فرماندهان مقاومت، که نماد شاخص آن گزارش اهانتآمیز شبکه MBC سعودی نسبت به فرماندهان مقاومت و تروریست قلمداد کردن آنهاست که البته ماهیت صهیونیستی گردانندگان آن را آشکار میکند.
همکاری سران قدرتهای اروپایی امریکایی با صهیونیستها در اعمال بینظیرترین جنایتهای تاریخ علیه مردم مظلوم غزه و لبنان، این روزها طینت واقعی قدرتهای سلطه و مرتجعان منطقه را آشکار کرده است و این نه به خاطر مرگ چند صهیونیست در ماجرای ۷ اکتبر، بلکه به خاطر آن است که امیدوارند در سایه این جنایتها، روند شکست سالهای اخیرشان در منطقه از نیروهای مقاومت و ناکامی در اجرای طرحهای «خاورمیانه بزرگ» و «دکترین اقدام پیشدستانه» در حمله به افغانستان و عراق و خلق گروههای تکفیری نظیر داعش و... که برای منطقه غرب آسیا «خاورمیانه» طراحی و اجرا درآورده بودند، جبران کنند و بتوانند بار دیگر مدیریت روند تحولات منطقه را از دست نیروهای مقاومت خارج کرده و اهداف شومشان را که در قالب طرحهایی مانند «معامله قرن»، «ابراهیم» یا عادیسازی روابط بین رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه دنبال میکردند، به انجام رسانیده و صهیونیستها را که نابودی خود را در پس عملیات طوفان الاقصی قطعی میدیدند، مجدداً احیا و بر منطقه مسلط نمایند.
راهبرد اصلی مقاومت در مدیریت تحولات منطقه را رهبر معظم انقلاب در خطبههای روز جمعه ۱۳ مهرماه تحت عنوان تلاش برای تحقق «کمربند دفاع از استقلالطلبی در کشورهای اسلامی» به درستی تشریح و با اشاره به سیاست دشمنان اسلام در ایجاد تفرقه در جهان اسلام خاطرنشان کردند که سیاست مستکبران و متجاوزان عالم؛ «تفرقه بینداز و حکومت کن» است؛ مبنای کار آنها تفرقهافکنی است. این سیاست تفرقهافکنی را در کشورهای اسلامی با انواع ترفندها تا امروز اجرا کردهاند، هنوز هم دستبردار نیستند و موجب میشوند که دلهای ملتهای اسلامی نسبت به هم مکدر بشود. ایشان با تأکید بر اینکه دشمن ملت ایران همان دشمن ملت فلسطین است، همان دشمن ملت لبنان است، همان دشمن ملت عراق است، همان دشمن ملت مصر است، دشمن ملت سوریه است، دشمن ملت یمن است؛ دشمن یکی است، شیوههای دشمن در کشورهای مختلف، مختلف است. یک جا با جنگ روانی، یک جا با فشار اقتصادی، یک جا با بمبهای دوتنی، یک جا با سلاح، یک جا با لبخند، دارند دشمنان ما این سیاست را پیش میبرند، اما اتاق فرمان یک جا است، از یک جا دستور میگیرند، از یک جا فرمان حمله به جمعیتهای مسلمان و ملتهای مسلمان را دریافت میکنند.
معظم له سپس با اشاره به غفلت مسلمانان در ادوار گذشته خاطرنشان میکنند که؛ امروز دیگر نباید غفلت کنیم؛ باید حواسمان جمع باشد. ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلالطلبی را، [کمربند]عزت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزه و لبنان، در همه کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محکم ببندیم.
اکنون مقاومت این پرچم استقلالطلبی جهان اسلام علیه سلطه قدرتهای استکباری را بر دوش گرفته و توانسته است با شکست هیمنه استکبار و مزدوران منطقهایاش تحقق این آرزوی بزرگ را امکانپذیر نماید براین اساس عملیات طوفان الاقصی یک حرکت درستِ منطقی قانونی بینالمللی و دفاع جانانه لبنانیها از مردم فلسطین هم مشمول همین حکم و آن هم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است. براین اساس است که حمایت و پشتیبانی حزبالله، انصارالله، حشدالشعبی و... از مقاومت فلسطین به رغم تفاوتهای مذهبی معنی مییابد بهگونهای که سید مقاومت سید حسن نصرالله جانش را نثار میکند و مردم لبنان نیز به رغم تحمل بمبارانهای وحشیانه صهیونیستها همچنان پای کار مقاومت ایستادهاند؛ و اینها همه ترجمان همان عرصهای است که چندی پیش یحیی السنوار در پیام به شهید نصرالله از آن به عنوان کربلای جدید یاد میکند.
روز گذشته نشریه امریکایی والاستریت ژورنال در گزارشی به مناسبت شهادت این شهید اسطورهای مقاومت به این پیام سنوار به سید حسن نصرالله در توصیف حرکت مقاومت فلسطین اشاره و یادآور میشود که سنوار در پیامی به حزبالله با اشاره به شهادت امام حسین (ع) و واقعه کربلا تصریح داشته است: «ما باید به همان مسیری که شروع کردهایم ادامه دهیم. بگذارید کربلای جدیدی رخ دهد.»
دور ایران چه خبر است؟
علی دارابی
جو بایدن؛ رئیس جمهور آمریکا گفته است با گروه هفت بر سر تشدید تحریم های ایران به توافق رسیده ایم.
️ اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه مشترکی از مالکیت امارات متحده عربی بر سه جزیره ایرانی سخن گفته اند و برای نخستین بار از واژه «اشغال» استفاده کرده اند.
️اتحادیه اروپا خطوط هواپیمایی جمهوری اسلامی به سراسر اروپا را ممنوع کرده است.
رژیم غاصب، نژاد پرست و آدمکش اسرائیل با حمایت همه جانبه آمریکا و متحدان غربی و عربی آنها و سکوت مجامع بین المللی به ترور و آدمکشی ادامه می دهد!
کشتار بیش از ۵۰ هزار زن و کودک و افراد بی پناه غیر نظامی در غزه و شهادت و ترور رهبر جبهه مقاومت، سید حسن نصرالله، یحیی سنوار، شهید نیلفروشان و حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در سرویه و ترور اسماعیل هنیه رهبر سیاسی گروه حماس و تهدید ترور برخی از شخصیت های سیاسی و رهبران دینی در آینده همه از نقشه های شوم ائتلاف استکبار جهانی، رژیم غاصب و برخی از دولت های مرتجع منطقه علیه ایران عزیز است.
در این شرایط حساس و خطیر تاریخ « هماهنگی میدان و دیپلماسی » و حمایت قاطع همه از وحدت و کارآمدی این دو «عرصه میدان و عرصه دیپلماسی» بیش از هر زمان دیگری واجب و ضروری است.
رسانه ها، مطبوعات، نخبگان، گروه های مرجع و همه کسانی که مخاطبانی دارند باید بر سهم خود در تنویر افکار عمومی و تبیین نقشه های شوم دشمنان به وظیفه خود عمل کنند.
نیروهای مسلح، نهادهای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی و نظامی با حفظ هوشیاری، رصد تحرکات دشمنان و آمادگی دفاعی و بازدارنده باید قاطع و مقتدرانه پاسخ هرگونه تجاوز و تعرضی را به صورتی که متجاوزان را پشیمان کند بدهند.
امروز «دولت در خط مقدم اقدام و عمل» است. همه باید به رئیس جمهور منتخب و دولت برای انجام مأموریت، کاهش منازعات، افزایش تعاملات جهانی دست یاری بدهند.
زمانه ای بس تاریخی و مهم است آن را همه باید درک کنیم.
فرانچسکو بریوسکی؛ مردی آزاد و روشنفکر، ناشر شجاع رمانهای فارسی در ایتالیا
اولینبار خانم تیتزیانا بوچیکو (Tiziana Buccico) من را به فرانچسکو بریوسکی، بزرگمرد فرهنگ، معرفی کرد. فرانچسکو، عصاره فرهنگ و هنر و سرزندگی و نشاط ایتالیا است. گفتوگوهای خوب و سازندهای داشتیم و تصمیمات بزرگی گرفتیم؛ ازجمله ترجمه و انتشار رمانهای فارسی معاصر به زبان ایتالیایی و تأسیس شهر کتاب ایتالیایی در ایران؛ حیف که تحریم اجازه نداد تا فروشگاه باز شود و دریغ آنکه عمر او در بهترین سالهای تلاش و ثمردهیاش به پایان رسید. جای او در ذهن و قلب و یاد من خالی است و تصویر او در ترجمه ایتالیایی سووشون، داییجان ناپلئون، سمفونی مردگان، بامداد خمار، من و اتاقهای زیر شیروانی، بازی آخر بانو، روز حلزون، چراغها را من خاموش میکنم و افسانه پادشاه و ریاضیدان منعکس است. هرچه از او بگویم، کم است. شاید معرفی او و درد سوگ او از زبان دوست عزیزم تیتزیانا بوچیکو شایستهتر باشد.
***
فرانچسکو بریوسکی، روشنفکری متفکر و آیندهنگر بود که همواره آماده پذیرش چالشها و کارهای غیرممکن میشد. او را در تهران ملاقات کردم؛ استاد دانشگاه، نویسنده و وارث سلسلهای که به میلان و آکادمیاش افتخار بخشیده بود. اولین ملاقاتمان در هتلی در پای کوههای پایتخت ایران بود. من همراه همسرم، کارلو جووانی چرتی، که آن زمان مشاور دیپلماتیک سفارت ایتالیا بود، به دیدنش رفتم و او همراه با مارگیت ویسمان، مدیر مسئولش بود. از همان ابتدا، رابطهای صمیمی و همفکری شکل گرفت و دوستی و همکاری ما آغاز شد. با پشتکار، شبکهای از دوستان در دنیای نشر ایران ساختیم و او برای من راهنمایی مشتاق در دنیایی جذاب بود. از آن شام اول تا دیروز، کارهای زیادی انجام دادیم و باور داشتیم که فرهنگ میتواند بر تعصبات پیروز شود و موانع را از طریق ادبیات و انسانیت از بین ببرد. هرگز فراموش نمیکنم دو نمایشگاه کتاب در تهران را که بریوسکی به من اعتماد کرد تا غرفهاش را به طور مستقل مدیریت کنم، به لطف روابطی است که در طول سالها برقرار کرده بودیم و دیدگاه او بود که فرهنگ همیشه منبعی برای گفتوگو است. باور او به دیپلماسی فرهنگی بیپایان بود و همه را به تلاش در این راه ترغیب میکرد. او ناشری جسور بود که آثار کلاسیک بزرگ ایرانی را که هرگز به ایتالیایی ترجمه نشده بودند، با همکاری مترجمی بزرگ مانند آنا ونتزان، ترجمه کرد و به ترجمه رمانهای مدرن و معاصر، عمدتا نوشته زنان، ادامه داد. چند سال پیش مجموعهای به نام «دیگران» ایجاد کرد که شامل ۱۱ عنوان ایرانی بود و به دنبال آن رمانهای روسی، ارمنی، فلسطینی، سوری، لبنانی، تونسی، مراکشی، ترکی، نیجریهای، سومالیایی و دیگر کشورها را منتشر کرد. فرانچسکو نیروی جوانی داشت، عاشق زندگی و جوانان بود، کنجکاو و چندوجهی بود و به آزادی باور داشت؛ آزادی برای سرمایهگذاری در فرهنگ به منظور تبدیل جهان به جایی برای تبادل و گفتوگو. او بهشدت معتقد بود که صلح با اشتراک و همزیستی اندیشههای متنوع به دست میآید. کارلو چرتی با یادآوری احساسی گفت: «فرانچسکو بریوسکی ناشری شجاع بود که به مأموریت صلح در چالشهای فرهنگی باور داشت. او همیشه گفتوگوی انتقادی را ترجیح میداد، در اعتقادات لیبرالش ثابتقدم بود اما همواره به گفتوگوهای سازنده معتقد بود. مردی با ارزش فوقالعاده که دلتنگش خواهیم شد. استاد دانشگاه، کارآفرین، روشنفکر، انسانگرایی بزرگ که مانند الیوتی و ماتئی الگویی بود». فرانچسکو، چقدر دلتنگت خواهیم شد، دلتنگ گفتوگوهای رؤیاییمان، پروژهمان برای بازکردن کتابفروشی در مرکز تهران، شامهای پس از ارائهها و نمایشگاهها، سؤالهای تو و پروژههایت که هنوز به انجام نرسیدهاند، هوشت، تواناییات در قضاوتنکردن و درک علتهای بسیاری از مسائل. تو حتی در اختصاص فضای زیاد به زنان هم ویژه بودی؛ انتشاراتت پر از جوانان، بهویژه زنانی با شخصیت قوی بود. انتشارات فرانچسکو بریوسکی و گروه انتشاراتی به همراه والنتینا ادیتزیونی، با رهبری دو زن فوقالعاده مانند والنتینا، دخترت و مارگیت، مسیر تو را ادامه خواهند داد. پروژههایت همچنان برای کسانی که به قدرت کتاب و دانش برای ساختن جهانی بدون مرز باور دارند، چراغ راه است.
محمدكاظم انبارلویی
۱- در غزه یک دولت مقتدر مستقر است . فاصله دولت و ملت در غزه صفر است. این حقیقت در جریان طوفانالاقصی خود را نشان داد.
رهبری این دولت از زمان شیخ احمد یاسین ، رنتیسی ، و از آن به مشعل ، هنیه و یحیی سنوار درخششهای خود را داشته است.
شهید یحیی سنوار مهارت، توانایی و نبوغ خود را بهعنوان یکی از طراحان طوفانالاقصی و مدیریت بحران و مقابله با خونخوارترین ، سفاکترین و بیرحمترین جلادان تاریخ معاصر نشان داد. او در صف اول این مقابله حضور داشت. تدبیر چنین دولت و رهبری چنین مردمی صبور و مقاوم در خطه فلسطین واقعا یک شاهکار است که به لحاظ جامعهشناختی و روانشناختی و علم سیاست قابلمطالعه است.
یحیی سنوار و رهبران حماس رکوردی از تدبیر انسانی را بهجای گذاشتند.که در تاریخ جنگهای جهان بینظیر است.
آنها امیدوارانه به تقدیر الهی نگاه میکردند:
تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
تدبیر به تقدیر خداوند نماند
استیزه مکن ، مملکت عشق طلب کن!
کاین مملکتت ، از ملکالموت رهاند
کادر رهبری حماس در تدبیر دولت غزه به مملکت عشق رسیدند. مملکت عشق یعنی پس از تدبیر، کارها را به تقدیر الهی بسپار ، در مملکت عشق، مرگ و نیستی راه ندارد.
رهبران شهید حماس و جهاد اسلامی، حیات مضاعف خود را در فضا و هوای دولت – ملت فلسطین ادامه میدهند.
مولانا در تبیین چنین دولتی در بیت آخر این روشنگری میفرماید :
حاشا ز سواری، که بود عاشق این راه
که بانگ سگکوی ، دلش را بتپاند
مصیبت و بلاهایی که عاشق در استقرار چنین دولتی میبیند، همانند بانگ سگانی است که رهرو را نمیتواند بترساند.
بگذار سگان صهیونیسم با بمباران وحشیانه و قتلعامهای فجیع پارس کنند. اگر ملت فلسطین ، مردم لبنان و یمن و رزمندگان جبهه مقاومت از این پارسکردنها هراسی داشتند مجاهدان جبهه مقاومت در غرب آسیا یک سالگی طوفانالاقصی را پشت سر نمیگذاشتند.
۲- حماس در طول ۴ دهه از حیات خود با منطق اسلام و قرآن میجنگد .
شهادت را مرگ نمیداند مرحلهای برای عبور به سطحی بالاتر و استوارتر از نبرد با ستمکاران و اشغالگران تلقی میکند. سرّ حیات، بالندگی، رشد و توسعه دولت حماس در همین است.سازه و سازمان رزم حماس ، حزبالله ،
انصارالله یمن و تمام رزمندگان جبهه مقاومت همین است.
خونهای پاکی که در مسیر مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم ریخته میشود، در حسابوکتاب تقدیر الهی محاسبات دقیقی دارد که در تدبیر و محاسبات ما نمیگنجد.
صهیونیستها این حقیقت را نمیفهمند با هر بمبی که بر سر مردم غزه فرود میآورند و هر رزمندهای که شهید میکنند صدها نفر را برای ترمیم سازمان رزم حماس اضافه میکنند. سربازگیری حماس در تکمیل سازمان رزم از چنین معادلهای بیرون میآید، به همین دلیل «جنگ» همچنان ادامه دارد. واژه جنگ به لحاظ مفهومی به سمت مفهوم «جهاد» میرود. این مفهومی مقدس است که سوخت اصلی ماشین مقاومت را تأمین میکند.
شهید یحیی سنوار شاگرد مکتب شیخ احمد یاسین بود. او ۲۳ سال از عمر شریف خود را در زندانهای صهیونیستها گذراند و درسهای خود را در زندان بارها مرور و تدریس کرده است. ما اکنون در زیر سقفهای فرود آمده در غزه صدها سنوار و در زندانها هزاران سنوار داریم. با اینهمه فرمانده و سردار، پرچم حماس هیچگاه به زمین نمیافتد. حجم آتشی که از غزه ،
لبنان، یمن و عراق و ... بهسوی سرزمینهای اشغالی همهروزه ریخته میشود سند این ادعاست. به قول شاعر؛
بازهم تکثیر خواهد شد در این مکتب هنوز
همچو اسماعیل و نصرالله تا سنوارها
خون یحیی غرق خواهد کرد اسرائیل را
کربلا تکرار میگردد در این تکرارها
چشمها باز کن ، طولانالاقصی را ببین!
هان تلآویو است ، فردا تلی از آوارها
تاریخ معاصر از یحیی سنوار بهعنوان ابرمردی یاد خواهد کرد که مرگ را به سخره گرفت.
این بیان امام خامنهای در سوگ یحیی سنوار که فرمود ؛ «حماس زنده است و زنده خواهد ماند» چهره درخشان او را در یاد آزادگان جهان جاودان میکند.
لطفاً دقیق سخن بگویید! نمونه؛ ترمیم حقوق بازنشستگان!
سید محمدرضا دماوندی
از معضلات پررنگ در کشور علاقه مندی مسئولان به دیده شدن در رسانههاست. این علاقه مندی اغلب موجب انجام مصاحبههای متعدد همراه با بیان جملات و کلیگوییهای تکراری میشود که در آن اثری از ارائه گزارش یا توضیح ضروری با جزئیات از یک برنامه در دست اقدام دیده یا شنیده نمی شود. وقتی مردم از جزئیات یک تصمیم و یا برنامه در دست اقدام آگاهی کافی نداشته باشند بر اساس برداشتهای شخصی یا شایعات که در چنین مواردی پرتکرار و طبیعتاً شنیدنی و اثرگذار هم خواهد بود واکنشهایی را از خود بروز میدهند که لزوماً مثبت و سازنده نیست. در چنین وضعیتی نباید جو عمومی جامعه را مقصر دانست. اجرای قانون ترمیم حقوق بازنشستگان یکی از مصادیق روشن اظهارنظرهای پرتکرار مقامات مختلف است و در مقابل بی اطلاعی مخاطبان از آنچه می خواهد رخ بدهد .
گفته شده است که پس از سالها چشم انتظاری قرار است ترمیم حقوق بازنشستگان به زودی انجام شود . ابتدا اول آبان زمان اجرای قانون اعلام شد اما بلافاصله سخنگوی دولت از فرایند طولانی صدور احکام جدید حقوقی و اینکه نمی توان زمان دقیقی برای آغاز ترمیم حقوق بازنشستگان اعلام کرد خبر داد! و به همه این ها باید اضافه کرد که تمام این نوسانات در گفتار مربوط به بازنشستگان لشکری و کشوری است و بازنشستگان تامین اجتماعی به دلیل ابهام در تامین منابع مالی با مشکلات بیشتری روبرو هستند. در هر حال شاید پیش بینی غلطی نباشد اگر بگوییم موج جدیدی از اعتراضات بازنشستگان پس از اولین دریافتی آغاز خواهد شد و این بار اعتراض به مبلغ کم افزوده شده به حقوق خواهد بود .
مروری بر اظهار نظرهای مقامات دولت و نمایندگان مجلس در طی یک سال گذشته نشان میدهد که متولیان امر بجای توضیح ساده قانون همراه با مثال ریالی به مخاطبان به دنبال انداختن توپ در زمین دیگری و رفع مسئولیت از خود به دلیل تاخیر در اجرای قانون بوده اند.
از میان تمام مصاحبهها تنها به دست میآید که حقوق بازنشستگان قرار است به میزان ۹۰ درصد افراد شاغل در همان پست ارتقا یابد و این افزایش طی ۳ سال و بهتدریج محقق خواهد شد .
اما میانگین این افزایش حقوق چه میزان است؟ این همان سوال اصلی است که پیش بینی می شود پس از اولین پرداخت به محل اختلاف میان بازنشستگان و دولت تبدیل شود.
۵ مهر ماه تاج گردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفتوگویی اعلام کرد «طبق محاسبات هر بازنشسته به طور متوسط باید یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان به حقوق خود اضافه کند این در حالی است که بسیاری از بازنشستگان این رقم را بین ۶ تا ۷ میلیون تومان میدانند.»
حال آن که دولت و مجلس از میزان افزایش حقوق بازنشستگان به خوبی آگاهی دارند زیرا معادل ۶۵ همت برای انجام آن در بودجه عدد گذاری شده و برای تامین منابع مالی آن هم یک درصد به مالیات بر ارزش افزوده اضافه شده است. رسیدن به عدد ۶۵ همت قطعا با اطلاع از تعداد بازنشستگان و افزایش حقوقی است که به آن ها تعلق می گیرد . در این وضعیت چرا دولت از آگاهی بخشی قبل از اقدام خودداری کرده است ؟
به استناد گفته رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تصور بازنشستگان از افزایش حقوق با آنچه می خواهد رخ دهد چهار برابر است. این فاصله زیاد می تواند منشأ اعتراضات بعدی شود در حالی که به جای مصاحبه های تکراری می توان با عدد و رقم اجرای قانون را ساده توضیح داد. آیا انتظار نابجایی است اگر خواسته شود مسئولان شفاف با مردم سخن بگویند؟
اقتصاد صهیونیستها زیر ضربات جنگ
علی عبدالحسنی
جنگها گران هستند، این جملهای است که نمیدانم کی و کجا و پس از چه جنگی سر زبانها افتاده اما به قطع میدانم که برای ساکنان فلسطین اشغالی، ملموستر و قابلدرکتر از دیگران است. یک سال از عملیات 7 اکتبر و آغاز نسلکشی اسرائیل میگذرد و حالا که دست کوتاه آنها به سمت بلندیهای جولان و لبنان نیز دراز شده، احتمالا این جمله برای ساکنان دائمالهراس فلسطین اشغالی ملموستر از قبل خواهد بود. اقتصاد لبنان که تعریفی ندارد و غزه نیز سالهاست به واسطه اسرائیل در وضعیت بیدولتی و بیاقتصادی قرار گرفته است، پس به همین دلیل این جنگ و اتفاقا فرسایشی شدن آن تیری به اقتصاد اسرائیل خواهد نشاند. شاید اگر با عینک «اقتصاد سیاسی» رخدادهای اخیر را رصد کنیم، احتمالا دلیل بیمحاباتر شدن اسرائیل و عجله آنها برای تعمیق و تشدید جنگ چیزی جز «زمان کم» این رژیم نباشد. هزینههای بسیار زیاد جنگ برای اسرائیل که بر اساس اعلام وزارت دارایی آن در یک سال اخیر بیش از 67 میلیارد دلار برآورد شده، همچنین احتمال شکسته شدن تابآوری اقتصاد این رژیم باعث شده آنها بخواهند در زمان کمتر و با عجله زیادتر جنگ کنند. طبیعی است که رسانههای دنیا در سانسور و پروموت کردن اخبار همسو با اسرائیل باشند اما نکته جالب این است که در هیچ رسانه یا مجله معروف دنیا اثری از وضعیت اقتصاد اسرائیل پس از جنگ نمیبینید. لذا مجبور بودهایم برای نوشتن این یادداشت، اطلاعاتی را درباره اقتصاد اسرائیل به صورت پراکنده از مراکز مختلف مانند بانک جهانی، الجزیره و ... جمعآوری کنیم. علیالقاعده پیام مشترک گزارشهای مذکور اقتصاد بحرانزده اسرائیل و کاهش روزافزون تابآوری اقتصاد آن است. اولین و مهمترین نکته در هزینههای جنگ و نسلکشی اسرائیل به چشم میآید. وزارت دارایی رژیم صهیونیستی هزینه تامین مالی مربوط به جنگ را در 8 ماه ابتدای سال 2024 (تا پایان آگوست) 26 میلیارد دلار اعلام کرده و از سوی دیگر بانک مرکزی آن رژیم هزینههای جنگ در سال 2025 را حدود 67 میلیارد دلار برآورد کرده است. جالب است که بانک مرکزی این رژیم در تحلیل و برآورد خود صراحتا اینگونه اعتراف کرده است: «با توجه به اینکه در غزه هیچ نشانهای از تسلیم شدن وجود ندارد و از طرفی جنگ با حزبالله در حال تشدید است، هزینههای تامین مالی جنگ روز به روز افزایش خواهد یافت و سال 2025 ، 67 میلیارد دلار خواهد شد». برای درک بزرگی هزینههای جنگ در اسرائیل باید بدانیم تولید ناخالص داخلی این رژیم بر اساس اعلام بانک جهانی برابر 509 میلیارد دلار بوده و هزینههای نسلکشی در غزه در سال 2024 تقریبا 6 درصد کل اقتصاد اسرائیل را تشکیل میدهد. الجزیره در گزارشی درباره اقتصاد اسرائیل با احتیاط فراوان اینگونه تحلیل میکند: «هزینههای جنگ بالا رفته و حماس و حزبالله قصدی برای تسلیم ندارند. از همین رو اسرائیل سوای تصمیمات جنگی با تصمیمات بسیار سخت اقتصادی روبهرو خواهد بود که ممکن است رکود در اقتصاد آن را گستردهتر کند. دولت اسرائیل باید برای مدیریت هزینههای جنگ بیشتر از قبل بدهکار شود و این یعنی رکود در اسرائیل ادامه خواهد داشت». بر اساس دادههای بانک جهانی، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در اقتصاد رژیم صهیونیستی در سال 2023 حدود 50 درصد بوده که سال 2024 با رشد بسیار زیاد به 67 درصد رسیده است. بنابراین هزینههای جنگ برای اقتصاد اسرائیل بیش از اقتصاد غزه و لبنان بوده که سالهاست به دلایل مختلف با اقتصاد فروپاشیده روبهرو هستند. رژیم صهیونیستی برای تامین این هزینهها چارهای جز استقراضخارجی و داخلی ندارد که همین موضوع قطعا رکود و نااطمینانی موجود در اقتصاد این رژیم را بیشتر از قبل خواهد کرد. این در حالی است که تنها در سال جاری 14 میلیارد دلار برای هزینههای جنگ از طرف آمریکا به صهیونیستها کمک شده و این عدد سال آینده بر اساس اعلام مقامات آمریکایی بسیار کمتر خواهد شد. پس امیدواری اسرائیل برای تامین مالی از آمریکا نیز کمرنگتر از قبل شده و به همین دلیل این رژیم عجله بیشتری در جنگهای این روزهای اخیر خود به خرج میدهد. یکی از راههای تامین مالی جنگ در رژیم صهیونیستی فروش اوراق قرضه توسط دولت این رژیم است. فروش اوراق به افراد خارجی و داخلی یک رویه مرسوم برای تامین مالی در دولتهاست اما نکته جالب آن درباره اسرائیل ترکیب شرکتها و نهادهایی است که از این دولت اوراق قرضه خریداری کردهاند. عمده اوراق قرضه دولت اسرائیل را شرکتهای آمریکایی و برخی شرکتها و دولتهای اروپایی میخرند تا این گونه به این رژیم و کودککشی آن کمک کنند.
حالا جالب است که اعداد و ارقام از ترس سرمایهگذاریهای غیراسرائیلی یا غیرمقیم حکایت دارد، به طوری که سهم خارجیها یا غیرمقیمها در خریداری اوراق قرضه دولت اسرائیل از 30 درصد کل اوراق به 15 درصد کاهش یافته و این موضوع یعنی اولا خارجیها عقبنشینی کردهاند و ثانیا دلیل این عقبنشینی احتمالا پیشبینی تعمیق رکود در اقتصاد رژیم است. وضعیت بسیار نامناسب اقتصاد اسرائیل و رکودی شدن اقتصادی که تا 2 سال گذشته بسیار پررونق و حتی صعودی بوده باعث شده تصویر کارشناسان از آینده اقتصاد این رژیم و حتی جنگی که در آن درگیر است، مثبت نباشد. هزینههای تامین مالی جنگ برای ارتشی که 360 هزار نیروی جدید به خود اضافه کرده و برای گنبد آهنینی که هر شب در حال کار کردن است بسیار سنگین است که به خوبی نشان میدهد نتانیاهو و رژیمش توان ادامه جنگ را در طولانیمدت ندارند و بالاخره با عقبنشینی شکست را خواهند پذیرفت.