توافق آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی پس از یک سال و اندی جنگ، در منطقه غرب آسیا قطعاً تغییرات بسیاری را در زمینه نگاهها و تفسیر چیستی رژیم صهیونیستی به دنبال خواهد داشت. از این رو برای بررسی دقیقتر ماجرا با «مهدی عزیزی» کارشناس مسائل غرب آسیا گفتگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
جهان شاهد ۱۵ ماه کشتار بیسابقه از سوی رژیم بود و همین موضوع سبب شکلگیری یک تنفر عمومی در جمعیت نخبگانی در فضای بینالمللی، به ویژه جنبشهای دانشجویی ضد نتانیاهو و رژیم اشغالگر در حمایت از غزه شد. ارزیابی شما از این رخداد چیست؟
جنبشهای دانشجویی یک حرکت خودجوش و برنامهریزی شده نبود؛ بلکه بر اثر یک آگاهی همهجانبه در دل دانشگاههای آمریکایی و اروپایی اتفاق افتاد. دانشجویان معترض کسانی بودند که پیش از این از هرگونه فعالیت ضد صهیونیستی به بهانه یهودیستیزی منع شده بودند و فضای اروپا فضایی بود که رژیم صهیونیستی توانسته بود تحولات را به نفع خودش رقم بزند؛ اما با این حال روشنگری رسانهای در عرصه بینالملل و آگاهی پیدا کردن این قشر، باعث انفجار آنها ضد آپارتاید رژیم صهیونیستی شد. همانطور که میدانید بنده معتقدم جنبش نخبگانی و دانشجویی پس از جریانهای هفتم اکتبر به یک سمت و سویی حرکت و اقدامشان به گونهای نهادینه شد و باعث شد برخی مقامات بینالمللی، مانند نیوزلند سفارت رژیم صهیونیستی را بستند و روابط خودشان را محدود کردند. باید به این نکته توجه کنیم که این مجموع اتفاقات باعث شد مشروعیتسازی و تثبیت رژیم صهیونیستی از بین رفت.
در طول دوران جنگ نفرت عمومی شکل گرفته علیه رژیم صهیونیستی موجب تعطیلی برخی از سفارتخانههای این رژیم شد این موضوع در آینده دیپلماتیک صهیونیستها چه تأثیری دارد؟
آینده رژیم صهیونیستی پس از هفتم اکتبر اگر چه بیش از این با یک عدم معاشرت بینالمللی و به خاطر گسستگی جامعه صهیونیستی پیشتر در جنگ روایتها موفقیتهایی داشت و توانسته بود خودش را به جوامع بینالمللی تحمیل کند؛ اما امروزه به شدت آسیب دیده است. رژیم صهیونیستی در تلاش بود پس از هفتم اکتبر جایگاه بینالمللی خود را با عادیسازی روابط با کشورهای عربی و ایجاد ارزشهای فرهنگی و ورزشی به عملکرد خود مشروعیت ببخشد و به تثبیت برسد. رژیم صهیونیستی حتی در تلاش بود در عرصه ورزش هم در بین کشورها خودش را محبوب نشان دهد؛ اما خیلی از ورزشکاران از کشورهای مختلف از مسابقه با ورزشکاران اراضی اشغالی سر باز میزنند. نه تنها کشورها، بلکه نگاه اروپاییها که حامی این رژیم یکدنده تغییر پیدا کرد و حتی تا جایی پیش رفت که احساس شد رژیم صهیونیستی سازمانهای بینالمللی را مسخره میکنند و سادهترین اقدامات بشردوستانه سازمانهای بینالمللی را مشروع نمیدانند، حتی کنوانسیون ژنو را باارزش نمیداند. این پرسش مطرح شد که رژیم صهیونیستی در برابر تمام اقدامات قانونی بینالمللی بشردوستانه ایستادگی میکند.
صهیونیستها در طول جنگ رکوردهای فاجعهآمیز جهانی در کشتار را به ثبت رساندند. تأثیر نگاه جهانی مبتنی بر رسانهها و مردم به این حجم از جنایات چیست؟
بخشی از افکار عمومی جهان و اروپا تحولات فلسطین را از رسانههای صهیونیستی و آمریکایی پیگیری میکردند و متوجه جریانهای باطل صهیونیستی و جنایات اتفاق افتاده شدند. با این حال، این جنایات در سال ۲۰۰۸ در غزه هم رخ داد؛ اما امروزه از طریق سازمانهایی که استقلال بیشتری پیدا کردند، مورد توجه واقع شدند. برای نمونه، دادگاه لاهه استقلال بیشتری در مقایسه با گذشته دارد و حتی تا جایی پیشرفت کرده است که توانسته حکمی علیه رژیم صهیونیستی برخلاف خواستههای آمریکا صادر کند. همچنین موضوعات نظیر این مسئله در سازمان ملل متحد رقم خورد.
آتشبس چه تصویری از این رژیم در سطح بینالملل نمایان کرد؟
آتشبس اخیر یک تصویر شکست از رژیم صهیونیستی به نمایش گذاشته است. رژیم که مدعی اشراف امنیتی و اطلاعاتی است و در لبنان این ادعا را داشت، نتوانست در یک محیط جغرافیایی کوچک گروگانها را آزاد کند و بسیاری از آنها را به کشتن داد. رژیم صهیونیستی با در دست داشتن امکانات کاملاً پیشرفته با عملیاتهای رسانهای و نظامی و از طرفی سیاسی و مالی آمریکایی و با وجود حضور گسترده نیروهای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف خودش برسد.
صهیونیستها زیر سایه حمایت سایر کشورها و مدیریت آمریکا با حماس جنگیدند. آیا پیام این آتشبس پذیرش شکست قدرتهای جهانی در برابر مقاومت اسلامی است؟
تا قبل از اتفاقات ۷ اکتبر و جنگ ۱۵ ماه اخیر با ایجاد صفبندیهای کنونی باعث شد اتهاماتی را که علیه تهران بود، از بین ببرد. جنگ غزه و حالا قبول آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی صفبندی حامیان و مخالفان مقاومت، غزه و مردم مظلوم فلسطین را آشکار کرد و شکست سازمانهای عربی و کمک نکردن سازمانهای عربی که صرفاً به صدور بیانیه اکتفا میکردند برای همگان مشخص شد. باید توجه داشت، زمانی که درباره رژیم صهیونیستی صحبت میکنیم درباره یک تفکر حرف میزنیم. تفکر اردوگاهی که آمریکاییها، لابی صهیونیستی و اروپاییها برای اهداف واحدی به این اقدام دست زدند و خواستند به یک نفوذ گسترده سیاسی در منطقه برسند و این قبول آتشبس نشان داد کار مقاومت تمام نشده است و کشورهای قدرت جهانی در برابر مقاومت و ایستادگی غزه شکست خوردند. توجه داشته باشیم که دو ارتش کلاسیک با امکانات برابر با یکدیگر مبارزه نکردند؛ بلکه یک طرف یک ارتش بسیار به روز با حمایت غرب و اروپا و گنبدهای آهنین و سامانههای موشکی بود و طرف دیگر یک گروه مقاومت کوچک که انگیزه و باور بزرگی داشت. صحنههایی که پس از آتشبس مخابره شد و حضور مبارزان قسام و فلسطین در بین مردم این شگفتی را در بر داشت که گروههای مقاومت نه تنها نابود نشدند؛ بلکه دو مرتبه بروز و ظهور پیدا کردند. نکته قابل توجه آن است که این آتشبس را به هیچ وجه در عرصه بینالمللی به حساب صلحطلبی رژیم صهیونیستی ننوشتند و حقیقتاً رژیم در تلاش بود در رسانهها اینگونه بیان کند؛ اما این اجبار و پذیرش آتشبس از سر فشارهای سیاسی، داخلی و بینالمللی و همچنین تظاهرات خانواده گروگانها، فشار آمریکاییها و استقامت جبهه مقاومت بود.