نخبگان رژیم صهیونی با نگاه به چالشهای گوناگون در ۱۵ ماه گذشته و نگاه به تحولات و پیامدها و آسیبشناسیهای خود در قبال جبهه مقاومت و برای پاسخگویی به نیازهای راهبردی رژیم اشغالگر،طرحی را آماده کرده و به آمریکا پیشنهاد دادهاند. در نظرسنجی انجام گرفته در سرزمینهای اشغالی ۷۲ درصد از این طرح و به ویژه به عنوان ائتلاف علیه ایران حمایت کردهاند و به خوبی پیداست که این نخبگان عمدتاً راستگرا و افراطی و در راستای طرح «شمعون پرز»(کتاب خاورمیانه زیر آفتاب) میباشد.
این طرح که به ترامپ ارائه شده با نام «طرح سپر آبراهام» برای امنیت منطقه غرب آسیا در نظر گرفته شده و معتقدند که با پیروزیهایی که در قبال ایران و مقاومت کسب کردند، باید چهارچوبهای امنیتی جدیدی را در ابعاد مختلف اقتصادی سیاسی و امنیتی و یکپارچه با کشورهای عربی و در قبال ایران بسازند. این طرح معتقد است که این ائتلافسازی تنها به دو شرط امکانپذیر است. حمایت قاطع ترامپ و عبور عربستان از مسئله فلسطین! چرا که با پافشاری عربستان بر طرح دو دولتی این مسیر را با چالش روبهرو میکند و لذا باید عربستان موضوع فلسطینی را رها کرده و در طرح صهیونی ادغام گردد.
براساس این طرح باید دستاوردهای رژیم صهیونی در ۱۵ ماه گذشته را به آینده پایدار در منطقه تبدیل کنند و عربستان در یک معامله تدریجی وارد طرح شود و غزه توسط حکومت تکنوکرات اداره شده و بازسازی آن نیز به کندی به پیش رود و عملیاتها شهرکنشینان در کرانه باختری متوقف شود و کریدور ارتباطی آسیا و اروپا از سرزمینهای اشغالی عبور کند.
براساس این طرح باید دستاوردهای رژیم صهیونی در ۱۵ ماه گذشته را به آینده پایدار در منطقه تبدیل کنند و عربستان در یک معامله تدریجی وارد طرح شود و غزه توسط حکومت تکنوکرات اداره شده و بازسازی آن نیز به کندی به پیش رود و عملیاتها شهرکنشینان در کرانه باختری متوقف شود و کریدور ارتباطی آسیا و اروپا از سرزمینهای اشغالی عبور کند.
رژیم صهیونی در این طرح با آسیبشناسی از نقاط ضعف خود در ابعاد نظامی امنیتی ساختارهای و اقتصادی که در جریان طوفانالاقصی نمایان گردید خود را برای مرحله بعدی تحولات منطقهای آماده میکند. این آسیبشناسی و بازخوانی از کارکرد اطلاعاتی و تسلیحاتی در جنگ با مقاومت ادامه دارد و معتقد است که سرویس شاباک باید سیستم و عملکرد خود را تغییر دهد، چرا که شکست اطلاعاتی در طوفانالاقصی و نفوذهایی که از خاک اردن و جولان به کرانه باختری(افراد و سلاح) انجام گرفته ناتوانی شاباک در روشها و سیستم و مدیریت آن را اثبات میکند.
مطالعات موازی این طرح از سوی مؤسسه بگینـ سادات تأکید دارد که مفاهیم امنیتی در رژیم فروریخته و ساختار ارتش پاسخگو نیست و باید تغییر کند و بازدارندگی پاسخ نداده است. این مؤسسه اینگونه جمعبندی کرده که در جنگ بعدی علیه دشمن دور(ایران و یمن و...) باید بر معادلات تسلیحاتی جدیدی متکی باشد و لذا بر ساخت انواع موشک و به ویژه هایپرسونیک تکیه کردند و نیروهای احتیاط را پاسخگویی نیاز ارتش نمیدانند.
این گونه نشان میدهد که اقتصاد رژیم صهیونی از مسیر «های تک» و «هوش مصنوعی»، به سمت اقتصاد تسلیحاتی در حال تکامل است.
در طرح پیشنهادی نوعی استقلال از آمریکا و اتکا به توان و تولیدات و مدیریت صهیونی مورد تأکید است. این طرح پیشنهادی به هر نتیجهای برسد نشان از نوعی رویکرد برای یک تحول بزرگ در رژیم صهیونی در ابعاد مختلف است. وقتی در طرح و مطالعات انجام گرفته تأکید میشود که بازدارندگی تهاجمی در مقابل مقاومت جواب نداده بدین معناست که حتی دکترین امنیتی و سیاستهای تسلیحاتی و احتمالاً به کارگیری تسلیحات هستهای تاکتیکی در دستور کار جدی رژیم صهیونی است.