به دنبال تحولات شتابنده در سوریه و فروپاشی ساختار سیاسی این کشور، بازیگران منطقهای به ویژه ترکیه فرصت مناسبی برای بازتعریف نقش و نفوذ خود در این کشور یافته و آنکارا به طور خاص در تکاپوی انحصار طلبی در سوریه جدید میباشد.
بی تردید سقوط بشار اسد در سوریه، بیش از هر چیز خوشایند ترکیه بوده و کاملا طبیعی است که محافل وابسته به حزب حاکم این کشور، با ارایه تحلیلهایی که گاه خالی از غرور و مبالغه نیست، تحولات سوریه را همچون یک فتح بزرگ برای اردوغان و سیاستهای کلان این کشور جلوه میدهند، به ویژه آنکه هدایت میدانی هیات تحریر الشام و حمایتهای مختلف از این گروه به طور خاص برعهده ترکیه بوده است.
در این حال، گرایش اسلامگرایی اخوانیِ اردوغان و داعیه هایی، چون نوعثمانی گرایی نیز از جمله عواملی است که آنکارا را نسبت به سیطره بیشتر بر همسایه جنوبی خود تشجیع نموده است.
نظرسنجیهای اخیر در ترکیه نشان میدهد به دنبال سقوط بشار اسد، محبوبیت رجب طیب اردوغان رییس جمهوری و حزب عدالت و توسعه افزایش یافته است و البته این موفقیت در حالی است که بحران اقتصادی در ترکیه ادامه دارد و ترکها در سال ۲۰۲۴ یکی از دشوارترین سالهای خود را در حوزه اقتصاد تجربه کردند.
اردوغان در پیام سال جدید میلادی خود بر تعهد آنکارا مبنی بر تقویت صلح و ثبات در سوریه و مرزهای ترکیه تاکید کرده و مدعی شد ما تمامی حمایتهای لازم را برای تضمین این مساله فراهم میکنیم که در دوره جدید درها را به سوی صلح، آرامش و ثبات دایمی و رفاه و شکوفایی اقتصادی بگشاییم. در این راستا اردوغان سعی دارد بازگشت آوارگان سوری به کشورشان را تسهیل کند و به تبعات ناشی از حضور نزدیک به چهار میلیون آواره در کشورش پایان دهد.
اما وضعیت و دورنمای کنونی سوریه کاملا روشن نیست و هنوز به درستی معلوم نیست که ساختار کنونی و دولت موقتی که تحریرالشام برپا کرده است با توجه به چالشهای متعدد داخلی و خارجی، موفق به طی روند مسالمت آمیز انتقالی در بازه زمانی مورد نظر خواهد شد یا نه؟
از طرفی، موضع آنکارا در قبال اموری، چون تمامیت ارضی سوریه و یا موضعگیری در برابر نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) کاملا روشن نیست. وزارت دفاع امریکا ادعا کرده است آتشبس میان ترکیه و نیروهای کرد سوری تحت حمایت امریکا در اطراف شهر منبج در شمال سوریه برقرار است؛ اما ضمانتی برای تداوم این آتش بس وجود ندارد. این در حالی است که ترکیه همچنان مناطقی از شمال سوریه را با دستاویز امنیتی و مقابله با جدایی طلبان کرد تحت اشغال خود دارد و بعید است به سادگی از این مناطق عقب نشینی کند.
بیشک دوران پسا اسد در سوریه برای آنکارا فرصت مناسبی را فراهم کرده است که اگر به درستی و بی طرفانه عمل کند، میتواند اشتباهات گذشته خود را در صحنه سوریه جبران نماید. اما اگر اردوغان به دنبال سوءاستفاده داخلی و حزبی از تحولات سوریه باشد، در پرونده سوریه موفق نخواهد شد. تجربه نشان میدهد که حاکمیت ترکیه معمولا سیاست خارجی را به ابزاری برای سیاست داخلی و کسب دستاوردهایی از جمله پیروزی در انتخابات تبدیل میکند.
اما ترکیه در عرصه رقابت در سوریه تنها نیست؛ لذا یکی از چالشهای ترکیه در سوریه وجود بازیگران دیگر است. برای نمونه کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی موضع محافظه کارانه خود را در قبال سوریه کنار گذاشته و تلاش دارند مانع از ایفای نقش انحصاری ترکیه در سوریه شوند.
به همین دلیل، ریاض موضع محتاطانه خود را در نشست مشورتی العقبه کنار گذاشت تا جایی که از وزیر خارجه جدید سوریه برای سفر به عربستان دعوت کرده و در صدد اعزام هیاتی به نمایندگی از شورای همکاری خلیج فارس به دمشق و تعهد به کمک به موسسات جدید این کشور میباشد.
به طور طبیعی، ظرفیتهای مالی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، زمینه حضور و نفوذ آنان را در سوریه به ویژه با توجه به نیاز این کشور به بازسازی زیرساختها فراهم خواهد کرد. از سوی دیگر، علقههای عربیت نیز که از دیرباز در جهان عرب ریشه دار بوده است، سوریه نوین را بی نیاز و بدور از اعراب و ساختار اتحادیه عرب نگاه نخواهد داشت.
از طرفی، عربستان در پشت پرده به کشورهای عربی پیشنهاد داده سوریه جدید را در این مرحله به ترکیه واگذار نکنند و حتی ریاض در تلاش است دولت مصر را برای اعزام هیاتی به دمشق، عادی سازی روابط و برقراری ارتباط با آن تحریک کند.
دیگر همسایگان از جمله یونان و قبرس نیز نسبت به بسط نفوذ ترکیه در سوریه نگران هستند و آتن در تلاش است تا با استفاده از فشارهای دیپلماتیک، به خصوص در چارچوب اتحادیه اروپا، از توسعه طلبی ترکیه در مدیترانه جلوگیری کند.
در این میان دولت عراق به عنوان یک همسایه بزرگ سوریه نیز بیکار ننشسته و دولت این کشور در اولین واکنش به تحولات سوریه بر تلاش برای کمک به سوریها برای مدیریت امور کشورشان بدون مداخله تاکید کرد. همچنین سفر اخیر رئیس سازمان اطلاعات عراق به سوریه و دیدار با الجولانی نشان میدهد که سیاست خارجی عراق با درک شرایط موجود در تکاپوی ایفای نقش فعال در کشور همسایه بوده و ضمن تاکید بر ثبات و امنیت در این کشور، از سیطره آنکارا بر دمشق نگران است.
لبنان به عنوان همسایه کوچک سوریه نیز متاثر از تحولات این کشور بوده و به ویژه کار برای حزب الله دشوار شده است، زیرا عقبه پشتیبانی و ارتباطی خود را از دست داده است. دولت لبنان نیز در صدد ایجاد ارتباط با حاکمیت جدید در دمشق و کسب اطمینان نسبت به آرامش و امنیت مرزهای خود میباشد. در این راستا، گفته میشود نجیب میقاتی نخست وزیر این کشور قصد سفر به سوریه و دیدار با جولانی را دارد.
رژیم صهیونیستی نیز به عنوان همسایه توسعه طلب و اشغالگر سوریه، دوره جدید در این کشور را فرصتی برای تحکیم امنیت و رفع تهدیداتی میداند که سالهای از سوی مقاومت با آن مواجه بوده است. پیشروی زمینی و بمباران شدید زیرساختهای نظامی سوریه نیز حاکی از آن است که اسرائیل خواهان یک همسایه ضعیف و خنثی و فاقد هر گونه تهدید امنیتی میباشد که نه تنها در محور مقاومت نباشد؛ بلکه در آینده به صف دولتهای سازشکار بپیوندد.
جمهوری اسلامی ایران نیز نسبت به تحولات سوریه نگران است. در سطح راهبردی بیشترین نگرانی معطوف به خلا مقاومت و توسعه طلبی و اشغالگری آمریکا و اسرائیل در این کشور است و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب نوید ظهور جوانان غیور و مقاوم در این کشور را داده اند.
با این حال در عرصه عملی نیازمند یافتن راهکارهایی برای تعامل با حاکمیت جدید دمشق بوده و در شرایطی که سایر بازیگران بین المللی و منطقهای به سرمایه گذاری در سوریه جدید روی آورده اند، انفعال دیپلماسی از سوی ایران پذیرفتنی نیست. رقابت منطقهای به ویژه از سوی ترکیه و عربستان نیز از دیگر دلایلی است که مستلزم رویکرد پویا و موثر تهران در شرایط پسا اسد در سوریه میباشد.